ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله کامل درباره معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام


دانلود مقاله کامل درباره معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :10

 

بخشی از متن مقاله

مقدّمه

«بهنجارى و نابهنجارى» از بنیادى ترین موضوعات دانش روان شناسى است که قلمرو وسیعى از این علم را تحت تأثیر خویش دارد. فلسفه روان شناسى پایه‌اى ترین و روان درمانى کاربردى ترین موضوعى است که متأثّر از رویکردهاى خاص در بهنجارى و نابهنجارى و ملاک هاى این دو مى باشد. آنچه معمولا در نوشته ها و آثار آکادمیک مورد بحث قرار گرفته، بیشتر سازوکار و چگونگى بهنجارى و نابهنجارى، آن هم در سطح شخصیت است.

از این رو، جاى بحث درباره تعریف بهنجارى و نابهنجارى، ملاک هاى شخصیت سالم و ناسالم و ملاک هاى رفتار بهنجار همچنان باقى است و البته دیدگاه روان شناسان در زمینه هاى مذکور، هرچند کاملا مورد تصریح نمى باشد، اما نگرش هایشان از منابع و آثار علمى آنان قابل استنباط است و طبیعتاً همگى آن ها نیز داراى وحدت نظر نیستند; زیرا در نهایت درباره انسان دیدگاه یکسانى ندارند و در حقیقت، تغییرات حاصل در طرز فکر روان شناسانه از تغییرات وسیع تر در نگرش نسبت به انسان و جهان متأثّر مى گردد.2

در این میان، نگرش متمایز و متفاوت اسلام نسبت به جهان و انسان، سبب شده تا تعریف بهنجارى و نیز ملاک هاى رفتار بهنجار از نظر اسلام متمایز از دیدگاه هاى روان شناسان باشد. البته ناگفته نماند که در میان روان شناسان نیز اتفاق نظر بر مفهوم بهنجارى و یا ملاک رفتار بهنجار وجود ندارد; مثلا، در حالى که به نظر رفتارگرایان، رفتار کاملا سازگارانه ارگانیسم با محیط به سبب دریافت تقویت بیشتر، رفتارى کاملا بهنجار است، اما این ملاک از سوى انسان گرایان مورد حمله قرار مى گیرد. یا به عنوان نمونه اى دیگر، زمانى که رعایت هنجارها و آداب اجتماعى توسط بسیارى از روان شناسان به عنوان ملاکى براى رفتار بهنجار به حساب مى آید، به نظر پرلز (نظریه پرداز گشتالت درمانى)، رعایت هرگونه «نُرم» و یا آداب و قوانین اجتماعى که ارضاى امیال طبیعى را با تعویق و تعطیل مواجه سازد، خود رفتار نابهنجار و غلط است. (شولتز، 1977) در هر صورت، آنچه در این مقاله مورد نظر است فقط بیان ملاک هاى رفتار بهنجار از نظر دین مبین اسلام مى باشد.

به عنوان درآمدى بر بحث مناسب است تعریف «بهنجارى و نابهنجارى» و نیز تعریف رفتار بهنجار از نظر اسلام را به گونه اى گذرا مورد اشاره قرار دهیم و همان گونه که گفته شد، تعریف «بهنجارى» از این منظر، کاملا مرتبط و متأثّر از تعریف انسان مى باشد و بر این اساس، با توجه به شناخت صحیح و عمیق اسلام از انسان و ابعاد وجودى و فطرى او و گستره زندگى و نیز کمال و سعادت انسانى اش باید گفت:

بهنجارى عبارت است از: «دریافت درست از ابعاد وجودى خویشتن و واقعیت هاى هستى و حداکثر بهره بردارى از استعدادها و ظرفیت هاى خود و محیط در جهت کسب کمال و شکوفایى فطرت و نیل به سعادت انسان که در واقع، همان دست یابى به لذت هاى برتر و پایدار اخروى است.» بر این اساس، شخصیتى بهنجار است که حقایق و واقعیت هاى هستى و جهان و خویشتن را بشناسد و نسبت به گستره وجودى خود و مقصد و هدف از آفرینش خویش آگاهى یافته و با ظرفیت ها و محدودیت هاى خود و جهان در جهت نیل به پایدارترین و حقیقى ترین لذت ها، که همان سعادت ابدى است، سازگارى ایجاد کرده، پیوسته فطرت و سرشت خود را شکوفاتر سازد. به موازات این تعریف باید گفت: «رفتار بهنجار عبارت است از: هر رفتارى (درونى و بیرونى) که ما را در رسیدن به مفهوم مزبور از بهنجارى نزدیک نماید.» اما سؤال اساسى این است که به واسطه چه معیار و ملاک هایى مى توان رفتار بهنجار را از نابهنجار متمایز ساخت؟ این مقاله پاسخى است به این سؤال اساسى.

فطرت

در درون انسان، نسبت به رفتار بهنجار و نابهنجار هدایتى سرشتى وجود دارد. این هدایت در فطرت انسان قرار دارد. فطرت نیز عبارت است از: «مجموعه کمالات و استعدادهاى خاصى که در سرشت انسان نهاده شده و نوع و مرتبه او را از سایر موجودات متمایز مى سازد.»3

استاد مطهّرى در کتاب فطرت خود،دربحث از ویژگى هاى فطرى انسان، آن ها را به دو دسته کلى تقسیم کرده است:

  1. ویژگى هاى شناختى;
  2. ویژگى هاى عاطفى.

تمامى شناخت هاى غیر اکتسابى انسان در عنصر شناختى فطرت یعنى «عقل» جاى مى گیرند. عقل ابزار بسیارى از تشخیص هاى انسانى در مقوله بهنجارى و نابهنجارى است (که در ملاک بعدى مورد بررسى قرار مى گیرد.) در باره عنصر گرایش ها و ویژگى هاى عاطفى باید گفت: انسان در درون خود، نسبت به این گرایش هاى فطرى نوعى قداست قایل است. این گرایش هاى متعالى مافوق عواطف حیوانى اند. این گرایش ها بنابر نظر استاد مطهّرى، در پنج مقوله جاى مى گیرند.

  1. مقوله حقیقت جویى;
  2. مقوله خیر اخلاقى;
  3. مقوله زیبایى;
  4. مقوله خلّاقیت و ابداع;
  5. مقوله عشق و پرستش.

این گرایش ها به دو صورت با رفتارهاى بهنجار مرتبط مى گردند:

  1. بین این گرایش ها6 و انتخاب رفتارى خاص نوعى جاذبه معنوى وجود دارد; یعنى آن رفتار تجلّى چنین گرایش هایى است و مصداق این گرایش ها قرار مى گیرد; مثلا، در مورد گرایش حقیقت جویى، مى توان گفت: بر اساس این تمایل، برخى رفتارها بهنجار و برخى دیگر نابهنجارند.
  1. این گرایش هاى عاطفى مى توانند انسان را به سوى انتخاب یک رفتار کلى هدایت کنند. لازمه پذیرش این رفتار کلى پذیرش رفتارهاى دیگرى است که بر اساس آن موضوع کلى، بهنجار شناخته مى شوند; مثلا، انسان بر اثر گرایش به پرستش خدا، به انبیا نیز ایمان مى آورد. آن گاه فرد مؤمن دستوراتى را که بر اساس دین بهنجار شناخته شده اند، مى پذیرد.

