ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

جایگاه محبت و مهرورزی در اسلام

اختصاصی از ژیکو جایگاه محبت و مهرورزی در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

مهرورزی در اسلام :

انسان به طور فطری موجودی عاطفی است.یعنی ناخودآگاه جویای محبت و عاطفه است . دلیل محکم برای اثبات ادعای فوق همین گرایش طبیعی و غریزی انسان به اجتماع و زندگی اجتماعی است . تا در سایه این اجتماع به نیاز های فطری خویش دست یابد . دین اسلام به عنوان کامل ترین دین آسمانی تاکید ویژه ای بر محبت و مهرورزی دارد . الگوی انسانی کامل معرفی شده در دین اسلام حضرت محمد (ص) است . محبت و مهربانی در تمامی ابعاد زندگی ایشان موج می زند . از کانون گرم خانواده گرفته تا اجتماع مردم عادی – از دعوت آسمانی ایشان گرفته تا جنگ ها و غزواتی که ایشان با آن ها مواجه شد.در تمامی این مراحل ایشان هرگز اصل مهم مهرورزی را فراموش نمی کردند .

دین اسلام رابطه میان مسلمانان را یک رابطه برادری و برابری معرفی می کند و برای همه اقشار حقوق مساوی و یکسانی را قائل است و این مهم را به کرات توسط سیره پیامبر متذکر می شود.مثلا اینکه بلال حبشی یک سیاه بود ولی موذن پیامبر بود. یا سلمان فارسی عرب نبود ولی در مجالس همنشین پیامبر بود . و در صحنه هایی که حضرت در مجالس گوناگون با تمامی قشرهای جامعه مراوده و نشت و برخاست داشتند .

دین اسلام با وضع قوانین خاص عنصر محبت و مهرورزی را به شکلی خاص تداوم می بخشد. زکات – خمس – صدقه و احسان از جمله ی این قوانین و ضوابط هستند. به گونه ای که زکات را با نماز توصیه می کند. تاکید اسلام بر حقوق همسایه نمونه ی دیگری از اهمیت مهرورزی در اسلام است .اسلام مسلمین را مکلف کرده که از احوال همسایه خویش دستگیری نمایند . مبادا مسلمانی شب سیر بخوابد در حالی که همسایه اش با شکم گرسنه شب را به صبح برساند که در این صورت مسلمان نیست .

تاکید اسلام به برگزاری نماز جمعه و جماعت – صله رحم - ... نیز بیانگر اهمیت مهرورزی در اسلام است .

بنابر آن چه که مختصر بیان شد و نیز با مطالعه در سیره پیامبر و اهل بیت و جنبه های رفتاری ایشان می توان به جایگاه مهرورزی در اسلام اشراف پیدا کرد .

پیام های دیگران ( نظر بدین )        link        شنبه، 18 فروردین، 1386 - نادیه

 

مهرورزی از دید معصومین (ع) :

بررسی طرز بحثهای پیامبر اسلام (ص) و امامان (ع) با مخالفانشان الگوی بسیار ارزنده ای برای چگونگی مبحث است.به عنوان نمونه به آنچه از امام صادق (ع) در این زمینه در کنب حدیث ثبت است توجه کنید: در مقدمه این حدیث معروف توحید«مفضل بن عمر»چنین می خوانیم:او می گوید من در کنار قبر پیغمبر بودم و در عظمت مقام پیامبر (ص) اندیشه می کردم .ناگهان دیدم «ابن ابی العوجاء» (از مادیون معروف) وارد شد و در گوشه ای نشست به طوری که سخنش را می شنیدم هنگمی که دوستانش اطراف او جمع شدند شروع به سخنان کفر آمیزی کردکه نتیجه آن انکار نبوت محمد (ص) و از آن بالاتر انکار خداوند تبارک و تعالی بود،بسیار شیطنت آمیز و حساب شده بیان کرد. من از شنیدن سخنان او سخت خشمگین و تاراحت شدم ،برخاستم و فریاد زدم ای دشمن خدا راه الحاد پیش گرفتی؟و خداوندی که تو رادر بهترین صورت آفریده انکار کردی؟ «ابن ابی العوجاء»رو به من کرد و گفت:توکیستی؟اگر از دانشمندان علم کلامی ،دلیلی بیاور تا از تو پیروی کنیم و اگر نیستی سخن مگو و اگر از پیروان جعفربن محمد صادقهستی او این چنین با ما سخن نمی گوید و مانند برخورد تو برخورد نمی کند. او از این بالاتر از ما شنیده است هرگز به ما فحش و ناسزا نگفته و در پاسخ ما راه خشونت و تعدی نپیموده ،او بردبار ،عاقل،هوشیار و متینی است که هرگز سبکسری دامن گیرش نمی شود،او به خوبی به سخنان ما گوش فرا می دهد ،حرفهای ما را می شنود و از دلائل ما آگاه می شود،هنگامی که تمام حرف خود را زدیم و گمان کردیم که ما بر او پیروز شدیمبا متانت شروع به به سخن می کند با جمله های کوتاه و فشرده تمام دلائل ما را پاسخ می گوید و بهانه های ما را قطع می کند ،آنچنان که گوئی قدرت بر پاسخ گفتن نداریم ،تو اگر از پیروان و یاران او هستی اینچنین با ما سخن بگو: (توحید المفضل اوائل کتاب) . در روایات اسلامی که در تفسیر آیه 29 سوره فتح آمده است تأکید فراوانی روی اصل «رحماءبینهم»دیده می شود.از جمله در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: «مسلمان برادر مسلمان است به او ستم نمی کند،تنهایش نمی گذارد،تهدیدش نمی کند و سزاوار است مسلمان در ارتباط و پیوند و تعاون و محبت و مواسات با نیازمندان کوشش کند و نسبت به یکدیگر مهربان باشند تا مطابق گفته خداوند «رحماءبینهم» نسبت به یکدیگر رفتار کنید و حتی در غیاب آنها نسبت به امورشان دلسوزی کنید ،آنگونه که انصار در عصر رسول الله بودند 

