فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات11
اصول سیاست خارجی تیموریان را می توان ، دو دوره تقسیم کرده دوره اول مربوط ، دوره فرمانروایی خود تیمور است . سیاست خارجی ایندوره بیشتر تهاجمی و آمرانه و مبتنی بر روابط نظامی است ، بدین صورت که اگر سفیری نیز مبادله می شدند به جهت ایجاد روابط سیالی متقابل بلکه بیشتر یک تعیین تکلیف بوده . لحن پیامهای نمایندگان تیمور در اکثر مواقع اطاعت و تسلیم بی قید و شرط است در غیر اینصورت دیپلماسی جنگ جایگزین مذاکرات سیاسی می شد چنانکه شیوه تماسی جهانگشیان تاریخ تاریخ بوده است بطور کلی روابط خارجی دورة حکومت تیمر بر محور توسعه ارهنی و پرداخت باج و خراج استوار بود . گر چه این شیوه سیاسی در تمامی موارد مصداق نداشت . چنانکه در مقابل بایزید سلطان قدرتمند عثمانی لحن پیام تیمور دوستانه و توأم با تواضع است . تیمور حتی در مقابل کشوری مثل اسپانیا که هیچ شناختی نسبت به آن ندارد شیوة پدر مآبانه خود را در دیدار با کلاهنجو سفیر اسپانیا به نمایش می گذارد . با مرگ تیمور و وقوع جنگهای جانشینی بین شاهزادگان تیموئری تفکر جهانگشائی تیمور کنار گذاشته شد و جهت گیری جدیدی در سیاست خارجی تیموریان شکل گرفت بدین صورت که شاهرخ حمله به چین را کان لم یکن گذاشست و در روابط خود با کشورهای همسایه سیاست متعادلی در پیش گرفت . بدین معنی که در شیوة نظامی در معادلات سیاسی خارجی جای خود را به مذاکرات سیاسی داد و هیأت سیاسی به کشورهای دیگر اعزام شد . علت این امر کاملاً مشخص بود . منازعات داخلی ، به ضعف شدید اقتدار دولت تیموری منجر شد و دیگر جانشینام تیمور حتی شاهرخ که قدرتمندترین سلاطین تیموری بعد از تیمور بود فرصتی برای کشور گشائی و تهاجم علیه همسایگان نداشتند مگر اینکه از سوی یک قدرت خارجی یا داخلی تهدید می شدند از سوی دیگر اتکای شاهرخ و امیران دیگر تیموری به دیوانسالاران ایران به جای اشراف نظامی ترک و مغول در تغییر بینش سیاسی آنها بسیار مؤثر بوده ، گرچه باید اذعان کرد حجم روابط خارجی ایزان در دورة مورد بحث کاهش بسیار داشته است و این باز معلول همحان بی ثباتی سیاسی دولت تیموری است که بعد از تیمور گریبانگیر امپراطوری شد . مقایسه حجم ارتباطات خارجی ایران از دورة زمامداری طولانی شاهرخ ثبات و آرامش بیشتری نسبت به دورة مابعد داشت نشانگر صحت فرضیه فوق است . از سوی دیگر ظهور دولتهای حایل مانند قراقیونلوها و سپس آق قیوناوها در کاهش روابط ایران با غرب آسیا و اروپا و مصر بسیار مؤ،ثر بود . همزمان با اوج گیری قدرت این دولتها در غرب ایران اروپائیان بیشتر در فکر ایجاد ارتباط ب این دولتها مخصوصاًدر عصر اقتدار اوزون حسن آق قیونلو افتادند همانطوری که دولتهای ترکمان غرب ایران نیز با دولتهای همسایه شرق ایران روابط سیاسی ایجاد نکردند در حقیقت ارتباطات سیاسی – نظامی این دوره منبعث از شرایط سیاسی حاکم بر کشورمان بود بدین صورت که تیموریان با شرق ایذان و دولتهای قراقویونلو و آق قیونلو با همسایگان غرب ایران و در داخل مرزهای این کشور نیز دیپلماسی جنگ و صلح اساس روابط این قدرتها را تشکیل می داد . در این بش سعی شده است به روابط خارجی تیموریان با کشورهای همجوار بجز روابط با ترکمان قراقیونلو و آق قیونلو که در فصلهای مجزا خواهد آمد مورد بررسی قرار گیرند .
سیاست خارجی تیموریان