
در این درس اولین گام در برنامه نویسی و شناخت برنامه و محیط برنامه نویسی سی را خواهیم برداشت.
اولین برنامه را می نویسیم آن را تحلیلی می کنیم و آن را کامپایل کرده و برنامه نهایی رو میسازیم.
برنامه نویسی با ++ C -قسمت دوم تحلیل اولین برنامه
در این درس اولین گام در برنامه نویسی و شناخت برنامه و محیط برنامه نویسی سی را خواهیم برداشت.
اولین برنامه را می نویسیم آن را تحلیلی می کنیم و آن را کامپایل کرده و برنامه نهایی رو میسازیم.
فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 33صفحه
مروری بر زبان HTML :
طرح کلی یک صفحة JSP در واقع یک سند HTML می باشد که در داخل آنها کدهای جاوا قرار داده شده است. از تگهای خاصی برای قرار دادن کدهای جاوا در داخل سند HTML استفاده می شوند.
HyperText Markup Language (HTML) یک زبان نشانه گذاری می باشد. اسناد HTML، اسنادی متنی هستند که در قالب بندی آنها از تگ هایی بخصوص استفاده شده است. لیست زیر مثالی از یک سند HTML را نشان می دهد که خروجی آن در صفحة وب HTML به راحتی صورت می گیرد :
1: <HTML>
2: <HEAD><TITLE> This is a simple HTML </TITLE></HEAD>
3: <BODY>
4: HML is Easy
5: </BODY>
6: </HTML>
نکته : HTML یک برنامة حساس به متن نمی باشد، بنابراین تگ <HTML> با تگ <html> هیچگونه تفاوتی ندارد. اما استفاده از حروف بزرگ باعث می شود که تگ ها در داخل متن مشخص تر شوند و غلط گیری آنها راحت تر صورت گیرد.
مقایسة صفحات JSP با برنامه های CGI :
برنامه های CGI کلی ترین اصطلاحاتی هستند که برای توصیف برنامه های موجود بر روی سرویس دهنده به کار می روند که تولید اسناد پویا را می نمایند. این برنامه ها را می توانید با زبانهای برنامه نویسی C، C++، Perl یا جاوا بنویسید.
صفحات JSP نوعی از برنامه های CGI می باشند. آنها اجازه دسترسی از سرویس گیرنده های وب، برای دسترسی به منابع سرویس دهنده را می دهند و پاسخهای پویایی را برای سرویس گیرنده های وب تولید می نمایند. CGI فقط یک اصطلاح کلی برای توصیف برنامه هایی مانند ASP، JSP و دیگر برنامه های نوشته شده به زبانهایی مانند C و Perl می باشد.
مقایسه صفحات JSP و صفحات ASP :
تکنولوژی ASP ، به وسیلة شرکت مایکروسافت توسعه یافته است و از زبان برنامه نویسی VBScript در داخل اسناد HTML جهت تولید محتویات پویا برای سرویس گیرنده های وب استفاده می نماید. صفحات ASP و JSP در عملکرد خیلی با یکدیگر مشابه می باشند – هر دو برای تولید محتویات پویا برای سرویس گیرنده های وب به کار می روند. صفحات ASP از زبان VBScript استفاده می نمایند در حالی که صفحات JSP از زبان جاوا در داخل اسناد HTML استفاده می کنند. هر دوی این زبانها، برنامه هایی بر روی سرویس دهنده هستند و این بدان معنا است که هر دوی این زبانها به منابع سمت سرویس دهنده مثل بانکهای اطلاعاتی دسترسی دارند. حتی دستور زبانی که برای وارد کردن زبان خاص خودشان استفاده می نمایند، نیز بسیار با یکدیگر مشابه می باشد. لیست(1) مثالی از یک صفحة ASP می باشد که زمان و تاریخ فعلی سیستم را نمایش می دهد و لیست(2) مثالی از یک صفحة JSP می باشد که زمان و تاریخ فعلی سیستم را نمایش می دهد.
در خط هشتم لیست(1) ، می توانید مشاهده نمایید که از تگ های %> و <% استفاده شده است تا تابع Now() زبان VBScript به داخل سند HTML وارد شود. حال اگر به خط ششم لیست(2) نگاه کنید، خواهید دید که از همان تگ ها برای درج کردن کد new java.util.Date() استفاده شده است. این تگها برای درج عبارات جاوا در داخل صفحات JSP مورد استفاده قرار می گیرند.
