صبح روز پنج شنبه، سوم فوریه ۲۰۰۵ (پانزدهم بهمن)، خبرگزارى هاى علمى جهان خبرى نه چندان غیرمنتظره اما بى اندازه تکان دهنده را مخابره کردند: ارنست مایر (E.Mayr)، زیست شناس تکاملى پرآوازه که داروین قرن بیستم نامیده شده پس از یک دوره کوتاه بیمارى در سن ۱۰۰ سالگى درگذشت. علت مرگ وى که از سال ۱۹۹۷ در کوى بازنشستگان واقع در بدفورد زندگى مى کرد، گرچه رسماً اعلام نشده اما برخى منابع آن را سرطان کبد عنوان کرده اند. سال گذشته به مناسبت صدمین سالگرد تولد مایر جشنى برپا شد. رسیدن به آستانه قرن دوم زندگى اش خبر مرگ وى را قابل انتظار مى سازد، اما از آنجا که مدت ها بود نمرده بود گمان نمى شد به این زودى بمیرد!
مایکل روز (M.Ruse) فیلسوف سرشناس زیست شناسى به یاد مى آورد در کنفرانسى در ایندیانا در سال ،۱۹۷۰ وقتى حضور مایر کاملاً بر بحث سایه انداخته بود با خود اندیشید: «خوب، خوشبختانه لازم نیست مدت زیادى این وضع را تحمل کنیم.» و این آخرین بار و تنها بارى نبود که او درباره مایر تا این حد اشتباه مى کرد.
خبر مرگ، ناگزیر خبرى نامفهوم است، خبرى که به دلیل فهم ناپذیرى مرگ هرچه بیشتر در آن تامل شود فهم ناپذیرتر مى شود. با این حال شاید نگاهى گذرا به زندگى مایر به روشن شدن ابعاد مرتبط با خلاء حاصل مفید باشد. گرچه این نوشته کوتاه هرگز نمى تواند بازتاب کاملى از ۱۰۰ سال زندگى باشد، اما مایر از آن دست افرادى است که شاهکار زندگى شان، زندگى شان است.
گرچه از مایر پیش از هر چیز به خاطر نقشى که به عنوان تلفیق گر و ارتقا دهنده ایده هاى تکاملى داشت یاد مى شود، اما در عین حال پرنده شناسى تمام عیار نیز بود. در واقع هشت دهه زندگى پربار مایر در زیست شناسى با مشاهده یک جفت پرنده بسیار نادر در ۱۹ سالگى آغاز شد. ارنست والتر مایر (Ernst Walter Mayr)، پسر دوم اوتو مایر (O.Mayr) و هلن پوسینلى (H.Pusinelli)، روز پنجم جولاى ۱۹۰۴ در شهر کمیتن از ایالات باواریاى آلمان، نزدیک مرز اتریش و در فاصله تقریباً ۱۰۰ کیلومترى مونیخ به دنیا آمد. پدرش قاضى و مادرش طبق عرف آن روزگار خانه دار و هر دو افرادى بسیار باهوش و اندیشمند بودند. یکشنبه ها همراه پدر و مادر و دو برادرش به گردش و پیاده روى در طبیعت مى رفتند. والدینش با گیاهان و جانوران آن منطقه آشنایى کامل داشتند. تک تک قارچ هاى جنگلى را مى شناختند و مى دانستند کلنى حواصیل ها کجا زندگى مى کنند. مایر یکى از کتاب هایش را در ۹۳ سالگى چنین تقدیم مى کند: «به مادرم، هلن پوسینلى مایر، که به او بسیارمدیونم.» به این ترتیب ارنست تحت تاثیر پدر که با تاریخ طبیعى آشنا و دیرین شناسى آماتور بود، پرنده شناسى را آغاز کرد. مایر خود مى گوید «طورى بار آمدم که طبیعى دان شوم و این خیلى مهم است، زیرا وقتى به افرادى نظیر تئودوزیوس دابژانکسى (T.Dobzhansky)، جولین هاکسلى (J.Huxley)، لدیارد استبینز (G.L.Stebbins)، خودم و دیگرانى که معمولاً معماران «تلفیق تکاملى» به شمار مى آیند نگاه مى کنید، معلوم مى شود همگى کارشان را به عنوان طبیعى دانى جوان آغاز کرده اند، یا آن طور که داروین درباره خودش گفته، ما «طبیعى دان به دنیا آمده ایم.» در سن ۱۰ سالگى مایر مى توانست تمام گونه هاى پرندگان محلى منطقه شان را چه با دیدن آنها و چه از روى صدا تشخیص دهد. او یکى از دلایل گرایش به جنبه هاى نظرى زیست شناسى را در مورد خویش تحصیل در گیمنازیوم هاى آلمانى مى داند که «نسبت به دبیرستان هاى آمریکا انتظارات بیشترى از دانش آموز داشتند و آنها را طورى بار مى آوردند که به جاى صرفاً انباشتن دانش، سئوالات انتقادى بپرسند. تاکید بر اصولى بود که ویلهلم فون هومبولت(W.von Humboldt) به هنگام تاسیس دانشگاه برلین در سال ۱۸۱۰ پى ریخته بود. جان کلام این ایده آن بود که فرهنگ ما در نهایت به یونانیان باز مى گردد و اندیشه ژرف از پرداختن به بنیادى ترین پرسش ها درباره طبیعت حاصل مى شود. همواره گفته ام که دستاوردهاى من ناشى از این میراث فرهنگ گیمنازیوم آلمانى است.» مایر که همواره معتقد بود در زندگى اش بسیار خوش شانس بوده است، یکى از دو تلخ ترین حادثه هاى زندگى اش را مرگ پدر مى دانست. او پدرش را در دوازده سالگى از دست داد. مایر مى گوید: «از همان لحظه اى که پدرم درگذشت، برادر بزرگترم احساس کرد وظیفه اوست که پدر خانواده شود. اما این براى من اصلاً قابل تحمل نبود. نمى خواستم به او اجازه دهم به من امر و نهى کند. و البته مى خواستم از او پیشى بگیرم و به همین خاطر گرچه سه سال بزرگتر از من بود، در دوران دانش آموزى بسیار تلاش کردم و توانستم حتى پیش از او درسم را تمام کنم.» در سال ۱۹۲۳ در دانشگاه گریفس والد در رشته پزشکى نام نوشت. مایر پزشکى را طبق سنت چهار نسل از پزشکان در خانواده پدرى اش برگزید. اما دانشگاه گریفس والد را از آن جهت انتخاب کرد که از نظر تنوع پرندگان در منطقه اى بسیار غنى واقع شده بود.
شامل 10 صفحه word
دانلود پایان صد سال ارنست مایر