لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن
سوره تکویر آیه 2 و 3 :
( إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ )
« و هنگامى که ستارگان تیره و بى نور شوند * و هنگامى که کوه ها را به حرکت آرند و از جا برکنند » .
سوره انفطار آیه 1 و 2 :
( إِذَا السَّماءُ انفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ ) .
« هنگامى که آسمان بشکافد * و هنگامى که ستارگان پراکنده شوند » .
آسمان عبارت از محیطى است که ما هر شب و روز بالاى سر خود مشاهده مى کنیم ، پس تمام محیط بالا با آنچه در اوست از منظومه ، کهکشان و ستارگان را شامل مى شود ، بعد از شکافته شدن تمام آن برنامه ها به هم خورده و فانى مى شوند .
دانشمندان امروز بر این عقیده اند که : مصرف تدریجى « هیدروژن » موجب افزایش حرارت مى شود ; هیدروژن خورشید که به تدریج به « هلیوم » مبدل مى شود ، قسمت مرکزى خورشید تیره تر مى گردد و در نتیجه انرژى ، کمتر از آن صادر مى شود و باانقباضى که در قشر خارجى پیش مى آید و انرژى که در قسمت درونى تولید و ذخیره مى گردد ، از ذخیره مرکزى آن پیوسته انرژى و حرارت بالا مى رود ; به این ترتیب این منبع قدرت ، پیوسته در یک حالت توازن ، نورحرارت مى دهد ; ولى این وضع براى همیشه نخواهد بود ; زیرا زمانى مى رسد که مایه هیدروژن آن ، کاهش مى کند و منبع انرژى زیر اتمى آن تمام خواهد شد و به سرعت جرم آن منقبض و تششع و حرارت آن به هم پیچیده و تاریک مى شود . با تاریک شدن خورشید ، وضع منظومه شمسى که ستارگان دیگراند ، از نظم افتاده و همه فرو خواهند ریخت و اینچنین است حال هر خورشیدى که در کهکشان فضاهاى دیگر ( غیر ازفضاى ما ) موجود است .
تذکرى دوباره
همانگونه که گفتیم مقصود ما تطبیق قرآن با گفته دانشمندان امروز نیست ; زیرا قرآن مجید داراى وضعى ثابت و مطالبى بس شگفت آور است ، که باید گذشت زمان تفسیر و ترجمه نماید ; بنابراین به همین مقدار که ما به اشارات کلى قرآن تصریح مى کنیم ، حقیقت این کتاب مقدس براى اهل نظر بیشتر روشن مى شود .
چنانچه صورت ها و پدیده هاى زنده ، همگى در معرض حوادثند ، خورشید نیز چنین است ، و هر روز در انتظار پیش آمد یک حادثه ناگهانى که موجب انفجار و سپس خاموشى آن شود مى باشد ، این گونه انفجارهاى ناگهانى را در ستاره هاى درخشان دیگر ، به وسیله دوربین هاى ستاره شناسان ، اکنون بیشتر از زمان هاى گذشته مشاهده مى کنند .
آیات دیگرى نیز بر این نکته اشاره دارند که تمام منظومه ها ، کرات و خورشید بیشتر از مدت معینى زندگى ندارند ، آن آیات عبارتند از : سوره روم آیه 8 سوره زمر آیه 8 ، سوره احقاف آیه 2 .
7 ـ خلقت انسان در قرآن
سوره علق آیه 2 :
( خَلَقَ الاِْنسَانَ مِنْ عَلَق ) .
« [ همان که ] انسان را از علق به وجود آورد » .
سوره مؤمنون آیات 12 ، 13 ، و 14 :
( وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ مِن سُلاَلَة مِن طِین * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِى قَرَار مَّکِین * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً . . . ) .
« و یقیناً ما انسان را از [ عصاره و ]چکیده اى از گِل آفریدیم * سپس آن را در نطفه اى در قرارگاهى استوار [ چون رحم مادر ]قرار دادیم . * آن گاه آن نطفه را علقه گرداندیم ، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتى درآوردیم » .
سوره حج آیه 5 :
( یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِى رَیْب مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن تُرَاب ثُمَّ مِن نُّطْفَة ثُمَّ مِنْ عَلَقَة ) .