لیست (1) :
1: <%@ Language = VBScript
2: <HTML>
3: <HEAD>
4: <TITLE>A Simple APS< /TITLE>
5: < /HEAD>
6: <BODY>
7: <CENTER>
8: The Current Date and Time is : <%= Now %>
9: < /CENTER>
10: < /BODY>
11: < /HTML>
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
به نام خدا
اولین ریاضی دان زن
نام اولین زن ریاضیدان، هیپاتیا بود. او در سال 370 میلادی در شهر بندری "اسکندریه " ( مصر) به دنیا آمد. پدرش تئون، ریاضیدان و منجم بزرگی بود که در دانشگاه اسکندریه تدریس می کرد. اوهنر، ادبیات وعلوم را به دخترش آموزش داد و سپس او را به" آتن" فرستاد تا تحصیلاتش را ادامه دهد.هیپاتیا پس از مطالعاتش به مدت 10سال سراسراروپا را زیرپا گذاشت و با دانشمندان بسیاری آشنا شد. هیپاتیا تفسیری بر کتاب جبردیوفانتوس یونانی نوشت و رساله هایی درباب قانون ستاره شناسی دیوفانتوس ومقاطع مخروطی آپولونیوس و... نوشت، ولی بیشترآنها با به آتش کشیده شدن کتابخانه اسکندریه از بین رفت و تنها چند کتاب او در قرن 15 در کتابخانه واتیکان پیدا شد.او راهی برای شیرین سازی (تقطیر) آب اختراع کرد و در ساخت اسطرلاب برای یافتن زاویه ستارگان کمک شایانی نمود. دربحبوحه اختلافات بین مسیحیان و نو افلاطونیان هیپاتیا در یکی از روزهای سال 415میلادی راهی محل درس بود که توسط اوباش مورد حمله قرار گرفت ، موهای او را کشیده از ارابه بیرون آوردند، تا کلیسای شهر بردند و با صدفهای برنده، گوشت تنش را تراشیدند وازاستخوان جدا کردند.پس از آن گوشت تنش را در آتش ریختند و شروع به پایکوبی کردند تا پایان زندگی یک ریاضیدان را جشن بگیرند. بامرگ هیپاتیا رشد ریاضیات تا هزار سال در تمدن غرب به پایان رسید اما نام هیپاتیا، به عنوان اولین ریاضیدان زن در همه کتابهای تاریخ ریاضی، می درخشد. برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به سایتهای ذیل مراجعه کنید .
هیپاتیا شهید حقیقت
هیپاتیا ریاضی – فیزیکدان بزرگ یونانی‘ پدرش تئون از دانشمندان بزرگ زمان خود و صاحب کرسی استادی دانشگاه آتن بود. او معتقر بود می تواند انسان برتری را تربیت کند به همین دلیل تمام انرژی خود را صرف تربیت هر چه بیش تر دخترش هیپاتیا کرد.هیپاتیادر تمام علوم زمان خود به کمال رسید.او جویای حقیقت بودو سراسر اروپا را در پی حقیقت زیر پا نهاد. و با وجود خواستگاران فراوان که عمدتا از شاهزادگان و بازرگانان بزرگ اروپا بودند هرگز ازدواج نکرد.هیپاتیا معتد بود که با حقیقت ازدواج کرده است.او به زودی صاحب کرسی استادی دانشگاه شد و افراد زیادی را شیفته ی کلاس درس ‘ اخلاق و منش او شدند تا جایی که که به وی لقب موزی دادند. هیپاتیا در بین جمع هواداران از حقیقت و خدا سخن می گفت و با وجود این که حاضر به قبول دیدگاه نوافلاطیون نبود هرگز آنان را نفی نکرد. ولی با افکار متجددانه ی علمای زمان خود مخالف بود و سرانجام توسط تعدادی مسیحی افراطی زنده زنده گوشت تنش با صدف های بران دریایی جدا و در آتش ریخته شدو... .ولی یاد او در قلب ها ماند و به یکی از الهه های یونان بدل شد.و وی را شهید حقیقت می نامند.
«هیپاتیا»، بانوی ستارهشناس، فیلسوف و ریاضیدانی که در اسکندریه زندگی میکرد یک نابغة صنعتی بود واختراعات فراوانی به نامش به ثبت رسیده است. در سال ۴۱۵ میلادی وی را دستگیر کردند و به خاطر باورهایشبه قتل رساندند. آنگاه جسدش را سوزاندند و اسناد و نوشتههایش را از بین بردند. «هیپاتیا» تنها یکی از بیشمار زنان دانشمندی بود که ظرف سه هزار سال گذشته جانشان را به خاطر دانش و آگاهی و بینشی که داشتند از دستدادند. سرگذشت این زن برجسته و استثنایی که شهامت ورود به سرزمینی را که صرفاً مردانه خوانده میشد یافت تنها به او خاتمه نمییابد. در سراسر جهان و در طول تاریخ کشورهای مختلف، در سرزمینهایی که استبداد و جهلو خرافات حاکم بوده و هست همواره چنین سرانجام شومی در انتظار زنانی است که به جنگ سرنوشت از پیشساخته شدة خود به عنوان شهروند ردة دوم رفتهاند. گاه زنان پیامبر را به اتهام دروغگویی سوزاندند، گاه زنان شیمیست را به عنوان جادوگر به آتش سپردند، در چین پای زنان شمشیر زن را در قالبهای سفت فرو کردند تا توان راه رفتن هم نداشته باشند چه رسد به اینکه شمشیر بزنند و در کشورهای خاورمیانه زنان را به زیر حجاب تحقیر کشاندند و بر دهانشان مُهر سکوت زدند.
ولی زنان از پای ننشستند، در میدانی نابرابر به مبارزه پرداختند و در این راه زخمهای عمیقی بر روان و جانشانوارد آمد. بسیاری در این مبارزه روان خویش را از دست دادند، بسیاری جان خود را باختند و گروهی نیز هر دورا.
دوستان دلسوز غالباً از من میخواهند که کاری به کار این کارها نداشته باشم و پی کار خود گیرم. ولی من مصرانه معتقدم تا روزی که یک زن به خاطر پوششی که به تن دارد یا ندارد مجازات میشود، تا روزی که انسانی به خاطر جنسیتش از حق زندگی مساوی محروم میگردد، تا زمانی که قانونگزاران در سپردن حضانت کودکان پدر و جدپدری را بر مادر ترجیح میدهند، باید از این مشکل گفت و گفت و گفت و به دادخواهی نشست. اخبار حاکی ازاین است که در ایران زنآزاری و دخترستیزی هر روز ابعاد وحشتناکتری به خود میگیرد و فریاد دو سه زن مبارز و شجاع چون مهرانگیز کار و شیرین عبادی و یارانشان نیز چارهساز نیست. من همواره به مقاومت و پشتکار وکوشش زنان ایرانی در این مبارزة پیگیر و سخت بالیدهام و با سربلندی و سرافرازی از آنان و مبارزاتشان حرفزدهام و بر این باورم که عاقبت روزی این رژیم که جز حقارت و زبونی دستاورد دیگری برای زنان ایرانی بهارمغان نیاورده است به دست همین زنانِ تحت فشار سرنگون خواهد شد. ولی تا آن روز چند دختر و زن دیگر بایدفدا شوند؟ دخترانی چون آرین هشت ساله که ماه گذشته زیر کتک و ضرب و شتم پدر و برادر کشته شد؟ این دخترزیر دست و پای پدر و برادر جان داد چون قاضی نخواست به اعتراض مادر نگونبختش که در پی طلاق غیابی پدراز خانه رانده شده بود، گوش کند و آرین را به مادر بسپارد. یا امالبنی زن میانسالی که زیر مشت و لگد شوهرخونریزی مغزی کرد و ممکن است تا امروز جان باخته باشد. مبارزات پنهان و آشکار زنان ایرانی بر هیچکس پوشیده نیست و هرگز هم چنین مباد. بیشک در این راه مبارزان زیادی جان خود را از دست خواهند داد. ولیکشته شدن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
عروسکها اولین وسایل ارتباط جمعی بشر بودند
عروسک جزو قدیمیترین دست سازهها و همرازههای بشری بوده است و به عنوان نخستین خلاقیتهای هنری و وسایل ارتباط جمعی و دستآوردهای ارتباطی بشر محسوب میشود . فرهنگها زمانی میتوانند به حیات خود ادامه دهند که پویایی و نو شدن خود را فعالانه دنبال کنند و عدم اتصال و ارتباط با تکنولوژی، دوران مدرن کهنگی را به ارمغان میآورد.
