ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

کتاب مصور آرش کمانگیر 2 زبانه انگیسی و فارسی

اختصاصی از ژیکو کتاب مصور آرش کمانگیر 2 زبانه انگیسی و فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب مصور آرش کمانگیر 2 زبانه انگیسی و فارسی


کتاب مصور آرش کمانگیر 2 زبانه انگیسی و فارسی

در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی، در جنگی با توران، افراسیاب سپاهیان ایران را در مازندران محاصره می‌کند. سرانجام منوچهر پیشنهاد صلح می‌دهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را می‌پذیرند و قرار بر این می‌گذارند که کمانداری ایرانی برفراز البرزکوه تیری بیاندازد که تیر به هر کجا نشست آنجا مرز ایران و توران باشد. آرش از پهلوانان ایران داوطلب این کار می‌شود. به فراز دماوند می‌رود و تیر را پرتاب می‌کند. تیر از صبح تا غروب حرکت کرده و در کنار رود جیحون یا آمودریا بر درخت گردویی فرود می‌آید. و آنجا مرز ایران و توران می‌شود.پس از این تیراندازی آرش از خستگی می‌میرد. آرش هستی‌اش را بر پای تیر می‌ریزد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش می‌شود و جانش در تیر دمیده می‌شود. مطابق با برخی روایت‌ها اسفندارمذ تیر و کمانی را به آرش داده بود و گفته بود که این تیر خیلی دور می‌رود ولی هر کسی که از آن استفاده کند، خواهد مرد. با این وجود آرش برای فداکاری حاضر شد که از آن تیر و کمان استفاده کند.

و..........


دانلود با لینک مستقیم


کتاب مصور آرش کمانگیر 2 زبانه انگیسی و فارسی

داستان رستم و سهراب

اختصاصی از ژیکو داستان رستم و سهراب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

داستان رستم و سهراب


 داستان رستم و سهراب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:15

 

  

 فهرست مطالب

 

 

اسفندیار

سهراب

خلاصه داستان:

عملکرد قهرمانان داستان:

تهمینه:

هجیر:

گژدهم:

افراسیاب:

گردآفرید:

سهراب:

کیکاووس:

رستم:

کنون رزم ویروس و رستم شنو            دگرها شنیدستی این هم شنو

که اسفندیارش یک دیسک داد                 بگفتا به رستم که ای نیکزاد

در این دیسک باشد یکی فایل ناب          که بگرفتم از سایت افراسیاب

چنین گفت رستم به اسفندیار                 که من گشنمه نون سنگک بیار

جوابش چنین داد خندان طرف             که من نون سنگک ندارم به کف

برو حال می کن بدین دیسک هان!          که هم نون و هب باشد در آن

تهمتن روان شد سوی خانه اش                شتابان به دیدار رایانه اش

چو آمد به نزد مینی تاوراش                   بزد ضربه بر دکمه پاور اش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت               مَر آن دیسک را در درایو اش گذاشت

نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت          یکى لیست از نقشه دیسکت گرفت

در آن دیسک دیدش یکی فایل بود                بزد اینتر آنجا و اِجرا نمود

 


دانلود با لینک مستقیم


داستان رستم و سهراب