لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 9
(( تفکر هرگز یک فعالیت جدابافته و بدور از تاثیرهای زندگی گروهی نیست. از همین روی ، تفکر را باید در چهارچوب زمینه اجتماعی اش در نظر گرفت. ) لوئیس کوزر
شاعر اجتماعی کیست؟
شاعر اجتماعی کسی است که بر کلیه جریانهای زمانی و مکانی خود وقوف دارد. یعنی مذهب ، سیاست ، جامعه شناسی ، تاریخ و غیره. چنین شاعری قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را داشته و خود را جدا از مردم و اجتماعش نمی داند. (( باباطاهر درد زمانه خودش را شناخته بود ، خودش سوته دل بود و سوته دلان را خبر می کرد تا گرد هم آیند و غمها وانمایند. )) ۷ شاعر اجتماعی باید به دنبال (( درمان باشد نه تسکین ، به دنبال تفهیم باشد نه تسکین ، طبیب غمخوار باشد نه دلقک بیعار. )) ۸ و به یاری حقیقت هایی
می رود که نیازمند پناه اند و حنجره ای را طلب می کنند که فریادشان را به گوش اهلش برسانند. (( وقتی درست حرف زدی و حرف دلت ، شرفت ، مسولیتت و حرف مردم خود را زدی و حرف تقاضای تاریخ انسانی و شرفمند و پیشرو زمانه ات را زدی ، آن وقت احتمالا بل
یقینا مردم زمانهای بعد هم تو را به عنوان یک سند می شناسند ، یک شاخص. )) ۹ شاعر
وقتی به این نقطه می رسد می داند در کجای زمین ایستاده است و ستا ینده کدامین
معانی و اوضاع است.
شاعر اجتماعی وابسته به یک حزب و مبلغ یک تفکر ایدئولوژی نیست ، زیرا در غیر این
صورت شعر را که باید در خدمت کل جامعه و خیر تک تک اعضای آن باشد در خدمت گروهی خاص و اهداف ویژه ای در می آورد. چنین رویه ای آزادی را از شاعر گرفته و او را ملزم به چرخش در یک دایره بسته می کند.
(( تفکر هرگز یک فعالیت جدابافته و بدور از تاثیرهای زندگی گروهی نیست. از همین روی ، تفکر را باید در چهارچوب زمینه اجتماعی اش در نظر گرفت. )) لوئیس کوزر
شاعر اجتماعی کیست؟
شاعر اجتماعی کسی است که بر کلیه جریانهای زمانی و مکانی خود وقوف دارد. یعنی مذهب ، سیاست ، جامعه شناسی ، تاریخ و غیره. چنین شاعری قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را داشته و خود را جدا از مردم و اجتماعش نمی داند. (( باباطاهر درد زمانه خودش را شناخته بود ، خودش سوته دل بود و سوته دلان را خبر می کرد تا گرد هم آیند و غمها وانمایند. )) ۷ شاعر اجتماعی باید به دنبال (( درمان باشد نه تسکین ، به دنبال تفهیم باشد نه تسکین ، طبیب غمخوار باشد نه دلقک بیعار. )) ۸ و به یاری حقیقت هایی
می رود که نیازمند پناه اند و حنجره ای را طلب می کنند که فریادشان را به گوش اهلش برسانند. (( وقتی درست حرف زدی و حرف دلت ، شرفت ، مسولیتت و حرف مردم خود را زدی و حرف تقاضای تاریخ انسانی و شرفمند و پیشرو زمانه ات را زدی ، آن وقت احتمالا بل
یقینا مردم زمانهای بعد هم تو را به عنوان یک سند می شناسند ، یک شاخص. )) ۹ شاعر
وقتی به این نقطه می رسد می داند در کجای زمین ایستاده است و ستا ینده کدامین
معانی و اوضاع است.
شاعر اجتماعی وابسته به یک حزب و مبلغ یک تفکر ایدئولوژی نیست ، زیرا در غیر این
صورت شعر را که باید در خدمت کل جامعه و خیر تک تک اعضای آن باشد در خدمت گروهی خاص و اهداف ویژه ای در می آورد. چنین رویه ای آزادی را از شاعر گرفته و او را ملزم به چرخش در یک دایره بسته می کند.
مقاله تاثیر ناسیونالیسم بر شاعران و نویسندگان ایران زمین