اردشیر صالح پور در جشنواره کودک، نیایش و مهر،گفت:به طور کلی عروسک جزو قدیمیترین دست سازهها و همرازههای بشری بوده است. این انسان وارههای کوچک در فرهنگهای مختلف گونهگونیهای فراوانی داشتهاند و به عنوان نخستین خلاقیتهای هنری و وسایل ارتباط جمعی و دستآوردهای ارتباطی بشر محسوب میشوند .در زمانهای بعدی به عنوان پیشگامان هنر تئاتر عروسکی مطرح شدند.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش و حضور عروسکها در تاریخ تفکر بشری، افزود:در ابتدا این عروسکها بیشتر در مفاهیم فکری سهیم بودند اما رفته رفته، بشر، در کنار گرایشات فکری همواره به سرگرمی هم میاندیشیده است و عروسک کم کم از کاربرد آیینی به شکل سرگرمی تغییر شکل پیدا کرد.
صالح پور،حضور عروسکها را در زندگی و فرهنگ بدوی کودکان، حضوری چشمگیر و گسترده دانسته و گفت:کودکان با ویژگیهای خاص تخیلی خود زمینه ارتباط و تعامل با عروسک را دو چندان میکند و کودک به همراه این همراز همدل سعی میکند زندگی خود را بشناسد و از پس مشکلات روزمره برآید و به نوعی نیازهای روحی و دغدغههای خود را پاسخ گوید.
وی با اشاره به تغییر نقش عروسک در تعیین سرگذشت بشر، گفت: بعدها همین عنصر به اسباببازی و وسیله تفریحی برای کودکان تغییر ماهیت داد و به دنبال آن نمایشهای عروسکی برای جانبخشی به مفاهیم روحی انسان در قالبهای گوناگون سایهای نخی دستکشی و باتومی و خیمه شب بازی پدید آمد.
این پژوهشگر حوزه عروسکی، در باره عروسکهای سنتی و نحوه نگرش نوین به آنها گفت: نخستین نگاه باید همواره ما را به حفظ روال فرهنگ سنتی و صیانت آن در همان قالبهای کهنه و دیرینه وا دارد. همچنین از آنجا که فرهنگها همواره به شکلی ثابت و ایستا نمیمانند، عروسکها نیز مشمول این دگردیسی شده و یقیناً میبایست با نوآوری و بدعت بیانگر اصالتهای فرهنگی هر قومی باشند.
نگاهى نو به دنیاى کودک و تلویزیون
بسیاری بر این عقیدهاند که عصر جدید را همانطور که عصر فضا، اتم و ئیدروژن میخوانند به حق باید عصر ارتباط الکترونیک نیز خواند. عصری که در آن هیچ حادثهای به فضای جغرافیایی محدود نیست بلکه به کل جهان یا دست کم کره زمین تعلق دارد. به تعبیری دیگر، انفجار در زمان و فضا موجبات کوچک شدن گیتی و ملل دور دست را فراهم ساخته است. پیدایی خانواده یا به تعبیری دیگر، قبیله جهانی، با این وسایل نو، تحققپذیر گشته است. این وسایل با خود دنیای نو، ارزشهایی تازه و در عین حال اسارتهایی جدید به همراه آوردهاند پس باید فرزندان ما نیز در این دنیای نو نیازها و مسائلی تازه یابند. همانطو رکه از امکاناتی بیسابقه در مقایسه با حیات نیاکان خویش بهره میجویند دنیای ارتباطات الکترونیک درمقابل این نسل، چشماندازی نو خلق کرده است. برخلاف اعصار پیشین تنها مدرسه یا به طور کلی سازمانهای آموزشی انحصار آموختن را در دست ندارند بلکه آموزش در همه جای جامعه به چشم میخورد. با ورود به عصر ارتباطات الکترونیک، مخصوصا تلویزیون آموزش صرفا مجرد و دور از واقعیت نخواهد بود بلکه فرآیند آموختن در واقعیت و به همراه آن صورت میگیرد. در این دوره آموزش تنها از راه انتقال دانستنها از طریق گوش صورت نمیگیرد بلکه با پیدایی خط و کتابت و سپس ابزار تصویری میتوان از چندین حس با هم در راه آموزش سود جست. بدینقرار، کودکان و نوجوانان درعصر ارتباطات الکترونیک میتوانند جدیترین و سختترین محتوای آموزش را در کمال سهولت و تفرجفرا گیرند. بدینترتیب ساعات طولانی آموزش کوتاه به نظر میآیند و کودک در پایان برنامههایش باز هم ملتهب و تشنه آموزشباقی میماند. ضمن اینکه اگر این وسیله ارتباطی به درستی به کار گرفته شود و در خدمت انسانها، مخصوصا کودکان و نوجوانان قرار گیرد، زمان فراغت کودک از بیحاصلی خارج شده کارا، بارورو فرهیخته خواهد شد. پس در عصر ارتباطات الکترونیک هم میتوان از بروز خلا در زمان فراغت دور ماند و هم سرگرمیهایی را در راه گذراندن فراغت قرار داد که جنبه فرهنگی داشته باشند. بدین سان میتوان گفت نسل جدید غرق در انبوهی از اطلاعات و اخبار مجهز به ابزاری، سخت موثرو متمایز از اجداد و پیشینیان خود هستند. آنان نه تنها در راه آموزش، والدین و مدرسه را در اختیار دارند بلکه وسایل آموزشی الکترونیک در تمامیساعات و بدون محدودیت آنان را دربرمیگیرند. آنچه اینجا در توصیف دنیای ارتباطات گفته شده کامل نخواهد بود اگر جهات منفی این عصر و مشکلاتی که کودکان در تماس با آن خواهند داشت عنوان شود. توجه وسیع و عمیق کودکان به وسایل ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون، موجب میشود ساعتها در برابر آن بنشینند و از هر حرکت بازبمانند، این در حالی است که امروزه تمامیمربیان بر لزوم تحرک جسمی برای همه انسانها به خصوص کودکان به عنوان عاملی در راه تامین سلامت تاکید دارند. زمانی که وسایل ارتباط جمعی با انسانهایی برخورد میکنند که ذهنی پرداخته شده و ساخته شده دارند کمتر میتوانند بدان رسوخ کنند. زیرا شخص از مکانیسمهای دفاعی خاص خود برخوردار است. این امر در مورد کودکان مصداق ندارد. ذهن کودک، ساده، فاقد شبکه به هم پیوستهای متشکل از اندیشهها و باورهاست. در تماس کودک با تلویزیون بیشتر از همه مادران گله دارند که فرزندانشان چنان غرق در تماشای فیلمهای تلویزیونی هستند که کار مدرسه را به فراموشی میسپارند. کار مدرسه قربانی فراغتی جذابتر میشود که کودک از طریق تلویزیون بدان دست مییابد. همین امر یعنی جذب سخت کودک توسط تلویزیون از طرفی کوشش والدین جدا ساختن وی از این وسیله موجبات بروز تنش را در خانواده فراهم میسازد. تلویزیون که زمان فراغت کودکان را تسخیر نموده است دو فرآیند را موجب میشود: از جانبی کودکان ما با دیدن برنامههای آن خود را با قهرمانان نمایش هم هویت میکنند و از جانب دیگر به فرآیند پیچیده فرافکنی دست میزند. بدینسان کودک خواستهها، آرزوها و امیالی را که در دل دارد ولیکن جرات اظهار آن را ندارد از طریق تلویزیون در خارج مجسم میدارد و این امر به نظر ارسطو به نوعی پالایش روانی منتهی میشود. پس به طور قاطع میتوان گفت هیچ گاه در تاریخ جامعه انسانی این چنین انسانها در معرض انبوهی از پیام، اطلاع و خبر نبودهاند. وسایل ارتباط جمعی موجب شدند که در آغاز گوش انسانها (با رادیو) و سپس چشم و گوش با تلویزیون چنان بردی یابند که پیامهایی را از هزاران کیلومتر دورتر بشنوند و ببینند. حاصل این انقلاب تکنولوژیکی، انبوهی از پیام است که در یک آن انسانها را دربرمیگیرد. اگر در گذشته برای شنیدن یا دیدن پیام، انسانهای بسیار از یکدیگر سبقت میگرفتند، حالا چنین نیست این پیامها هستند که معلق در هوا و در جست و جوی شنوندهاند. با این تفسیر این کودکان هستند که هر روز در میان بمبارانی از پیام و خبر دست و پا میزنند. بدینترتیب میتوان گفت عدم استفاده درست از تلویزیون و نداشتن فرهنگ مناسب برای بهرهبرداری از آن باعث کاهش تحرک، تاثیرپذیری مفرط، تعدی به حریم آموزشی کودک و تنازع درونی خانواده میشود. آنچه بر اهمیت این بحث میافزاید کار رویکرد و توجه کودکانی جامعهمان در ارتباط با این وسیله ارتباط جمعی است در کنار اثرات و تبعاتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
بهار اولین فصل از فصلهای مناطق معتدل است. در نیمکره شمالی زمین، این فصل منطبق با سه ماه فروردین، اردیبهشت و خرداد (براساس تقویم خورشیدی جلالی) است.