در قرآن و روایات نیز به وجود چنین استعدادى در سرشت و فطرت انسان اشاره شده است. از مشهورترین آیات در این مورد، آیه 8 سوره شمس مى باشد. خداوند متعال در این آیه مى فرماید: (فَأَلهَمَها فُجُورَها و تَقویها); خداوند پس از تنظیم قوا و جسم و جان آدمى، فجور و تقوا (خیر و شر) را به او الهام کرد.

این آیه به یکى از مهم ترین مسائل مربوط به آفرینش انسان اشاره دارد و مى فرماید: هنگامى که خلقت انسان تکمیل شد و هستى او تحقق یافت، خداوند «بایدها و نبایدها» را به او تعلیم داد. «الهام به معناى القاى مطلبى از سوى پروردگار در روح و جان آدمى است.»7

منظور از «فجور» و «تقوا» هم عواملى است که انسان را به آلودگى و یا خیرات و نیکى ها مى کشانند. به عبارت دیگر، خداوند مسیر سعادت و بهنجارى و گرایش به رفتار درست و نادرست را در وجود انسان قرار داده است.مى توان گفت: این آیه هم بر بعد شناختى و هم بر گرایش و بعد عاطفى فطرت اشاره دارد. در مقوله عاطفى نیز مى توان گفت: فطرت انسانى علاوه بر آنکه عاشق کمال است، از نقص و بدى نیز انزجار دارد. در هر صورت، ظاهراً این آیه هم ناظر به مقولات پنج گانه عاطفى است و هم به تشخیص هاى عقلانى، که بعد شناختى فطرت محسوب مى گردند.

امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه مزبور مى فرماید: «بیّن لها ما تأتى و تترُک»;8 آنچه را (انسان) باید انجام دهد یا ترک کند، (خداوند) برایش بیان داشته است.

یکى دیگر از آیاتى که مى توان این مفهوم را از آن برداشت کرد، آیه 3 سوره انسان است: (انّا هدیناهُ السّبیلَ امّا شاکراً و امّا کفوراً); ما راه را به انسان نشان دادیم، خواه شاکر باشد

 (و پذیرا گردد) یا کفران کند. ارائه راه و هدایت در این آیه، مفهوم عام و گسترده اى دارد که شامل هدایت فطرى و هدایت توسط انبیا مى شود. به عبارت دیگر، هم شامل هدایت تکوینى است و هم هدایت تشریعى. هدایت تکوینى به این معناست که خداوند در اعماق فطرت انسان، عشق به پیمودن این راه را قرار داده و از طریق الهامات فطرى، مسیر را به او نشان داده است.

لازم است در این مورد، آیه اى دیگر از قرآن کریم مورد بررسى قرار گیرد; (و هدیناهُ النّجدَینِ)(بلد: 10); و او را به خیر و شر هدایت کردیم. واژه «نجد» از نظر لغوى به معناى بلندى یا سرزمین بلند است و در اینجا، منظور راه «خیر» و راه «شر» است.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام

دانلود تحقیق تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام


دانلود تحقیق تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

هر نظام آموزشى و پرورشى بر اساس بینش و نگرش بنیانگذاران آن،‌ نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى وی، و نیز بر حسب هدف یا اهدافى که از تعلیم و تربیت،  در نظر می‌گیرند و نیز بر اساس اعتقادى که به کیفیت رشد و حرکت انسان بسوى هدف مطلوب دارند بنا میشود. و در واقع، این بینشها و نگرشهاست که مبانى تعلیم و  تربیت هر نظامى را تشکیل میدهد هرچند آگاهانه مورد توجّه واقع نشود یا مورد تصریح، قرار نگیرد.

طبعاً نظام آموزش و پرورش اسلامى هم مبتنى بر یک سلسله مبانى خاصّى است که از بینش اسلام درباره‌ى  موضوعات یاد شده، نشأت میگیرد. از اینروی، لازم است قبل از تبیین نظام آموزش و پرورش اسلامی، این مبانی، مورد توجّه واقع شود و سپس بر اساس آنها اصول عملى تعلیم و تربیت، مبیّن گردد.

بر اساس بینش اسلام، نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى و هدف آفرینش و کمال نهائى و کیفیت حرکت وى بسوى آن، میتوان این نکات دوازده‌گانه را بعنوان مبانى تعلیم و تربیت اسلامى در نظر گرفت. البتّه هدف از تعلیم و تربیت اسلامى جز فراهم کردن زمینه‌ى  تکامل هر چه بیشتر انسانها نخواهد بود و هدفهاى کاربردى نیز همگى در این راستا قرار می‌گیرند.

مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام

1ـ حقیقت انسان. از دیدگاه اسلام، انسان تنها ارگانیسم محسوس نیست بلکه داراى عنصرى ماورائى است که بعد از متلاشى شدن بدن هم باقى میماند.1 و حیاتى جاودانى و سعادت یا شقاوتى ابدى خواهد داشت. و در واقع، انسانیت انسان به روح اوست و بدن بمنزله‌ى  ابزارى براى فعّالیت یا مرکبى براى سیر و حرکت است که البّته میبایست در همین حدّ به آن، بها داد و در حفظ سلامت و نیرومندى آن کوشید آنچنانکه میبایست به سلامت و نیرومندى ابزار و مرکب، اهتمام شود.

2ـ موقعیّت انسان در جهان. در میان موجودات این جهان، انسان از مواهب خدادادى و قابلیّتهاى خاصّى برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان،ممتاز میسازد مانند ظرافتهایى که در ارگانهاى ظاهرى و درونى و بویژه در مغز و سیستم عصبى او بکار برده شده و توانشهاى روانى ویژه‌اى که در سایر موجودات زنده، یافت نمیشود. و در اثر همین ویژگیهاست که میتواند در همه‌ى  پدیده‌هاى طبیعت تصرف کند و آنها را در راه تعالى خودش بکار گیرد. دادن این امتیازات به انسان، نوعى «تکریم» تکوینى الهى است که در قرآن کریم ، به آن اشاره شده است.2

3ـ انسان بر سر دوراهى (بین دو بی‌نهایت). نیروها و استعدادهایى که خداى متعال به انسان، عطا فرموده سرمایه‌هاى تکوینى و فطرى براى حرکت وى بسوى هدف نهائى است. ولى بکار گرفتن این مایه‌هاى خدادادی، منوط به اراده و اختیار و انتخاب و گزینش خود اوست، و همچنانکه میتواند از این نعمتها حسن استفاده کرده با بهره‌گیرى از آنها مسیر تکامل حقیقى را بپیماید و سعادت ابدى را بدست بیاورد همچنین میتواند با سوء استفاده از آنها در راه سقوط و انحطاط، قدم بردارد تا آنجا که از حیوانات درنده هم پستتر شود3 و شقاوت ابدى را براى خودش بخرد. از اینروی، میتوان مسیر انسان را بین دو بی‌نهایت در نظر گرفت که از یک سوى به کمال و سعادت بی‌نهایت، صعود و عروج میکند و از سوى دیگر به شقاوت و عذاب بی‌نهایت، سقوط میکند.4 پس ارزش و کرامت نهائى انسان، در گرو انتخاب راه تقوى است5 و طبعاً همه‌ى  انسانها داراى ارزش مطلق و یکسانى نخواهند بود. بلکه اهل ایمان و عمل صالح، داراى ارزش مثبت، و اهل کفر و عصیان داراى ارزش منفی، و هر یک داراى مراتب مختلفى خواهند بود.6

