لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
تورم
تورم در بازار آزاد، علی الاصول،ارزش خارجی «ریال» را پایین میآورد یا به معنای دیگر ارزش ریال را برای خارجیها پایین میآورد و در مقابل ارزش پول خارجی دلار و لیره و یورو و فرانک و نظایر آن را بالا میبرد؛ در کشور خودمان، همواره با افزایش کاذب نرخ ارز درگیری داشتهایم و داریم وهمین افزایش نرخ و گران کردن دلار و سایر پولهای معتبر خارجی، سبب میشود تا روی قیمت کالا و اجناس داخلی هم به شدت تاثیر بگذارد. بنابراین در شرایط آزاد و مبادلات بینالمللی، وقتی که ارزش «ریال» پایین میآید. واردات نیز کاهش پیدا میکند. اما، در مقابل صادرات بالا میرود. این امر، در شرایط عادی با میل و رغبت کامل انجام میگیرد، ولی توجه فرمایید که این «ولی» خیلی مهم است، چون همانگونه که گفتهام در شرایط بازار آزاد، در شرایطی که مبادله میان کشورها آزادانه رد و بدل میشود واردات کم میشود و صادرات زیاد. لکن صادرات و واردات ما، کشش ندارد، یا به کلام کاملتر، ارزش ریال هر قدر افت کند و ارزش دلار هم هر قدر بالا رود، یا بالعکس، مطمئن باشید که واردات ما تقریباً ثابت میماند. چون کالاهایی را وارد میکنیم که نیاز داریم. نیازی تقریباً همیشگی و دایمی، به هر قیمتی که باشد یا به هر بهایی که بفروشند. صادرات ما هم به درد واردات ما گرفتار شده است. چون به خاطر همان نبود احساس امنیت سرمایهگذاری به سوی تولید نمیرویم. و اگر هم تولید افزایش یابد. چه بسا کشورهای فروشنده، از ما خرید نکنند. یا اینکه روابط سیاسی و اقتصادی ما، اجازه ندهد که در شرایط فعلی مثلا امریکا از ما خرید نکند.
در سال 1365 یا پیش از انقلاب و اوایل انقلاب، نرخ دلار در ایران زیر 70 ریال بود. در هر سال بیش از 600 میلیون دلار صادرات داشتیم. در صورتی که این روزها، آن رقم بسیار ریز و کوچک هفت تومانی، جای خود را به دلار 785 تومانی داده است. چیزی بیشتر از 100 برابر افزایش. اگر آن تئوری بازار آزاد صحیح باشد که: “ارزش دلار، زمانی تغییر پیدا میکند که روی صادرات و واردات اثری مثبت بگذارد.” می بینیم که این روزها با دلار 875 تومانی در حدود 6 میلیارد تومان صادرات داریم. به معنای دیگر صادرات ما 10 برابر شده، در حالی که ارزش ریال، بیش از 100 برابر تنزل یافته است. بنابراین نمیتوان در صحت علمی و عملی تئوری اقتصادی شک و تردید کرد و بگوییم این تئوری غلط است. بلکه این بحثها به گونهای مقابلمان ظاهر میشود که «تورم زایی» را به نمایش بگذارد.
براساس قانون عرضه و تقاضا، شرایط اقتصادی ما ناهماهنگ و ناسازگار است. زیرا قانون عرضه و تقاضا با صراحت میگوید: زمانی که نرخها صعود میکنند، باید به موازات آن تولید هم افزایش یابد و بالاتر برود. ما همواره شاهد بالا رفتن و ترقی قیمتها بودهایم و هستیم. اما، تولید به آن نسبت بالا نرفته است. پس با شتاب و عجله نمیتوان گفت که این یک تئوری بوده است. چون شما گاهی به عنوان مثال میگویید: آب از سربالایی، بالا نمیرود و نمیایستد، و هنگامی که به حرکت افتد، سرازیر میشود. پس این امکان وجود دارد، در مقابل آبی که سرازیر میشود سد بلندی بسازید و راه آب را ببندید. یا آنکه بگویید: آب در 100 درجه حرارت به جوش میآید. ممکن است در شرایط خاصی زیر 100 درجه هم به جوش آید. لیکن به چشم میبینیم که شرایط متغیر و تغییرپذیر است. بنابراین بیش از 30 سال است که به بیماری مزمن تورم مبتلا شدهایم. تورم دو رقمی، نزدیک به 20 درصد. و در تمام این مدت دراز و طولانی، هنوز نتوانستهایم که تورم را مهار کنیم. در حالی که ظاهرا اطبای متخصص و دانایی هم داشتهایم. پس یکی از پرسشهای اصلی این است که آنها در برابر این بیماری هولناک چه کردهاند؟
* آقای دکتر، در چنین شرایطی دولت چه نقشی دارد آیا میتواند در کنترل تورم گامی بردارد یا اینکه باید به تماشا بنشیند؟
* البته نقش دولت در چنین مواقعی مهم است، اما صلاح دولت و بانک مرکزی در این بوده و هست که دلار گران شود. چرا؟ برای اینکه دولت، تنها نهاد دارنده ارز ناشی از درآمد نفت است. برای اینکه دولت، نه فقط دولت آقای خاتمی که همه دولتها کسر بودجه داشتهاند. دولت متمایل است ارز را گرانتر بفروشد تا منابع مالی بودجه خود را تامین کند. و با توجه به این که دولت و بانک مرکزی هر دو قبول دارند که افزایش نقدینگی، افزایش تورم را هم در پی دارد. معهذا بانک مرکزی خواهان افزایش نرخ ارز است.