« اى مردم ! اگر درباره برانگیخته شدن [ پس از مرگ ] در تردید هستید ، پس [ به این واقعیت توجه کنید که ] ما شما را از خاک آفریدیم ، سپس از نطفه ، سپس از علقه » .
توضیح و تفسیر
خلقت انسان از گِل مى باشد ، اما منظور از گل ، معناى عرفى آن نیست ; بلکه چکیده و عصاره اى از گل است که در آیه به جمله « سُلالَةٌ مِن طِین » یاد شده است . پس از آنکه تحول لازم در ترکیب خاک صورت گرفت و به بیان آیه سلاله اى از آن فراهم شد ، سلاله مزبور آمادگى مى یابد تابه قدرت حق دریافت حیات کند و به نطفه مبدل شود .
لغت « نطفه » خلاصه اى از کلیه صفات طبیعى موجودات ، و ذکر آن جامعترین کلمه اى است که براى معرفى موجود زنده مى توان به کار برد .
جمله « قَرار مَکِیْن » بلیغ ترین تعریفى است که براى محل مناسب پرورش تخم و نطفه ، در جمیع موجودات نطفه دار ، اعم از تخم گذار و بچه زا ، مى توان ذکر نمود . چنانکه کلمه نطفه به صورت « نکره » در آیه ذکر شده و شامل نطفه تمام جانداران مى باشد ، براى حیوانات بچه زا « قرار مکین » رَحِمْ و براى تخم زا مناسب ترین محلى است که تخم را در آن قرار مى دهند .
اغلب مفسران « علق » را خون بسته دانسته اند و چنین مى گویند که : پروردگار ، انسان را از خون بسته خلق نمود ، این تعبیر از نظر علمى مؤید و استوار نیست ; زیرا هیچ حیوان و انسانى را سراغ نداریم که از خون آنهم از خون بسته به وجود آمده باشد(1) .
معنى « علق » با توجه به ریشه لغوى و مشتقات آن ، بستگى و پیوستگى به چیزى یا چیزهایى است که آیه ناظر به آن است . انسان ابتدا از گل آنهم از چکیده ، سپس از نطفه ، پس از آن از علق یعنى چیزى که از پیوستگى سه دوران گل و نطفه و علق است به وجود آمد ، نه این که پیوسته به معناى خون بسته باشد .
پس از این ملاحظات ، تعبیرى که براى کلمه علق مى توان کرد مجموعه اى از بستگى ها و ارتباطات است که با قرار گرفتن در رحم ، به وجود مى آید و این معنى منافات با اصل موضوع که علق یعنى کرم کوچک ذره بینى است ندارد . تشکیل این کرم کوچک بسته ، به چند دوران گل ، نطفه و علقه است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ناگفته نماند که : اگر مفسرانى چون علامه طباطبائى در تفسیر خلقت انسان ، از « علق » به خون بسته شده تعبیر کرده اند ; منظورشان خلقت اولیّه نیست ; بلکه منظور این است که خلقت انسان ابتدا از منى و نطفه که برگرفته از اسپرم زوج و تخمک زوجه مى باشد آغاز شده و سپس تبدیل به علقه مى شود . پس منظور آیات این نیست که انسان از همان آغاز با « علقه » خلق شده ; بلکه منظور این است که پس از آنکه نطفه تبدیل به علقه شد ، علقه تبدیل به مضغه و سپس به موجود زنده اى به نام بشر تبدیل مى شود . به عبارت دیگر « علقه » یکى از حالات و مراحل خلقت است نه ریشه آن به عنوان مثال اگر کسى در پاسخ این سؤال که : خشت از چه چیزى درست شده است ؟ بگوید : از گِلْ نمى توان ایراد گرفت که خشت از خاک و آب درست شده است . چرا که گِل مرحله اى است از مراحل وجودى آن .
نظریه دانشمندان
همه آن نطفه که در رحم ریخته مى شود انسان نمى گردد ; بلکه از زنان تخمى در نهایت خُرْدى جدا مى شود و در رحم قرار مى گیرد که به چشم دیده نمى شود و در نطفه مرد موجودات بسیار کوچکى است که آنها نیز به چشم دیده نمى شوند ; اما اگر با میکروسکوپ مشاهده شود ، داراى سرى مدور و شبیه زالو و دنباله دارند ، یکى از آنها با تخمى که از زن جدا شده متصل مى شوند و جنین از این دو تکوین پیدا مى کند .
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود تحقیق درمورد اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن