پروتکل مدیریت خودکشی
کلیات خودکشی
- تعریف خودکشی
- باورهای نادرست و واقعیت ها در مورد خودکشی
- علت خودکشی
- عوامل خطر و محافظ خودکشی
- مدیریت خودکشی
برنامه برای 4 جلسه درمانی
36 صفحه
پروتکل مدیریت خودکشی
پروتکل مدیریت خودکشی
کلیات خودکشی
- تعریف خودکشی
- باورهای نادرست و واقعیت ها در مورد خودکشی
- علت خودکشی
- عوامل خطر و محافظ خودکشی
- مدیریت خودکشی
برنامه برای 4 جلسه درمانی
36 صفحه
پاورپوینت رشته پزشکی با عنوان خودکشی از دیدگاه روان پزشکی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مقدمه:
به نظر می رسد که خودکشی خصوصیترین اقدامی می باشد که ممکن است از جانب یک شخص سر بزند، معهذا مناسبات اجتماعی در سبب سازی آن نقش با اهمیتی دارند و این اقدام ناشی از یک برخورد اجتماعی عمیق است. و گرچه در ظاهر هدف خودکشی منحصراً نابودی شخص است لیکن همچنین عمل تجاوزکارانه ایست علیه افراد دیگر.
مطالعه خودکشی نشان می دهد که عمل انسان هراندازه هم که شخصی باشد تأثیر متقابلی روی افراد دیگر هم می گذارد و این مؤید این مطلب می باشد که هر فرد را جدا از قالب اجتماعی اش و به تنهایی نمی توان درک کرد.
مسأله خودکشی امروزه جنبة پژوهشهای علمی پیدا کرده است.
در بررسی های مسأله خودکشی به این نتیجه رسیده اند که تنها انسان میباشد که می تواند مرگ را خود اداره کند و خود را بکشد و این حقیقت دارد که برخی از حیوانات تحت شرایط معین رفتارشان طوری است که منجر به مرگ آنها می شود اما شاهدی در دست نیست که این رفتار حیوانات با آرزوی مرگ باشد و عمل خود نابودی که با اندیشة مردن همراه نباشد خودکشی نیست. (پس انسان است که می تواند دست به خودکشی بزند)
خودکشی در همه جا دیده می شود و دوره ای از تاریخ یافت نمی شود که در آن خودکشی ذکر نشده است افراد کمی پیدا می شوند که هرگز افکار خودکشی به ذهنشان خطور نکرده باشد.
تعریف روشن اصطلاحات در این زمینه مسألة اساسی است که خودکشی نه تنها به معنی «عمل علیه حیات شخصی» بلکه به معنی شخصی که به دست خود می میرد و یا شخصی که تمایل در خودکشی دارد نیز تعریف می شود معهذا کلمة خودکشی در مورد آسیب رساندن به خود به نحو کشنده نیز بررسی میشود. مسأله قصد خودکشی بیشتر در این دوران مورد توجه قرار گرفته است و سابقاً رسم بر این بوده که این موارد را فقط به عنوان یک خودکشی سرهمبندی شده و بدون توجه به خصوص به جز از نظر یک اختلال روانی درمان می کردند درحالی که خودکشی حتماً بررسی به خصوصی را نیازمند است، زیرا این عمل نمایندة مشکلات با اهمیت بسیاری است.
14-خودکشی
خودکشی به معنای نابود کردن و از بین بردن خود، پدیده ای است که سالیان دراز از روابط عشیره ای و سنتی تا روابط پیچیدة شهرهای امروزی، گریبان بشر را گرفته و در فراز و نشیب تحولات اجتماعی قلب و روح خانوادهها و اجتماع را آزرده است. زندگی شهری، انبوهی جمعیت، عدم تجانس افراد با هم، احساس غربت و تنهایی ناشی از آن، کاهش محبت خانوادگی و رها شدن فرد به سرنوشت خود چشمهمچشمیها، پیدا شدن آرزوهای دور و دراز در زندگی مادی، محرومیت در عشق، فقر مادی و دهها عامل دیگر آنچنان ناراحتیهایی برای افراد فراهم آورده که فرد تنها راه نجات خود را نابودی خویش جستجو می کند.
در فرا راه رشد و توسعة اقتصادی – اجتماعی، هرچه بر پیچیدگی روابط و مناسبات اجتماعی افزوده می شود، فاصلة طبقاتی هم بیشتر می گردد و سرخوردگیها فزونی می یابد و در نهایت به افزایش تعداد خودکشی منجر میشود.
از هم گسیختگی پیوندهای سنتی و همبستگیهای اجتماعی و نیز بیگانه شدن با ارزشها و هنجارهای جامعة خودی، موجب فزونی نرخ خودکشی در جامعه ها به ویژه در جامعه های صنعتی گردیده است.
تعریف خودکشی
دست بافتن به تعریفی جامع و مانع برای خودکشی کار ساده ای نیست. ملاک کار اکثر کسانی که از خودکشی تعریف کرده اند بر اساس تعریف دورکیم بوده است. دورکیم در سال 1897 تعریف زیر را ارائه داد: «خودکشی به هر حالتی از مرگ اطلاق می شود که نتیجة مستقیم یا غیرمستقیم عملی باشد که شخص قربانی آن را انجام داده و از نتیجة عملش آگاه بوده است.»
«کردار مثبت» مثل این است که فرد گلولهای را در شقیقة خود خالی کند. «کردار منفی» مانند آن است که انسان خانهای را که در آتش شعلهور است ترک نکند یا آنقدر از خوردن غذا خودداری کند که بمیرد اصطلاحات «مستقیم» یا «غیرمستقیم» بازگوکنندة تمایز همانند تمایز مثبت و منفی است. یک گلوله در شقیقه مستقیماً به مرگ می انجامد، درحالیکه ترک نکردن خانه ای شعلهور در آتش یا امتناع از خوردن غذا ممکن است غیرمستقیم یا نهایتاً به نتیجة منظور یعنی به مرگ کشیده شود یا نتیجة آن مرگ باشد.
هالیواکس فرانسوی با وجود این که از تعریف فوق انتقاد کرده اما اظهار داشته تعریف دیگری را نمیتوان جانشین آن کرد!
این تعریف نه تنها موارد خودکشی، بلکه موارد مشابه دیگری را هم در بر میگیرد: یک افسر فرمانده که کشتی خود را غرق می کند تا تسلیم نشود؛ یک سامورایی ژاپنی که خود را می کشد؛ زیرا شرف خویش را لکه دار می بیند. برخی زنان هندی که بنا به رسم خویش مجبور بودند همراه شوهرانشان به گور بروند. نمونههای دیگر خودکشی هستند به عبارت دیگر، تمام موارد مرگ اختیاری که در هاله ای از قهرمانی و افتخار پیچیده شده و در نگاه نخست به نظر نمی رسد خودکشی باشد، مانند مرگ عشاق نومید، بانکداران ورشکسته در شرایط ناهنجار اقتصادی، جنایتکار دستگیر شده و ... که گاه خبر یا تفسیر آنها در ستون حوادث روزنامهها می آید، همه باید جزو خودکشی شمرده شوند.
انواع خودکشی
دورکیم در مطالعة کلاسیک خود از میزانهای خودکشی در فرانسه، انگلستان، دانمارک و ... آن را در چهار گروه متمایز تقسیم کرد و در هر یک از این انواع رابطه خاص را بین فرد و جامعه بر اساس «همبستگی گروهی» ارایه داد:
اصطلاحا مواد مخدر به کلیه مواد طبیعی و شیمیایی گفته میشود که اعتیاد آور باشد. بعضی از این مواد تخدی کننده نبوده، بلکه ممکن است ایجاد تحرک و توهم نمایند. بطور کلی مواد مخدر به موادی اطلاق میگردد که مصرف آنها در انسان حالاتی غیر عادی ایجاد نماید. این حالات که عموما لذت بخش هستند، به صورت موقت و کاذب ایجاد میگردد. بروز همین حالات و کیف و لذت پس از اولین مصرف- که در بعضی موارد فقط به علت کنجکاوی مبادرت به آن میگردد. باعث تداوم مصرف واعتیاد میشود. این مواد در فرهنگ پلیس به مواد افیونی یا مکیفها معروف بودند ولی امروزه در زندانها لفظ (مکیفها) فقط برای قرصهای آرام بخش و روانگردان استفاده میشود.
تعداد صفحه:37
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
خودکش بر این باور است که در زندگی به اهداف و امیال خود نرسیده است و زندگی مفهوم خود را از دست داده است ومرگ بهترازآن قلمداد می شود ( قائمی، 1364).
خودکشی از ترکیب دو واژهی (sui)1 به معنی خود و (cide)2 به معنی کشتن تشکیل شده است. خودکشی عملی است که با قصد آسیب رساندن به خود توسط شخص انجام میشود که میداند چه میکند و چه پیامد احتمالی خود را میداند (فولادی، 1381).
خودکشی در لغت نامه ی دهخدا به معنای " خود را به وسیله ای کشتن ، انتحار ،کار زیاد کردن ، کوشش بسیار " آمده است ( لغت نامه ی دهخدا ،1347).
