ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره تاثیر مصرف والرین به عنوان مکمل در اختلال خلقی دو قطبی

اختصاصی از ژیکو تحقیق درباره تاثیر مصرف والرین به عنوان مکمل در اختلال خلقی دو قطبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

تاثیر مصرف والرین به عنوان مکمل در اختلال خلقی دو قطبی

1

تاریخ دریافت: 1/3/87 تاریخ پذیرش: 15/11/87

واژه های کلیدی: اختلال خلقی دوقطبی، والرین، بی خوابی، اضطراب

مقدمه

اقدام درمانی اصلی در اختلال دو قطبی دارو درمانی همراه با سایکوتراپی است که شامل تثبیت کننده های خلق برای دوره مانیا و داروهای ضد افسردگی برای دوره افسردگی است. سایکوتراپی هم برای استرسورهایی که باعث شعله ور شدن بیمـاری می شود، استفاده می گردد. درمان های جایگزین در اختلال خلقی دو قطبی به صورت مکمل استفـــاده می شود. خصوصا در مواردی که علی رغم مصرف دارو علائم باقیمانده وجود دارد و یا به علت عوارض دارو در فرد، قــادر به رســـــاندن دوز دارو به حـــد لــــازم نمی باشیم. از درمان های Adjunctive(Complementary) می توان به مصرف امگا3 ، روی، ویتامین های گروه B و والرین(ریشه گیاه سنبل الطیب)اشاره کرد این گیاه در تحقیقات جانوری و آزمایشگاهی روی گیرنده گابا اثر دارد و تریال های بالینی متعددی مصرف آن را بعنوان آرامبخش و ضد اضطراب تایید کرده است(1).

ریشه والرین که یک گیاه بلند و فرن لایک است از هزاران سال پیش به عنوان آرامبخش مورد مصرف بوده و به عنوان آرامبخش ضعیف از سال 1842 تا 1982 در لیست داروهای آرامبخش در آمریکا قرار داشت؛ در اروپا نیز والرین به عنوان خواب آور ضعیف، القائ خواب و درمان اضطراب تحت نام داروهای مجاز بدون نسخه در سوئیس بلژیک و ایتالیا مورد تایید قرار گرفته است(2).

مکانیسم اثر والرین در مغز مشابه بنزودیازپین است به طوری که با تقویت GABA سطح برانگیختگی مغزی را کاهش می دهد (3).

عوارض در دوزهای درمانی کم شامل درد معده و در دوز های بالاتر از 500 میلی گرم سردرد، بی قراری و تهوع می باشد. سمیت در دوز 20 گرم هم مشاهده نشده است. در دوز های درمانی و مصرف کوتاه مدت هپاتوکسیسیته گزارش نشده است(4).

مواد و روش ها

مطالعه حاضر یک کار آزمائی بالینی است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی زن و مرد، در محـــدوده سنی 75-18، مراجعه

کننده به کلینیک اعصاب و روان است که تشخیص آن ها پس از مصاحبه بالینی توسط روانپزشک، بر اساس ملاک های تشخیصی DSMIVTR قطعی شده است. معیارهای ورود به مطالعه نداشتن بیماری جسمی، سابقه مصرف مواد مخدر و هم ابتلایی با سایر اختلالات روانپزشکی دیگر بود. نمونه های مورد مطالعه از بین بیمارانی که نمره پرسشنامه مانیک Mania Rating Scale بالاتر یا مساوی 12 داشتــــند و حداقل 3 ماه داروهــای تثبیت کننده خلق را دریافت کرده و علیرغم درمان هنوز علائم باقی مانده وجود داشت، انتخاب شدند. تعداد نمونه ها با استفاده از فرمول حجم نمونه به تعداد 80 نفر محاسبه گردید.

افراد مورد مطالعه به طور کاملا تصادفی یکسو کور در دو گروه قرار گرفتند(در مجموع در گروه والرین 47 نفر ودر گروه کنترل 40 نفر مورد بررسی قرار گرفتند). نمونه های دو گروه از نظر نوع داروی مصرفی تثبیت کننده خلق همسان گردیدند. یک گروه علاوه بر درمان روتین داروهای تثبیت کننده خلق، والرین را به میزان 3-2 قرص(با دوز mg1050- 700 ) دریافت کردند. گروه کنترل تنها تحت درمان روتین داروهای تثبیــــت کننده خلق قرار داشتند. این دو گروه در هفته های 4 و 8 از نظر تاثیر درمانی از طریق پرسشنامه Mania Rating Scale و (GAF)Global assesment Function و همچنین عوارض، با یکدیگر مقایسه شدند. اطلاعات پس از جمـــــع آوری از طـــــریق آنــــالیز آماری SPSS-version 14.5 انجام شد. جهت توصیف فراوانی داده ها از آمار توصیفی و برای مقایسه داده ها از آزمونrepeated measure و آزمون فریدمن استفاده گردید. از کلیه افراد مورد مطالعه قبل از ورود به طرح رضایت نامه کتبی اخذ گردید.

یافته های پژوهش

از 87 بیماری که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند، در گروه مصرف کننده والرین، 21 زن و 26 مرد با میانگین سنی34 سال(انحراف معیار 26/12) و در گروه کنترل 9 زن و 31 مرد با میانگین سنی 5/33 ســــال(انحراف معیار96/11) قرار داشتند. 55 درصد از

گروه تحت درمان با والرین و 1/51 درصد از گروه مورد

مجرد بودند. 5/40 درصد از گروه تحت درمان با والرین و 3/38 درصد از گروه کنترل تحصیلات زیر دیپلم داشتند.

سطح علائم مانیا و عملکرد 2/36 درصد از بیماران تحت درمان با والرین در بدو ورود به مطالعه در محدوده 30-21 ، 8/63 درصد در محدوده40-31 و در گروه کنترل 65 درصد در محدوده 30-21،35 درصد در محدوده 40-31 بود.

در ماه اول بعد از شروع درمان علائم مانیا و عملکرد 6/59 درصد از گـــروه والرین در محدوده 50-41 ، 4/40 درصد در محدوده 40-31، و در گروه کنترل 25 درصد در محدوده 50-41 ، 75 درصد در محدوده 40-31 و در ماه دوم بعد از شروع درمان 6/59 درصد از مصرف کنندگان والــرین در محدوده 60 -51 ، 4/40 درصد در محدوه 50-41 و در گروه کنترل 20 درصد در محدوده60-51، 80 درصد در محدوده 50-41 بود . آزمون آماری Friedman تفاوت معنی داری درعملکرد دو گروه در بدو ورود به مطالعه و هفته های 4 و 8 بررسی نشان داد(جدول شماره 1).

میانگین نمره شدت علائم مانیا در بدو ورود به مطالعه در گروه والرین از 93/62 (انحراف معیار 21/15) به 38/41 (انحراف معیار 94/11) در ماه اول و 9/32 (انحراف معیار 57/9) در ماه دوم و در گروه کنترل از 97/70(انحراف معیار 34/9) به82/61 (انحراف معیار 04/12) در ماه اول و 05/56 (انحراف معیار 43/10) کاهش یافت.

میانگین تکرار علائم مانیا در بدو ورود در گروه والرین 3/67 و در گروه کنترل 7/76 ، در ماه اول 8/51 در گروه والرین و 22/71 در گروه کنترل و در ماه دوم در گروه والرین7/39 و در گروه کنترل و2/64 بود(جدول شماره 2).

آزمون آماری Repeted measures تفــاوت معنی داری در نمرات شدت و تکرار علائم مانیا در دو گروه در بدو ورود به مطالعه نشان نداد. در حالی که تفاوت معنی داری در شدت و تکرار علائم مانیا و عملکرد بیمــاران قبل از مــــداخله درمـــانی و هفتــه های 4 و 8 (ماههای اول، دوم) بعد از شروع درمان مشاهده گردید(p<001) (جدول شماره 2).

بحث و نتیجه گیری

با توجه به یافته های تحقیق والرین به عنوان مکمل می تواند علائم مانیا را از نظر شدت و تکرار علائم کاهش داده و عملکرد بیماران را بهبود ببخشد. نتایج گزارشی از یک کارآزمائی بالینی در سال 2008 نشان داد والرین اثرات آرامبخشی روی CNS دارد و موجب کاهش افسردگی و اضطراب می شود(5) و در این مطالعه مشخص شد اثرات شل کنندگی و سداتیو شدید ندارد.

در سال 2006 دریک مقاله مروری والرین به عنوان سداتیو و ضد اضطراب معرفی شد(6).

والرین یک انالوگ اسید والپریک است و اثرات ضد تشنجی والرین اولین بار در سال 1592 گزارش شد. در مقاله ای در سال 2004 این طور نتیجه گیری شد والرین خاصیت ضد تشنجی دارد ولی برای معرفی آن به عنوان داروی آنتی اپیلپتیک نیازمند انجام کارآزمایی بالینی متعدد می باشیم، در همین راستا به نظر می رسد توانایی والرین در کنترل علائم مانیا به خاصیت مربوط باشد(7).

در سال 2007 نشان داده شد والرین که در درمان بی خوابی و اضطراب به کار می رود موجب تحریک گیرنده GABA-A می شود. و گابا یک نوروترنسمیتر مهاری است که نقش مهمی در کاهش علائم مانیا دارد(8،9)

در سال 2005 مکانیسم اثر تازه ای از والرین گزارش شد به طوری که علاوه بر تحریک ملانوتین و گلوتامات و گابا A تمایل بالا به گیرنده 5HT2a دارد(11،10). اثرات حمایتی-عصبی والرین در سال 2004 شرح داده شد(12).

استفــــــاده از درمان هــــای مکمل و جایگزین در دهه گذشته افــــزایش یافته، تحقیـــقات ثابت کرده است که کاربرد والرین برای اختــــلالات روان پــــزشکی به تنهایی منــــوط به تحقیقات بیشتـــــری است علی رغـــم اینکه این درمـــان به عنوان مکمل اثرات مفید و حداقل عوارض را دارد(13).

جدول شماره 1. توزیع فراوانی مطلق و نسبی سطح مانیا و عملکرد بیماران در دو گروه تحت درمان با والرین و گروه کنترل

ماههای بررسی

سطح مانیا و عملکرد بیماران در گروه تحت درمان با مکمل والرین

سطح مانیا و عملکرد بیماران در گروه کنترل

30- 21

40- 31

50- 41

60- 51

30- 21

40- 31

50- 41

60- 51

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

قبل از درمان

17

2/36

30

0/63

0

0

0

0

26

65

14

35

0

0

0

0

هفته 4 بعد از شروع درمان

0

0

19

4/40

28

6/59

0

0

0

0

30

75

10

25

0

0

هفته 8 بعد از شروع درمان

0

0

0

0

19

4/40

28

6/59

0

0

0

0

32

80

8

20

سطح معنی داری

df=2

chi –square =89.575

N=47

df=2

chi –square =77.039

N=40

0.000 sig =

0.000 sig =

جدول شماره 2. میانگین و انحراف معیار شدت و تکرار علائم مانیک در بیماران در دو گروه تحت درمان با والرین و گروه کنترل

گروهها

گروه تحت درمان با والرین

گروه کنترل

بدو ورود به مطالعه

ماه اول بعد از درمان

ماه دوم بعد از درمان

بدو ورود به مطالعه

ماه اول بعد از درمان

ماه دوم بعد از درمان

mean

std

mean

std

mean

std

mean

std

mean

std

mean

std

شدت علائم

93/62

21/15

38/41

94/11

91/32

57/9

97/70

34/9

82/61

04/12

05/56

43/10

تکرار علائم

31/67

27/14

80/51

64/8

76/39

01/8

70/76

52/7

22/71

03/8

20/64

10/7

سطح معنی داری

df= 2 sig .000

df=2 sig =.000

References

1-Dr. Fink. Alternative and complementary treatment of bipolar disorder. Question Book review Nov.26/2007, Available: www.finkshrink.com/blog/treatment/alternative-and-omplementary-treatments-for-bipolar-disorder.html


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تاثیر مصرف والرین به عنوان مکمل در اختلال خلقی دو قطبی

اختلالات خلقی

اختصاصی از ژیکو اختلالات خلقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 84

 

اختلالات خلقی

مقدمه:

خلق بر طبق تعریف عبارت است از احساس هیجانی نافذی که درک و نگرش فرد نسبت به خود، دیگران، و در کل نسبت به محیط را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهد (کاپلان و سادوک، 1385).

خلق ممکن است طبیعی، بالا یا پایین باشد. شخص طبیعی طیف وسیعی از خلق‌ها را تجربه می‌کند و به همان نسبت مجموعه‌ای از تجلیات عاطفی نیز دارد. شخص عادی قادر به کنترل اخلاق و عواطف خود است. اختلالات خلقی حالات بالینی هستند که با اختلال خلق، فقدان احساس کنترل بر خلق، و تجربه ذهنی ناراحتی شدید همراه هستند. ( کاپلان و سادوک، 1379).

اختلالات خلقی به دلیل این که یکی از خصوصیات اساسی آنها غیر عادی بودن خلق است به این نام مشهور شده‌اند. امروزه این اصطلاح محدود به اختلالاتی است که به شکل افسردگی یا نشئه ظاهر می‌شوند (گلدر و همکاران، 1382)

کسانی که خلق بالا دارند (مانیا)، حالت انبساط خاطر، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش احترام به نفس و افکار بزرگ منشانه نشان می‌دهند. افرادی که خلق پایین دارند (افسردگی)، با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی‌اشتهایی و افکار مرگ و خودکشی مشخص هستند. این اختلالات عملاً همیشه منجر به اختلال در عملکرد شغلی، روابط اجتماعی و بین فردی می‌گردد (کاپلان و سادوک، 1379).

تاریخچه:

مردم موارد افسردگی را از زمان‌های بسیار دور ثبت کرده‌اند، و توصیف‌هائی از آنچه امروزه اختلالات خلقی می‌خوانیم، در بسیاری از منابع طبی قدیم وجود دادر. حدود 450 سال قبل از میلاد، بقراط اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی به کار برد (کاپلان و سادوک، 1379).

حدود پانصد سال پس از بقراط، اوائل قرن دوم بعد از میلاد، آرتائوس کاپادوچیا رابطه بین مانی و ملانکولی را کشف کرد (پورافکاری، 1369).

