ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

کار تحقیقی بررسی آثار مترتب برموت فرضی در فقه و حقوق ایران

اختصاصی از ژیکو کار تحقیقی بررسی آثار مترتب برموت فرضی در فقه و حقوق ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کار تحقیقی بررسی آثار مترتب برموت فرضی در فقه و حقوق ایران


کار تحقیقی بررسی  آثار مترتب برموت فرضی در فقه و حقوق ایران مقدمه
۱ ـ علل غیبت و حکم غایب


انسان گاهی با انگیزه های مختلف و علل متفاوت خواسته یا نا خواسته از اقامتگاه خود دور می شود و دیگر خبری از او بدست نمی آید . بنظر می رسد که حتی پیشرفتهای نسبی علوم بشری و توسعه تکنیک و صبایع جدید و تسهیل وسایل ارتباطی نه تنها توانسته از آمار غایب ها و مفقودان بکاهد بلکه به علت سوء استفاده از این وسایل و افزایش جمعیت ،روز به روز بر آمار آنها افزوده شده است .
چنین شخصی که برخی از حقوقدانان او را غایب مفقود الخبر و قانون مفقود الاثر نامیده است (ماده ۱۰۱۱ قانون ومدنی و ماده ۱۲۶ به بعد قانون امور حسبی )، زنده فرض می شود و آثار و احکام شخص زنده در امور غیر مالی و امور مالی او به اجرا گذاشته می شود .

۲ ـ حفظ حقوق مالی غایب


به موجب قانون (مواد ۱۳۵ ـ ۱۲۶ و ۱۵۲ـ ۱۳۶ قانون امور حسبی و ۱۰۱۵ـ ۱۰۱۲ قانون مدنی )پاره ای از اقدامات تامینی و حفاضتی نیز در جهت حفظ حقوق غایب به موقع اجرا گذاشته می شود . مثلاًدر مراحل مقدماتی غیبت و تحت شرایط خاص،امینی برای نگهداری اموال و اداره امور مالی غایب نصب می گردد و آنگاه اموال به تصرف موقت ورثه داده می شود ،اما تمامی این اقدامات برای حفظ حقوق غایب و اداره امور او انجام می پذیرد و هیچیک از امین و ورثه احتمالی غایب نمی توانند تصرفاتی را که به ضرر غایب است انجام دهند .


۳ ـ بقاء رابطه زوجیت


نکاح غایب نیز با همسر یا همسران خود همچنان معتبر و پا برجا می ماند و منفقه آنها از اموال وی تادیه می شود وغیبت کوتاه مدت با حتی طولانی علی الاصول نمی تواند لطمه ای به این روابط حقوقی وارد نماید . بنابراین ، همسر غایب همچنان در قید زوجیت باقی می ماند مگر اینکه به موجب قانون تقاضای طلاق کند و حاکم او را طلاق دهد (ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی )یا با استفاده از شرایط ضمن عقد نکاح وکیل یا وکیل در توکیل باشد تا در صورت مفقود الاثر شدن زوج ظرف ماه پس از مراجعه به دادگاه و پیدا نشدن غایب خود را مطلقه نماید (بند غایب همچنان در قید زوجیت باقی می ماند مگر اینکه به موجب قانون تقاضای طلاق کند و حاکم او را طلاق دهد (ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی ) یا با استفاده از شرایط ضمن عقد نکاح وکیل یا وکیل در توکیل باشد تا در صورت مفقودالاثر شدن زوج ظرف ۶ ماه پس از مراجعه به دادگاه و پیدا نشدن غایب خود را مطلقه نماید (بند ۱۱شروط مندرج در عقد نامه ها )و از این شرایط بهره جسته و نکاح خود را به خود را به نایندگی از غایب بر هم زند .


۴ ـ طرح مساله


ممکن است غیبت مدتها ادامه یابد و از حیات یا مرگ غایب خبری نرسد . در این صورت دادگاه صالح به تقاضای ورثه یا اشخاص ذینفع به مساله غیبت رسیدگی نموده ،پس از نسب امین ، احتمالاً دادن اموال به تصرف موقت ورثه و جری سایر مراحل قانونی در صورت تحقق شرایط لازم حکم موت فرضی غایب را صادر می کند . در این صورت بدون تردید اموال غایب بین ورثه تقسیم می گردد وبه تصرف قطعی آنها داده می شود . حال این سوال مطرح می شود که اگر همسر غایب طلاق نکرده باشد و از راهی که قانون گذار در این باره از فقه اسلامی مقرر داشته است استفاده نکند ،آیا می تواند یا ملزم است به استناد همین حکم عده نگاه داشته وپس از انقضای آن ازدواج کند یا اثر حکم موت فرضی فقط در امور مالی است و موجب انحلال نکاح نمی گردد . بنابراین زوجه غایب علیرغم صدور حکم موت فرضی در صورت تمایل باید از دادگاه صالح تقاضای طلاق کرده و از این طریق پس از اخذ حکم طلاق و نگاه داشتن عده حود را از زوجیت سابق برهاند تا بتواند با شخص دیگری ازدواج بکند . برای پاسخ به این مساله و تبیین آن ابتدا به ذکر پاره از اطلاعات لازم و ضروری در مورد راههای انحلال و کیفیت طلاق زوجه غایب تحت عنوان کلیات (بخش اول ) پرداخته و آنگاه در باره قرض موت غایب و نظریه های موجود (بخش دوم )سخن می گوییم .

 
راهای انحلال
حصری بودن راهای انحلال


با توجه به اهمیت و ارزش مذهبی و اجتماعی نکاح ،قانون گذار اسلام عقد ازدواج را از سایر قراردادها بویژه قرار دادهای مالی ممتاز ساخته و همه شیوه های معمول برای انحلال و سقوط قرار دادها را در قرار داد ازدواج نپذیرفته است . مثلاً عقد ازدواج را نمی توان مانند سایر قرار دادها اقاله کرد و یا خیار شرط در این عقد جاری نمی شود . یعنی انحلال نکاح فقط با استفاده از شیوه های که قانون گذار تجویز کرده است (در پاره ای از موارد با فسخ نکاح و قالباً به وسیله طلاق ) امکان پذیر است . طریق دیگری که به طور قهری به انحلال نکاح می انجامد مرگ (موت طبیعی ) است وبا مرگ زوج رابطه زوجیت قطع شده و زن باید عده وفات نگاه دارد و پس از انقضای آن – به مدت چهار ماه و ده روز است ـ می تواند با شخص دیگری ازدواج کند و اگر حامله باشد عده او ابعد الاجلین (طولانی ترین یکی از دو مدت ) است در این قسمت دو سبب فوت و طلاق را به دلیل ارتباطی که با مسئله مورد بحث دارد به اختصار بررسی و مطالعه می کنیم .


موت و آثار آن


با مرگ شخص ،شخصیت حقوقی او زایل شده و اموال و دارایی او به طور قهری قبه ورثه منتقل شده و نکاح میت نیز منحل می گردد . چنانچه گفتیم زوجه متوفی عده وفات (ماده ۱۱۵۴ قانون مدنی )نگاه می دارد . این عده دارای اوصافی است که آن را از عده طلاق ممتاز می گرداند .
ویژگی های عده زن متوفی
زمان آن۴ ماه و ۱۰ روز است .
۲ – در ایام عده به زن نفقه تعلق نمی گیرد (ماده ۱۱۱۰ قانون مدنی )، مگر اینکه زن حامل باشد . در این صورت به اعتقاد برخی از فقها زوجه از سهم جنین داده می شود ،ولی اکثر فقها به استناد روایات دیگر می گویند زن مستحق نفقه نیست .
۳ ـ در این ایام حداد (ترک زینت و آرایش به طوری که در میان زنان شوهر دار مرسوم است )بر زن واجب است اعم از اینکه حامل یا حایل ،صغیر یا کبیر باشد . اما رعایت حداد شرط صحت عده وفات نمی باشد .
۴ ـ هر گاه زوج غایب باشد و بمیرد به اعتقاد مشهور فقهای امامیه ،آغاز عده وفات از تاریخ ابلاغ خبر است نه از تاریخ وفات . قانون مدنی در این باره ساکت است . برخی از استادان به استناد ظاهر ماده ۱۱۵۴ گفته اند: قانون مدنی از قول غیر مشهور متابعت کرده است . اما برخی دیگر عقیده دارند : قانون مدنی در این مورد ساکت است و می توان آن را بر قول مشهور حمل کرد .
۸ ـ طلاق و آثار آن
یکی از راههای متداول انحلال نکاح طلاق است و اختیار آن به اتفاق نظر مسلمان در دست زوج است (ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی ). در حقوق اسلامی و به تبع آن (فقه امامیه ) قانونگذار ایران طلاق را به اقسام مختلف تقسیم کرده و احکام مفصل و متفاوتی را در خصوص هر یک مقرر داشته است (مواد ۱۱۴۹ ـ ۱۱۴۳ قانون مدنی ) که در این میان طلاق زوجه غایب با داشتن ویژگی های معین به طور جداگانه قابل بررسی و تامل است . به همین منظور فقط طلاق و عده زوجه غایب را مورد مطالعه قرار می دهی


کیفیت طلاق زوجه غایب


چنانچه گفتیم طلاق در اختیار مرد است . پس این سوال به میان می آید که در زمان غیبت او ،آیا طلاق امکان پذیر است و همسر غایب مفقود الاثر به طور معمول از دو طریق به این خواسته نایل می شود :
طریق اول ـ استفاده از نمایندگی ـ هر گاه زن در ضمن عقد نکاح وکیل یا وکیل در توکیل زوج باشد می تواند با استفاده از این شرط می تواند خود را مطلقه کند (ر. ک . به :ش ۳ ).
طریق دوم ـ مراجعه به حاکم و تقاضای طلاق ـ زوجه غایب تحت شرایطی می تواند به حاکم مراجعه کرده و به سبب غیبت زوج تقاضای طلاق نماید . در این صورت حاکم او را طلاق می دهد . ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی در این مورد مقرر می دارد: «هر گاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقود الاثر باشد زن او می تواند تقاضای طلاق کند . در این صورت با رعایت ماده ۱۰۲۳ حاکم اورا طلاق میدهد ». در این زمینه نظر فقهای امامیه .عامه و حقوق موضوعه را بررسی کرده و سپس مرتبت با این طلاق را بر می شماریم .

 

 


فقه امامیه
فقهای امامیه گفته اند : هر گاه از غایب مالی بر جای مانده باشد که نفقه زنش از آن محل داده می شود
یا سرپرستی (ولی ) داشته باشد که امور اورا برعهده گرفته و متصدی انفاق او شود ،یا شخص معتبری (کسی که به طور مجانی نفقه همسر غایب را بپردازد ) باشد که نفقه زن را تادیه کند ،بر زن واجب است صبر کند و منتظر( غایب ) بماند . و به هیچوجه (ابداً )ازدواج بر او جایز نیست ،مگر اینکه حیات زوج و طلاق او را بداند . واگر چنین نباشد (یعنی غایب مالی نداشته باشد و ولی یا متبرع هم نباشد ) اگر خواست می تواند صبر کند ،در غیر این صورت (یعنی اگر صبر نکند و تمایا به ازدواج مجدد داشته باشد ) به حاکم مراجعه کرده و در خواست خود را تقدیم می دارد . پس حاکم از هنگام مراجعه و تقدیم در خواست خود را تقدیم میدارد . پس حاکم از هنگام مراجعه و تقدیم در خواست چهار سال مهلت تعیین کرده و در این مدت به فحص و جستجو در باره غایب می پردازد . پس هر گاه مرده بودن یا زنده بودنش معلوم نگشت ،اگر غایب ولی ،یعنی کسی که با اجازه و تفویض
غایب یا به نمایندگی از او بتواند امور او را اداره کند داشته باشد ،حاکم به او دستور طلاق می دهد ،اگر اقدام به طلاق نکند این باره او را مجبور می کند . و اگر ولی نداشته باشد و در صورت بودن ولی اقدام به طلاق نکند و اجبار او هم ممکن نباشد ،خود حاکم او را طلاق می دهد

 

فقه عامه


فقهای عامه در جوار طلاق و ازدواج مجدد زوجیه غایب اختلاف دارند و آرا ء متفاوتی را ارائه کرده اند :ابو حنیفه و شافعی در یکی از دو قول جدید (برتر ) و احمد بن حنبل در یکی از روایت های خود گفته اند : ازدواج برای همسر چنین مفقودی حلال نمی باشد ،تا اینکه زمانی از غیبت او بگذرد که امثال او غالباًزنده نمی مانند . و مدت آن نزد ابو حنیفه ۱۲۰ سال و نزد شافعی و احمد بن حنبل ۹۰ سال است . مالک گفته است : زن چهار سال انتظار بکشد و آنگاه چهار ماه و ده روز عده نگاه دارد و پس از آن ازدواج برای آن جایز است . به گفته یکی دیگر از استادان حقوق اسلامی دانشگاه اسکندریه و بیروت : حنبلیان به استناد روایتی از عمر ،به شش ماه اکتفا کرده و مالکیان در قول برترشان یک سال تعیین کرده اند و گفته شده است سه سال . ایشان حنفیان و شافعیان را همانند امامیه دانسته و علی الاصول حق در خواست طلاق را برای زن در مسلک ایشان روا نمی داند و می افزاید ،در مصر ابتدا طبق مذهب حنفی عمل می شود ، اما قانونگذار مصر به موجب قانون سال ۱۹۲۹ از مذهب حنفی عدول کرده و یک حکم تلفیقی از فقه مالکیان و حنبلیان در موارد ۱۲ و ۱۳ این قانون ایجاد نموده .ماده ۱۲ این قانون مقرر می دارد :[1]« هر گاه زوج یکسال و بیشتر بدون عذر موجه غیبت کند ، در صورت تضرر همسرش از دوری وی حتی در صورتی که مالی داشته باشد و آن مال تکافوی نفقه را بنماید ، می تواند از قاضی در خواست طلاق کند .


 امر به نگاه داشتن عده و تفاوت آن با حکم موت فرضی


عده ای از فقهای اسلام به استناد برخی از روایات گاهی از امر حاکم به نگاه داشتن عد سخن گفته اند . و برخی از آنها آن را قائم مقام طلاق معرفی کرده اند و با این استدلال ازدواج پس از انقضای چنین عده ای را صحیح و معتبر دانسته اند . اما چنانکه گذشت مشهور نگاه داشتن عده را بعد از طلاق ولی یا حکم اجازه داده اند و بدین وسیله (با حمل مطلق با مقید ) روایات موجود را با هم جمع کرده اند .
به هر حال ،امر به نگاه داشتن عده پس از چهار سال تفحص و جستجو از تاریخ مراجعه زوجه به حاکم و تعیین مدت از طرف او ،حتی بنا برقولی که بدون اجرای صیغه طلاق از طرف ولی یا حکم باشد ،غیر از حکم موت فرضی است و نباید با آن اشتباه گرفت زیرا امر به نگاه داشتن عده فقط ناظر به قطع رابطه زوجیت است وبه استناد آن نمی توان اموال غایب را تقسیم کرد


 ماهیت عده زوجه غایب


عده زوجه غایب مفقود الاثر که حاکم او را طلاق داده یا امر به نگاه داشتن عده کرده است ،چهار ماه و ده روز است . چون عده وفات نیز به همین اندازه است برخی آن را عده وفات دانسته اند . از طرف دیگر ،هر گاه غایب در ایام عده برگردد، حق رجوع دارد . به همین جهت ،برخی آن را عده طلاق نامیده اند .[2] به کفته مرحوم صاحب جواهر :قانونگذار اسلام در این زمینه بادر نظر گرفتن احتمال حیات وموت غایب (پس از جستجو در مدت چهار سال تعیین شده )دستور طلاق و امر به نگاه داشتن عده وفات کرده است . «با توجه به اختلاف نظر فقها و همچنین اختلاف روایات می توان از مجموع نظر ها و دلایل ذکر شده در این مورد دریافت که عده زوجه غایب به علت فقد هر گونه خبری از او دارای اهمیت و طبیعت ویژه ای است وبا ماهیت سایر عده ها متفاوت است و سر ممتاز شدن آن از سایر عده ها در این است که قبل از صدور حکم موت فرضی باید زنده بودن غایب را استصحاب نمود و از هیچیک از روایات بر نمی آید که حاکم بتواند (در صورت صبر نکردن زن و تقدیم در خواست طلاق )حکم موت (فرضی غایب )را صادر کند . بنابراین در اغلب فرض ها عده یاد شده ،عده طلاق است . امابه دلیل فقد هر گونه خبر و احتمال موت غایب ،هرچند که با استصحاب بقا، وجود غایب نباید به آن وقعی گذاشت ،و به استناد روایات موجود (که جانب احتیاط و مصلحت را رعایت نموده اند ) زمان آن به اندازه عده وفات است ». [3]


حقوق ایران


قانون گذار ایران در این مورد از نظر مشهور فقها پیروی کرده و در ماده ۱۱۵۶ قانون مدنی مقرر داشته است :«زنی که شوهر او غایب مفقود الاثر بوده و حاکم او را طلاق داده باشد ،باید بعد از تاریخ طلاق عده وفات نگه دارد »،هر گاه غایب پیش از انقضاءعده برگردد،می تواند به زن مراجعه کند . ماده ۱۰۳۰ قانون مدنی مقرر می دارد :«اگر شخص غایب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضاء مدت عده مراجعت نماید نسبت به طلاق حق رجوع دارد ،ولی بعد از انقضاء مدت مزبور حق رجوع ندارد » . ولی آیا در این مدت به زن نفقه داده می شود و آیا او ملزم به رعایت حداد ،که بر هر زن شوهر مرده ای واجب است ،می باشد بیان صریحی ندارد . برخی از استادان حقوق گفته اند :«غیر از موضوع حق رجوع زوج در ایام عده که مانند طلاق رجعی است ، سایر احکام عده وفات (مدت ، نفقه ، حداد ) (بر این عده ) مترتب خواهد بود . قانون مدنی در این نوع موارد از مشهور فقها پیروی کرده است . سوال دیگر این است که هر گاه قاضی در اجرای قواعد و ضوابط مقدماتی لازم برای صدور حکم طلاق اشتباه بکند ، تکلیف زن چه خواهد شد ودر این صورت اگر غایب برگردد ،چه امتیازی را دارا خواهد بود . در شماره بعدی به توضیح این مطلب می پردازیم .
 اشتباه قاضی در روز های تفحص و انتظار
هر گاه قاضی در شمار روزهای لازم برای جستجو مرتکب اشتباه شد و پیش از انقضای چهار سال به زن دستور عده داد وزن هم به استناد آن دستور ،عده نگاه داشته و ازدواج نماید، آن ازدواج باطل است . زیرا به طور غیر شرعی انجام شده و ازدواج با زن شوهر دار به شمار می آید . بلکه نزدیک تر به قواعد این است که در صورت نزدیکی به هم دیگر حرام موبد می شوند . بنابراین ،هر گاه غایب برگردد و اشتباه در محاسبه روشن شود ، در این صورت باید نفقه تمام مدت غیبت را به زن بپردازد . و اگر زن ازدواج کرده باشد نفقه ساقت می شود زیرا ناشره به شمار می آید . و اگر غایب هنگامی برگردد که زن قبل انقضای مدت یاد شده وعده مرده باشد ،از زن ارث می برد . و اگر خبر موت شوهر اول به زن ابلاغ شود ،بعد از تفریح و جدایی از شوهر دوم عده وفات نگاه می دارد ، اما اگر شوهر دوم فوت کند باید عده نزدیکی به شبهه را نگه دارد .

فصل دوم  ضوابط موت غایب و آثار آن

 

ضوابط موجود در حقوق موضوعه


صدور حکم به موجب ماده ۱۰۱۹ قانون مدنی :«حکم موت فرضی غایب در موردی صادر می شود که از تاریخ آخرین خبری که از حیات او رسیده است ،مدتی گذشته باشد عادتاًچنین شخصی زنده نمی ماند ». این ضابطه از فقه اسلامی گرفته شده است . علاوه براین فقهای اسلام مدت های را که غایب پس از انقضای آن زنده نمی ماند با اختلافات زیادی مطرح کرده اند . باوجود این قانون گذار لیران بااستفاده از حقوق خادجی مواردی را که عادتاًشخص غایب زنده فرض نمی شود ذکر کرده است (ماده ۱۰۲۰ و ۱۰۲۱ قانون مدنی)


آثار حکم


چنانکه اشاره شد با گذشتن مدتی که به طور متعارف چنین شخصی زنده نمی ماند ، دراینغایب مرده فرض می شود و با صدور حکم مقتضی اموال او را به تصرف قطعی ورثه می دهند . اما اگر خلاف این فرض ثابت شود ، تا آن جایی که امکان دارد وضع غایب به حالت قبل از صدور حکم برگردانده می شود . به همین دلیل است که ماده ۱۰۲۷ قانون مدنی مقرر می دارد :«بعد از صدور حکم موت فرضی نیز اگر غایب پیدا شود ،کسانی که اموال او را در مورد وراثت تصرف کرده اند ابید آنچه را که از اعیان یا عوض یا منافع اموال مز بور حین پیدا شدن غایب موجود می باشد مسترد دارند » . همچنین است هر گاه غایب مسلم گردد ، بنابراین : « در هر مورد که موت حقیقی یا زنده بودن غایب معلوم شود ،اقداماتی را که راجع به موت فرضی او به عمل آمده است بلا اثر خواهد شد ،مگر اقداماتی را که برای حفظ و اداره اموال غایب شده است ». (ماده ۱۶۱ قانون امور حسبی ). اما در اینکه آیا موت فرضی ، عقد نکاح غایب را نیز قهراً منحل می کند و زن می تواند به استناد آن عده نگاه داشته و پس از انقضای آن ازدواج نماید ،در حقوق موضوعه ایران نص صریحی وجود ندارد و مساله اختلافی و قابل تامل و بررسی است .