پیام های دیگران ( نظر بدین )        link        دوشنبه، 13 فروردین، 1386 - نادیه

 

محبت نزد ادیان و فلاسفه :

حدیث اسلامی: هل الدین الاالحب. آیا دین غیر از محبت چیزی است ؟  حافظ: نهال دوستی بنشان که کام دل ببار آرد درخت دشمنی برکن که رنج ببشمار آرد. بودائیسم ـ دهاماپادا: یک عقل صحیح و درست خدمتی را خواهد کرد که نه یک پدر و نه یک مادر و نه یک خویش می کنند.  کنفوسیوس ـ آنالکتها‌1: یک جوان هنگامی که در خانه است باید نسبت به پدر و مادر و در خارج نسبت به بزرگتران با محبت و احترام باشد، بایستی مشتاق و درستکار باشد. بایستی محبت او نسبت به همه جوشان بوده و دوستی نیکو را در خود پرورش دهد. دین کنفوسیوس: لائوتان از کنفوسیوس پرسید: منظور شما از نیکوکاری و درستی چیست‌؟ کنفوسیوس گفت: «منظور این است که در عمیق ترین باطن قلب خود نسبت به همه چیز محبت روا داریم، همة مردمان را دوست بداریم و سخت از افکار خودخواهانه بپرهیزیم. این است ماهیت نیکوکاری و درستی» در جائیکه محبت باشد جدائی نیست.  دین تائو «کان ینگ یین»: با همه به مدارا و حسن سلوک و محبت رفتار کن  کتاب امثال سلیمان نبی 15: خوان به قول درجائی که محبت باشد بهتر است از گاوپرواری که با آن عدوات باشد.  رساله اول یوحنای رسول باب چهارم: ای حبیبان یکدیگر را محبت بنمائیم زیرا که محبت از خداست و هر که محبت می نماید از خدا مولود شده است و خدا را می شناسد و کسی که محبت نمی نماید خدا را نمی شناسد زیرا خدا محبت است.  امانوئل کانت: فرق است میان آن کسی که عملی از روی تمایل طبیعت انجام می دهد و آن که برای ادای تکلیف احترام به قانون می کند، اولی حظ نفس برده و دومی ادای وظیفه کرده است.  ‌یوهان گتلیپ فیخته: ظهور نیکی در اشخاص تجلی و نمایش ذات حق است و ذات حق منشاء درستی اخلاق و کردار است.  شوپنهاور: شفقت بسیار خوب و بنیاد اخلاق می باشد، اما سعادت و آزادی تام در سلب کلی اراده و خواهش است.  اگوست کنت: ترقی نوع انسان بسته به میزان غلبه جنبة انسانی بر جنبة حیوانی است. هنوز حس خودپرستی در مردم غالب است و مدار امر برزد و خورد و جنگ و جدال است.  چارلز داروین: بزرگترین کمال که موجودات جاندار در سیر تحولی و تکاملی به آن رسیده اند پدید آمدن عواطف و احساسات قلبی است که در انسان بوجود آمده است و انسان اگر می خواهد حیوان نباشد باید رحم و مروت و کرم و شجاعت و نوع پرستی و خیر خواهی را در خود بپرورد.  هربرت اسپنسر: چون در تکامل زندگی باید کثرت به وحدت برسد مردم باید به معاشرت زندگی کنند و تا حدی دست از خود خواهی بردارند و رعایت حال دیگران را کنند. هر فردی باید خوشی دیگران را هم بخواهد.  فردریش نیچه: خودپرستی حق است و شفقت ضعف نفس و عیب است. حالا که خوب یا بد بدنیا آمده ام باید از دنیا متمتع شوم هر چه بیشتر بهتر. برای حصول این امر اگر هم بیرحمی و مکرو فریب و جدال و جنگ لازم آید انجام میدهم . آنچه مزاحم و مخالف این فرض است اگر چه راستی و مهربانی و فضیلت و تقوی باشد بد است.  ارسطو: خودخواهی ازآن جهت بداست که غالب مردم برتری که برای خودنسبت بدیگران قائلند در تحصیل مال یا جاه یا لذتها است.  ولتـر: علم انسان را دانشمند میکند ولی آدم نمی کند.   

پیام های دیگران ( نظر بدین )        link        دوشنبه، 13 فروردین، 1386 - نادیه

 

انواع محبت و مهرورزی :

:

محبت‏بر دوگونه است : محبت صادق و محبت کاذب.

محبت صادق آن است که انسان کمال را درست تشخیص بدهد و البته وقتى به کمال آگاهى پیدا کند، به آن دل مى‏بندد مانند محبت‏به خداوند، متقابلا کمال هم جاذبه دارد و محب را به سمت‏خود جذب مى‏کند و در حقیقت محبت صادق، دو جانبه است; اما محبت کاذب آن است که انسان، نقص را کمال بپندارد و بر اساس چنین پندار باطلى به آن کمال موهوم علاقمند گردد; مانند محبت غیر خدا، مخصوصا محبت عالم طبیعت، محبت کاذب و جاذبه‏اى است که عین دافعه است; چنانکه افعیها با نفس کشیدن، برخى از حشرات را جذب مى‏کنند; اما نه براى پرورش و کمال بلکه براى هضم و نابود کردن. بنابراین، جذب آنان، جذب کاذب است.

زرق و برق دنیا نیز چنین است. انسان اگر به دنیا دل ببندد، دنیا جاذبه دارد و او را به سوى خود جذب مى‏کند; اما براى این که او را درهم بکوبد و نابود و سپس به صورت زباله دفع کند، ولى ذات اقدس خداوند نه تنها محبوب مؤمنان است‏بلکه محب آنان نیز هست و آنان را به سمت‏خود جذب مى‏کند تا آنها را بپروراند و احیا کند. از این رو، همان گونه که گفته شده:

الا کل شى‏ء ما خلا الله باطل

و کل نعیم لا محالة زائل (1)

در مورد محبت نیز باید گفت هر محبتى غیر از محبت‏خدا باطل و دروغین است.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) مى‏فرماید:

دنیایى که شما را ترک مى‏کند، پیش از این که شما را ترک کند، شما آن را ترک کنید: «و آمرکم بالرفض لهذه الدنیا التارکة لکم‏» (2)

در مثلها نیز آمده است: «عزل‏» از مقام به منزله طلاق مردان و حیض کارگزاران است: «العزل طلاق الرجال و حیض العمال‏» (3) . انسان هم سرانجام روزى از دنیا و لذایذ و مقامهاى آن عزل و محروم مى‏شود; از این رو قرآن دنیا را خانه فریب و نیرنگ معرفى مى‏کند.

البته منظور از دنیا آسمان و زمین نیست; زیرا اینها آیات الهى و نعمت‏خداست. ذات اقدس خداوند دنیا را چنین معرفى کند: مثل دنیا این است که بارانى ببارد و سرزمینى، سبز و خرم شود، ولى پس از مدتى خزانى در پى آن بیاید و آن را به صورت کاهى زرد در آورد و از بین ببرد:

«کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتریه مصفرا ثم یکون حطاما» (4) .

چون «مثل‏» غیر از «ممثل‏» است، معلوم مى‏شود امور طبیعى مانند فصول چهارگانه، «دنیا» نیست. اینها آیات منظم و خوب است; یعنى پاییز در جاى خود به همان اندازه خوب و زیباست که بهار در جاى خود; چون اگر پاییز و زمستانى نباشد، هرگز بهارى نخواهد بود، ولى آن «من‏» و «ما» که چند صباحى خرمى و آنگاه پژمردگى را به دنبال دارد، «دنیا» است و چنین چیزى جاذبه‏اى دروغین دارد و هر محبتى که در کنار جاذبه دروغین باشد و یا محبت آن محبوبى که انسان را خوب جذب مى‏کند تا از بین ببرد، محبتى کاذب است و اصولا هر محبتى که به غیر خدا تعلق بگیرد چنین است، ولى در محبت الهى خداى سبحان لطف و فیض منبسط خود را گسترده است تا محب خود را به فضاى باز درآورد و به او پروبال بدهد تا پرواز کند. از این رو قرآن کریم مى‏فرماید:

«و الذین آمنوا اشد حبا لله‏» (5) .

بنابراین، اگر محبت کسى به دنیا و آخرت یا به خدا و غیر خدا یکسان باشد، او به این معنا، مؤمن نیست; زیرا معرفتش تام نیست و از همین جا معلوم مى‏شود که محور بحثها معرفت است، نه محبت چنانکه در مرحله بعد تبیین مى‏شود. چون خود محبت از فروعات بحثهاى محورى معرفت است.

نظامى گنجوى در پایان داستان «لیلى و مجنون‏» مى‏گوید: لیلى در اواخر عمر بیمار شد و طراوتش از بین رفت. او به مادرش وصیت کرد: پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو اگر خواستى محبوبى برگزینى، دوستى مانند من مگیر که با یک تب، همه طراوت خود را از دست‏بدهد و با یک بیمارى، همه نشاط او فرو بنشیند; دوستى بگیر که زوال‏پذیر نباشد. بنابراین، معرفت، محبت‏حقیقى مى‏آورد و غفلت، محبت کاذب. در قرآن کریم در باره محبت کاذب آمده است:

«کلا بل تحبون العاجلة و تذرون الاخرة وجوه یومئذ ناضرة الى ربها ناظرة و وجوه یومئذ باسرة تظن ان یفعل بها فاقرة‏» (6)

شما متاع زودگذرى را دوست دارید و کسانى که چنین متاعى را به عنوان محبوب، برگزیده‏اند، در روز قیامت، چهره آنها افسرده است، ولى کسانى که خدا را به عنوان محبوب راستین پذیرفته‏اند، در آن روز چهره‏اى شادمان دارند.

نیز مى‏فرماید:

«و تحبون المال حبا جما» (7)

شما مال را خیلى دوست دارید. کسى که به مال، خیلى علاقه‏مند باشد، در هنگام مرگ فشار بیشترى مى‏بیند; زیرا باید هنگام مرگ همه علاقه‏هاى دنیوى را رها کند. گاهى ممکن است اصل مال کم باشد، ولى علاقه به آن زیاد باشد. آنچه در این آیه آمده، این نیست که شما مال زیادى را دوست دارید، بلکه مى‏فرماید شما به مال، خیلى دل بسته‏اید. آنچه که مربوط به جمع مال و «اکتناز» است در سوره «توبه‏» و بعضى از سور دیگر آمده است. در سوره توبه مى‏فرماید:

«و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فى سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم‏» (8) .

در سوره «همزه‏» نیز مى‏فرماید:

«ویل لکل همزة لمزة الذى جمع مالا و عدده یحسب ان ماله اخلده‏» (9)

او مالى را جمع و شمارش کرده است و هر روز کوشیده تا بر ارقام ثروت اندوخته‏اش در بانکها، افزوده شود. او از داشتن مال وافر لذت مى‏برد; بدون این که بتواند از آن استفاده کند و در حقیقت، انباردار دیگران است. چنین انسانى تلاش مى‏کند و مشکل قیامت را خودش تحمل مى‏کند ولى لذت بهره‏ورى از مال را عده‏اى دیگر مى‏برند و این، خسارت بزرگى است. انسانى که اهل معرفت نباشد در انتخاب محبوب، خطا مى‏کند

مهر و محبّت مایه و سرمایه‏اى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه‏ و حرم اللّه‏ و عرش اللّه‏ شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش کرده و آن را به صلاح و سواد آراسته و فضاى آن را شایسته جلوه فیوضات حضرت فیّاض نموده است .

قلب خالى از حالات مثبت و محروم از مایه مهر و محبّت بنا به نظر اولیاى حق و به ویژه حضرت مولى الموحدین ، صاحبش موجودى بى‏منفعت و وجودى فاقد ارزش است .


دانلود با لینک مستقیم


جایگاه محبت و مهرورزی در اسلام

پاورپوینت دین و اعتقادات قبل از اسلام در ایران و جاهای دیگر

اختصاصی از ژیکو پاورپوینت دین و اعتقادات قبل از اسلام در ایران و جاهای دیگر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت دین و اعتقادات قبل از اسلام در ایران و جاهای دیگر


پاورپوینت دین و اعتقادات قبل از اسلام در ایران و جاهای دیگر

پاورپوینت دین و اعتقادات قبل از اسلام در ایران و جاهای دیگر

پیشینهٔ تاریخی تمدن در ایران به تمدن‌هایی در عیلام، شهر سوخته، جیرفت و... می‌رسد، ولی شروع تاریخ سیاسی ایرانیان از آغاز حکومت پادشاهی ایران در زمان ماد است. شاهنشاهی ماد، نخسین شاهنشاهی ایران بوده‌است و لذا به عنوان شروع تاریخ شاهنشاهی ایران درنظر گرفته می‌شود،
دوران ایران باستان دوران تشکیل دولت ماد تا زمان انقراض ساسانیان به دست اعراب است.(..۶ ق.م. تا ۶۵۲ م)
پیش از مهاجرت آریائیان
به فلات ایران، اقوامی با تمدن‌های متفاوت در ایران می‌زیستند. سرزمین کنونی ایران بخشی بزرگی از یک واحد جغرافیایی بنام فلات ایران است، این واحد طبیعی با تنوع اقلیمی و زیستی خود دارای ویژگیهای بارزی است که در نتیجه آن وحدت فرهنگی ایران را سبب شده‌است، بی شک تمدن بشری مرهون نبوغ و خلاقیت مردمانی بوده‌است که سالیان دراز در این سرزمین زندگی کرده‌اند و در تعامل با جغرافیا و نظام طبیعی حاکم بر آن و در جریان روزگار، تاریخ فرهنگی وتمدن خود را آفریده‌اند.
و ...
در 34 اسلاید
قابل ویرایش

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت دین و اعتقادات قبل از اسلام در ایران و جاهای دیگر

تحقیق درباره کیمیاگری در اسلام

اختصاصی از ژیکو تحقیق درباره کیمیاگری در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره کیمیاگری در اسلام


تحقیق درباره کیمیاگری در اسلام

فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات:30صفحه

 

 

 

 

 

 

دید کلی:

آغاز کیمیاگری اسلامی با اسامی مردانی همراه است که احتمالا خود کیمیاگر نبوده‌اند، اما با گذشت زمان و فرارسیدن قرن دهم میلادی ، کیمیاگران شهیری از میان آنان برخاستند که علاوه بر تفکراتشان ، نوشتارهای کاملا جدید و نوینی خلق کردند.

 

امام جعفر صادق علیه السلام

امام جعفر صادق علیه السلام (148 ـ 82 هـ . ق. / 770 ـ 705 م.)

محضر پر فیض حضرت امام صادق علیه‌السلام ، مجمع جویندگان علوم بود. با دانش پژوهی که به محفل آن حضرت راه می‌یافت از خرمن لایزال دانش او بهره مند می‌شد. در علم کیمیا ایشان نخستین کسی بودند که عقیده به عناصر چهارگانه (عناصر اربعه) آب ، آتش ، خاک و باد را متزلزل کردند. از فرموده‌های ایشان است که : «من تعجب می‌کنم مردی چون ارسطو چگونه متوجه نشده بود که خاک یک عنصر نیست. بلکه عنصرهای متعددی در آن وجود دارد.» ایشان هزار سال پیش از پرسینلی ، لاووازیه و ... دریافته بود که در آب چیزی هست که می‌سوزد (که امروزه آن را هیدروژن می‌نامند).

از امام صادق علیه‌السلام ، رساله‌ای در علم کیمیا تحت عنوان «رسالة فی علم الصناعة و الحجر المکرم» باقیمانده که دکتر «روسکا» آن را به زبان آلمانی ترجمه و در سال 1924 آن را تحت عنوان «جعفر صادق امام شیعیان ، کیمیاگر عربی» در «هایدبرگ» به چاپ رسانده است. به عنوان مثال و برای آشنایی با نظرات حضرت صادق علیه‌السلام در شیمی ، خلاصه‌ای از بررسی دکتر «محمد یحیی هاشمی» را در ذیل درج می‌کنیم:

از شرحی که امام صادق علیه‌السلام برای اکسید می‌دهد، چنین معلوم می‌شود که اکسید جسمی بوده که از آن برای رفع ناخالصی در فلزات استفاده شده است. ایشان تهیه اکسید اصغر (اکسید زرد) را از خود و آهن و خاکستر به کمک حرارت و با وسایل آزمایشگاهی آن دوره ، مفصلا شرح داده و نتیجه عمل را که جسمی زرد رنگ است، اکسید زرد نام نهاده‌اند. این شرح کاملا با فروسیانید پتاسیم که جسمی است زرد رنگ به فرمول Fe(CN)6] K4] منطبق است و ... . نتیجه عمل بعد از طی مراحلی ایجاد و تهیه طلای خالص است. امروزه نیز از همین خاصیت سیانور مضاعف طلا و پتاس برای آبکاری با طلا استفاده می‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره کیمیاگری در اسلام

موسیقی از نظر اسلام

اختصاصی از ژیکو موسیقی از نظر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

موسیقی از نظر اسلام

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم‌، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم.

 

● گفتاری از شهید بهشتی (ره)

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم‌، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم.

آنچه در زیر می‌آید گفتاری از آیت الله شهید دکتر بهشتی (ره) درباره حرمت موسیقی است که در سالیان حضور ایشان در آلمان (۱۳۴۹ـ ۱۳۴۳) به عنوان امام مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ و در پاسخ به پرسشی که از ایشان در این باره شده ایراد گردیده است ذکر خدمات آن شهید فرزانه در آن دیار فرصتی مبسوط می‌طلبد اما نکته شایان توجه این است که یکی از برنامه‌هایی که توسط ایشان انجام می‌شد پاسخ به پرسشهای مسلمانان مقیم اروپا، اعم از ایرانی یا غیر ایرانی، به صورت حضوری ، مکاتبه‌ای و یا ارسال نوار صوتی بوده است که گفتار زیر از این قسم آخر است که با امید اینکه در شناخت دیدگاههای فقهی ایشان مؤثر افتد تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود. موسیقی از نظر اسلام نامه شما رسید در این نامه درباره چند مطلب سؤال کرده بودید و لازم دانستم به این سؤالات طی نوار پاسخ مفصل‌تری بدهم، خواهش می‌کنم که نوار را گوش کنید تا اگر باز نکته‌ای به نظرتان رسید بپرسید تا پاسخ بدهم یکی از سؤالات شما این است که نظر اسلام دربارهء موسیقی چیست ؟ از چه منبعی در کار دین این جواب را می‌دهید؟ اگز از قرآن است خواهشمندم آیه‌ آن را نشان دهید.

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم‌، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم فقهای ما وقتی خواستند درباره حکم موسیقی در اسلام صحبت کنند مطلب را تحت عنوان حکم "غنا" در اسلام از یک طرف و همچنین حکم آلات لهو از طرف دیگر مطرح کردند، در کتابهای فقهی، یک جا بحث درباره غنا و در کنار آن بحث درباره آلات لهو دیده می‌شود. کلمه لهو در قرآن کریم در چند جا آمده است.

در سوره جمعه حتماً‌ آیه را شنیده‌اید: و اذا رأوا تجارهٔ أو لهواً انفضوا الیها و ترکوک ۱ از روش گروهی از مسلمانهای سست ایمان که به هنگام نماز جمعهو در موقعی که پیغمبر (ص) مشغول خطبه بود، اگر صدای ساز و نواز در بیرون مسجد بلند می‌شد یا صدای طبل کاروان تجارتی که از بیرون مکه رسیده بود به گوششان می‌رسید برای تماشای بساط طربی که آنجا بود یا برای معامله با کاروان قبل از اینکه دیگران به این قافله و کاروان تجارتی برسند از پای خطبه پیغمبر(ص) که در نمازجمعه ایراد می‌کرد پا می‌شدند می‌رفتند، در این آیه انتقاد شده: « قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره والله خیر الرازقین» شما نباید به عنوان تجارت، کارهای تجارتی یا بعنوان تفریح و سرگرمی از پای خطبه پیغمبر در نماز جمعه بلند شوید بروید چون سودی خدا در سنتهای خود برای مردم با ایمان و درستکار مقدر و مقرر کرده به مراتب از سودی که شما از حضور در مراسم شادی و طرب و یا لهو و سرگرمی یا پیشدستی در تجارت یا کاروان تازه رسید نصیبتان می‌شود بیشتر است. غالباً در اینجا اینطور گفته‌اند که منظور از لهو در اینجا همان صدای شیپور و نقاره و طبل و این قبیل چیزهایی بوده که کاروان‌های تجارتی معمولا وقتی از بیرون وارد شهر می‌شدند می‌زدند تا مردم خبر بشوند که این قافله تجارتی وارد شهر شده و بیایند با قافله معامله کنند عداه‌ای از مردم که برای تماشا و سرگرمی می‌رفتند این خود این سازها؟ و علاوه بر این اصلاً دیدن و تماشای قافله سرگرمی بود.

عده‌ای هم برای تجارت و معامله می‌رفتند. این همان چیزی است که حتی امروز هم هست می‌دانید که هنوز هم در جاهای کوچک چیزهای کهنه بخرند زنگ می‌زنند که نشان بدهد که اینها برای خرید آمده‌اند .

اما از این آیه نمی‌شود برای حرام بودن موسیقی و حرام بودن لهو استفاده کرد. حتی می‌شود گفت که آیه در صدد اینست که بگوید چرا اینان نماز پیغمبر را ترک کردند و رفتند، همینطور که با استفاده از این آیه نمی‌شود گفت که تجارت حرام است. در چند آیه دیگر از قرآن کلمه "اللغو" آمده و بعضی از فقها "لغو" را هم بهمان "لهو" معنی کردند و در آن آیات هم از لغو نکوهش ده اما باز حرام بودن لهو استفاده نمی‌شود. در سوره مؤمنون در آیه سوم در صفات مؤمنان گفته می شود:« والذین هم عن اللغو معرضون» آنهاییکه از لغو یعنی از لهو اعراض می‌کنند « لغو یعنی بیهوده، لهو یعنی سرگرمی» در آیه ۷۲ از سوره فرقان باز در صفات بندگان پاک گفته می‌شود « والذین لا یشهدون الزور و اذا مرؤا باللغو مروا کراماً»( ۲) آنها که به باطل شهادت نمی‌دهند و یا درمجالس باطل شرکت نمی‌کنند و وقتی که از کنار لغو می‌گذرند با بزرگواری از کنار آن


دانلود با لینک مستقیم


موسیقی از نظر اسلام

تحقیق درمورد فرهنگ کار در اسلام 19 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد فرهنگ کار در اسلام 19 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

فرهنگ‌ کار در اسلام

کار چه‌ جایگاهی‌ در مبانی‌ دینی‌ و اعتقادی‌ مادارد؟ آیا فرهنگ‌ موجود کار در جامعه‌ ما بافرهنگ‌ دینی‌ و ملی‌مان‌ هماهنگ‌ و همخوان‌است‌؟ آیا دین‌ اسلام‌ ما را به‌ کار و کوشش‌ و تلاش‌دعوت‌ کرده‌ است‌ یا به‌ تن‌پروری‌؟

کار چه‌ جایگاهی‌ در مبانی‌ دینی‌ و اعتقادی‌ مادارد؟ آیا فرهنگ‌ موجود کار در جامعه‌ ما بافرهنگ‌ دینی‌ و ملی‌مان‌ هماهنگ‌ و همخوان‌است‌؟ آیا دین‌ اسلام‌ ما را به‌ کار و کوشش‌ و تلاش‌دعوت‌ کرده‌ است‌ یا به‌ تن‌پروری‌؟ حقیقت‌ این‌است‌ که‌ هم‌ فرهنگ‌ دینی‌ ما و هم‌ فرهنگ‌ ملی‌ مامشوق‌ کار و کوشش‌ است‌ و فرهنگ‌ کار فعلی‌ ما باباورهای‌ دینی‌ و ملی‌ متضاد است‌. پیامبرعظیم‌الشان‌ اسلام‌ حضرت‌ محمد مصطفی‌ (ص‌)دست‌ کارگر را می‌بوسید و از افراد بیکار و تنبل‌خشنود و راضی‌ نبود و همواره‌ در کارکردن‌ ازدیگران‌ پیش‌ می‌گرفت‌، اما وضعیت‌ امروز جامعه‌ما به‌ جایی‌ رسیده‌ است‌ که‌ کار کردن‌ عیب‌ است‌ وبچه‌های‌ کارگران‌ و کشاورزان‌ ترجیح‌ می‌دهند که‌عنوان‌ کار پدر خود را جایی‌ اعلام‌ نکنند.

این‌ درشرایطی‌ است‌ که‌ سایر ملت‌ها به‌ خصوص‌ملت‌های‌ اروپایی‌ و مردم‌ غیرمسلمان‌ جهان‌ به‌شدت‌ برای‌ کار ارزش‌ قائل‌ هستند و در کار وکوشش‌ و عمل‌ به‌ دستورات‌ و توصیه‌های‌ قرآن‌مجید و روایات‌ پیامبر (ص‌) و ائمه‌ اطهار (ع‌) درزمینه‌ کار از ما پیشی‌ گرفته‌اند.

● جایگاه‌ فرهنگ‌ کار در اسلام‌

یکی‌ از موضوع‌هایی‌ که‌ همیشه‌ مورد تاکیددین‌ اسلام‌ قرار گرفته‌، بحث‌ کار و کوشش‌ و پرهیزاز بطالت‌ و مبنا قرار دادن‌ کار برای‌ شکوفایی‌استعدادهای‌ انسان‌ و تربیت‌ اوست‌ و این‌ امر هم‌در قرآن‌ و هم‌ در سنت‌ قابل‌ مشاهده‌ است‌.مرحوم‌ استاد مرتضی‌ مطهری‌ در کتاب‌ تعلیم‌ وتربیت‌ در اسلام‌، یکی‌ از بهترین‌ راه‌های‌ تربیت‌افراد را کار می‌داند و حدیث‌ شریفی‌ از نبی‌ اکرم‌(ص‌) نقل‌ می‌کند که‌(النفس‌ ان‌ لم‌ تشغله‌ شغلک‌)یعنی‌ اگر تو خودت‌ را متوجه‌ کاری‌ نکنی‌، نفس‌ تورا مشغول‌ به‌ خودش‌ می‌کند.

بنابراین‌ از نظرمبنایی‌، ما آموزه‌های‌ گرانبهایی‌ درباره‌ کار داریم‌که‌ متاسفانه‌ مانند بسیاری‌ از آموزه‌های‌ دیگر دینی‌ما در کتابخانه‌ها مضبوط و کمتر در میدان‌ عمل‌ به‌آن‌ توجه‌ شده‌ است‌. در قرآن‌ مجید، آیات‌زیادی‌ درباره‌ ارزش‌ کار و تاکید بر عمل‌ صالح‌وجود دارد. قرآن‌ به‌ شدت‌ انسان‌ را از حرف‌زدن‌های‌ بی‌عمل‌ منع‌ و همواره‌ تاکید می‌کند که‌فضل‌ خدا نصیب‌ کسانی‌ خواهد شد که‌ اهل‌ جهد وکوشش‌ و تلاش‌ باشند. در آیات‌ ۳۹ تا ۴۱ سوره‌نجم‌ آمده‌ است‌: و این‌ که‌ برای‌ انسان‌ بهره‌ای‌ جزسعی‌ و کوشش‌ او نیست‌ و سعی‌ او به‌ زودی‌ دیده‌می‌شود و سپس‌ به‌ او جزای‌ کافی‌ داده‌ خواهدشد. در یکی‌ دیگر از آیات‌ آمده‌ است‌: آن‌ کسی‌که‌ سرای‌ آخرت‌ را بطلبد و سعی‌ و کوشش‌ خود رابرای‌ آن‌ انجام‌ دهد، در حالی‌ که‌ ایمان‌ داشته‌باشد، سعی‌ و تلاش‌ او پاداش‌ داده‌ خواهد شد.

(سوره‌ اسراء، آیه‌ ۱۹)

براساس‌ یکی‌ دیگر از آیات‌ قرآن‌، هر کسی‌مسئول‌ کاری‌ است‌، که‌ انجام‌ داده‌ و بایدعکس‌العمل‌ آن‌ را چه‌ خوب‌ و چه‌ بد پذیرا باشد.در آیه‌ ۳۸ سوره‌ مدثر به‌ صراحت‌ این‌ موضوع‌مطرح‌ شده‌ است‌ که‌ هر کسی‌ در گرو اعمال‌خویش‌ است‌. آیه‌ ۹۷ سوره‌ نحل‌ بیانگر این‌مطلب‌ است‌ که‌ هر کس‌ عمل‌ صالح‌ کند، خواه‌ مردباشد، خواه‌ زن‌، به‌ او حیات‌ پاکیزه‌ می‌بخشیم‌ وپاداش‌ آنها را به‌ بهترین‌ اعمالی‌ که‌ انجام‌ داده‌اند، خواهیم‌ داد.

● ارزش‌ کار در سنت‌

در روایات‌ است‌ وقتی‌ که‌ پیغمبر اکرم‌ (ص‌) ازجنگ‌ تبوک‌ برمی‌گشتند،(سعد) یکی‌ از انصار به‌استقبال‌ ایشان‌ آمد و با وی‌ مصافحه‌ کرد. حضرت‌دیدند که‌ دست‌های‌ او زبر و خشن‌ شده‌ و پینه‌بسته‌ است‌، از وی‌ سوال‌ فرمودند چه‌ کار کردی‌ که‌دست‌هایت‌ این‌ قدر خشن‌ شده‌ است‌؟ سعدعرض‌ کرد یا رسول‌ا... زیاد بیل‌ زده‌ام‌. چون‌مجبور بودم‌ برای‌ نان‌ زن‌ و بچه‌ام‌ کار کنم‌.حضرت‌ دست‌های‌ سعد را گرفتند و بوسیدند وفرمودند: این‌ دستی‌ است‌ که‌ در آتش‌ نخواهدسوخت‌. نظیر این‌ مطالب‌ در زندگی‌ پیامبر و ائمه‌اطهار زیاد است‌. این‌ نشان‌ می‌دهد که‌ کار وکارگری‌ در نزد اولیا خدا چقدر ارزش‌ و عظمت‌دارد.

▪ حضرت‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌) :

کسی‌ که‌ برای‌تامین‌ زندگی‌ خانواده‌اش‌ زحمت‌ می‌کشد،همچون‌ کسی‌ است‌ که‌ در راه‌ خدا جهاد می‌کند -بر امت‌ خویش‌، بیش‌ از هر چیز از شکم‌ پرستی‌ وپرخوابی‌ و بیکاری‌ بیمناکم‌ - از رحمت‌ خدا دوراست‌ هر کس‌ که‌ بار زندگی‌ خویش‌ را به‌ روی‌دوش‌ مردم‌ افکند - خداوند متعال‌ دوست‌ داردهنگامی‌ که‌ یکی‌ از شما مسلمانان‌ کاری‌ را انجام‌می‌دهد با دقت‌ لازم‌ کارش‌ را ارائه‌ دهد - آن‌کس‌ که‌ از زحمت‌ و تلاش‌ و دسترنج‌ خویش‌خورد، در روز قیامت‌ مثل‌ برق‌ از پل‌ صراطمی‌گذرد.

▪ حضرت‌ علی‌ (ع‌):

برترین‌ کار آن‌ است‌ که‌رضای‌ خدا در آن‌ خواسته‌ شود - انسان‌ مومن‌همیشه‌ اوقات‌ مشغول‌ کار است‌ - کسی‌ که‌ کار کند،نیرویش‌ افزون‌ گردد. روزی‌ها دارای‌ وسیعه‌ وسببی‌ هستند، بنابراین‌ در به‌ دست‌ آوردن‌ روزی‌،به‌ روش‌ خوب‌ و پسندیده‌ عمل‌ کنید و نیکویی‌ رابکار برید - خداوند انسان‌ دارای‌ شغل‌ و حرفه‌ که‌امانتدار باشد را دوست‌ می‌دارد - بر شما باد که‌دست‌ از کار و تلاش‌ برندارید چه‌ در حال‌ نشاط وچه‌ در حال‌ کسالت‌ - به‌ وسیله‌ کار و کوشش‌، ثواب‌و پاداش‌ بدست‌ می‌آید نه‌ با کسالت‌ و تنبلی‌ - به‌وسیله‌ کارهای‌ شایسته‌ و نیک‌، درجات‌ وارزش‌های‌ انسان‌ها بالا می‌رود - عمل‌ و کارمعرف‌ انسان‌ مومن‌ است‌ - هیچ‌ کس‌ از شما در راه‌خدا شب‌ را به‌ صبح‌ نرسانید که‌ با ارزشتر از کسی‌ که‌برای‌ رفع‌ نیازهای‌ خود و خانوده‌اش‌ تلاش‌می‌کند - هر کسی‌ به‌ استقبال‌ کارها رود، دارای‌بصیرت‌ می‌شود - از تاخیر در کارها بپرهیزید،همچنین‌ از دست‌ دادن‌ فرصت‌ انجام‌ کارهای‌خوب‌، زیرا آن‌ موجب‌ پشیمانی‌ خواهد بود -کسالت‌ و تنبلی‌ آخرت‌ را نابود می‌کند.

▪ امام‌ جعفرصادق‌ (ع‌):

ملعون‌ است‌ کسی‌ که‌ بار زندگی‌ خودرا بر دوش‌ دیگران‌ افکنده‌ باشد. در طلب‌ روزی‌خود سستی‌ نورزید، زیرا پدران‌ شما زحمت‌می‌کشیدند و تلاش‌ می‌کردند تا آن‌ را به‌ دست‌آورند. با اعمال‌ خود دعوت‌ کننده‌ مردم‌ باشید ونه‌ با زبان‌تان‌.

▪ امام‌ باقر (ع‌):

هرگز به‌ آن‌ چه‌ نزد خداوندمتعال‌ است‌ دست‌ پیدا نمی‌کنید مگر به‌ وسیله‌عمل‌.

● ارزش‌ کار در فرهنگ‌ ملی‌ ما

کار در فرهنگ‌ ملی‌ ما نیز جایگاه‌ بسیار باارزشی‌دارد. ادبیات‌ ما مملو از مطالبی‌ است‌ که‌ مشوق‌ وموید پرکار بودن‌ انسان‌ است‌. تعلیم‌ و تربیت‌،اخلاق‌ و فرهنگ‌ ایرانی‌ نیز همواره‌ بر این‌ نکته‌تاکید داشته‌ است‌ که‌ کار سرمایه‌ جاودانی

‌انسان‌است‌. تا همین‌ چند سال‌ پیش‌ اکثر خانواده‌هاوقتی‌ بچه‌های‌شان‌ به‌ سن‌ و سال‌ نوجوانی‌می‌رسیدند، آنها را با کار و کارگری‌ آشنا می‌کردندو اکثر دانش‌آموزان‌ و حتی‌ دانشجویان‌ تا دو دهه‌پیش‌ در ضمن‌ تحصیل‌ کار می‌کردند و این‌ یک‌افتخار بزرگ‌ برای‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد فرهنگ کار در اسلام 19 ص