در حدود 100 سال قبل از میلاد، کورنلیوس سلسوس افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (120 تا 180 بعد از میلاد) و جالینوس (129 تا 199 بعد از میلاد) نیز به کار بردند. همین طور الکساندر ترالز در قرن ششم (کاپلان و سالوک، 1379).

در قرون وسطی،طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و دانشمندان نظیر رازی و ابن‌سینا و میموند (پزشک یهودی) ملانکولی را بیماری مشخصی تلقی کردند و هنرمندان آن زمان نیز این بیماری را به تصویر کشاندن مثل ملانکولی اثر آلبرت دورر (بهرامی و نیکیار، 1384).

در سال 1854 ژول فالره حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید.چنین بیمارانی متناوباً حالات خلقی مانی و افسردگی را تجربه می‌کنند. ژول بایارژه جنون دو شکلی را شرح داد که در آن بیمار دچار افسردگی عمیقی می‌شود که به حالت بهت افتاده و بالاخره از آن بهبود می‌یابد. در سال 1882، کارل کالبام روانپزشک آلمانی، با استفاده از اصطلاح «سایکلوتایمی» مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نمود. در سال 1899، امیل کرپیلن، بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی، مفهوم بیماری منیک- دپرسیو را شرح داد (همان منبع).

توصیف او از نشانه‌ها، به طور چشمگیری با اصطلاحات به کار گرفته شده برای توصیف اختلال دو قطبی در DSM IV-TR هماهنگ است و بسیاری از وجه تمایزات تشخیصی او، امروزه تأیید شده (جانسون و لی‌های، 2004)

طبقه‌بندی بر اساس سیر بیماری، اختلالات یک قطبی و دوقطبی

اختلالات خلقی مشخصاً عود کننده هستند و کرپلین برای به هم پیوند دادن افسردگی و مانیا به عنوان یک اختلال واحد از سیر بیماری راهنمایی گرفت. وی متوجه گردید که سیر بیماری، خواه افسردگی و خواه مانیا، اساساً یکسان است و به همین دلیل آنها را در یک طبقه قرار داده پسیکوز منیک ـ دپوسیو نامید. این نظریه به وسعت مورد قبول بود تا این که در سال 1962 کارل لئونارد و همکاران تقسیم‌بندی به سه گروه را پیشنهاد نمودند:

بیمارانی که فقط اختلال افسردگی داشتند (افسردگی یک قطبی)

بیمارانی که فقط اختلال مانیا داشتند (مانیا یک قطبی)

بیمارانی که افسردگی مانیا را با هم داشتند (دو قطبی) (گلدر و همکاران،1382).

امروزه از اصطلاح مانیا یک قطبی استفاده نمی‌شود بلکه همه چنین مواردی در گروه دو قطبی قرار داده می‌شوند، به این دلیل که تقریباً همه کسانی که مانیا دارند بالاخره روزی افسردگی را نیز تجربه می‌کنند. برای حمایت از تفکیک اختلالات یک قطبی و دو قطبی، لئونارد و همکاران (1962) تفاوت‌های ارثی و شخصیتی بین بیماران دو گروه را شرح دادند که با مطالعات بعدی تأیید شد. معهذا توافق کلی وجود دارد که دو گروه در مرحله افسردگی از نظر علائم تفاوتی با هم ندارند و ممکن است بین دو گروه انطباقی وجود داشته باشد، چون بیماری که یک قطبی طبقه‌بندی شده است، ممکن است روزی حمله مانیا نشان دهد. به عبارت دیگر فرم‌های یک قطبی بدون تردید مواردی دو قطبی شامل می‌گردند که هنوز قطب دیگر خود را نشان نداده‌اند. علیرغم این محدودیت‌ها، تقسیم‌بندی یک قطبی ـ دو قطبی، طبقه‌بندی مفیدی است چون مفاهیم ضمنی برای درمان نیز دارد (گلدر ـ همکاران، 1382).

به طور کلی، انجمن روانپزشکی آمریکا (1379) اختلالات خلقی را به اختلالات افسردگی یک قطبی (یعنی، اختلال افسردگی اساس، اختلال افسرده‌خویی و اختلال افسردگی که به گونه‌ای دیگر مشخص نشده است، اختلالات دو قطبی (یعنی، اختلال دو قطبی I ، اختلال دو قطبی II، اختلال خلق ادواری، و اختلال دو قطبی که به گونه‌ای دیگر مشخص نشده است) و دو اختلال مبتنی بر سبب شناسی ـ اختلال خلق به علت یک حالت طبی عمومی، و اختلال خلق ناشی از مصرف مواد ـ تقسیم می‌کند.

همه‌گیر شناسی اختلال‌های خلقی

شیوع اختلالات خلقی در طول عمر 2 تا 25 درصد گزارش شده است (کاپلان و سادوک، 1379). اختلال افسردگی اساس اختلالی شایع است، با میزان شیوع حدود 15 درصد برای طول عمر، شاید در زن‌ها تا 25


دانلود با لینک مستقیم


اختلالات خلقی

پاورپوینت اختلالات خلقی

اختصاصی از ژیکو پاورپوینت اختلالات خلقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت اختلالات خلقی


پاورپوینت  اختلالات خلقی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:10

مشخصه اختلالات خلقی اینست که احساس تسلط ازبین رفته وفردرنج عذابی عظیم میکشد.دربیمارانی که خلق افسرده ای دارند;ازدست دادن انرری وعلاقه-احساس گناه-دشوارشدن تمرکز-ازدست دادن اشتها-افکارمرگ یاخودکشی وجود دارد. دیگرنشانه هاوعلایم اختلالات خلقی عبارت است ازتغیراتی درسطح فعالیت-تواناییهای شناختی-تکلم وکارکردهای نباتی /ازقبیل خواب-فعالیت جنسی و..../

این تغیرات همیشه موجب مختل شدن  کاردکردهای بین فردی ,اجتماعی وشغلی بیمار میشود.

اختلالات خلقی به چنددسته تقسیم میشوند;

افسردگی اساسی;اگربیمارفقط به دوره های افسردگی دچارشوداصطلاحا گفته میشودکه به اختلال افسردگی اساسی یاافسردگی یک قطبی مبتلاست.همچنین علایم زیرهمزمان دریک دوره 2هفته ای وجودداشته باشد;

 

خلق افسرده که اکثرروزهاتوسط خود بیماریا همراهان بیمار گزارش شود-بی علاقگی وبی لذتی-کاهش یاافزایش وزن کاهش یاافزایش اشتهاودرکودکان نرسیدن به وزن قابل انتظار-کم خوابی یاپرخوابی-کندی روانی-احساس خستگی-کاهش قدرت افکارمرگ-اقدام به خودکشی که این علایم براثرموادیا داغ دیدگی یاکم کاری تیرویید نباشد.وبقدری باشدکه روی عملکرد اجتماعی بیمارتاثیروزندگی اش رامختل کرده باشد.


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت اختلالات خلقی

دانلود تحقیق اختلالات خلقی

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق اختلالات خلقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اختلالات خلقی


دانلود تحقیق اختلالات خلقی

 

مشخصات این فایل
عنوان: اختلالات خلقی
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 84

این مقاله درمورد اختلالات خلقی می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله اختلالات خلقی می خوانید :

درمان های روانی – اجتماعی
روان‌درمانی
استفاده از درمان های روانی شاید به قدمت خود علم طبابت است. بین بعضی از جنبه های روان درمانی نوین و آیین تشریفاتی که در معابد شفابخش یونان قدیم به عمل می آمده است، مشابهت هایی ذکر شده است معهذا ، تاریخ روان درمانی رسمی در اواسط قرن نوزدهم شروع می شود(گلدر و همکاران،1382).
کاپلان و سادوک (1385) روان درمانی را اینچنین تعریف می کنند : روان درمانی روشی برای درمان بیماری های روانی و مشکلات رفتاری است که در طی آن ، یک درمانگر دوره دیده، قرارداد درمانی حرفهای با بیمار برقرار می سازد، و با ارتباط کلامی و غیرکلامی که صرفا جنبه درمانی دارند، سعی می کند مشکلات هیجانی وی را مرتفع سازد، الگوهای ناسازگار رفتاری را تغییر یا برگشت دهد، و بیمار را برای رشد و تحول شخصیتی ترغیب کند. این روش درمانی ، متمایز از بقیه روشهای درمانی روانپزشکی مانند درمان های جسمی(دارودرمانی و الکتروشوک) می باشد.
ولبرگ  (1967) روان درمانی را نوعی درمان برای مشکلات هیجانی می داند که در آن شخص آموزش دیده، با بیمار آگاهانه رابطه ای حرفه ای برقرار می کند تا نشانه های موجود در بیمار و الگوهای رفتاری مخرب او برطرف شوند یا کاهش یابند و زمینه برای رشد و کمال وی فراهم آید(فیرس و ترال ،1383).
طبقه‌بندی درمان‌های روان‌شناختی
انواع مختلفی از درمان‌های روانشناختی وجود دارد که گروه‌بندی آنها در یک طبقه‌بندی ساده مفید است. در نخستین و ساده‌ترین طبقه‌بندی درمان‌های روان‌شناختی تعداد افراد شرکت‌کننده در درمان موردنظر است. درمان‌ها به انواعی که در آنها فقط یک بیمار شرکت می‌کند (درمان‌های فردی) با زوج‌ها و خانواده‌ها، و گروه‌های کوچک و بزرگ طبقه‌بندی می‌شوند.درمان انفرادی معمولاً زمانی انتخاب می‌شود که لازم است درمان مطابق مسائل خاص بیمار تعدیل شود، یا زمانی که بحث گروهی موجب ناراحتی بیمار می‌شود، و یا به دلیل ماهیت مسأله (مثلاً، یک انحراف جنس). زوج درمانی ممکن است زمانی انتخاب شود که مسائل ارتباطی سهمی مهم در ایجاد اختلال پزشکی دارند. خانواده درمانی در مواردی انتخاب می‌شود که مشکلات یکی از فرزندان کوچک یا نوجوان بخشی از یک مسأله گسترده‌تر در خانواده است. گروه درمانی زمانی انتخاب می‌شود که چندین بیمار به درمان مشابهی نیاز دارند یا زمانی‌که مشارکت سایر اعضا گروه کمک کننده خواهند بود(گلدر و همکاران،1382).
گروه درمانی
تعریف گروه:
 گروه از نظر لغوی به معنای جماعت، انجمن، جمعیت، جمعی از مردم و طایفه و قبیله است (شفیع‌آبادی، 1375).
فورسایت  (1380) گروه را این چنین تعریف می‌کند: گروه عبارت است از دو یا چند فرد که به هم وابسته‌اند و با تعامل اجتماعی، بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند.
پ
روان‌درمانی گروهی عظیم‌ترین بخش از سومین انقلاب روانپزشکی است. اولین انقلاب در جو انقلاب کبیر فرانسه و با آزاد کردن دیوانگان از غل و زنجیر توسط پنیل  (1793) صورت می‌گیرد. دومین انقلاب که در قرن نوزدهم صورت می‌گیرد، پیدایش روان درمانی است که از مسمر  شروع می شود و تا پیشروان جنبش روانکاوی ادامه می‌یابد. سومین انقلاب که اینک در جریان است، متأثر از نیروهای اجتماعی و هدف آن یک جامعه درمانی است (ثنایی، 1374).
کاپلان و سادوک(1379) روان‌درمانی گروهی را چنین تعریف کرده‌اند: "نوعی درمان است که در آن افراد دچار ناراحتی روانی که به دقت انتخاب شده‌اند، زیر نظر درمانگری آموزش دیده، به منظور کمک به همدیگر برای تغییر دادن شخصیت خود، در گروهی قرار داده می‌شوند و با استفاده از انواعی از مانورهای تکنیکی و سازه‌های نظری، رهبر گروه از روابط متقابل اعضاءگروه برای ایجاد تغییر استفاده می‌کند."
اتکینسون(1380) معتقد است با کمک روان درمانی گروهی درمانجو می تواند مشکلات خود را در حضور دیگران حل کند و ببیند که دیگران در برابر رفتارش چگونه واکنش می کنند و هنگامی که روشهای پاسخدهی قدیمی وی رضایتبخش نیست روشهای تازه ای را به کار گیرد.
تاریخچه روان‌درمانی گروهی:
می‌توان گفت ریشه‌های روان درمانی گروهی در اعماق تاریخ بشر نهفته است. انسان از روز اول وجود، در گروه زندگی کرده است و بیشتر اعمال خود را از قبیل کار و عبادت را به صورت گروهی انجام داده است (ثنایی، 1374).
ارسطو، انسان را ذاتاً حیوان اجتماعی قلمداد می‌کند. از زمان‌های بسیار دور انسان برای غلبه بر قهر طبیعت، انجام راحت‌تر و بهتر کارها و کسب رضایت بیشتر، به عنوان یک ضرورت به زندگی گروهی روی آورده است. زندگی گروهی به انسان احساس تعلق و امنیت و ارزشمندی می‌دهند. انسان همواره از بودن با اطرافیان و نزدیکان، احساس شادی می‌کرده و ناراحتی‌ها و نگرانی‌های خود را در جمع به فراموشی می سپرده است (شفیع‌آبادی، 1379).
تا سال‌های اخیر بیشتر توجه معطوف به اثرات خارجی و فیزیکی روابط و مشارکت‌های گروهی بوده است در حالی‌که اهمیت و اثرات روانی آن بسیار مهمتر است. انسان به عنوان یک موجود اجتماعی محتاج است به تعلق، به مورد قبول واقع شدن،‌ به ارزش یافتن و مورد طلب و خواست بودن به عبارت دیگر، سلامت روانی انسان بسته به روابط گروهی است (ثنایی، 1374).
اغلب گفته می‌شود که گروه درمانی با کار ژوزف پرات (1905)، پزشک آمریکایی شروع شده است که بیماران مبتلا به سل ریوی را با روش کلاسی درمان می‌نمود. مع‌هذا کلاس‌های پرات محدود به حمایت و آموزش بود (گلدر و همکاران، 1382).سپس لازل  برای بررسی ارزش درمانی گروه‌ها در بهبود بیماران روانی، به انجام پژوهش‌هایی اقدام کرد. او همچنین برای آموزش بیماران اسکیزوفرنیک بستری شده در بیمارستان‌ها سخنرانی‌هایی ایراد کرد (شفیع‌آبادی، 1379). در سال 1919، کودی مارش  روش های درمان گروهی را در بیماران روانی به کار برد(سادوک و سادوک،2005). مارش به همراه لازل از روش‌های گروه درمانی در بیمارستان‌های روانی استفاده کرد و برای ایجاد رابطه با بیماران از بحث‌های گروهی و موسیقی و هنر بهره گرفت. مارش معتقد بود که در درمان باید از یک مجموعه افراد استفاده شود تا نتایج مطلوب حاصل گردد (شفیع‌آبادی، 1379).
پیشرو آشکارتر گروه درمانی کار مورینو  یکی از اتباع رومانی است که قبل از مهاجرت به ایالات متحده در وین کار می‌کرد (گلدر و همکاران، 1382). وی در سال 1931 میلادی، واژه «گروه درمانی» و در سال 1932 میلادی «روان درمانی گروهی» را ارائه داد. در سال 1951 میلادی، اولین کمیته بین‌المللی روان درمانی گروهی را تأسیس کرد. مورینو ضمن مخالفت با رفتارگرایی و روانکاوی، تحلیل‌های فروید را کافی ندانست و از روش نمایش روانی و اجتماعی در درمان بیماران استفاده کرد (شفیع‌آبادی، 1379).
مع‌هذا، ریشه‌های عمده گروه درمانی در درمان نوروز جنگ در دهه 1940 در بریتانیا بوده است (گلدر و همکاران ، 1382). در 1944 میلادی بر اثر گسترش علوم اجتماعی و تأسیس مرکز روابط انسانی در دانشگاه بوستون و افزایش سریع نوشته‌ها و تحقیقات درباره گروه‌ها، کورت لوین پویایی گروه را با استفاده از نظریه میدانی مطرح ساخت. به نظر او هرگروه در هر لحظه از زمان یک میدان روانی خاص دارد که بر رفتار فرد اثر می‌گذارد. به نظر لوین کنش‌های متقابل اعضای گروه موجب تحرک یا پویایی گروه می‌شود و اعضای گروه بر یکدیگر اثر می‌‌گذارند (شفیع‌آبادی، 1379).
اکرمن  از گروه درمانی در حل مشکلات خانواده استفاده کرد. سپس ستیر  از انجام گروه درمانی خانواده موفقیت‌هایی کسب کرد. درایکورز  که از پیروان روان‌شناسی فردی آدلر  است، از گروه درمانی در خانواده و مدرسه و مراکز تربیتی استفاده بسیار کرد. راجرز  و پیروانش از تکنیک‌های گروه درمانی در حل مشکلات مراجعان استفاده کردند. رفتارگرایان نیز به استفاده از گروه درمانی علاقه وافری نشان دادند و لازارس  که از شاگردان ولپی  بود، سهم مهمی در این توسعه به عهده دارد. سرانجام آنکه امروزه گروه درمانی یکی از روش‌های متداول در درمان بیماران روانی در سرتاسر جهان است و درمانگران و مشاوران در موقعیت‌های گوناگون از آن به وفور استفاده می‌کنند (شفیع‌آبادی، 1379).
به طور کلی ثنایی(1374) تاریخ معاصر روان درمانی و مشاوره گروهی را به دو دوره تقسیم نموده است. یکی از 1905 تا 1932 که با کارهای پرات آغاز و به مورینو ختم می‌شود و دیگری از آن تاریخ تا زمان حاضر که آن را دوره پیشرفت سریع و شکوفایی مشاوره و روان‌درمانی گروهی تلقی می‌نماید.

عوامل درمانی در گروه درمانی:
درمان‌های گروهی در عوامل مشترک بین تمام انواع درمان‌های روان‌شناختی، یعنی گوش کردن و حرف زدن، تخلیه هیجانی، دادن اطلاعات، ارائه دلیل منطقی، بازسازی روحیه و تلقین سهیم هستند. در درمان گروهی عوامل دیگری وجود دارد که در درمان‌های انفرادی وجود ندارد اما بین همه انواع گروه درمانی‌ها مشترک است:
ـ همگانی شدن (شریک شدن در تجربه) : به بیماران کمک می‌کند که دریابند تنها نیستند و دیگران هم تجارب و مسائل مشابهی دارند. شنیدن از زبان بیماران دیگر که آنها نیز تجارب و مسائل مشابهی داشته‌اند، غالباً متقاعدکننده‌تر و مفیدتر از اطمینان‌بخشی درمانگر در این مورد است.
_ نوع دوستی  (حمایت کردن اعضا گروه و حمایت شدن از جانب آنها): حمایت از دیگران موجب بالا رفتن احترام به نفس شخص حمایت کننده و نیز کمک به دریافت‌کننده حمایت می‌گردد. حمایت متقابل یکی از عواملی است که به داشتن احساس تعلق به گروه می‌انجامد.
ـ وابستگی به گروه: احساس تعلق به گروه مخصوصاً برای بیمارانی که قبلاً احساس انزوا می‌کرده‌اند مفید است. وابستگی گروهی می‌تواند گروه را به هنگام خطر گسستگی آن تحت تأثیر مسائل، حفظ کند.
ـ اجتماعی شدن: به کسب مهارت‌های اجتماعی در گروه از طریق اشارات و واکنش‌های اعضا در مورد رفتار یک عضو اطلاق می‌شود. اعضا می‌توانند رفتارهای اجتماعی تازه را در سایه امنیت گروه آزمایش کنند.
ـ تقلید : به یادگیری از طریق مشاهده و انتخاب رفتارهای اعضا دیگر گروه اطلاق می‌شود. اگر گروه به خوبی اداره شود، بیماران رفتارهای انطباقی سایر اعضا را تقلید می‌کنند؛ اگر به خوبی اداره نشود ممکن است رفتارهای غیرانطباقی دیگران نظیر ابراز هیجان فوق‌العاده، حالت دفاعی بیجا، یا صحبت به گونه‌ای که توجه را از مسائل هیجانی خود آنها دور کند تقلید می‌شود.
ـ یادگیری بین فردی: به یادگیری از طریق تعامل در گروه و آزمایش راه‌های تازه اطلاق می‌شود. یادگیری بین فردی جزئی مهم از گروه درمانی است.
ـ باز پس‌گیری گروه خانوادگی: با پیشرفت گروه، تعامل به طور فزاینده غیر واقعگرایانه و مبتنی بر روابط قبلی بین بیماران و والدین و همشیرهای آنان می‌گردد. این انتقال گروهی بالاخره در تمام گروه‌ها پدید می‌آید؛از انتقال در درمان، مخصوصاً درمان مبتنی بر روانکاوی، استفاده می‌شود (گلدر و همکاران ، 1382).
یالوم  (1975؛به نقل از فیرس و ترال،1383) نیز مجموعه ای از عوامل درمان بخش مشابهی را ذکر می کند شامل : انتقال اطلاعات، امیدوار شدن،همگانی بودن، نوع دوستی، یادگیری میان فردی، تقلید، بازپیدایی اصلاحی خانواده اولیه، تخلیه هیجانی و انسجام گروه.

ثنایی (1374) عوامل درمانی را در روان درمانی گروهی، 11 مقوله عمده زیر می‌شمارد:
1ـ ایجاد امید، 2ـ عمومیت، 3ـ انتقال اطلاعات، 4ـ نوع‌دوستی، 5ـ مرور تصحیحی گروه اولیه خانواده، 6ـ رشد مهارت‌های اجتماعی، 7ـ رفتار تقلیدی، 8 ـ یادگیری همنشینانه، 9ـ همبستگی گروهی، 10ـ تخلیه روانی، 11ـ عوامل وجودی (اگزیستانسیالیستی).
بدیهی است که این عوامل در عمل منفک از هم نیستند و هیچ‌کدام به تنهایی عمل نمی‌کنند. اگرچه هریک از این عوامل را در هر گروه درمانی می‌توان یافت، مع‌هذا تداخل آنها از گروهی به گروه دیگر می‌تواند بسیار متفاوت باشد (ثنایی، 1374).
سادوک(1379) نیز بیست عامل درمانی را در روان درمانی گروهی ذکر می‌کند شامل: تخلیه هیجانی، پذیرش، فداکاری، پالایش، پیوستگی، اعتباریابی وفاقی، تسرّی، تجربه خانوادگی، همدلی، همانندسازی، تقلید، بینش، تزریق امید، تعامل، تعبیر، یادگیری، واقعیت‌سنجی، انتقال، عمومیت دادن، تهویه (خودگشایی).
ساختار و سازمان گروه:
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله اختلالات خلقی

مقدمه
تاریخچه:
 طبقه‌بندی بر اساس سیر بیماری، اختلالات یک قطبی و دوقطبی
همه‌گیر شناسی اختلال‌های خلقی
عوامل اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی
تاریخچه خانوادگی:
دوره‌های خلق
دوره آمیخته:
اختلالات دو قطبی:
سیر و پیش‌آگاهی:
الگوی خانوادگی:
تشخیص افتراقی:
اختلال دو قطبیII:
سبب‌شناسی
عوامل زیست‌شناختی
ـ آمین‌های بیوژنیک
- نظم عصبی ـ غددی
-مطالعات خانوادگی
رویدادهای زندگی و استرس محیطی
 خانواده و تجارب اوایل زندگی
عوامل روان‌پویشی در مانیا:
تئوری شناختی
درمان دارویی:
اختلال دو قطبی I:
درمان های روانی – اجتماعی
طبقه‌بندی درمان‌های روان‌شناختی

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اختلالات خلقی