فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 20 صفحه
چکیده
یکی از مباحث مهم و مورد نیاز در طراحی مکانهای تفرجی، رسیدن به مفهوم زیباییشناسی است. به طورکلی روشهای ارزیابی زیباییشناختی به دو دسته ارزیابی ترجیحات مردم (عموما ادراکی) و ارزیابی توسط کارشناسان متخصص تقسیمبندی میشود. در مدلهای ارزیابی تخصصی، ارزشگذاری بر اساس جنبههای بصری و زیبایی در ذات منظر (عینی) انجام میگیرد و در ارزیابی توسط ترجیحات مردم، ارزشگذاری بر مبنای احساس و ادراک افراد نسبت به منظر صورت میگیرد. هدف از این مقاله ارزیابی عینی ارزشهای زیباییشناختی سیمای سرزمین حوضه آبخیز زیارت با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی با ساختار پرسپترون چندلایه است. پس از مطالعات نظری و تعیین معیارهای تأثیرگذار بر ارزش زیباییشناختی سیمای سرزمین، نقشهسازی و استانداردسازی معیارها صورت گرفت. در نهایت نقشه تناسب ارزش زیباییشناختی بر اساس مدل مفهومی MLP تهیه گردید. برای تأیید این مدل از تصویر احتمال این چرخه استفاده شد و آماره ROC برای آن 875/0 محاسبه که تأییدکننده مدلMLP در شرایط از پیش گفته شده بود. در مجموع، شواهد بیانگر آن است که روش شبکه عصبی مصنوعی در این پژوهش ابزاری مناسب برای مدلسازی ارزشهای زیباییشناختی سیمای سرزمین بوده است. نتایج به دست آمده از این مدل، میتواند فرآیند تصمیمگیری برای مکانیابی و انتخاب مناطق تفرجگاهی زیباتر را تسهیل نماید.
سرآغاز
افزایش جمعیت و گسترش شهری شدن و زندگی ماشینی، فشارهای جسمانی و روانی فراوانی را بر شهروندان وارد میکند. برای فرار از چنین فشارهایی، تعداد کثیری از جمعیت شهری به سمت مناظر طبیعی اطراف شهر سرازیر میشوند. گردشگری انبوه که به واسطه عدم برنامهریزی و ضعف مدیریت گسترش مییابد، با بهرهگیری ناآگاهانه از طبیعت همراه است. عدم آگاهی از نوع و حجم بهرهبرداری از منابع باعث میشود که مناظر طبیعی و فرهنگی به سرعت با خطر جدی تخریب و نابودی مواجه شوند، بنابراین ارزیابی کیفیت بصری و ارزشهای زیباییشناختی این مناطق بکر جهت حفظ این ارزشها ضروری به نظر میرسد و باید به عنوان یکی از محورهای اصلی ارزیابی در برنامههای مدیریتی گنجانده شود (پذیرش و همکاران، 1392). زیباییشناختی به عنوان نظامی متمایز در زمینه علم و فلسفه غرب تا میانه قرن هجده میلادی جایگاه مشخصی نداشت ولی در سالهای اخیر ارزیابی بصری سیمای سرزمین، عنصر اصلی در معماری منظر، طراحی منظر و طراحی فضایی شده است. کیفیت بصری به خصوصیات بصری شامل عناصر انسانساخت و منابعزیستی و فیزیکی (بیوفیزیکی) موجود در منطقه محدود میشود (Amir & Gildalizon, 1990). بنابراین، اگر منظر و کیفیت بصری آن را معنا کرده و موقعیت خود را در آن تعیین و فرآیندهای مربوطه را بشناسیم عالیترین درجه زیبایی تجربه میشود (امینزاده، 1382). در همین راستا برنامهریزان استفاده از سرزمین در بسیاری از کشورها، اهمیت ارزشهای زیباییشناسی در سیمایمنظر را تشخیص دادهاند. هدف از این ارزیابی، ضمانت و توسعهی همگام با زیبایی سیمای سرزمین است. تمایل برنامهریزان و طراحان برای یکی کردن ارزشها در فرآیند تصمیمگیری، ضرورت شناسایی روشهای معتبر، برای کمیتسنجی خصوصیات زیباییشناختی سیمای سرزمین را ایجاد کرده است. از آنجایی که اندازهگیریهای مستقیم از تمامی پارامترهای تأثیرگذار معمولاً غیرممکن است، استفاده از دادههای فضایی و سیستم اطلاعات جغرافیایی(1) در ارزیابی و مدلسازی ویژگیهای بصری سیمای سرزمین اجتنابناپذیر شده است (Ayad, 2005). یکی از روشها برای انجام این کار از طریق قابلیتهای محاسباتی سامانه اطلاعات جغرافیایی، نقشهسازی و مدلسازی دادهها حاصل میشود که در واقع نوعی ارزیابی بصری عینی است برای این کار میتوان ارزشهای بصری را از طریق نقشهسازی اطلاعات و قابلیتهای محاسباتی سامانه اطلاعات جغرافیایی، شناسایی و یا مدلسازی کرد که در واقع نوعی ارزیابی عینی است. ادغام GIS و روشهای مدلسازی عامل مبنا، ابزارهای حامی تصمیمگیری پیشرفتهتری را برای حل مسائل مدیریتی پیچیده از قبیل ارزیابی کیفیت زیباییشناختی که تا چندی پیش یک منبع غیر قابل سنجش بوده را فراهم کرده است (Chhetri & Arrowsmith, 2003).
مرور منابع مختلف داخلی نشان میدهد تا کنون در زمینه ارزیابی کیفیت بصری به روش عینی (به کمک نرمافزار) پژوهشی صورت نگرفته است و چنین ارزیابیهایی بیشتر بر مبنای رهیافت ادراکی و درک عموم افراد به کمک پرسشنامهها صورت گرفته است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: گلچین و مثنوی (1384)، درخصوص ارزیابی کیفیت بصری منظر بوستان کوهستانی فردوسی تهران با تاکید بر رویکرد زیباییشناختی صوری کار کردند و ویژگیهای عمومی منظر مشتمل بر عوامل فیزیکی، زیستی و انسانی را به روش ماتریس ارزیابی مورد مطالعه قرار دادند. (Aminzadeh & Ghoraishi, 2007)، کیفیت بصری و زیباییشناسی پارک جنگلی سیسنگان را با توجه به ترجیحات زیباییشناسی استفادهکنندگان بر مبنای دو روش ارزیابی بصری (از طریق عکسبرداری) و ارزیابی شفاهی (پرسشنامه) سنجیدند. متولی (1389)، به تحلیل موضوع کیفیت زیباییشناختی بوسیلة تدوین معیارهای سنجش و ارزیابی بر پایه مفهوم دیدهای متوالی در مسیر گردشگری دارآباد تهران پرداخت. جهانی و همکاران (1390)، پس از تهیه جداول یگانهای محیطزیستی بخش پاتم، یگانها را از بیشترین به کمترین گوناگونی و تنوع به ترتیب به عنوان مناطق ممتاز، معمولی و ضعیف انتخاب کردند، سپس با مطالعات میدانی در میان طبقه اول یا منظر ممتاز، نقاط خوش منظره و آزیموت هر کدام از این مناطق تهیه کردند. خلیلنژاد و امینزاده (1390)، با استفاده از روش تهیهی فهرست و توصیف و تحلیل بصری با توجه به عوامل فضایی، ساختاری و نظمدهنده کیفیت بصری پارک میانراهی خور را مورد ارزیابی قرار دادند.
در زمینه ارزیابی عینی ارزشهای زیباییشناختی در خارج از کشور تحقیقاتی صورت گرفته است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود. (Bishop & Hulse, 1994)، جهت تحلیل کیفیت بصری سیمای سرزمین، طبقهبندی ای بر مبنای فاصلهی بین مشاهدهگر و شیء ارائه کردند. برای بیان تأثیر فاصله روی قابلیت دید اشیاء در سیمای سرزمین محدودهی ویوشد به فواصل تعیین شده برای پس زمینه، میان زمینه و پیشزمینه تقسیمبندی شد و در نهایت ارزش بصری هر منطقه بر اساس این سه تقسیمبندی مشخص شد.
(Chhetri & Arrowsmith, 2003)، نقاط دارای ارزش زیباییشناختی برای پارک ملی گرامپیان را با استفاده از درون یابی و ساختن لایههای ویوشد از معیارهای تأثیرگذار نقشهسازی کردند.
در این مقاله سعی بر این است که ارزشهای زیبایی شناختی آبخیز زیارت با استفاده از رهیافت عینی و به روش هوشمند شبکه عصبی مصنوعی مدلسازی شود. در واقع هدف، ایجاد یک مدل فضایی ساده و قابل اطمینان است که مناطق دارای ارزش بصری حوضه آبخیز زیارت را پیشبینی کند.
مقاله بررسی مدلسازی ارزشهای زیبایی شناختی سیمای سرزمین با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی