لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 103
مقدمه
خفگی ـ به صورتهای زیر ممکن است صورت وقوع یابد و در اثر نرسیدن اکسیژن به مراکز حیاتی موجب مرگ میشود.
الف ـ انسداد مجاری تنفسی که به سه صورت زیر اتفاق میافتد:
1ـ انسداد مجاری تنفسی در اثر ورود اشیاء یا اجسام خارجی به داخل حنجره و نای یا گرفتگی حنجره در اثر بیماریهای مختلف (اسپاسم) و یا خیز شدید حنجره در اثر بیماریها، حساسیتها و التهاب مجاری تنفسی، در اثر عوامل میکروبی یا عکسالعملهای حساسیتی و تورم حاد آن در اثر عوامل گوناگون، که همه آنها باعث انسداد راههای تنفسی از داخل میگردند.
2ـ جلوگیری از بازشدن ریهها هنگام دم در اثر تجمع مایع فراوان در حفرههای جنبی و یا ورود هوا در اثر پاره شدن ریه به فضای جنبی، که موجب فشار شدید به ریهها شده و مانع باز شدن آنها میگردد. فشار به قفسه سینه در اثر انبوهی جمعیتها، که در ورزشگاهها یا سالنهای پرجمعیت هنگام خروج اضطراری فراوان دیده میشود و زیر آوار ماندن و نظائر آن و مخصوصاً در نوزادانی که در کنار پدر و مادر استراحت مینمایند و در اثر غفلت یا غلطیدن آنان بروی سینه نوزاد، اغلب حوادث مرگبار از این طریق، مشاهده میشود.
3ـ خفهکردگی در اثر فشار به گردن از خارج با بند یا در اثر دارآویختگی یا در نتیجه فشار به گردن و گلو با بند یا با دست و گرفتن دهان و بینی با دست یا دستمال.
ب ـ بدون انسداد مجاری تنفسی ـ که به صور پنجگانه زیر به وقوع میپیوندد:
1ـ فلج مرکز تنفسی در پیاز مغز تیره و یا فلج عضلات و اعصاب تنفسی در اثر شوک الکتریکی، ضربه، بیماری و مواد داروئی مانند مواد مخدر.
2ـ کم شدن اکسیژن محیط و نرسیدن اکسیژن کافی به بافتها.
3ـ استنشاق گازهای بیخاصیت، که بدون آنکه مسموم کننده باشد در اثر نبودن اکسیژن در آن، باعث مرگ میگردد مانند خفگی در چاهها یا آب انبارهای متروک.
4ـ مسمومیت سلولی ناشی از مواد سمی مانند سیانور.
5ـ عواملی که موجب جلوگیری از انتقال اکسیژن به وسیله خون گردد مانند مسمومیت با گاز زغال.
مراحل خفگی
در صورتی که مرگ در اثر محرومیت از اکسیژن فرا برسد و به عبارت دیگر فقط خفگی موجب مرگ گردد، مراحل سه گانه زیر باید طی بشود:
1ـ مرحله اول ـ کمبود اکسیژن موجب کبودی خفیف چهره و انتهاها میگردد و تجمع گاز کربونیک حاصله از مصرف اکسیژن در بافتها، در خون پیش آمده و تنفس عمیق و ضربان قلب تند میشود و بیهوشی فرا میرسد، مدت این مرحله معمولاً یک دقیقه است.
2ـ مرحله دوم: با احتقاق سیاهرگی و بروز خونریزیهای سطحی به طور لکهای و عمیق شدن بیهوشی و تندتر شدن ضربان قلب و فرا رسیدن حالت تشنج، به واسطه تجمع گاز کربونیک و کندی تنفس خودنمائی میکند، این مرحله نیز معمولاً به مدت یک دقیقه به طول میانجامد.
3ـ مرحله سوم ـ تنفس سطحی و بسیار کند و بیهوشی کامل است و به علت فلج عصب واگ (پنوموگاستریک)، ضربان قلب قوی و تند است، فشار خون ابتداء بالا رفته و سپس سقوط مینماید استفراغ در اغلب موارد دست میدهد و با گشاد شدن مردمک مرگ فرا میرسد، این مرحله معمولاً نیم دقیقه طول میکشد و امکان دارد به ندرت به یک دقیقه برسد.
عامل زمان در خفگی ـ اگر مرگ به علت شوک وقفهای یا علل ذکر شده دیگر سریعاً فرا نرسد، معمولاً میزان هوای آخرین تنفس به حدی است که برای مدت زمانی در حدود دو نیم دقیقه شخص را زنده نگهدارد، این مدت در افراد معمولی به ندرت به سه دقیقه میرسد. در بسیاری از موارد دیده شده که غرق شدگان در آب یا بدارزدگان، پس از مدت نسبتاً زیادی که در بعضی از موارد به حدود بیش از ده دقیقه میرسد، زنده ماندهاند و حتی در یک مورد غرق شدن در آب، پسر بچهای بیست و سه دقیقه پس از فرو رفتن در آب، زنده مانده است، که در این موارد نادرست بودن محل گرهبند و سردی آب که موجب کاهش سوخت و ساز بافتها بوده، استثنائاً موجب به طول انجامیدن مراحل سه گانه گردیده است.
باید دانست کسانی که بدین ترتیب از مرگ نجات مییابند، به علتالریه ناشی از پرخونی ریه و فلج عصب واگ، ممکن است که در روزهای بعد از بین بروند، عوارض ناشی از نرسیدن اکسیژن به مغز در اینگونه افراد از مرگ رسته، میتواند سبب مرگ یا عوارض مغزی و خیم دیگر گردد.
علائم عمومی خفگیها ـ خفگیها و خفه کردگیها بر حسب مورد، علائم خاص خود را دارند که در جای خود مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت ، ولی پیدیدههای نعشی زیر در همه آنها مشترک است.
1ـ کبودی صورت و انتهاها ـ که مربوط به کربوکسی هموگلبین ناشی از تجمع گاز کربونیک در خون و احتقان خون سیاهرگی در صورت و انتهاهاست. این کبودیها را نباید با کبودیهای پس از مرگ یا لیویدیتی اشتباه گرفت.
2ـ خونریزی لکهای شکل ـ که مربوط به فقدان اکسیژن و در نتیجه فلج عصب واگ است. که معمولاً در پردههای جنب و پریکارد (برده کیسهای شکل دور قلب) دیده میشود. این لکهها در صورتیکه گسترش کافی یابد، در نسج مغز و ریه و عضلات قلب و حلق و پردههای روده بندی و کلیه نیز مشاهده میگردد. از آنجا که آقای تاردیو پزشک قانونی فرانسوی، اول بار این لکهها را توصیف کرد آن را به نام وی، نقطههای تاردیو که به تاش دوتاردیو معروف است، اسمگذاری کردهاند. در موارد دارآویختگی و خفگی با فشار بند به گردن، این
تحقیق وبررسی در مورد خفگی 115 ص