امیل دورکیم3 (1917-1858) دراثر معروف خود به نام خودکشی آن را پدیده ای اجتماعی به شمار آورده و چنین تعریف می کند :خودکشی عبارت است از هرنوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار منفی یا مثبت خود قربانی است که میبایست چنان نتیجهای به بار آورد (دورکیم ،1378). هم چنین می توان به تعریف دشه اشاره کرد که می گوید : " اقدامی معمولاً از روی آگاهی برای سر به نیست کردن خود به آن ترتیب که مرگ هدف یا وسیله باشد ." (ریئس دانا ،1380).
آشیل دلماس4 نیز خودکشی را عبارت می داند از " عملی که به وسیله ی شخص برای معدوم ساختن خود انجام می دهد ، در حالی که اختیار مرگ و زندگی در حیطه قدرت اوست و از لحاظ اخلاقی موظف به انجام این عمل نمی باشد" (اسلامی نسب، 1371). مین جر5 روانشناس، میل به مرگ را نزد فرد خودکش آرامشی میداند که در اثر تنشهای جامعه - محدودیت های اجتماعی واخلاق، که توانسته مانع از رهاشدن انرژی پرخاشگری و جنسی فرد شود و در نهایت فشار داخلی پدید می آورد - به آن دست پیدا کرده است (ریئس دانا،1380).
آدلر6 میگوید: خودکشی حرکت جبرانی شدید است که در برابر اعتراضات، از فرد بروز میکند. گویی فرد نیاز دارد که بر اطرافیان تسلط یابد و احساس کهتری خود را کاهش دهد. نوجوان ،مرگ را برای آن انتخاب میکند که ارزش خود را به اطرافیان نشان دهد. (خدیویزند، 1374).
________________________________
1-Sui
2-Cide
3-Emile Durkheim
4-Ashil Delmas
5- Min Jera
6-Adler
اشنایدمن1 در تعریف خودکشی میگوید: خودکشی عملی است که به منظور خلاص شدن از یک مسئله، بنبست ، مشکل و بیرون آمدن از یک دوراهی، بحران و وضعیت غیر قابل تحمل صورت میگیرد. (اشنایدمن، ترجمهی فیروزبخت، 1378).
همانگونه که بررسیها نشان میدهند، خودکشی عملی است که فرد به دست خود و به عنوان یک اقدام ارادی و به طور عمدی با هدف از بین بردن خود، انجام میدهد. اگر چه عوامل زیربنایی، که شخص را وادار کرده تا خود را از بین ببرد ممکن است برای خود شخص نامفهوم باشد و حتماً لازم نیست که فرد آنها را کاملاً خوب شناخته باشد، عمل و اقدام به خودکشی به عنوان یک اقدام ارادی و عمدی مد نظر قرار میگیرد (فرقانی رئیسی، 1374). ژان باچلر2 در کتاب خودکشی خود در مورد خودکشی گریز گرایانه مینویسد که " انسان با خودکشی کردن سعی می کند از روبرو شدن با شرایط غیر قابل تحمل زندگی فرار کند." به عبارت دیگر وی خودکشی را خروج از شرایط نامساعد ودشوار زندگی می داند (اشنایدمن ،1378).
خودکشی طیفهای خاصی دارد، از افکار خودکشی که شایعترین است آغاز شده و به اقدام به خودکشی و بطور نهایی تمایل به مرگ ناشی از خودکشی که هدف نهایی است منتهی میگردد (اسلامی نسب، 1371).
پس در مجموع می توان نتیجه گرفت که خودکشی عملی است آگاهانه و کاملاً ارادی که فرد برای پایان دادن به زندگی خویش انجام می دهد. فردی که اقدام به خودکشی می کند از نتیجه عمل خود آگاهی دارد و این مهم ترین مسئله در تشریح و تبیین پدیده خودکشی است.
برخی مانند ارسطو3 خودکشی به منظور فداکاری ( دگرخواهانه ) را خودکشی محسوب نمی کنند؛ ارسطو خودکشی را عملی برای معدوم ساختن فرد توسط خودش می داند که " به منظور فداکاری نمی باشد ، یعنی فرد برای قربانی شدن به انتحار دست نمیزند ". اما اسکیرول4 نظری عکس نظریات یاد شده دارد ، او معتقد است که"در خودکشی تمام خصوصیات دیوانگی دیده می شود". او با استناد به این نظر نتیجه می گیرد که خودکشی عملی غیر ارادی است و نباید تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد.