تحقیق رشته مدیریت با عنوان بررسی میزان فرسودگی شغلی در بین پایوران ندسا و راهکارهای کاهش آن
با پیچیده ترشدن روز افزون جوامع امروزی، رسالت سازمانها برای برآوردن انتظارات جوامع، حساسی تر و مهم تر می شود، به طوری که می توان اذعان کرد که دنیای ما دنیای سازمانهاست و آنچه امروز در بین اهل فن و به اتفاق نظر به یقین تبدیل شده، نقش اساسی نیروی انسانی به عنوان عامل گردانده اصلی سازمانهاست. به عبارت دیگر، انسانها به کالبد سازمان جان می دهند. بی تردید، نیروی انسانی کارآمد و خود انگیخته می تواند برای رشد خود و توسعه و دستیابی به هدف های برنامه ریزی شده سازمان، بیشترین کارآیی را داشته باشد[1]. فرسودگی شغلی از جمله خطرات شغلی است که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این معضل علاوه بر بروز اثرات نامطلوب جسمی، عوارضی روانی متعددی نیز به همراه داشته است از واژه فرسودگی برای توصیف پاسخ های انسان در برابر فشارهای روانی تجربه شده استفاده می شود. فرسودگی شغلی در واقع در اثر استرسی های مداوم بوجود می آید [2]. از آنجا که همه افراد درجاتی از فشار عصب ای یا استرس را در محیط کار احساس می کنند و این در واقعیت، امری ملموس و ا نکار ناپذیری درسازمان های مدرن امروزی است. پژوهش ها نشان می دهند نوع شغل ، شر ایط نا مناسب کاری، تعارض در نقش ، فشار کاری بیش از حد ، فقدان حمایت اجتما عی، فرصت ها ی کم برا ی ارتقاء ، تغییرات سازمانی و رقابت شد ید از عوامل موثر در فرسودگی به شمارمی آیند[3].
فرسودگی شغلی[1] اولین بار در سال 1947 توسط سوبل[2] معرفی شد. وی به معرفی سربازانی پرداخت که دچار خستگی مفرط شده بودند. اینها سربازانی بودند که قبلا بسیار کارا بوده و اکنون از قبول مسئولیت روی گردان شده بودند، ناتوانی در تصمیم گیری داشتند و به کارهای ساده و روتین به جای کارهای چالشی علاقه نشان میدادند. آنها نشانههای افسردگی و عدم اعتماد به نفس را داشتند. اگرچه سوبل کسی بود که اولین بار واژه فرسودگی شغلی را به کار برد، فریدنبرگر[3] کسی بود که اولین مقاله در این زمینه را به چاپ رساند. او این نکته را بیان کرد که برخی از نشانههای فیزیکی و رفتاری در اشخاصی رخ داده بود که برای مدت یک سال در یک کلینیک کار کرده بودند. همانند سربازانی که نشانههای بیماری که گروهبان قدیمی نامیده میشد، را داشتند، این کارمندان نیز دچار افسردگی و خستگی روحی، عصبانیت و خشم و نسبت به همکاران خود بدبین شده بودند، انعطافپذیری خود را از دست داده و در برابر هر تغییر و پدیده جدیدی مقاومت میکردند. علائم فیزیکی که با آنها گریبان بودند شامل: خستگی، سر درد و بیخوابی بود. بعد از آن کارهای مشابهی در رابطه با پرستاران، پزشکان، تکنسینهای پزشکی، کارمندان خدمات اجتماعی، معلمان، مامورین پلیس و کارمندان کارخانه تولیدی انجام گرفت [4].فرسودگی شغلی، پیامدهای زیانباری بر سازمان، خانواده، زندگی اجتماعی و فردی بر جای می گذارد. از مهمترین آنها می توان به غییت زیاد کارکنان، تأخیر متوالی، شکایت های مختلف روان تنی ، کشمکش و تضاد در محیط کار، تغییر شغل و در نهایت ترک خدمت اشاره کرد. هنگامی که فرسودگی شغلی رخ می دهد فقدان روز ا فزون واقع بینی، کاهش انرژی در ادامه فعالیتهای سود مند، از دست دادن فلسفه نهایی زندگی و نبود احساس همدردی و اختلالهای روانی و جسمانی نمایان می شوند [1].به عبارت دیگر این مفهوم که دربرگیرنده خستگی عاطفی، نگرش منفی در پاسخ به دیگران و احساس عدم موفقیت فردی است، برای اولین بار در اوایل دهه 70 توسط فرید نبرگر[4] تئوریزه شد. وی فرسودگی شغلی را حالتی از خستگی و ناکامی میداند که به علت عدم وصول فرد به نتیجه دلخواه در روش زندگی یا ارتباطی به وجود میآید [5]. در واقع فرسودگی شغلی سندرمی مزمن است که مشتمل بر علایمی مانند احساس خستگی از کار و تلاش و به دنبال آن کنارهگیری از فعالیتهای شغلی است. فرسودگی شغلی دارای دو بعد درونی و بیرونی است. ابعاد درونی دربرگیرنده خستگی عاطفی، احساس خود کم بینی و احساس عدم موفقیت در کار است. ابعاد بیرونی شامل نگرش منفی نسبت به شغل، زندگی و رفتارهای کنارهجویانه از کار میشود. مسلش و جسکون[5] به عنوان دو تن از تأثیرگذارترین نظریهپردازان این حوزه، فرسودگی شغلی را کاهش سازگاری فرد بر اثر عوامل فشارزا و نشانگان خستگی جسمی و هیجانی تعریف کردند. به نظر آنها این نشانگان، منجر به ایجاد خودپنداری منفی در فرد، نگرش منفی نسبت به شغل و فقدان احساس ارتباط با دیگران میشود و ممکن است فرد را به سوی انواع بیماریهای روانی و جسمانی، سوق دهد [6].به طور کلی میتوانیم فرسودگی شغلی را نوعی اختلال بدانیم که به دلیل قرار گرفتن شخص در معرض فشار روانی برای طولانی مدت، در وی ایجاد میشود و نشانههای مرضی آن نیز فرسودگی هیجانی، جسمی و ذهنی است. ضمناً عزت نفس فرد مبتلا به این عارضه کم میشود و احساس ناسودمندی میکند [7]. یک نظر عمومی این است که بهترین و آرمان گراترین افراد دچار فرسودگی شغلی می شوند، یعنی افرادی که برای رسیدن به آرمانهای خود، بیش از حد تلاش نموده، اما می بینند تلاش هایشان کافی نیست.» دچار فرسودگی و حتی دچار بدینی می شوند. نظر دیگر این است که فرسودگی شغلی نتیجه نهایی در معرض فشارهای شغلی مزمن و طولانی مدت قرار گرفتن است. در نتیجه فرسودگی شغلی می بایست بیشتر در افرادی اتفاق بیافتد که مدت بیشتری به یک شغل اشتغالی داشته اند، تا افرادی که به تازگی شغلی را انتخابی نموده اند. برخی محققان در پی یافتن رابطه بین ویژگیهای شخصیتی با نشانگان فرسودگی شغلی بوده اند. مطالعات آنها نشان داد که افرادی که از لحاظ عاطفی دچار فرسودگی شغلی می شوند اغلب کمال گرا و به طور افراطی درگیر کار و اشتغال هستند و از طرفی، اهداف غیر واقع بیانه برای خود ترسیم می کنند. صفات و ابعاد شخصیتی می توانند توجیه کننده فرسودگی باشند[8].به عبارت دیگر فرسودگی شغلی سازهای چندبعدی است که در اثر فشارهای موجود در محل کار، نوع کار و سرخوردگی در کارکنان ایجاد میشود. به طور کلی غرسودگی شغلی به تغییرات منفی در نگرش، روحیه و رفتار افراد در مواجهه با فشار شغلی گفته میشود. فرسودگی شغلی در میزان خفیف اختلال روانی نیست ولی به آهستگی در طول زمان توسعه یافته و ممکن است به یک ناتوانی روانی تبدیل شود. به همین دلیل فرسودگی شغلی در راهنمای تشخصیص و آماری اختلالات روانی در رده اختلالات انطباقی طبقهبندی میکنند [9].با توجه به مطالبی که بیان شد مشخص شد که پیشگیری پدیده فرسودگی شغلی اهمیت زیادی برای سازمانها دارد. با توجه به این اهمیت در سالهای اخیر این پدیده، توجه بسیاری از محققان و دستاندرکاران بهرهوری نیروی انسانی را به خود جلب کرده است. با این که میزان دقیق شیوع فرسودگی شغلی مشخص نیست، اما روشن است است که این پدیده به دامنه وسیعی از نیروهای کار و نیرو انسانی صدمه میزند [10، 11 و 12].
و ...
در فرمت word
قابل ویرایش
در 85 صفحه
تحقیق رشته مدیریت با عنوان بررسی میزان فرسودگی شغلی در بین پایوران ندسا و راهکارهای کاهش آن