4ـ هدف از آفرینش انسان (کمال نهائی). انسان با ویژگیهاى خاصّ خودش براى این، آفریده شده که مسیر تکامل را با اراده‌ى  آزاد و انتخاب آگاهانه بپیماید7  و لیاقت درک فیوضات خاصّى که در سایه‌ى  حرکت اختیاری، افاضه میشود را پیدا کند و به مقام قرب الهى که توأم با سعادت جاودانى است برسد. ولى چون این سیر و حرکت باید بصورت اختیارى انجام گیرد ناچار باید مسیر دیگرى در جهت مخالف آن، وجود داشته باشد که به شقاوت و عذاب ابدی، منتهى گردد.8

5ـ دنیا مقدّمه‌ى  آخرت است. با توجّه به هدف آفرینش انسان، روشن میشود که زندگى وى در دنیا، یک دوران محدود و مقدّماتى براى خودسازی، و پرورش دادن و بفعلیّت رساندن استعدادهاست که نتیجه‌ى  ثابت و ابدى آن، در عالم آخرت، ظاهر می‌گردد و در صورتى که بشر، در این دنیا جهت کمال را انتخاب کند به دار نعمت و رحمت ابدی؛ و در صورتى که جهت ضد آن را برگزیند به دار عذاب و هلاکت جاودانى خواهد رفت. و به تعبیر قرآن کریم، جهان دنیا «دار آزمایش»9 است تا نیکوکاران از تبهکاران، متمایز شوند و هر یک در عالم آخرت به آنچه سزاوار آنند برسند.

6ـ وسیله‌ى  کلّى حرکت. سیر و حرکت انسان بسوى کمال و سعادت، یا فرو غلطیدن او در دره‌ى  سقوط و هلاکت، بوسیله‌ى  اعمال و رفتارهاى درونى (مانند یاد خدا) و بیرونی، حاصل میشود و هر قدر این اعمال، آزادانه‌تر و آگاهانه‌تر انجام گیرد تأثیر بیشترى خواهد داشت و بر شتاب حرکت خواهد افزود. و صرف نظر از انجام چنین رفتارهایى هیچ خیر و شرّ اخلاقی، تحقّق نمی‌یابد و هیچگونه استحقاقى براى پاداش یا کیفر، پدید نخواهد آمد.10

7ـ شرایط حرکت اختیاری. رفتارهاى اختیارى انسان که تبلور حرکت تکاملى یا تنزّلى وى میباشد از میلها و گرایشهاى غریزى و فطری، نشأت می‌گیرد و جهت دادن به آنها در گرو دانشها و بینشها و پذیرفتن ارزشهاى خاصّى است.11 افزون بر این، فعالیتهاى بیرونى انسان، نیازمند به امکانات طبیعى و اجتماعى و فراهم شدن اسباب و شرایط خارجى نیز هست.

8 ـ حدّ نصاب در انتخاب مؤثّر. رفتارهاى ابتدائى انسان (مانند دوران شیرخوارگی) از میلهاى غریزى و شناختهاى حاصل از تجربه‌هاى ساده و با استفاده از شرایط مادّى ـ که بدون اختیار وى فراهم شده ـ انجام می‌گیرد و اینگونه رفتارها ـ هرچند خالى از نوعى گزینش و انتخاب نباشد ـ تأثیر تعیین‌کننده‌اى در سعادت و شقاوت ابدى ندارد زیرا از آزادى و آگاهى کافی، برخوردار نیست. اندک اندک، رفتارها پیچیده‌تر و انگیزش میلها و فراهم شدن دانش‌ها و بینشها و همچنین تحقّق اسباب و شرایط خارجی، کمابیش در قلمرو اختیار و انتخاب شخص قرار می‌گیرد و زمینه را براى برداشتن قدمهاى بلند و سرنوشت‌ساز، مهیا میسازد، و آن هنگامى است که به رشد عقلانى لازم برسد (دوران بلوغ و تکلیف) و در اینجاست که حدّ نصاب گزینش آگاهانه و مؤثر در سعادت و شقاوت ابدی، حاصل میشود و شخص، مورد مسئولیّت جدّی، قرار می‌گیرد.12

9ـ رابطه‌ى  تفاوتها با مسئولیّتها: افراد بشر از نظر سرمایه‌هاى خدادادى (اعمّ از نیروهاى بدنى و توانشهاى روانی) یکسان نیستند همچنانکه برخوردارى ایشان از نعمتهاى طبیعى و اجتماعى و اسباب و ابزار فعالیتهاى بیرونی، متفاوت است. و این تفاوتها ناشى از نظام علّى و معلولى حاکم بر جهان و تحت تدبیر حکیمانه‌ى  الهى پدید میآید،13 و بر اساس این تفاوتها کمیّت و کیفیّت مسئولیتها و وسعت و ضیق میدان تکامل یا تنزّل، متفاوت میشود. و قاعده‌ى  کلّى اینست که هر کس در حدّ استعداد و توان14 و در محدوده‌ى  میدان گزینش و انتخاب، در برابر خدایى که این نعمتها را به او عطا فرموده، مسئول است15 و بُرد ترقى و تکاملش با بُرد سقوط و تنزّل وی، متعادل و متوازن خواهد بود.

10ـ تأثیر تعلیم و تربیت (نقش معلم و مربّی). انسان میتواند براى کسب دانشها و بینشها و شناخت ارزشها، و بطور کلى براى بفعلیت رساندن استعدادهاى خودش از دیگران کمک بگیرد و  اشتباهات و کجرویهاى خودش را تصحیح و جبران کند. و از اینجا اهمیّت نقش معلّم و مربّی، روشن میشود زیرا اوست که میتواند با آموزش  معلومات مفید و معارف ارزشمند، بُرد شناخت و تعقّل فراگیر را وسعت بخشد،16 و با ارائه ارزشهاى والا و اثبات برترى آنها بر میلها و هوسهاى پست، و نشان دادن راه کنترل و تعدیل غرائز، او را در گزینش صحیح و تسلّط بر هواهاى نفسانى و کسب ملکات فاضله مانند ایثار و فداکارى و در یک کلمه، در راه خداپرستی، یارى دهد و بدین ترتیب، بصورت وسیله‌اى ارزنده براى تحقّق هدف الهى از آفرینش انسانها درآید در ضمن اینکه قدم بلندى در راه تکامل خودش برمیدارد.17

11ـ ضرورت زندگى اجتماعى و لوازم آن. انسان براى ادامه‌ى  حیات و تأمین نیازمندیهاى زندگى و مبارزه با خطرهاى گوناگون باید با همنوعان خود همکارى و همزیستى داشته باشد و برقرارى زندگى اجتماعی، متوقف بر تقسیم کار، و توزیع عادلانه‌ى  منافع و دستاوردها، و وجود مقررات و قوانین، و دستگاهى براى اجراء آنها میباشد. و بدون آنها زندگى اجتماعى دچار هرج و مرج شده افراد جامعه از امکانات لازم براى حرکت تکاملى خود محروم میگردند. چنانکه انفرال و انزواء افراد، علاوه بر اینکه ادامة‌ زندگى را بر خود ایشان سخت و احیاناً ناممکن می‌سازد جامعه را نیز از همکارى آنان، محروم میکند و این هر دو بر خلاف مصلحت و حکمت آفرینش انسان است. و اساساً در زندگى اجتماعى است که فعالیتها و برخوردهاى گوناگون، میسّر شده زمینه براى آزمایشها و گزینشها در ابعاد مختلف، فراهم میآید.18

12ـ مسئولیتهاى اجتماعی. نظر به اینکه راه زندگى انسان، دو سویه است و تعیین جهت  آن در گرو اختیار و انتخاب افراد و گروههاست همیشه کسانى یافت خواهند شد که نه تنها بر خلاف مصالح شخصى خودشان قدم برداشته بسوى شقاوت و هلاکت، حرکت میکنند بلکه مزاحمتها و مشکلاتى براى دیگران نیز فراهم میکنند و انواع ظلمها و ستمها و تجاوزات را پدید میآورند و اگر اقدام مؤثرى در جهت ارشاد گمراهان19 و رفع شرّ ستمگران و حمایت از محرومان و مظلومان انجام نگیرد دیرى نخواهد پایید که سراسر جهان را ظلم و فساد فراگیرد و زمینه‌اى براى رشد و تکامل افراد مستعد و خیرخواه، باقى نماند.20 بدین ترتیب، انواعى از مسئولیتهاى اجتماعى براى افراد و گروهها و ارگانهاى رسمی، ثابت میشود.

اصول عملى تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

بر اساس مبانى یاد شده میتوان چندین نتیجه‌ى  کلى را براى کیفیت تعلیم و تربیت بدست آورد که آنها را «اصول عملى تعلیم و تربیت» مینمایم:

1ـ ارزیابى صحیح از نیازهاى مادّى و معنوی. محتواى تعلیم و تربیت و رفتار مربّى باید بگونه‌اى باشد که فراگیر، اصالت بُعد روحى و معنوى انسان را بفهمد و همواره به نیازهاى مادّى بعنوان ابزار و وسیله (و نه بعنوان هدف) بنگرد.21 در عین حال باید از افراط در توصیه‌هاى زاهدانه که موجب اختلالات جسمانى و احیاناً ناهنجاریهاى روانى نیز میشود پرهیز کرد و  رعایت اصول بهداشت و تربیت بدن و تفریح معقول را نباید فراموش کرد.

2ـ برانگیختن احساس کرامت و عزّت نفس. با توجّه به موقعیّت ویژه انسان در میان آفریدگان و نعمتهاى خاصّى که خداى متعال به انسان عطا فرموده ـ خواه نعمتهاى بدنى و روانی، و خواه نعمتهاى  بیرونى و اجتماعى ـ  و تسلّطى که به او بر طبیعت بخشیده است باید احساس کرامت و عزّت را در فراگیر برانگیخت و به وى آموخت که دست یازیدن به کارهاى پست بمنزله‌ى  آلوده کردن گوهر انسانیت است و پیروى کردن از هواهاى نفسانى بمنزله‌ى  برده ساختن و  زبون کردن عقل و روح ملکوتى است.22 و از سوى دیگر، با توجّه به اینکه اندامهاى بدن و نیروهاى روان،  مانند نعمتهاى بیرونی، همگى امانتهاى الهى است باید برخورد و بکارگیرى آنها

فهرست مطالب:

مقدمه

مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام

اصول عملى تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

وظیفه جوانان در رابطه با شناخت دین:

عوامل عزت و بزرگی انسان

توصیه های تعلیم و تربیت از بیان بزرگان دین1

دیدگاه اسلام در رابطه با فلسفه زمان تعلیم وتربیت در سخن امام علی (ع )

تعلیم و تربیت اسلامی  

تربیت دینی و اسلامی از نظر اسلام

عناصر سه گانه تربیت اسلامی

تربیت دینی خانواده

منابع

شامل 29 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

دانلود مقاله کامل درباره روابط اسلام و مسیحیت در اروپا

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله کامل درباره روابط اسلام و مسیحیت در اروپا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره روابط اسلام و مسیحیت در اروپا


دانلود مقاله کامل درباره روابط اسلام و مسیحیت در اروپا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :21

 

بخشی از متن مقاله

روابط اسلام و مسیحیت در اروپا

تاریخ روابط اسلام و مسیحیت در اروپا تعاملات فرهنگی در برابر مواجهات سیاسی- ایدئولوژیکی از دیدگاه جهانی تاریخ تمدن:

تاثیرات فرهنگی دوجانبه جهان اسلام و مسیحیت در یکدیگر در اروپا غیرقابل مقایسه با یکدیگر است. تاثیر تفکر اروپایی در جهان اسلام به اوایل قرن نوزدهم برمی‌گردد در حالیکه تاثیرات ژرف و عمیق تمدن اسلامی بر فرهنگ مسیحی اروپایی و در مسیر طولانی پیشرفت علم و تکنولوژی به صدها سال قبل مربوط می‌شود. به بیان دیگر فرهنگ اروپایی بیش از هزار سال هیچ تاثیر محسوسی بر جهان اسلام نداشته در حالیکه همه زمینه‌های علمی و فرهنگی از تعالیم و روشنگری‌های اسلامی بهره برده است. این یک حقیقت تاریخی است که شکل‌گیری تمدن اروپایی در قرون وسطی نتیجه رشد و ترقی تمدن اسلامی در اسپانیا بوده است. در طول پنج قرن، از قرن هشتم تا سیزدهم، تاریخ تمدن جهان تحت سیطره اسلام بود. تمدن اسلامی در مقایسه با تمدن مسیحی اروپا در آن دوران بسیار مهذب‌تر و روشنگرتر بوده بگونه‌ای که یک دوره دویست ساله رویارویی اروپا با تمدن اسلامی، اروپا را قادر ساخت دانش خود را در زمینه‌های علمی و پژوهشی بخصوص فلسفه، طب، نجوم، شیمی و ریاضیات گسترش دهد. حفظ گنجینه دانش و فلسفه یونان باستان برای آیندگان یکی از بزرگترین دستاوردهای دانشمندان مسلمان در قرون وسطی بود.

دانشمندان مسیحی تنها بواسطه ترجمه‌ها و تفسیرهای فیلسوفان مسلمان در اسپانیا، به درک مفاهیم ماوراءالطبیعه ارسطو نائل شدند. ابن رشد، فیلسوف عربی که در سال 1126 در قرطبه متولد شد. با نوشتن تفسیر ارسطو تاثیر بسیاری از خود بجای گذاشت. دانشگاههای اسلامی در قرطبه، سویل، گرانادا، والنسیا و تولدو محققان مسیحی بسیاری را به خود جذب می‌کردند. متفکران مسیحی بزرگ آن دوران مانند: آلبرتوس مگنوس، راجر بیکن، توماس آکوئیناس، ویلیام اکهام و گربرت که بعدها پاپ سیلوستر دوم شد دانش خود را در چنین مراکز علمی گسترش دادند.

بزرگترین کتابخانه اروپا در تولدو، جایی که در سال 1130 یک مدرسه ترجمه در آن بناشد، شاگردان و محققان بسیاری را از سراسر اروپا جذب خود کرد. علم طب اسلامی تاثیر شگرفی بر پیشرفت طب در اروپا داشت. نخستین استادان طب در دانشگاههای تازه تاسیس اروپا در قرن دوازدهم همگی شاگردان سابق دانشمندان عرب بودند. قانون، اثر مشهورترین استاد طب ابن‌سینا، شش قرن در همه دانشکده‌های مهم پزشکی اروپا تدریس می‌شد. در سال 1587 هنری سوم پادشاه فرانسه به منظور گسترش تحقیقات پزشکی در فرانسه یک کرسی زبان عربی در کالج رویال تاسیس نمود. در پیشرفت شیوه‌های علمی در رشته‌های ریاضیات، نجوم، شیمی، معماری، موسیقی و مهارتهای صنعتی نیز تاثیرات مشابهی مشاهده می‌شود. هنر اروپایی نیز عمیقاً ‌مدیون معماری اسلامی بخصوص در اسپانیاست. بی‌شک و تردید می‌توان ادعا کرد دستاوردهای جهانی تمدن اسلامی که از اواخر قرن دوازدهم در جنوب اروپا ظهور کرد از موفقیت‌هایی که امپراطوری روم در گسترش تمدن داشت نیز پیشی گرفت و اروپا را جذب عقاید متعصبانه قرون وسطی بیدار کرد و مقدمات رنسانس اروپایی را فراهم آورد.

در سطح سیاسی نیز گهگاه با روشنفکری و سعه نظر با این تاثیر عمیق فرهنگی که تمدن مسیحی در اروپا به طور یکجانبه از آن بهره فراوان برد (زیرا در آن زمان چیزی برای عرضه کردن به تمدن اسلامی نداشت) برخورد می‌شد. شارل اول (814-747) روابط دوستانه‌ای را با عباسیان در بغداد برقرار کرد. هارون الرشید با دادن حق برگزاری آیین مذهبی در بیت المقدس، وی را به عنوان حامی مسیحیان مشرق زمین مورد لطف و احترام قرار داد. سال‌ها بعد پادشاه فردریک دوم پادشاه سیسیل و اورشلیم با وجود آنکه در جنگ‌های صلیبی شرکت داشت از تمدن اسلامی استقبال کرده و بسیار مشتاق آموختن از دانشمندان مسلمان بود. لازم به ذکر است که توجه این حاکمان تنها معطوف به حکومت اسلامی در شرق بود نه به حکومت اسلامی که در خاک اروپا و در قرطبه متمرکز بود. بنابراین با وجود تاثیرات فرهنگی ژرف، هرگز روابط حسنه سیاسی بین شرق و غرب ایجاد نشد.

تاریخ روابط سیاسی اسلامی- مسیحی در اروپا تحت تاثیر جنگ‌های صلیبی است که در قرن یازدهم آغاز شد و پاپ‌ها می‌کوشیدند از این طریق سلطه بی‌چون و چرای واتیکان را بخصوص در اروپای مسیحی برقرار کنند. جنگ‌های صلیبی به سرعت به عامل امپریالیست استعمارگری تبدیل شدند تا کشورهای اروپایی از طریق آن اقتصاد و منافع تجاری خود را حفظ کنند مذهب تنها دستاویزی بود برای مقاصد حکمرانان استعمارگر اروپایی و این امر در چهارمین جنگ صلیبی در سال 1204 که در جریان آن انریکو داندلو، فرمانروای ونیز، قسطنطنیه را فتح و غارت کرد بیش از پیش آشکار شد. در حالی که فاتحان مسلمان موفق شدند در سال 1187 توسط صلاح‌الدین، بیت‌المقدس را فتح کنند. جنگجویان مسیحی سرانجام با سقوط گرانادا در 1492 به حضور مسلمانان در اروپا خاتمه دادند. با وجود این در اروپای شرقی، امپراطوری نوظهور عثمانی در سال 1453 نه تنها قسطنطنیه که مرکز مسیحیت در شرق بود را فتح کرد بلکه تا سال 1683 به تدریج فتوحات خود را تا دروازه‌های وین گسترش داد.

این تاریخچه بغرنج درگیری‌های مسیحیان و مسلمانان در غرب، جنوب و شرق اروپا در خاور نزدیک، علی‌رغم تاثیر عمیقی که فرهنگ اسلامی بر رشد فکری اروپایی‌ها داشت، عملاً گفت‌وگوی تمدن‌ها را غیرممکن ساخته بود.در این درگیری‌های سیاسی- نظامی مذهب بعنوان یک ابزار ایدئولوژیک از سوی مسیحیان برای دفاع از منافع حکمرانان اروپا به خدمت گرفته شد و این تاریخ نشان‌گر آن است که چه سوء‌تفاهم‌های عمدی و غیرعمدی در طول قرن‌ها موجب رودر رویی مسلمانان و مسیحیان در اروپا شده بود. درگیری، بی‌اعتمادی و سوتفاهم میراثی است که از زمان اولین برخورد میان این دو تمدن تا به امروز بجای مانده است. تفکرات ضد اسلامی در اروپا که امروزه کینه‌توزانه‌تر و زهرآگین‌تر شده تماماً نتیجه جنگ‌های صلیبی و پیامدهای تعاملات خصومت آمیز اسلامی- مسیحی از قرن هشتم در دوران توسعه حکومت اسلامی در اروپاست. ادوارد سعید با توجه به برخوردهای خشن اروپا با اسلام این گونه نتیجه‌گیری می‌کند که اسلام از دید اروپا تجسم دشمن بیگانه‌ای است که قصد دارد پایه و اساس تمدن اروپایی را از زمان قرون وسطی ویران کند.

با ظهور استعمار اروپایی، روابط اروپا با اسلام به سیاست سلطه‌جویی و قیمومیت فرهنگی از سوی اروپا گرایش پیدا کرد و این گونه است که تا به امروز این قدرت‌های سیاسی اروپا هستند که نقشه سیاسی خاورمیانه را طراحی می‌کنند. استیلای سیاسی- نظامی با ادعای برتری ایدئولوژیکی مسیحیان اروپا بر تمدن اسلامی تکمیل شده است. تعصبات کهنه‌ای که از زمان جنگ‌های صلیبی تقویت شده دوباره زنده گشته و حتی بعنوان ابزاری قدرتمند در درگیری‌های مربوط به فلسطین بکار گرفته شد.

 

مفاهیم اصلی در اسلام و مسیحیت و نقش آنها در شکل‌گیری روابط میان دو جامعه در اروپا:

به منظور درک بهتر ماهیت ایدئولوژیک برخوردهایی که ذکر شد باید به طور خلاصه اشاره‌ای کنیم به شباهت‌های غیرقابل انکار عقیدتی بین اسلام و مسیحیت که می‌تواند اساس یک گفت‌وگوی روشنفکرانه بین دو مذهب در زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و مذهبی باشد. بدیهی است که اساس هر دو دین، ایمان به یک خداست و توحید اصل نگرش مذهبی هر دوست. البته مفهوم یگانگی در اسلام با صراحت بیشتری بیان شده در حالی که در مسیحیت، در مفهوم تثلیث خداوند ممکن است آثاری از شرک را بتوان یافت. مفهوم خداوند در اسلام می‌تواند به مسیحیت کمک کند تا تصور خود را از توحید روشن کرده و قاطعانه وجود هر عنصر انسانی را در اصل اعتقاد به سه گانگی خدای واحد بررسی کند. علاوه بر این مسئله هر دو مذهب از یک ماهیت عالمگیر نشأت می‌گیرند و همه بشریت را شامل می‌شوند. تصور آنها از خدا، یک خدای طایفه‌ای نیست و برای ایمان به خدا و پیوستن به جمع مومنان هیچ تبعیضی میان انسان‌ها وجود ندارد. این جامعیت پیام آنها ممکن است به رقابتی بین این دو مذهب برای در بر گرفتن همه انسان‌ها منجر شود اما در عین حال بر روشنفکری هر دو دین در برخورد با سایر ادیان و عقاید نیز تاکید دارد.

یکی از اصول مهم مذهبی نقش برجسته‌ای است که اسلام از میان تمام پیامبران به مسیح نسبت می‌دهد. اعتقاد مسیحیان به مفهوم معصومیت و پاکی مسیح از هر گونه گناهی، در اسلام نیز تایید شده است.

اما اختلاف عمده آن است که مسیحیان او را پسر خدا می‌دانند و مسلمانان معتقدند او فقط یک پیامبر است در هر دو دین عقاید یکسانی درباره رستاخیز و روز جزا وجود دارد.

با این وجود این شباهت‌های ساختاری در اصول عقاید هنوز نتوانسته‌اند زمینه‌ساز یک گفت‌وگوی واقعی بین این دو مذهب شوند. تفاوت‌های عقیدتی بخصوص برای مسیحیان اهمیت بیشتری پیدا کرده و بر چسب زدن به پیامبران به عنوان یک بدعت‌گذار، روابط میان دو جامعه را در طول قرن‌های گذشته مسموم کرده است. عدم اعتماد و حتی بدگمانی‌های شدیدی در بین دو جامعه حاکم شده که نتیجه صدها سال درگیری و جنگ مسلحانه در اروپا و خاور نزدیک است. هنوز هم هنگام بحث درباره جهان اسلام، اصول عقاید‌آن، قوانین اجتماعی و سبک زندگی در اسلام، تعصبی خصمانه علیه مسلمانان در برخورد و گفت‌وگوی اروپایی‌ها مشاهده می‌شود. محمد اسد متفکر پاکستانی که در اتریش متولد شده می‌گوید: اروپا تهدیدات سیاسی و نظامی قدرت‌های مسلمان این زمان بخصوص تهدید سلطه اتمی را مشخصه دین اسلام می‌داند گویی این امر جزئی از پیام مذهبی حضرت محمد بوده است.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره روابط اسلام و مسیحیت در اروپا

تحقیق درباره دیدگاه حقوقی زن در اسلام

اختصاصی از ژیکو تحقیق درباره دیدگاه حقوقی زن در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره دیدگاه حقوقی زن در اسلام


تحقیق درباره دیدگاه حقوقی زن در اسلام

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

تعداد صفحات فایل: 11

کد محصول : 001Shop

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 


 

 قسمتی از محتوای متن 

 

دیدگاه حقوقی زن در اسلام :

 

امروزه یکی از مسا ئل مهم و مورد توجه جا معة بین المللی مسئله حفظ ورعا یت حقوق زنان و مرا عات تساوی حقوق زن ومرد و عدم تبعیض بر اساس جنسیت است این احساس مخصوصاٌ در بین بسیاری از زنها وجود دارد که در طول تاریخ به زنان که بخش مهمی از جامعه انسانی را تشکیل می دهند ستم روا رفته حقوق وشاٌ ن انسانی آنها رعایت نشده و طبق عادات ورسوم و اعتقادات وقوانین ومقررات در مورد آنان تبعیض ناروا اعمال شده است و حتی در دوران کنونی نیز با همه پیشرفتهای که نصیب زنان شده وتحولاتی که ایجاد شده باز هم در بسیاری از موارد مورد ظلم و تجاوز وتبعیض قرار می گیرند و شاٌن انسانی آنها رعایت نمی شود تا جا ئی که یکی از نویسندگان زن در مقاله ای که به منا سبت پنجا همین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر نگا شته به طنز یا از روی خشم وناراحتی عنوان مقالة خود را : آیا زنان انسان هستند ARE WOMEN HUMAN?)) قرار داده و آورده ایا با این همه تبعیض ها و خشونتها و تجاوزها که در خانواده و اجتماع و بخصوص در هنگام جنگ ومنازعات مسلحانه در مورد زنان صورت می گیرد و همانند کالا مورد خرید وفروش قرار می گیرند و وسیلة سوء استفاده جنسی قرار می گیرند باز هم می توان گفت زن انسان است ، و مشمول حکم کلی مقررات اعلامیه جهانی حقوق بشر که انسان را به عنوان انسان دا رای حق می شناسد و همه را در برخورداری از حقوق مساوی می داند ، قرار می گیرد ؟

 

در هر صورت در قرن گذشته و بخصوص پس از جنگ جهانی دوم واز نیمه دوم قرن تلاشهای زیادی در جهت تثبیت فرهنگ تساوی حقوق بین زن ومرد ورفع نگرش تبعیض آمیز در عادات ورسوم و رویه ورفتار و قوانین ومقررات صورت گرفته و اسناد بین المللی متعددی دراین زمینه تدوین و به امضاء وتصویب دولتها رسیده و آنان را متعهد کرده که در وضع قوانین ومقررات و رویه ورفتار عملی ، تبعیض بر اساس جنسیت و دیدگاه سنتی ، پایین تر دانستن موقعیت ومقام انسانی زن را کنار بگذارند و اگر تفاوتها یی گذاشته می شود صرفاٌ بر اساس تفاوتهای طبیعی بین زن ومرد و اقتضائات آن در انجام وظایف و تکالیف باشد، نه بر مبنای برتر بودن یک جنس وپست تر بودن جنس دیگر .

 

مهمترین اسناد بین المللی که این مهم را بر عهده دارند : منشور ملل متحد ، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی ، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و بلاخره کنوانسیون رفع کلیة اشکال تبعیض علیه زنان آخرین دستاورد دنیای مدرن برای دفاع از حقوق زنان در سراسر جهان است . سازمان ملل متحد در سالهای اخیر تلاشهای سازمان یافته ای را برای پذیرش جهانی این کنوانسیون انجام داده است .

 

 

 

  • طرح مسئله :

 

در طول هزاران سال زن در تاریخ جایگا هی گاه فرعی و گاه اصلاٌ نداشته است . مردان غا فل از اینکه با ستم به زن نیم دیگر خود را ضایع کرده و زمینه ساز توده ها و آشوبها بوده ا ند .

 

مسئلة حقوق زن وزن در اجتماع رویدادی است که بطور واقع بینانه با ید به آن نگریست و واقع بینا نه برای آن تلاش کرد مهمترین بخش فعالیت زنان باید به حقوق آنان معطوف باشد تا مشخص گردد که برای رفع مشکلات موجود آنان در جامعه قانون وقانون گذار چه تدبیری اندیشیده است . و این قوا نین تا چه اندازه قادر به رفع مشکلات بوده است بعد از چشم اندازی درست به این حقیقت ها باید بدا نیم چه تلاشهای برای بهبود وضع حقوق آنان میسر است .

 

بر همین اساس در طول تاریخ نهضتهایی شکل گرفته تا از حقوق ضایع شدة زنان دفاع نماید در این میان کسانی نیز به سوء استفاده بر آمده تا در قالب این نهضتها به هدفهای شوم خود که همان استثمار زن می باشد برسند چرا که همزمان با انقلاب صنعتی در غرب کشور های اروپایی دچار تحول شد ند که یکی از آن تغییر و تحولات این بود که با هجوم روستا ئیان که کار کشاورزی را رها کرده و در شهرها و اطراف آنها متمرکز می شدند این افراد همگی تنها از راه مزد خویش زندگی می کردند مزدی که می با یست با آن وسایل زندگی خود را تهیه می کردند و نمی توانستند همانند دوران روستا نشینی به طور مستقیم از محصول کار خویش استفاده کنند ، با توجه به نا چیز بودن مزد اینان مجبور بو دند زنان و کودکان خود را نیز برای کار کردن به کارخا نه ها گسیل دارند و ازآنجا که در آغاز انقلاب صنعتی لازم نبود که کارگر از مهارتهای خاصی بهرمند باشد استفاده از کار زنان و کودکان مرسوم ومتداول شد . درسدة بیستم با رشد صنعت در مستعمرات قدیمی و سایر کشورهای در حال توسعه از طریق روابط مالکیت سرمایه داری این امر تکرار شد .

 

و به همین منوال در طول زمان گرو هها ، احزاب ، جنبشها و انجمنهایی در دفاع از حقوق زن به پا خواسته اند البته جدای از طرز تفکر و روش آنها و همچنین وجود کسانی که شاید واقعاٌ فقط این هدف را یعنی دفاع از حقوق زن را در سر پرورانده باشند اما وبخصوص در مغرب زمین شاید فقط دو هدف عمده را دنبال می کرد ند .

 

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
/images/spilit.png

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره دیدگاه حقوقی زن در اسلام

تحقیق اسلام و اجتماع 29 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق اسلام و اجتماع 29 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق اسلام و اجتماع 29 ص


تحقیق اسلام و اجتماع 29 ص

پیشگفتار

در اسلام عمل و اقدام در مورد تشکیل فرهنگ رشد یافته از وضع نظریه دراین مورد مهم‌تر است ولی هرگونه اقدام عملی در این مورد نیاز به وضع نظریه دارد. دراین مختصر سعی برآن است، تا با الهام از سنت قرآنی و اسلامی که در فرهنگ اسلامی عمل از نظریه مهم‌تراست و در این میان تجربه دینی در تنظیم فرهنگی نقش مهمی دارد را همواره مدنظر داشته باشم و کوشش شده تا نقش اساسی تجربه دینی را در تشکیل فرهنگ مناسب در جهت تدارک وجدان جمعی و احیای ارزشهای فرهنگی عرضه نمایم. هر چند بنظر میرسد در آغاز راه قرارداریم. امیدوارم در این جاده ناهموار به بیراهه نرفته باشم.

عناصر ثبات و تغییر

در صورتی که به عوامل تغییر در فرهنگ معتقد نباشیم ناگزیر تنها از طریق عناصر ثبات، به چارچوبی بسته از ارزشها هدایت می‌شویم که یا در تاریخ و همچنین در آینده ثابت فرض می‌شود و یا برای تحقق ارزشهای ثابت در جامعه‌ای که تغییرات در آن وجود دارد عناصری از تغییر و ثبات وارد می‌گردد تا جامعه به سوی ارزشها هدایت گردد که در طول زمان قابل تغییرنباشد. ولی اثبات ارزشها که در طول تاریخ و یا در آینده ثابت فرض شود کاری مشکل است، قائل شدن به اینکه ارزشهای ثابت اصیل است و ارزشهای جدید واقعیت ندارد عنصر اصلی این قبیل نظریات است. ارزشهای ثابت چه درونی و در انتظار تحقق باشد و چه جزء اساسی واقعیت جمعی فرض گردد به دلایل درونی وبیرونی و با اثبات جهانی در حال افزایش که با استناد به تاریخ و مستندات علمی بدست می‌آید از جانب قائلین به نظریه دیگری، قابل نفی به نظر می‌رسد.

ولی جهان در حال افزایش در صورتی اثبات می‌گردد که در سلسله زمانی در تبدیل ارزشها به یکدیگر نظمی وجود داشته باشد. دلیلی در دست نیست که در تبادل ارزشها در زمان، تحولی بدون نظم صورت گرفته باشد، اگر چنین باشد در طول تاریخ سلسله‌ای از هرج و مرج ها تصادفاً به تحول منجر شده است. اگر انسان در تاریخ، وجداناً و به عنوان موجودی اجتماعی رشدکرده باشد، این رشد بدون توجه به عنصر نظم قابل اثبات نخواهد بود، البته تاکنون چنین تحقیق مؤثری در جامعه‌ای خاص پیروزمندانه حاکم نشده است.

به نظر می‌رسد هر یک از این نظریات که به اصالت ثبات و یا اصالت تغییر می انجامد معارض با دیگری است و هر یک به سادگی قابل دفاع نمی باشد. می بایست کوشش کنیم از میان این ابهامات و تعارضات که خانواده بشری در آن قرارداردگریزگاه مناسبی پیداکنیم .

زمان و فرهنگ

اکنون اثبات زمان به صورتی که آینده تکرار ساده وقایع گذشته نباشد با حجم اطلاعات موجود و واقعیت عظیم تغییر و امکان تنظیم ارزشها چندان مشکل نیست. جدال در مورد مفهوم زمان فلسفی شاید تا آینده‌ای بعید اذهان را به خود متوجه کند لیکن زندگی فردی و جمعی در گسترش زمانی، همواره، عناصر ارزشی جدیدی را از میان امکانات گسترده پذیرا می‌گردد، ولی پذیرای ارزشهای جدید فی نفسه به معنی نظم نیست همچنین این تصدیق به تنهایی جهانی بسته از ارزشهارا نفی نمی‌کند.

تنها راه خارج شدن از این بن بست قائل شدن به زمان فرهنگی است که در آن عناصر ثابتی از ارزشها، ضامن تغییرات ارزشهای متغیر هستند و از مناسب ارزشهای ثابت ومتغییر تحول فرهنگی بدست می‌آید. زمان فرهنگی اگر تکرار ساده وقایع گذشته نیست، افزایش ارزشهایی است که با تنظیم آنها امکان تحول فرهنگی وجود دارد واین امر به ارتباطات مناسب ارزشهای ثابت و متغییر بستگی دارد. قدم اول این است که بدانیم کیفیت تولد عناصر ارزشی جدید در حیاط جمعی چگونه است ؟

خواهیم دانست که عواملی درونی و خارجی وجود دارد که باعث تولد ارزشهای می‌گردند که قبلاً وجود نداشته‌اند. از میان عوامل خارجی به « تکنولوژی » و از میان عوامل درونی به « خودآگاهی » می پردازیم .

تکنولوژی و خود آگاهی

تکنولوژی در گسترش تاریخی روندی متکامل و ملموس داشته است. اگر قائل باشیم که علرغم رشد تکنولوژی در جامعه مفروض، آن جامعه از نظر فرهنگی متوقف و یا رو به قهقرا تصورگردد ولی بدون شک درگسترش زمانی و با نادیده گرفتن بحرانهای اقتصادی موقت، منکر رشد و تدریج منظم تکنولوژی نمی‌توان بود و چون صنعت محصول تفکر وعمل خود آگاهانه انسانی است می‌توان گفت خود آگاهی به عنوان عاملی درونی، تحول تکنولوژی را تضمین می‌کند و ضامن حرکت رو به رشد آن است. البته هستند قائلیل به اینکه، غولی به نام ماشینیسم وجود دارد که خود را ترمیم می‌کند و رشد یابنده است ولی اگر ماشین خود ضامن بقای خود باشد، انسان که تابعی از آن است اجباراً فاقد صفاتی نظیر نظام بندی، هدف داری، آرمان گرایی، خلاقیت و آگاهی خواهد بود. با پیروزی این نظریه انسان در غول ماشینیسم ذوب خواهدشد و جستجوی عوامل درونی در فرهنگ، به شکست خواهد انجامید. چون جوامعی وجود دارد که غول ماشینیسم در آنها مدتها با نظم رشد پیدا کرده است، تصور اشتباهی پیش آمده که این روند می‌تواند خود به خود رشد منظمی داشته باشد، در جریان این رشد اگر دخالت عامل درونی وانسانی را حذف کنیم در توجیه آن دچار معضل خواهیم شد. انسان در جستجوی رفاه و زندگی بهتر همواره، به نظریه‌پردازی و اقدام در مورد ساخت مصنوعات جدید مشغول است، پس ساخت مصنوعات از نیاز وی سرچشمه می‌گیرد. این نیاز نخست در نظریه‌ای تبلور می‌یابد که ساخته و پرداخته ذهن نیازمند اوست. انسان برای رشد و تعالی خود، تغییراتی در مصنوعات خود ایجاد می‌کند که نهایتاً موجب تعالی وی نیز خواهد شد. لذا به نظر می‌رسد تاکنون به عوامل درونی در فرهنگ کمتر از آنچه شایسته بود ، توجه گردیده است که از مهمترین آنها «خود آگاهی » است .

به اعتقاد من،این رابطه میان عوامل درونی و بیرونی در فرهنگ اسلامی می‌تواند تا به آنجا پیش رود که به نوعی وجدان جمعی منجر گردد که هم اکنون پرداختن به این موضوع عجولانه به نظر می‌رسد، ولی این وجدان جمعی در مقاطعی از تاریخ و خصوصاً در صدر اسلام تشکیل شده است و تلاش برای تشکیل مجدد آن مهمترین وظیفه مسلمانی است. ما همواره محتاج آن هستیم که تغییراتی را که در جهان خارج به تحول منجر می‌گردد کاملاً زیر نظر داشته باشیم و حتی اختلاف سلیقه در مورد نوع نظریه ارزشی‌مان نبایستی در این امر مانع ایجاد کند. یافتن نظم در تکنولوژی با شکل دادن به روند آتی آن تفاوت دارد، اگر نظم و تحول در روندآن وجود دارد عناصر جدیدی در مسیر زمانی به خود می پذیرد که الزاماً نمی‌توان آینده‌ای دور را از تنظیم گذشته آن نتیجه‌گیری نمود. آینده تکنولوژی مانند هر مجموعه ای از وقایع که منظم و متحول است به صورت انتخاب یک امکان از چندین امکان خود نمایی می‌کند، خودآگاهی می کوشد بهترین امکان را از میان امکانات موجود انتخاب کند، به صورتی که منطبق با نیازها وعملی تر و اصولی باشد و راه دیگری برای بیان وقایع منظم ومتحول فرهنگی به نظر نمی رسد .

رابطه میان عوامل درونی و بیرونی در فرهنگ اسلامی می تواند تا آنجا پیش رود که به نوعی وجدان جمعی منجر گردد.

خود آگاهی عامل حرکت فرهنگی است . خود آگاهی در مرحله انتخاب ،به نظریه درحدود شناخت از واقعیت می‌پردازد، سپس با تأثیر گذاری برواقعیت خود را می آزماید ، این آزمون گاهی به صورت ساخت ماشین جدیدی آشکار می گردد که مقدمه تحول کاربردی بالاتری خوهد بود. ارتباط نظریات و تحول آنها در ارتباط با رشد کیفی ابزارماشینی، از عوامل درونی فرهنگی و از همه مهمتر خود آگاهی تأثیر می‌پذیرد پس ساخت و تکمیل نظریه و آزمونهای لازم کاربردی و پیروزی نظریاتی که موفقیت حاصل می‌کند به کمک خود آگاهی به ثمر می‌رسند. حال باید دید که خودآگاهی چیست و چگونه عمل می‌کند.

خود آگاهی و ارزشها

خودآگاهی منبع دانسته‌ها و ارزشهایی است که می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، خودآگاهی قابلیت آنرا دارد تا خود و ماورای خود را تنظیم و هدفمند نماید. ممکن است در خودآگاهی کلیتی از دانسته‌ها تشکیل شود که ارزشهایی مرتبط با آن دانسته‌ها وجود داشته باشد که برآن نام « مذهب » می گذارم. گروهی از مردم که در اصول ارزشی و دانسته‌های خود اتفاق نظر دارند دریک طبقه ارزشی قابل تشخیص‌اند که معمولا به نام مشخص می‌شود. ارزشها محصول مستقیم نسلهای گذشته وتاریخ است حتی اگر فردی پیرو مذهب رسمی نبوده، و ارزشهای خاص خود را داشته باشد بهرحال آن ارزشها را در نوع تربیت و خانواده ویا در تقابل با ارزشهای که بر گذشتگان حاکم بوده، و استمرار آن هم اکنون ملموس می‌باشد بدست آورده است. حتی با ظهورانقلاب از ارزشهای گذشته به طور کامل منفک نمی‌شویم، با ظهورپیامبر اسلام در آداب و رسوم اعراب تغییرات زیادی بوجودآمد وبا اینکه تغییرات ارزشی فراوان پیدا شد و دانسته‌های مردم نیز دچار تحول اساسی گردید لیکن جامعه ارتباط خود را با گذشته حفظ نمود. نظام ارزشی مجموعه‌ای از تجارب است، که اگر کمتر تجارب مستقیم باشد تجارب گذشتگان و افزایش‌هایی است که آنها درگیر و دار وقایع و ضرورت‌های عصر خود در نظام ارزشی، ناچاراً پذیرا شده‌اند، این افزایشهای در مذاهب رسمی به نحوی است که به اصول ارزشی خدشه‌ای وارد نگردد. هر چند اصول ارزشی ثابت بدون تغییر می‌مانند و ارزشهای جدید به آنها اضافه می‌گردد که محل مناسب خود را در کلیت پیدا می‌کنند.

هم ارزشها از ارزشها زائیده می‌شوند و هم دانسته‌ها و تجارب جدید هنگامی که عمومیت یابد، ضرورتهایی ایجاد می‌کند که برآن اساس ناگزیر ارزشهای جدید ایجاد می‌گردد، پس از ایجاد و تداوم گاهی همین ارزشها اصالت پیدا می‌کنند. ولی دانسته‌ها چگونه می‌تواند به ایجاد ارزشهایی مدد رساند که امکان اصیل بودن آنها وجود دارد؟ بزودی به این مطلب پرداخته می‌شود.

چون شرط اساسی ایجاد ارزشهای جدید، توافق آنها با ارزشهای پیشین و اصول ارزشی است، نبایست برایجاد ارزشها، نام بدعت نهاده شود. اگر درست باشد که ما در جهانی در حال افزایش زندگی می‌کنیم ولااقل لازم است تجارب علمی و عملی جدیدی داشته باشیم که ضرورتا ًدانسته‌های جدیدی تولید می‌کند، در صورتی که به بهانه بدعت بخواهیم هر نوع دانسته و یا ارزش جدید را بدون شناخت ضرورتهایی که منجر به آن شد، نفی‌کنیم، بیم آن وجود دارد که به اصول ثابت ارزشی خیانت کرده باشیم و امواج سهمگین ضرورتها، اصول ارزشی را تهدید کند. وفادار بودن به اصول ارزشی با افزایش ارزشها و قائل شدن به ا ....

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق اسلام و اجتماع 29 ص