سابقه امر در حقوق خارجی


در حقوق قدیم فرانسه حکم موت فرضی موجب انحلال نکاح نمی شود ،ولی امروزه هر گاه دادگاه حکم موت فرضی را صادر مند را ،ازدواج وی منحل گردیده (بند یک ماده ۱۲۸ قانون ۱۹۷۷ )و همسر او می تواند ازدواج مجدد نماید (بند دو همان ماده ). و هر گاه حیات غایب مسلم شود ،حکم موت فرضی ملغی می گردد ولی ازدواج او همچنان معتبر باقی می ماند (ماده ۱۳۲ همان قانون )
اما در حقوق سوییس به موجب حکم موت فرضی اموال او تقسیم می گردد و همسر وی نیز می تواند سهم الارث خویش را دریافت بدارد ،با وجود این رابطه زوجیت گسسته نمی شود . در برخی از کشور های عربی که در احوال شخصیه به ویژه از فقه حنفی استفاده کرده اند ،زن با صدور حکم موت فرضی عده وفات نگاه داشته و پس از انقضای آن می تواند ازدواج کند .


حقوق ایران وشیوه های پیشنهادی


چنانچه اشاره شد ، در حقوق ایران ، قانون مدنی و قانون امور حسبی در این باره ساکت است . امابرخی از استادان حقوق گفته اند :« برای پرهیز از این دو گانگی میان امور مالی و غیر مالی باید بر آن بود که حکم موت فرضی غایب همان گونه که موجب تحقق ارث می شود (ماده ۸۶۷ قانون مدنی )
سبب انحلال نکاح خواه دائم ، خواه منقطع نیز می گردد . برخی دیگر از استادان به استناد ماده ۱۰۱۹ قانون مدنی به همین نتیجه رسیده و گفته اند :« چون در فقه امامیه و حقوق جدید ، حکم موت فرضی هنگامی صادر می شود که دیگر چنین شخصی عادتآ زنده نمی ماند .
بنابراین ، موت فرضی به منزله موت حقیقی است و وضعیت حقوق غایب پس از صدور حکم مانند وضعیت کسی است که حقیقتاً مرده است ، پس همان طور که دارایی غایب تقسیم می گردد نکاح او منحل می شود » . عقیده دیگر این است که : «مواد قانون در این زمینه ناظر به امور مالی غایب است و جریان رسیدگی به در خواست صدور حکم موت فرضی از طرف اشخاص ذینفع جنبه مالی دارد و به همین دلیل مواد ۱۰۲۹ و ۱۱۵۶ قانون مدنی ترتیب دیگری را برای طلاق زن پیش بینی کرده اند . لذا ،تسری حکم مزبور به امور غیر مالی خالی از اشکال نیست … بنابراین ، عدم تاثیر حکم موت فرضی نسبت به ازدواج با اصول حقوقی بیشتر وفق می دهد . راه حل دیگری که می توان برای از بین بردن آثار سوء و مشکلات ناشی از طریق اول پیشنهاد کرد ، این است که هم زمان با صدور حکم موت فرضی و در صورتی که همسر وی بخواهد عده نگاه دارد به منظور رعایت احتیاط و احتمال بازگشت غایب (اگر چه عادتاً چنین شخصی مرده محسوب می شود ) یک صیغه طلاق جاری نماید و زن به استناد همین طلاق عده نگاه بدارد تا در صورت ازدواج مجدد و بازگشت غایب با مشکل بطلان عده و ازدواج مواجه نشود .


بررسی نظریه ها و اثار مترتب بر آنها

 

 

نظریه سرایت حکم موت فرضی بر رابطه زوجیت و انحلال آن
مطابق این نظر حکم موت فرضی به منزله موت حقیقی است ، زیرا حکم موت فرضی غایب هنگامی صادر می شود که چنین شخصی عادتاً زنده نمی ماند.( ماده ۱۰۱۹ قانون مدنی )
ثانیاً ـ با قبول این نظریه و اجرای آن بین امور مالی و امور غیر مالی غایب هماهنگی ایجاد می شود و از دوگانگی یاد شده پرهیز می شود . در فقه اسلامی احکام و مسایل مربوط به امور مالی غایب در کتاب ارث و طلاق و عده زوجه غایب در کتاب طلاق به طور جداگانهمورد بحث و برسی قرار گرفته است و شاید به همین دلیل است که نسبت به تسری حکم موت فرضی یا عدم سرایت آن در رابطه زوجیت تصریح نشده است اما در مباحث مربوط به عده همسر غایب که معمولاً در عده وفات مطرح می شود به احادیث و نظراتی بر می خوریم که ممکن است در توجیه این نظر به آنها استناد شود . مثلاً فقهای اسلام با استناد به روایاتی از عدهای سخن به میان آوردهاند که بدون اجرای صیغه طلاق و صرفاً با حکم حاکم نگه داشته می شود یعنی حاکم بدون صدور حکم موت فرضی به زن اجازه می دهد تا عده نگه دارد البته مدت این عده نیز چهار ماه وده روز است. باید توجه داشت که حاکم ابتدا زمانی را به مدت چهار سال برای جستجو و تفحص از زوج مفقود تعیین میکند . هر گاه فحص و جستجو از غایب ـ به گونه ای که در کتابهای فقهی مطرح شده است ـ به نتیجه نرسید و غایب پیدا نشد ، وخبری هم از او بدست نیامد ، حاکم دستور می دهد که زن عده نگه دارد . ولی قبلاً دیدیم که امر حاکم به نگاه داشتن عده را نباید با حکم موت فرضی اشتباه گرفت . ( ر.ک.به : ش ۱۲) . برخی از فقهای امامیه در طلاق زوجه غایب به این نظریه متمایل شده اند .

 

ارزیابی نظریه و آثار مترتب بر آن


بر اساس این نظریه همسر غایب مانند سایر ورثه سهم الارث را ( ثمن یا ربع ) از ترکه غایب می گیرد و بدون اینکه صیغه طلاق جاری شود مبادرت به نگه داشتن عده کرده و پس از انقضای چهار ماه و ده روز می تواند با شخص دیگری ازدواج کند.
چنانکه گذشت ، به ظاهر مستدل و منطقی است و با ضوابط اخلاقی نیز سازگار می باشد اما با توجه به حصری بودن راههای انحلال نکاح و سکوت قانونگذار و ضرورت رعایت احتیاط در نکاح و ضرورت رعایت احتیاط در نکاح و طلاق به ویژه در صورت عدم تقاضای زن قابلو ایراد است . از طرف دیگر ممکن است پس از صدور حکم موت فرضی نیز ، غایب بر می گردد ، در این صورت گاهی مشکلات دیگری نیز ظاهر می شود .
اولاً ـ هر گاه پیش از تقاضای عده یا پس از انقضای آن و قبل از ازدواج زن برگردد رابطه زوجیت او قطع نشده است و می تواند به زندگی خود با همسر خویش ادامه دهد زیرا با برگشتن غایب بطلان حکم موت فرضی و نگاه داشتن عده کشف می گردد و معلوم می شود که رابطه زوجیت مثل گذشته برقرار است .
ثانیاً ـ هر گاه غایب پس از انقضای عده و ازدواج زن با شخص دیگر برگردد ، در این صورت نیز بطلان حکم صادره و عده مبتنی بر آن و ازدواج بعدی محرز ومسلم می باشد زیرا چنانکه در فرض پیش گفتیم تمامی اقدامات براساس حکمی بوده است که بطلان آن با آمدن غایب ثابت گردیده است پس باید کلیه آثار آن مرتفع گردد ( مستفاد از ماده ۱۰۲۷ ق . م . و ماده ۱۶۱ ق . ا .ح .) . بنابراین با کشف بطلان ازدواج لاحق ، معلوم می شود که زن هنوز در قید زوجیت شوهر سابق (غایب ) باقی است و رابطه موجود قطع نگردیده است . البته فرزندان حاصل از ازدواج ناشی از شبهه به شمار آمده و در حکم بجه های مشروع قرار می گیرند و از این جهت مشکل قانونی ندارد اگر چه از دید عرف و مسایل عاطفی و آموزشی مشکلات جدی خواهند داشت .
۲۲ ـ نظریه عدم سرایت حکم موت فرصی بر رابطه زوجیت
براساس این نظریه قانون گذار اداره امور مالی غایب و امور مربوط به نکاح وی را تحت دو نظام جداگانه قرار داده و برای هر یک مقررات خاصی را پیش بینی و مقرر داشته است . مقررات مربوط به حکم موت فرضی ناظر بر امور مالی و نگهداری اموال او است و به طور کلی از مسایل مربوط به زوجیت منصرف است زیرا نماینده غایب یا امین منصوب فقط امور مالی و امور مربو ط به محجورین تحت ولایت غایب را اداره می کنند در صورتی که رابطه زوجیت او مساله جداگانه ای و همسر غایب علی الاصول نیاز به ولی ندارد (مگر اینکه محجور باشد ) و این رابطه فقط از طریق یا فسخ (در مواردی که قانونگذار پیش بینی کرده است )منحل می گردد . بنابراین هنگامی که حکم موت فرضی صادر می شود ، اموال غایب را به تصرف قطعی ورثه می دهند و سهم الارث زن را هم به او می پردازد اما دلیل کافی برای قطع رابطه زوجیت وجود ندارد . زیرا فرض موت به تصریح قانون گذار می تواند در امور مالی موثر باشد و از موجبات تحقق ارث باشد و تسری اثر آن بر زوجبت محتاج دلیل و نص صریح است . تنها اشکال این نظر این است که چگونه می توان غایب را مرده انگاشت و. اموال او را تقسیم نمود حتی سهم الارث همسرش را نیز تادیه کرد اما قایل به عدم قطع رابطه زوجیت شد ؟ این ناهماهنگی جگونه قابل توجیه است . چنانچه قبلاً اشاره کردیم قطع رابطه زوجیت نیازمند یک سبب قانونی است و این اسباب به طور صریح و حصری از طرف قانون گذار احصا شده اند و موت فرضی جزو این اسباب نمی باشد و رسیدگی به امور مالی که به خواسته ورثه احتمالی و اشخاص ذینفع صورت گرفته و حکم موت فرضی منتهی شده است هیچگونه ملازمه ای با رابطه زوجیت وی ندارد زیرا ممکن است همسر غایب علاقه ای به این جدایی نداشته باشد و بدون در خواست وی نباید او را به نگه داشتن عده وادار نمود . در فقه نیز گفته اند :« هر گاه غایب مالی داشته باشد که نفقه زوجه از محل آن داده شود یا ولی غایب امور همسر وی را اداره نماید و هزینه زندگی او را بدهد یا حتی متبرعی باشد که این هزینه ها را بپردازد بر زن واجب است صبر کند و انتظار بکشد و ابداً بر او جایز نیست که ازدواج نماید مگر اینکه فوت شوهر یا طلاق او را بدهد …» وانگهی هر گاه گفته شود +که زن به موجب حکم دادگاه عده نگاه داشته و با انقضای عده رابطه او با غایب قطع گردیده است پس ازدواج مجدد او بدون اشکال است و ازدواج زن شوهر دار محسوب نمی شود یاید گفت که طبق قانون اقداماتی که راجع موت فرضی به عمل آمده است بلا اثر خواهد مگر اقداماتی که برای حفظ و اداره اموال غایب شده است (ماده ۱۶۱ قانون امور حسبی )و یکی از این اقدامات نگاه داشتن عده و اقدامات بعدی است که باید به دستور این ماده بلا اثر گردد. از طرف دیگر اگر ایجاد هماهنگی بین امور مالی و امور غیر مالی شیوه مطلوبی است اما نباید بخاطر ایجاد هماهنگی دست از ضوابط حقوقی مسلم برداشت و موجبات انحلال نکاح را توسعه داد و به ویژه هر گاه زن هم به این جدایی تمایل نداشته باشد ، ممکن است بگوید انحلال نکاح یا فوت ،قهری است و نیازی به درخواست و تمایل زن ندارد و حکم موت فرضی قائم مقام موت طبیعی شده و می تواند آثار آن را برداشته باشد بنابراین بر زن واجب است که عده وفات نگاه دارد و اراده او در این زمینه دخالتی ندارد . برفرض که چنین استدلالی مقبول باشد و حکم موت فرضی بتواند سبب گسسته شدن قهری رابطه زوجیت گردد ، به خاطر رعایت مصالح خانواده و اهمیت مذهبی و اجتماع عقد نکاح نباید آن را پذیرفت زیرا گذشته از فقد نص صریح و ناظر بودن حکم موت فرضی به امور مالی ، در صورت ثبوت مرگ به ویژه ثبوت حیات غایب ، در نتیجه کشف غلط بودن حکم موت فرضی ، آثار متفرع بر آن از جمله عدهو احیاناً ازدواج مجدد او نیز باطل می گردد و آثار سوئی از خود بر جای می گذارد پس صلاح در این است که در صورت تقاضای زن حاکم او را طلاق بدهد تا بدین وسیله با یک سبب مشروع جدایی حاصل گردد .


امتیازات نظریه

 

این نظر واجد امتیازات و آثاری است که در این قسمت تعدادی از آنها را ذکر می کنیم .
اولاً ـ موجب افزایش و توسعه اسباب حصری انحلال نکاح نمی گردد .
ثانیاً ـ در صورت ثبوت غاط بودن فرض موت به ویژه در صورت بازگشت غایب و حیات وی در هر صورت هیچگونه مشکل قانونی برای همسر او بوجود نمی آید یعنی هر گاه زن در ایام عده باشد زوج حق مراجعه به او را دارد زیرا به وسیله ولی یا حاکم طلاق داده شده است ئ این طلاق یک طلاق رجعی است اگر چه عدد آن از باب احتیاط به عدد عده وفات یعنی چهار ماه و ده روز است . و اگر شوهر غایب پس از انقضای عده مراجعه نماید ، چون زن شرعاً طلاق گرفته و عده نگاه داشته است لذا رابطه زوجیت با انقضای عده قطع می گردد و غایب حق مراجعه به او را ندارد . البته در صورت تراضی طرفین ( و در صورتی که زن ازدواج مجدد نکرده باشد ) می توانند مجدداً باهم ازدواج نمایند . بالاخره هر گاه غایب پس از انقضای عده زن و ازدواج او با دیگری برگردد حق رجوع ندارد زیرا رابطه زوجیت سابق با طلاق شرعی که یک راه قانونی برای انحلال نکاح است قطع گردیده است و ازدواج دوم پس از سپری شدن عده ، ازدواج زن شوهر دار محسوب نمی شود و یک ازدواج قانونی است .

 


نتیجه


۱ ـ غیبت طولانی شخص از اقاماتگاه قانونی خویش به گونه ای که هیچ گونه خبری از او نباشد یکی از پدیده های پیچیده و مشکلی است که جوامع انسانی از دیر باز با آن روبرو بوده اند و به دلایلی روز به روز بر این آمار افزوده می شود . با نفقودالاثر شدن کسی ، تکلیف اداره اموال و سرنوشت ازدواج و فرزندان وی مورد سوال قرار می گیرد و ریشه سوال در این است که آیا غایب مانند گذشته زنده است یا بدرود حیات گفته است . اگر شخص زنده باشد حقوق وی محفوظ می ماند و اگر مرده باشد شخصیت حقوقی وی زایل می شود و اموال و حقوق مالی او به ورثه منتقل می گردد و نکاح وی نیز منحل می شود . با انحلال نکاح همسرش عده وفات نگاه داشته و می تواند با شخص دیگری ازدواج نماید اما هیچیک از این دو فرض ثابت نیست نه زنده بودن و نه مرگ م ساله همچنان مبهم و مجهول است و مشکل باقی چه باید کرد ؟ تمایل عمومی براین است که از حقوق غایب حمایت شده و منافع او در خطر نیافتد ولی گاهی ورثه ویا همسر او ، عقیده دیگری دارند . علمای حقوق اسلام و حقوق دانان با استفاده از پاره ای از اصول به این تردیدها توجهی نکرده و غایب را زنده انگاشته اند و همانند دیگران حقوق اورا محفوظ می دارند . به طوری که با ـ تمسک به یقین سابق ـ زنده بودن غایب را مانند گذشته محرز و به احتمال مرگ وی توجهی نمی کنند بنابریان به همسر وی اجازه ازدواج مجدد را نداده و تقسیم اموال او را جایز نمی دانند .
۲ ـ با وجود گذشت زمان و طولانی شدن ایام غیبت و تقاضای ورثه به ویژه تقاضای همسر غایب در صورتی که غایب از خود اموالی بر جای نگذاشته باشد یا متبرعی نباشد که عهده دار این مهم گردد و خوف ضرر زوجه ـ بنا برقولی که جوان و کم صبر باشد ـ موجب اندیشیدن تدابیر دیگر و فراهم شدن تسهیلاتی گردیده است .
۳ ـ به طور کلی دو را ه مستقل و متمایز برای رسیدگی به امور غایب موجود است . اداره امور مالی و سرپرستی محجورانی که تحت ولایت او به سر می برند و رسیدگی به تقاضای زوجه در باره قطع رابطه زوجیت و ازدواج مجدد . این نکته نیز مسلم و روشن است که مسوول اداره امور غایب از قبیل ولی یا امین طبق قانون هزینه های زندگی غایب و همچنین فقه همسر او را می پردازد ( ماده ۱۰۲۸ ق . م)
۴ ـ فقهای امامیه می فرمایند : در صورتی که نفقه زن پرداخت شود ، موجب است که صبر پیشه کند و انتظار بکشد (ر. ک . به : ش ۹ ) در غیر این صورت می تواند به حاکم مراجعه کرده و تقاضای خود را تقدیم بدارد . حاکم با این درخواست چهار سال مهلت تعیین کرده وبه گونه ای که کیفیت آن در منابع معتبر فقهی مضبوط است به جستجو و تفحص درباره غایب می پردازد ، هر گاه مدت مذکور منقضی شود و از زنده بودن یا مرگ او خبری به دست نیامد ، اگر ملی داشته باشد حاکم به او دستور طلاق می دهد و اگر او اقدام به طلاق دادن زن نکند مجبور می شود در غیر این صورت خود حاکم او را طلاق بدهد .
۵ ـ چنانچه گفتیم امر به نگاه داشتن عده را ـ بنا بر قول آن دسته از فقها که این امر را تجویز کرده اند ـ نباید با حکم موت فرضی اشتباه گرفت زیرا امر به نگاه داشتن عده و به طریق اولی طلاق ، بنابر قول مشهور ،فقط موجب قطع رابطه زوجیت می گردد ولی به امور مالی غایب پایان نمی دهد بلکه این امور با صدور حکم موت فرضی پایان می پذیرد و آنگاه اموال غایب به تصرف قطعی ورثه در می آید ( ر. ک . به : ش ۱۲)
۶ ـ اختلاف فقهای عامه در این مساله بیشتر و اقوال متعدد از ابو حنیفه ، شافعی ، مالک و احمد و پیروان آنها نقل شده است .(ر .ک .به : ش ۱۱ ) .
۷ـ در حقوق ایران : « هر گاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقود الاثر باشد زن او می تواند تقاضای طلاق کند با رعایت ماده ۱۰۲۳ حاکم اورا طلاق می دهد ». ( ماده ۱۰۲۹ ق . م . ). علاوه براین همسر غایب اگر به موجب شرط ضمن عقد وکیل در وکیل یا توکیل باشد که در صورت مفقود الاثر شدن زوج در ظرف ۶ ماه بعد از مراجعه به دادگاه و پیدا نشدن غایب خود را مطلقه کند ، می تواند از این شرط نیز استفاده کند ( ر .ک . به : ش ۹ ).۸ ـ فقهای اسلام به استناد روایات معتبر عده زن غایب مفقود الاثر را چهار ماه و ده روز ذکر کرده اند اما در اینکه آیا عده طلاق است یا عده وفات اختلاف نظر دارند ، برخی از فقهای امامیه تحلیل جالبی از ماهیت آن ارائه داده و فرموده اند : عده طلاق است وبا اندازه عده وفات (ر .ک . به : ش ۱۳) . قانون گذار ایران از نظر مشهور پیروی کرده و در ماده ۱۱۵۶ ق . م . مقرر داشته است : « زنی که شوهر او غایب مفقود الاثر و حاکم او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده وفات نگاه دارد » . اما باید توجه داشت که فقهای اسلام بدون در خواست زن چنین اجازه ای را بر حاکم نداده اند حتی اگر مدت غیبت بسیار طولانی باشد ، گذشته از این فرموده اند : روایات ناظر به طلاق و رابطه زوجیت است و یا درخواست زن حاکم فقط در این باره یعنی تعیین مدت چهار سال تفحص و طلاق یا امر به نگاه داشتن عده تصمیم می گیرد و حق صدور حکم موت فرضی را ندارد .
۹ ـ هر گاه قاضی شرایط لازم برای صدور دستور نگاه داشتن عده را رعایت نکند ویا حتی در شمار روزهای تفحص مرتکب اشتباه شده و پیش از انقضای چهار سال امر به نگاه داشتن عده بکند و زن به استناد دستور حاکم عده نگاه داشته است و با شخص دیگری ازدواج نماید ، آن ازدواج باطل است زیرا ازدواج با زن شوهر دار محسوب شده و غیر شرعی است و به فرموده مرحوم صاحب جواهر نزدیک تر به قواعد این است که در صورت وقوع نزدیکی حرمت ابدی هم به وجود می آورد (ر . ک . به : ش ۱۵ ).
۱۰ ـ امور مالی غایب حتی پس از طلاق یا ازدواج مجدد زن ، توسط نماینده غایب ، ولی یا ورثه اداره می شود و این وضع تا صدور حکم موت فرضی ادامه می یابد . چنانکه دیدیم : « حکم موت فرضی غایب در موردی صادر می شود که از تاریخ آخرین خبری که از حیات او رسیده است مدتی گذشته باشد که عادتاً چنین شخصی زنده نمی ماند ». ( ماده ۱۰۱۹ ق . م .) . این قاعده از نفقه اسلامی گرفته شده است و با وجود این فقهای اسلام به تعیین این مدت پرداخته و با اختلافات زیادی نظر های گوناگونی ارائه داده اند و قانون مدنی هم با استفاده از حقوق خارجی شیوه دیگری را اتخاذ کرده است که نیاز به تجدید نظر و اصلاح دارد ( ر . ک . به : ش ۱۶ ).
۱۱ ـ به هر حال با تقاضای ورثه و اشخاص ذی نفع از قبیل موصی له یا وصی ، دادگاه صالح تحت شرایط خاصی که در قانون پیش بینی گردیده است ( ر.ک . به : مواد ۱۵۳ به بعد امور حسبی و ۱۰۱۱ به بعد ق . م ) حکم موت فرضی غایب را صادر و ابلاغ می کند .
۱۲ ـ با صدور حکم موت فرضی اموال غایب به تصرف قطعی ورثه داده می شود اما آیا به موجب این حکم رابطه زوجیت غایب با همسرش منحل گردیده و زن می تواند عده نگاه داشته و با سپری شدن آن ازدواج بکند ، قانون مدنی وقانون امور حسبی در مورد این سوال ساکت است . در فقه امامیه نیز به روشنی تکلیف این مساله روشن نگردیده است . در حقوق پاره ای از کشور های خارجی مثلاً حقوق قدیم فرانسه و حقوق سوئیس به موجب حکم موت اموال غایب تقسیم می گردد اما رابطه زوجیت گسسته نمی شود در صورتی که در مقررات اصلاحی قانون فرانسه ( مصوب ۱۹۷۷ ) حکم موت فرضی موجب انحلال نکاح می گردد . در حقوق مصر نیز که از فقه حنفی استفاده کرده اند زن با صدور حکم موت فرضی عده وفات نگاه داشته و پس از انقضاء آن می تواند ازدواج نماید ( ر . ک . به : ش ۱۸ )
۱۳ ـ با سکوت قانون مدنی و قانون حسبی ، استادان حقوق در این مساله اختلاف کرده اند . عده ای موت فرضی را قائم مقام موت طبیعی دانسته اند و تمامی آثار موت حتی انحلال نکاح را از آثار حکم تلقی کرده اند ، گروه دیگر حکم موت فرضی را ناظر به امور مالی دانسته و تسری آن را به نکاح خالی از ایراد ندانسته اند ( ر .ک . به : ش ۱۸ ).
۱۴ ـ محور اصلی استدلال طرفداران نظریه تسری اثر حکم موت فرضی بر نکاح در این است که حکم موت فرضی جایگزین حکم طبیعی می گردد و همان طور که موجب تحقق ارث است سبب انحلال نکاح نیز می شود . با اینکه این استدلال از نظر حقوقی تا حدودی موجه می نماید اما نکات ابهام زیادی را در بر دارد و مشخص نیست که اگر غایب برگردد تکلیف زن و ازدواج مجدد او چه خواهد شد . در حقوق مصر ، به مفقود در صورتی که بعد از صدور حکم موت فرضی برگردد در صورتی که زوج دوم نزدیکی نکرده باشد حتی در صورت نزدیکی ، مشروط بر اینکه نزدیکی با علم به حیات مفقود در حین عقد یا در حین نزدیکی واقع شده باشد ، اجاره مراجعه به زن را داده اند . در لبنان بدون اینکه بین صورتهای مختلف قایل به تفکیک شوند حکم به انفساخ ازدواج دوم داده اند . در فقه امامیه تا آنجا که ما بررسی کرده ایم به این مسائل تصریح نشده ولی چنانکه دیدیم بازگشت غایب پس از وقوع طلاق و امر به نگاه داشتن عده به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته و آراء روشن و منطقی در این زمینه داده شده است . فقهای امامیه حکم اشتباه قاضی و غلط بودن تصمیم وی را نیز روشن کرده اند ( ر . ک . به : ش ۱۵ ) . با استفاده از قواعد و مقررات فقهی و حقوقی می توان گفت هر گاه بعد از صدور حکم موت فرضی زنده بودن غایب محرز شود ، بطلان حکم صادره روشن می گردد به طوری که ماده ۱۶۱ قانون امور حسبی مقرر می دارد : « در هر موقع که موت حقیقی یا زنده بودن غایب معلوم شود ، اقداماتی را که برای حفظ و اداره اموال غایب شده است بلا اثر خواهد شد مگر اقداماتی که برای حفظ و اداره اموال غایب شده است ». از طرف دیگر وقتی که غلط بودن تصمیم قاضی در امور طلاق و نگاه داشتن عده بعد از ازدواج منجر به بطلان آن ازدواج می شود به طریق اولی ( قیاس اولویت ) باید در صورت احراز غلط بودن حکم وی نسبت به موت فرضی ، موجب بطلان ازدواج دوم گردد زیرا بازنده بودی غایب رابطه او با زنش قطع نمی گردد مگر به سبب یکی از اسباب انحلال نکاح که در فقه و قانون مدنی به طور حصری معین گردیده اند . بقنابراین با ثبوت غلط بودن تصمیم حاکم ـ اگر چه هنگامی که این تصمیم را می گیرد که امثال غایب عادتاً زنده نمی مانند ـ بقاء رابطه زوجیت و عدم قطع قهری آن رابطه مسلم و محزر می گردد و بطلان ازدواج دوم روشن می شود . در حقوق ایران همانند حقوق لبنان نمی توان با سکوت قانون گذار ، قایل به انفساخ نکاح دوم شد زیرا فسخ و انفساخ احکام استثنایی هستند که نیاز به نص صریح دارند و با قواعد و مقررات موجود سازگار نیستند .
۱۵ ـ این مشکل حتی در ثبوت موت حقیقی غایب نیز پدید می آید زیرا به موجب ماده ۱۶۱ قانون امور حسبی : اقداماتی که راجع به موت فرضی شده است بلا ثر می باشد و عدهای که زن براساس حکم موت فرضی نگاه داشته با بطلان حکم متفی می شود و بر زن واجب است که از تاریخ وصول خبر موت عده وفات نگاه دارد . البته باید در این نکته مهم نیز توجه داشت که بحث از عدهای است که به فرض صحت و اعتبار آن زن از تاریخ صدور حکم موت فرضی نگاه می دارد ،نه عده ای که با تقاضای زن و به حکم حاکم یا طلاق و لی (یا حاکم ) نگاه داشته می شود . در صورت اخیر نیز هر گاه فوت غایب قبل از انقضای عده محرز شود ، زن باید عده را از تاریخ و صول خبر از سر بگیرد .
۱۶ ـ با توجه به این مشکلات و سکوت قانون گذار اگر چه می توان اشکالات نظریه تسری اثر حکم موت فرضی را با اجرای یک صیغه احتیاطی طلاق بر طرف نمود ولی چون اجرای این صیغه الزامی نیست ، پس نمی تواند ضمانت اجرای مطمئنی داشته باشند . به ویژه در مواردی که زن تقاضای طلاق و جدایی هم نکند چگونه می توان مبادرت اجرای صیغه الزامی نیست ، پس نمی توان ضمانت اجرای مطمئنی داشته باشد . به ویژه در مواردی که زن تقاضای طلاق و جدایی هم نکند چگونه می توان مبادرت به اجرای صیغه نمود بنا براین باید گفت در شرایط کنونی اصل عدم تسری حکم موت فرضی به رابطه زوجیت با اصول حقوق موافق است و از خطر های احتمالی و مشکلات ناشی از بازگشت زوج و ازدواج مجدد زن جاوگیری می کند مگر اینکه قانون گذار با توجه احتمالی بودن باز گشت غایب به گونه دیگری که در سایر کشورها مقرر گردیده است قانون گذاری می کند .

 


منابع و مراجع  


۱. غایب کسی است که از اقامتگاه خود دور شده است .
Absentee: One who is absent from his usual of residence of domiccile. Blacks law Dictionary .
۲.در حقوق ایران ، برخی از غایب ها که آنها مدت بالنبه مدیدی گذشته و از آنها به هیچ وجه خبری نباشد ، غایب مفقود الاثر نامیده می شود ( ماده ۱۰۱۱ قانون مدنی ) او بدین وسیله از غایبان دیگر مثلا غایبان از جلسه دادرسی تمیز داده می شوند .
۳.برای دیدن نظر مخاف ر. ک. به :
Marcel Planiol, Treatise on the civil law, Vol.۱, part ۱, an English translation by the louisiana State Law Institute, No.۴۱۴,p.۳۷۱.
۴.دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی ، دایره المعارف حقوق ، دانشنامه حقوقی ، ج ۴ ، مؤسسه انتشارات امیر کبیر ، ص ۷۳۲ .
۵.در فقه امور مر

دانلود با لینک مستقیم


کار تحقیقی بررسی آثار مترتب برموت فرضی در فقه و حقوق ایران

کار تحقیقی بررسی محاربه و فساد فی الارض در مقررات

اختصاصی از ژیکو کار تحقیقی بررسی محاربه و فساد فی الارض در مقررات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کار تحقیقی بررسی محاربه و فساد فی الارض در مقررات


کار تحقیقی بررسی محاربه و فساد فی الارض در مقررات

چکیده:

بررسی جرمی که تحت عنوان جرایم علیه امنیت در قوانین ایران مورد بحث قرار گرفته اند بپردازیم و با توجه به اینکه مصداق و نمونه بارز جرایم علیه اتمنیت در حقوق ایران و اسلام جرم مخاربه می باشد و در بسیاری از جرایم دیگر علیه امنیت اعمال مجحازات خاص پیش بینی شده است در قانون علیه مرتکب مشروط بر محارب محسوب نشدن وی دانسته شده است جهت آشناشدن با این جزوه این حریم را که در باب در باب هفتم قاتنمون مجازات اسلامی مصثوب سال 1370 از ماده 183 لغایت 196 مورد اشاره قرار گرفته است می پردازیم قبل از شروع به بررسی جرم باید به این نکته اشاره کنیم مکه رسیدگی بهجرایم علیه امنیت در صثلاحیت دادگاههای انتقلاب می باشد. در این مورد دیوان عالی کشور در یکی از آرای وحدت رویه خود اظهار می دارد: جرایمی که اعلام شده عموماً در ارتباط با امنیت داخلی جمهوری اشسلامی ایران، موضوع بند 1 ماده واحدة قانون حدود و صلاحیت دادسراها و دادگاههای انقلاب مصوب اردیبهشت ماده 1362 می باشد که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادسرای انقلاب است. این شعب دیوان عهالی کشور و دادگاهها در مورد مشابه لازم الانباع است.

مقدمه:

براساس تعریف قانون مجازات اسلامی هر کس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فی الارض است و میان سلاح سرد و سلاح گرم تفاوتی نیست.

«محاربه و افساد فی الارض» جزو جرائم و گناهانی است که دارای مجازات خاص و معین شرعی بوده و از این جهت، در حوزه حدود (مجازات هایی که کمیت و کیفیت آنها در شرع مشخص شده است) جای می گیرد.

حکم محاربه و افساد فی الارض و مجازات آنها در آیه 33 سوره مائده بدین شکل بیان شده است: «همانا کیفر کسانی که به محاربه با خدا و رسولش برمی خیزند و در فساد روی زمین می کوشند، قتل یا مصلوب کردن یا بریدن دست ها و پاهایشان به صورت مخالف یا نفی بلد است. این مایه، خواری و رسوایی آنها را در این جهان است و در آخرت نیز عذاب بزرگی خواهند داشت.»

«مرحوم علامه طباطبایی» در تفسیر المیزان درباره این آیه می نویسد: «محاربه با خدا دارای معنای وسیعی است که بر مخالفت با هر حکم از احکام الهی صدق می کند؛ اما اضافه شدن رسول (ص) به خداوند، دلالت دارد که منظور از محاربه، مخالفت با اموری است که وجود حضرتش در آن دخالت داشته است. پس تقریباً مشخص می شود که منظور، به هدر دادن و باطل کردن اثر امور مورد ولایت و حکومت پیامبر (ص) است، همچون اخلال در امنیت عمومی که توسط پیامبر (ص) در حیطه حکومتش ایجاد شده است.»

تعریف محاربه و افساد فی الارض

براساس تعریف قانون مجازات اسلامی هر کس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فی الارض است و میان سلاح سرد (همچون چاقو، قمه، شمشیر، نیزه و...) و سلاح گرم (تفنگ، هفت تیر، مسلسل و...) تفاوتی نیست.

البته کسی که به روی مردم سلاح بکشد ولی در اثر ناتوانی موجب هراس هیچ فردی نشود محارب نیست. همچنین اگر کسی سلاح خود را با انگیزه عداوت شخصی به سوی یک یا چند نفر مخصوص بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد، محارب محسوب نمی شود.

باید توجه داشت مفهوم محاربه از مفاهیمی است که بدون قصد، تحقق پیدا نمی کند، اگر چه قتلی هم صورت گرفته باشد. همچنین محاربه محارب باید ظاهر و علنی باشد، زیرا در غیر این صورت عنوان محارب صدق نخواهد کرد. البته در صدق عنوان محاربه وقوع آن در شهر یا بیابان تاثیری ندارد؛ منتها باید سوءنیت (قصد مجرمانه) محارب ظهور و بروز پیدا کند تا عنوان محاربه صادق باشد.

در اینکه اسلحه ای که محارب به کار می برد قدیم یا جدید باشد یا رایج یا غیر رایج باشد نیز تفاوتی وجود ندارد، حتی اگر ایجاد رعب و هراس با چوب دستی و سنگ هم حاصل شود، عنوان محاربه صادق است.

نکته مهم این است که هر فرد یا گروهی که برای مبارزه با محاربان و از بین بردن فساد در زمین دست به اسلحه برند محارب نیستند، زیرا عمل این گروه جنبه فساد ندارند بلکه عنوان دفع فساد دارد.

سارق مسلح و قطاع الطریق (راهزن) هرگاه با اسلحه امنیت مردم یا جاده را بر هم بزند و رعب و وحشت ایجاد کند محارب است. در واقع این دو عمل از مصادیق بارز محاربه و افساد فی الارض هستند.

هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است، تمام اعضاء و هواداران آن که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می دانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش موثر دارند، محارب محسوب می شوند، اگرچه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند. همچنین هر فرد یا گروهی که طرح براندازی حکومت اسلامی را بریزد و برای این منظور اسلحه و مواد منفجره تهیه کند و نیز کسانی که با آگاهی و اختیار، امکانات مالی موثر و یا وسایل و اسباب کار و سلاح در اختیار آنها بگذارند، محارب و مفسد فی الارض هستند.

غیر از موارد فوق، هرکس در طول براندازی حکومت اسلامی خود را نامزد یکی از پست های حساس حکومت بداند و کودتا کند و نامزدی او در تحقق کودتا به نحوی موثر باشد، محارب و مفسد فی الارض است. (بای، حسینعلی، مفسد فی الارض کیست؟، ص 25-26)

تعریف محاربه و افساد فی الارض

براساس تعریف قانون مجازات اسلامی هر کس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فی الارض است و میان سلاح سرد (همچون چاقو، قمه، شمشیر، نیزه و...) و سلاح گرم (تفنگ، هفت تیر، مسلسل و...) تفاوتی نیست.

البته کسی که به روی مردم سلاح بکشد ولی در اثر ناتوانی موجب هراس هیچ فردی نشود محارب نیست. همچنین اگر کسی سلاح خود را با انگیزه عداوت شخصی به سوی یک یا چند نفر مخصوص بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد، محارب محسوب نمی شود.

باید توجه داشت مفهوم محاربه از مفاهیمی است که بدون قصد، تحقق پیدا نمی کند، اگر چه قتلی هم صورت گرفته باشد. همچنین محاربه محارب باید ظاهر و علنی باشد، زیرا در غیر این صورت عنوان محارب صدق نخواهد کرد. البته در صدق عنوان محاربه وقوع آن در شهر یا بیابان تاثیری ندارد؛ منتها باید سوءنیت (قصد مجرمانه) محارب ظهور و بروز پیدا کند تا عنوان محاربه صادق باشد.

در اینکه اسلحه ای که محارب به کار می برد قدیم یا جدید باشد یا رایج یا غیر رایج باشد نیز تفاوتی وجود ندارد، حتی اگر ایجاد رعب و هراس با چوب دستی و سنگ هم حاصل شود، عنوان محاربه صادق است.

نکته مهم این است که هر فرد یا گروهی که برای مبارزه با محاربان و از بین بردن فساد در زمین دست به اسلحه برند محارب نیستند، زیرا عمل این گروه جنبه فساد ندارند بلکه عنوان دفع فساد دارد.


دانلود با لینک مستقیم


کار تحقیقی بررسی محاربه و فساد فی الارض در مقررات

تحقیقی در مورد ناهنجاری های ستون فقرات

اختصاصی از ژیکو تحقیقی در مورد ناهنجاری های ستون فقرات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیقی در مورد ناهنجاری های ستون فقرات


تحقیقی در مورد ناهنجاری های ستون فقرات

توجه: لینک دانلود و خرید در پایین و زیر این مطلب قرار دارد

  توجه: این فایل میتواند هم به عنوان تحقیق و هم به عنوان مقاله مورد استفاده قرار گیرد

(قابل ویرایش و اماده پرینت)Wordفرمت :

 

فونت:roya

سایز:حداکثر و معمول _24

تعداد صفحات:2

سر فصل ها:

ناهنجاری قوس گردنی

پشگیری و درمان

عوامل ایجاد ناهنجاری

عوارض ناهنجاری

علایم ناهنجاری

و چند سر فصل دیگر

چکیده:

ستون فقرات در ناحیه گردن به سمت جلو تحدب دارد . چنانچه این انحنا بیش از حد طبیعی باشد به ان لوردوز گردنی گویند . قوس ناحیه گردنی به لحاظ کوچک بودن مهره ها و ضخامت دیسکها نسبت به سایر قوس های ستون فقرات جزئی تر است


دانلود با لینک مستقیم


تحقیقی در مورد ناهنجاری های ستون فقرات

تحقیقی بنیادی یا محیطی

اختصاصی از ژیکو تحقیقی بنیادی یا محیطی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

تحقیقی بنیادی یا محیطی

Emmanual Dormy

بررسی منشا میدان مغناطیسی زمین سیری طولانی دارد که توسط بسیاری از دانشمندان در زمان های مختلف هرروز نو شده و مورد توجه قرار گرفته است . اگر تعداد زیادی از دانشمندان مثل ویلیام گیلبرت ، آندوماری آمپر، رند اسکارتز ،ادموند هالی ، کارل فردریش گوس،لورد بلاکت و خیلی دانشمندان مهم دیگر در این بررسی ها نقش داشته اند به دلیل کاربرد های بسیار زیاد این موضوع در زمینه ی دریانوردی بوده که در زمان خودش اهمیت زیادی داشته است. اکنون موضوع دیگر اهمیت خود را از دست داده چون ماهواره ها طول و عرض جغرافیایی هر نقطه را بدون بررسی خاصیت مغناطیسی زمین مشخص می کنند . البته هنوز پرسش منشا میدان مغناطیسی زمین ،موضوع مهم و جدی برای تحقیق است .کسی نمی تواند انحراف سوزن به سمت شمال را نادیده بگیرد ، همچنین این موضوع کمی آزار دهنده است که ما هنوز فهم کاملی از این پدیده هم نداریم . این مسئله حوزه فعالی از تحقیقات بنیادی شده است به طوری که در چند سال اخیر پیشرفتهای مهمی در رویکردهای تئوری ،تجربی و عددی از این موضوع به وجود آمده است . این موضوع با ماهیت طبیعیش یک مقوله بین رشته ای بین رشته های فیزیک ، زمین شناسی و ریاضیات کاربردی است . به خاطر معکوس شدن قطب های مغناطیسی زمین در آینده نزدیک این موضوع در بین محققان توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. اگر سیاره ما در برابر بادهای (ذرات باردار پر انرژی ) خورشیدی محافظت نشده بود (توسط میدان مغناطیسی زمین) خطری بزرگ ساکنان سیاره ما را تهدید می کرد . پس فهم این پدیده ارتباط مهمی با زندگی عمومی ما نیز دارد و همچنین هدفی بسیار خوب برای تحقیق در مورد پدیده های محیطی است .

من به طور خلاصه پایه های فهم اولیه منشا میدان مغناطیسی زمین را شرح می دهم و سپس به بررسی نشانه های علمی که به دنبال پدیده قریب الوقوع معکوس شدن قطبهای این میدان است می پردازم .

منشا میدان مغناطیسی زمین

 وقتی که زمین در 5/4 میلیارد سال قبل شکل گرفت عناصر سنگین تر در مرکز آن متمرکز شدند و 3000 کیلومتر زیر پای ما بزرگترین اقیانوس سیاره ما شکل گرفت ، یک هسته مذاب آهنی (البته مخلوط با کمی عناصر سبک تر) و کره ای با شعاع 3400 کیلومتر با افزایش فشار در مرکز زمین این هسته مذاب آهنی جامد شده و یک هسته کروی جامد به شعاع 1200 کیلومتر در زمین به وجود آمد ،که منشاء میدان مغناطیسی زمین در این هسته جامد است . دما در این کره حدود3000  کلوین است که بالای دمای کوری است (دمایی که فلزات ، خواص فرو مغناطیس خود را از دست می دهند

پس فقط میدان مغناطیسی می تواند ناشی از جریان الکتریکی مداری در این اقیانوس آهن مذاب باشد . از طرف مقاومت اهمیک ، جریان الکتریکی موجود در مرکز زمین را در طول حدود 2 هزار سال متوقف می کند ولی هنوز ما می بینیم که این میدان مغناطیسی برای میلیونها سال باقی مانده است،این بدین معنی است که فر ایندی باید وجود داشته باشد تا این افت اهمیک را جبران کرده و این جریان را باز تولید کند . وجود این میدان مغناطیسی برای میلیونها سال از روی نشانه های ثبت شده مغناطیسی (ثبت آثار آن بر روی رسوبها و مواد آتشفشانی ) آشکار شده است .همچنین مطالعه نشانه های ثبت شده مغناطیسی موضوعی را آشکار کرده است:میدان مغناطیسی زمین به دفعات قطبین خود را به روش آشوبناکی تغییر داده است .

 

شکل 1 - کاهش شدید گشتاور دو قطبی مغناطیسی در بیش از جهار قرن اخیر ( با استفاده از مدل های IGRF و GUFM)

مکانیسم دینامیک خود تحریک ، اولین بار توسط سر جوزف لارمو در سال 1919 برای اندازه گیری میدان مغناطیسی لکه های خورشیدی پیشنهاد شد . این تئوری به طور خلاصه تئوری دینامو نامیده شد که بیان می دارد که اگر شارش به اندازه کافی شدید باشد جواب غیر مغناطیسی در یک شار مگنتو هیدرو دینامیک نا پایدار است . این ناپایداری به سادگی در یک دیسک مکانیکی ساده دیده می شود ( ضمیمه را ملاحظه کنید ) . البته این یک مدل ساده از این شار رساناست . در سال 1934 برای اولین بار دلیلی قانع کننده برای این پدیده توسط توماس کولینگ معرفی شد .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیقی بنیادی یا محیطی

تحقیقی درباره تاریخ و مردم فلسطین

اختصاصی از ژیکو تحقیقی درباره تاریخ و مردم فلسطین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیقی درباره تاریخ و مردم فلسطین


تحقیقی درباره تاریخ و مردم فلسطین

بسم الله الرحمن الرحیم -

فرمت فایل : word (با قابلیت ویرایش ) – تعداد صفحه :62 صفحه -

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب                               صفحه

 

1- مقدمه .................................

 

2- گاه شمار تاریخ معاصر فلسطین ...........

 

3- مهمترین حوادث تاریخ قدیم فلسطین .......

 

4- طرح ایجاد دولت یهودی در فلسطین و تحولات آن

 

5- توسعه طلبی صهیونیستی و غصب تدریجی فلسطین  

 

6- فروش زمینهای فلسطینی؛ از شایعه تا واقعیت  

 

7- مشهورترین کشتارهای صهیونیستیها ........

 

8- نمونه ای از عملیات تروریستی صهیونیستها

 

9- کودکان و مادرانی که در مناطق ایست و بازرسی به شهاده رسیده‌اند. ..................................

 

10- مهمترین اقدامات ملت فلسطین در برابر صهیونیسم  

 

11- مهمترین رویدادهایی که در چارچوب روند سازش اتفاق افتاده است. ............................................

 

12- تاریخچه روند سازش ....................

 

13- مهمترین آثار اسلامی در قدس و الخلیل ...

 

14- افسانه هیکل سلیمان ...................

 

15- برنامه ‌های یهودی سازی قدس ............

 

16- جمعیت فلسطین .........................

 

17- جنگ آبها در فلسطین ...................

 

18- اقتصاد فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه

 

19- وضعیت دانشگاه ها و دانشجویان فلسطینی .

 

20- ضمائم ................................

 

الف شناسنامه گروههای مهم فلسطینی .......

 

ب اطلاعاتی در خصوص رژیم صهیونیستی .......

مقدمه:

 

از آغاز انتفاضة الاقصی تا هم اکنون که سومین سالگرد آن گرامی داشته شد، مسئله فلسطین و خروش و قیام ملت مظلوم فلسطین که برای احقاق حق خود جانفشانی می کنند مورد توجه ویژه رسانه های گروهی قرار گرفته است. خبرها و تحلیلهای ارائه شده توسط این رسانه ها نشانگر حجم عظیم کشتارها و خسارتهای جانی و مالی فلسطینیان و مقاومت همه جانبه این ملت شجاع در مقابل تمامی جنایات ارتش نژادپرست صهیونیستی می باشد.

 

در این میان آنچه که کمتر مورد توجه قرار گرفته است آگاهی بخشی نسبت به تاریخ و سرگذشت سرزمین فلسطین می باشد. در همایشها و نشستهایی که طی سه سال گذشته توسط دبیرخانه کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین برگزار شده است، یکی از پرسشها و خواستهای اصلی مشارکت کنندگان و بویژه جوانان، دانش آموزان و دانشجویان، داشتن اطلاعاتی دقیق و منسجم از تاریخ تحولات و رویدادهای سرزمین فلسطین بوده است. لذا این دبیرخانه جهت پاسخگویی به این خواسته و برآورده ساختن این نیاز در سطح افکار عمومی با گردآوری و خلاصه سازی اطلاعات و داده های موجود در منابع مختلف اعم از کتابها، مجلات و روزنامه ها و سایتهای اینترنتی مبادرت به چاپ این کتابچه نموده است.

 

امید است این کتابچه مورد توجه و استفاده علاقمندان به رویدادهای خاورمیانه و بویژه مسئله فلسطین قرار گیرد و سهمی در افزایش حمایتهای سیاسی، معنوی و مادی ملت شریف ایران از فلسطین داشته باشد.

 

 

 

 

 

دبیرخانه کنفرانس بین المللی

 

حمایت از انتفاضه فلسطین


 

 

گاه شمار تاریخ معاصر فلسطین

 

(1379-1254 شمسی / 2000-1876 میلادی)

 

1254-1255 هـ ش (1876 -1877 میلادی): اولین جلسه مجلس عثمانی در اسلامبول برگزار شد و اولین نمایندگان فلسطین از شهر بیت المقدس برای این مجلس انتخاب گردیدند.

 

1260 آبان (1881 نوامبر): دولت عثمانی اعلام کرد که حق اقامت یهودیان خارجی (غیرعثمانی) را در سراسر نقاط امپراطوری عثمانی بجز فلسطین، می پذیرد.

 

1271 آبان (1982 نوامبر): حکومت عثمانی فروش اراضی را به یهودیان خارجی، ممنوع کرد.

 

1275 (1896): عبدالحمید دوم پیشنهاد هرتزل را مبنی بر اینکه فلسطین به یهودیان اعطا شود، رد کرد و گفت: من نمی توانم از هیچ قسمتی از امپراطوری عثمانی چشم پوشی کنم ... من نمی توانم با کالبد شکافی موجود زنده موافقت کنم.

 

1276 8 شهریور (1897 29 اوت): تشکیل اولین کنگره صهیونیستی در شهر بال سوئیس و آغاز فعالیتهای سازمان جهانی صهیونیسم.

 

1276 (1897): در واکنش به کنگره اول صهیونیست ها، عبدالحمید دوم عده ای از افراد دربار خویش را جهت حکومت بر استان بیت المقدس، اعزام داشت.

 

1293 6 تیر (1914-28 ژوئن): شروع جنگ جهانی اول که تا سال 1918 ادامه داشت و نهایتاً منجر به تجزیه حکومت عثمانی شد.

 

1295 26 شهریور (1916 16 می): پیمان سرّی سایکس پیکو، امضاء شد. بر اساس این پیمان، استانهای عربی امپراطوری عثمانی بین بریتانیا و فرانسه تقسیم می شد.

 

1296 11 آبان (1917 2 نوامبر): آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه بریتانیا با ارسال نامه ای به بارون لیونل والتر دو روچیلد، قول حمایت بریتانیا از تأسیس میهن ملی یهود در فلسطین را به روچیلد داد. این نامه که بعدها به اعلامیه بالفور مشهور شد، متعاقب وعده ای بود که بنیامین دیزرائیلی نخست وزیر یهودی انگلستان در اواسط قرن نوزده، پس از خرید سهام کانال سوئز با پول روچیلد، به وی داده بود.

 

1296 بهمن (1918 ژانویه): سراسر فلسطین توسط نیروهای متفق، تحت فرماندهی آلنبی، ژنرال یهودی الاصل انگلیسی، اشغال شد و وی جمله معروف «امروز جنگهای صلیبی به پایان رسید» را گفت.

 

1298 6 تا 20 بهمن (1919- 27 ژانویه تا 10 فوریه): اولین کنگره ملی فلسطین در قدس تشکیل شد.

 

1299 5 اردیبهشت (1920- 25 آوریل): شورای عالی کنفرانس صلح سان رمو، بدون رضایت فلسطینیان، قیمومیت فلسطین که از سوی صهیونیست ها طراحی شده بود، را به بریتانیا واگذار کرد.

 

1299 10 تیر (1920 1 ژوئیه): اداره مدنی بریتانیا در فلسطین افتتاح شد و سر هربرت سامئول یهودی بعنوان اولین کمیسر عالی بریتانیا در فلسطین برگزیده شد.

 

1301- 10 مرداد (1922 30 ژوئیه): موافقت کنگرة آمریکا با ایجاد میهن ملی یهود در فلسطین به اتفاق آراء (اعلامیه بالفور آمریکایی)

 

1308 1 تا 7 شهریور (1929-23 تا 29 اوت): فلسطینیان چندین شهر، در واکنش به تظاهرات خشونت آمیز جوانان یهودی در دیوار براق، دست به قیام زدند. این حرکت به قیام براق مشهور شد.

 

1314 28 آبان (1935 20  نوامبر): شیخ عزالدین قسّام، رهبر یکی از اولین گروههای مبارز اسلامی فلسطین، طی عملیاتی علیه نیروهای اشغالگر انگلیسی در جنگلهای یعبد واقع در شهر جنین به شهادت رسید.

 

1316 6 آذر (1937 28 نوامبر): اعدام رهبر 80 ساله روزه دار مجاهدین شیخ فرهان سعدی (از یاران شیخ عزالدین قسام) توسط انگلیسی ها.

 

1323- مهر (1944 اکتبر): کنفرانس مقدماتی اتحادیه عرب با حضور نمایندگان فلسطینی در اسکندریة مصر برگزار شد. در این کنفرانس پیشنهاد تشکیل یک دولت عربی در فلسطین مطرح شد که در آن جامعة غیرعرب (یهودیان) از حقوق کامل شهروندی برخوردار باشند.

 

1326 7 آذر (1647-29 نوامبر): مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب طرح تقسیم فلسطین به حضور صهیونیستها در فلسطین رسمیت بخشید.

 

1327- 20 فروردین (1948 8 آوریل): عبدالقادر حسینی، در نبرد یا گروه تروریستی «هاگانا» در قسطل به شهادت رسید.

 

1327 20 فروردین (1948-9 آوریل): قتل عام دیریاسین به دست گروه های تروریستی و با رهبری مناخیم بگین و اسحاق شامیر به وقوع پیوست. طی این کشتار 245 فلسطین اعم از زن و کودک به  خاک و خون کشیده شدند.

 

1327  - 24 اردیبهشت (1948- 14مه): دولت غاصب اسرائیل در ساعت 4 بعدازظهر در تل آویو اعلام موجدیت کرد و دقایقی بعد از آن امریکا آن را به رسمیت شناخت.

 

1327  - 25 اردیبهشت (1948-15مه): قیمومت بریتانیا بر فلسطین پایان یافت.

 

1327  - 25 اردیبهشت (1948-15مه): یک روز پس از اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی، ارتشهای مصر، سوریه، اردن، عراق و لبنان از شمال، جنوب و شرق به این رژیم یورش بردند. آرمان مشترک همه آنان این بود که دولت یهود را در نطفه خفه کنند. این جنگ اولین رویارویی اعراب با اسرائیل نام گرفته است.

 

1328  - 21 اردیبهشت (1949-11می): سازمان ملل متحد، رژیم صهیونیستی اسرائیل را به عضویت پذیرفت. مشروط بر اینکه اسرائیل قطعنامه 181در مورد برپایی کشور فلسطین به میهن شان را بپذیرد. (عضویت مشروط در سازمان ملل تنها در مورد اسرائیل اعمال شده است).

 

1328  - 12 آذر (1949-3 دسامبر): بدنبال آوارگی بسیاری از فلسطینیان توسط صهیونیستها بویژه در جنگ 1948 ، سازمان ملل اقدام به تأسیس آژانس حمایت از آوارگان فلسطینی تحت عنوان «آنروا» در وین اطریش نمود.

 

1330 29 تیر (1951 20 ژوئیه): ملک عبدالله، پادشاه اردن، توسط یک فلسطینی در خارج از مسجدالاقصی در بیت المقدس ترور شد.

 

1335 9 آبان (1956-21 اکتبر): نیروهای اسرائیلی دست به کشتار مردم در روستای کفرقاسم زدند که حداقل 49 نفر کشته برجای گذاشت.

 

1346 17 خرداد (1967-7 ژوئن): اسرائیل در جنگی مقابل سوریه، مصر و اردن، بر قدس، کرانه باختری، نوار غزه و بلندیهای جولان تسلط پیدا کرد.

 

1348 30 مرداد (1969 21 اوت): مسجدالاقصی توسط صهیونیستها به آتش کشیده شد.

 

1351 15 مهر (1973 6 اکتبر): ارتش مصر با شکستن دیوار معروف دفاعی بارلو در چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل به توفیق اولیه دست یافت ولی کشورهای غربی بویژه آمریکا با کمک به رژیم صهیونیستی این رژیم را از شکست حتمی رهایی بخشیدند.

 

1353 19 آبان (1975 10 نوامبر): مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای را تصویب کرد که بر اساس آن صهیونیسم نوعی از نژادپرستی شمرده شد.

 

1357 27 شهریور (1978-18 سپتامبر): امضای توافقنامة صلح کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی

 

1358 6 فروردین (1979 26 مارس): امضای نهائی پیمان صلح بین انور سادات رئیس جمهور مصر و مناخم بگین نخست وزیر رژیم صهیونیستی در حضور کارتر رئیس جمهوری آمریکا در کاخ سفید.

 

1359 9 مرداد (1980-31 ژوئیه): مجلس رژیم صهیونیستی، قدس را بعنوان پایتخت یکپارچه و دائمی حکومت اسرائیل تعیین نمود.

 

1360 14 مهر (1981-6 اکتبر): انور سادات رئیس جمهور مصر بدلیل عقد پیمان کمپ دیوید و سازش با رژیم صهینونیستی بدست سروان خالد اسلامبولی ترور شد.

 

1360 23 آذر (1981 14 دسامبر): رژیم صهیونیستی بلندیهای جولان را رسماً به سرزمینهای تحت اشغال خود ضمیمه کرد.

 

1361 16 خرداد (1982 6 ژوئن): آغاز اشتعال تدریجی لبنان توسط ارتش اسرائیل.

 

1361 25 تا 27 شهریور (1982 16 تا 18 سپتامبر): فالانژیستها (گروهی از مسیحیان مارونی همدست اسرائیل) تحت هدایت نیروهای اشغالگر صهیونیستی (به فرماندهی آریل شارون) دست به قتل عام پناهندگان فلسطینی ساکن در اردوگاههای صبرا و شتیلا در بیروت غربی زدند.

 

1366 18 آذر (1987-9 دسامبر): قیام مردمی (انتفاضه) در سرزمین های فلسطین آغاز گشت. (انتفاضه اول)

 

1370 8 آبان ( 1991- 30 اکتبر): کنفرانس صلح مادرید

 

1373 22 شهریور (1993 13 سپتامبر): امضای توافق نامه غزه و اریحا (اسلو) میان سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل که بر اساس آن نوعی خودگردانی با اختیارات محدود در 60% از نوار غزه و شهر اریحا در کرانه باختری رود اردن به فلسطینی ها اعطاء می شد.

 

1373 6 اسفند (1994 -25 فوریه): 29 فلسطینی بهنگام نماز در حرم ابراهیمی در شهر الخلیل توسط یک صهیونیست، به شهادت رسیدند.

 

1374 10 تیر (1994 1جولای): ورود یاسر عرفات به غزه در چارچوب قرارداد اسلو.

 

1374 4 آبان (1994-26 اکتبر): امضای توافقنامه صلح وادی عربه بین اردن و رژیم صهیونیستی.

 

1374 5 آبان (1995 26 اکتبر): دکتر فتحی شقاقی، رهبر جنبش جهاد اسلامی فلسطین توسط صهیونیستها در جزیره مالت، به شهادت رسید.

 

1375 2 مهر (1995 -24 سپتامبر): امضای توافقنامه طابا (معروف به توافقنامه مرحله انتقالی) در قاهره میان هیأتهای حکومت خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی.

 

1376 27 دی (1997-17 ژانویه): توافقنامه تقسیم الخلیل میان حکومت خودگردان و نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل که بر اساس آن رژیم صهیونیستی 20% از مساحت شهر الخلیل را تحت حاکمیت خود نگه داشته و مابقی را به خودگردانی تحویل می داد.

 

1378 1 آبان (1998-23 اکتبر): امضای توافق نامه وای ریور (مریلند) میان خودگردانی و اسرائیل

 

1378 21 آذر (1998- 12 دسامبر): اجلاس مجلس ملی فلسطین در غزه به حذف بندهایی از منشور ملی فلسطین که در آن خواستار از بین رفتن اسرائیل شده بود رأی داد.

 

1379- 2 تا 4 خرداد (2000- 22 تا 24 مه): صهیونیستها در جنوب لبنان با شکست سنگینی مواجه شده و بصورت مفتضحانه ای توسط حزب الله، از این منطقه رانده شدند.

 

1379 7 مهر (2000-28 سپتامبر): آغاز انتفاضه مسجد الاقصی (انتفاضه دوم)


مهمترین حوادث تاریخ قدیم فلسطین

 

5000-3000 ق.م

استقرار اعراب کنعنانی در فلسطین و نام گذاری آن به «سرزمین کنعان»

3000-2500 ق.م

استقرار قبایل عرب آموزی و کنعانی در فلسطین

1805 ق.م

هجرت حضرت ابراهیم «ع» از عراق به فلسطین

1656 ق.م

کوچ نوادگان ابراهیم «ع» از فلسطین به مصر

1300ق.م

مهاجرت ملت فلسطینی ها از جزیرة کرت و دریای اژه به منطقه و اختلاط آنان با اعراب ساکن آن و تبدیل نام آن به «فلسطین»

985ق.م

برپایی حکومت داوود «ع»

933 ق.م

پایان خلافت سلیمان و تجزیة مملکت یهود

732 ق.م

سلطة آشوریان بر فلسطین

722 ق.م

نابودی مملکت اسرائیل

608 ق.م

بازگشت حاکمیت مصریان بر فلسطین

605 ق.م

سلطة کلدانیان بر کل سرزمین شام (از جمله فلسطین)

586 ق.م

نابودی مجدد مملکت یهودی و ویرانی قدس و تبعید 50 هزار یهودی به بابل

538 ق.م

 تسلط کورش پادشاه هخامنشی بر سرزمین شام که فلسطین و قدس در آن قرار دارد.

332 ق.م

حملة اسکندر مقدونی به فلسطین

63 ق.م

ورود رومیان به فلسطین

4 ق.م

درگذشت هرودوس

135 م

سرکوب انقلاب یهودیان موسوم به «برکوکب» که علیه رومیان صورت گرفته بود.

267م

اشغال فلسطین از سوی «زنوبیا» ملکة تدمر

272 م

پایان حاکمیت تدمر و بازگشت حکومت رومیان

614 م

اشغال فلسطین توسط «خسرو پرویز» پادشاه ساسانی

627 م

بازگشت حکومت رومیان

634-636 م

فتح فلسطین توسط مسلمانان در نبردهای اجنادین ویرموک و سقوط بیسان، غزه، نابلس، لد، یافا و قدس

1099-636

حکومت امویان، عباسیان، طولونیان، قرمطیان، اخشیدیان، سلجوقیان و فاطمیان بر منطقه و فلسطین

1099م

حملة صلیبیان به قدس

1188 م

جنگ «حطین» میان مسلمانان و صلیبیان به فرماندهی صلاح الدین ایوبی

1260م

جنگ «عین جالوت» میان مملوکیان و تاتارها

1291 م

پاکسازی نهایی فلسطین از صلیبیان به دست مملوکیان

1516 م

آغاز حکومت عثمانیان بر فلسطین و مناطق عربی همجوار آن

 

 

 

طرح ایجاد دولت یهودی در فلسطین و تحولات تاریخی آن

 

  • سده های میانه:

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیقی درباره تاریخ و مردم فلسطین