بسیاری از مردم فصل بهار را آغاز زندگی دوباره طبیعت میدانند. در فصل بهار حیواناتی که دارای خواب زمستانی هستند و همچنین درختان از خواب زمستانی بیدار شده و دوباره زندگی را آغاز میکنند. حیوانات نیز در این فصل شروع به تولیدمثل میکنند.
بهار واژهای فارسی است که در فارسی میانه و نوین به همین شکل بوده است.
در برخی از کشورها مثل ایران به این فصل بسیار اهمیت میدهند به طوری که حتی سال نو آنها در این فصل و با رسیدن خورشید به نقطه تعادل بهاری (اول فروردین، ۲۰ مارس) شروع میشود، آنها شروع این سال را با مراسمی به نام نوروز جشن میگیرند که سیزده روز طول میکشد.
بهار، درس هایی آموزنده و زندگی ساز دارد. از نکته های درس آموز بهار، ذیلاً به مواردی اشاره می نماییم که مطابقت آنها با خانواده متعادل، الهام بخش زوجین است:
1- تنوع
در بهار، تنوع خاصی در رنگها و جلوه های طبیعت ، درختان، گیاهان و گلها مشاهده می شود. زندگی متعادل نیز باید برخوردار از تنوع ویژه ای باشد. کار، استراحت، اوقات فراغت، مطالعه، ورزش ، ارتباط با خدا و ... همگی عناصری از یک زندگی متنوع بوده و در جای خود، مهم و با ارزش تلقی می شوند.
2- شادابی
بهار، آکنده از شادابی و طراوت است، به گونه ای که معرّف تحول و دگرگونی در تمامی طبیعت می باشد. زندگی متعادل نیز برخوردار از شادابی و سرزندگی است. باید زوجین درزندگی مشترک خویش، مشوّق روح شادمانی و مسرت باطنی باشند و هر یک بر دیگری در این امر، سبقت جویند.
3- تبادل
از زیبایی های بهار، تعادل در هواست؛ نه آن چنان سرد است که گزنده باشد و نه آن اندازه گرم است که سوزنده باشد. هوای ملایم و نسیم فرحبخش بهار، جان ها را گرمی می بخشد. زوجین درزندگی متعادل، با الهام ازمکتب بهار، در روابط متقابل خویش به دور از هر گونه افراط و تفریط ، مناسباتی گرم و ثمربخش را پی ریزی می کنند. روابط نه افراطی است که به وابستگی و اتکای بیش از حد بینجامد و نه سرد و قهر آمیز است که بذرهای محبت و عاطفه را از قلوب آنان برکند.
4- تحول
طبیعت پس از دوره افسردگی و خمودی خزان ، در طراوت بهار به وجد می آید و دگرگونی هایی را در خود پذیرا می شود. اندام خشکیده گیاهان و درختان در گذر از رکود و رخوت زمستان به شور و جذبه بهار، جوانه های حیات را برخود ظاهر می سازد. چنین تغییر و تحولی در طبیعت ، این پیام را برای هر فردی در بردارد:"حال که طبیعت متحول شد، تنها انسانها که برتر از طبیعتند و اشرف مخلوقات ، باید دراین دگرگونی ها برطبیعت، سبقت جویند".
اعضای هر خانواده، نیک بیندیشند که هر یک نسبت به از دست دادن سرمایه عمر و سپری نمودن بهترین سال های زندگی، چه حاصلی اندوخته اند و با چنین سرمایه ای، دست به چه معامله ای زده اند؟ چنین اندیشه ای ، بارور و زاینده است و انسان را فراتر از پوچی و ابتذال ، به رشد و تعالی می خواند. از کلمات ارزشمند امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق، قسمتی را در ذیل نقل می کنیم :
" خدایا به من عمرطولانی عطا فرما تا زمانی که عمرم در راه اطاعت و بندگی ات صرف شود و اگر روزی برسد که سال های زندگی ام چرا گاه شیطان گردد ، مرا فرصت مده."
5- حیات آفرینی
بهارحیات است و حیات آفرین، آن گونه که نسیم بهاری بر روحها و جانها می وزد، حیاتی دوباره در کالبدها می دمد و به عبارتی، بهارعلاوه بر سر زندگی ، زندگی ساز نیزهست.
گفت پیغمبر به اصحاب کبار
تن مپوشانید از باد بهار
آنچه با برگ درختان می کند
با تن و جان شما آن می کند