در دنیای پهناور امروز، ما دومین کشور دارنده ذخایر نفت و گاز هستیم، که هر روز هم با ذخایر تازهتری از نفت و گاز مواجه میشویم و چاههای تازهتری را کشف میکنیم، هم اکنون در سطح گسترده جهان؛ دلار نسبت به پولهای متغیر دیگر در حال تنزل است و کاهش مییابد و در اینجا، به جای آنکه ارزش ریال بالا و بالاتر برود، بر عکس کاهش مییابد.
توجه کنیم، روزهایی که دولت با پول نفت، ارز را گرانتر میفروشد. نه تنها نیازی ندارد که از بانک مرکزی یا سایر بانکها استقراض کند. بلکه میتواند بخشی از بدهیهای گذشته خود را هم به بانک مرکزی بپردازد. درحالی که گروهی از سودجویان دلار و رانتخواران و سفتهبازان و همکاران آنها دست به دست هم دادهاند و ارزش ریال کشور را پایین میآورند. ریالی، که هویت ملی ما است... .
· چه مشکلاتی بر سر راه اقتصاد ما باعث تشدید این نابسامانیها میشود؟
* ما با دو مشکل اقتصادی رویارویی داریم. اول تورم است. تورم دو رقمی و دیگری بیکاری است، تورم تندزدن ضربان نبض را نشان میدهد. لیکن تورم دو رقمی به معنای آنست که بدنه اقتصاد، در تب میسوزد و بیکاری دو رقمی هم با آن دو هم آواز و هماهنگ شده است. چون فرصت های «اشتغال» به قدر نیاز وجود ندارد. و در این راه، هر چه فریاد زنیم که اقتصاد ما خوب است، چون راه آهن کشیدهایم، متروی زیرزمینی داریم، سنگ آهن و فولاد و مس فروختهایم، برای ذخیرهسازی آب سدهای زیادی بنا کردهایم. این سخنان هیچ مشکلی را حل نمیکند. چون قلب در حال از کار افتادن است.
مشکل اقتصاد ایران، فقط اقتصادی نیست. اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... است. تا این دشواریها و معضلات رفع نشود، اقتصاد ما پا نمیگیرد و رشد نمیکند. فرضا اگر هم رشدی داشته باشد رشدی غیرفعال است که برای بنیان اقتصاد سازنده و کارا نیست.
· با کسری بودجه و افزایش هزینه ها چه می توان کرد؟
* هزینهها، افزایش مییابد اما، این هزینهها، هزینههای مولد نیست. دولت اگر برای تولید وام هم میگرفت، مانعی نداشت. دولت اگر نخواهد در تولید سرمایهگذاری کند به استقراض از بانک مرکزی نیاز ندارد. چون خوشبختانه در طول عمر دولت فعلی، مرتبا نرخ فروش نفت بالا و بالاتر رفته و از مرز بشکهای 45 دلار هم فراتر رفته است. حالا، اگر دولت، دست به استقراض زند، به امید آنکه توسعه اقتصادی صورت بگیرد، این عمل را باید ضرر و زیان مضاعف دانست.
*بسیاری از ثروتمندان و سرمایهگذاران ما، هم اکنون در خارج از کشوربه سر میبرند و درآن نقاط سرمایهگذاری میکنند. حال چگونه میتوانیم از آنها دعوت کنیم تا مجددا به ایران، برگردند؟
*امنیت سیاسی و اجتماعی، امنیت قضایی و سرمایهگذاری باید به شکلی، موجودیت و عملکرد خودشان را نشان دهند تا سرمایهگذاران خارجی و ثروتمندان هموطن ما با اطمینان کامل و رجاء واثق به ایران مراجعت کنند و ثروت و سرمایههای خودشان را در اینجا به کار اندازند.
بازگشت آنها بیش از هر چیز، به شرایط مساعدی نیاز دارد تا بتوانند با اطمینان خاطر به وطن خودشان مراجعت کنند، اما بسیاری از ما متاسفانه از مدیریت علمی و عملی و کارشناسانه محروم هستیم و نمیتوانیم مسایل پیش رو را با پیشبینیهای علمی و صحیح و کارساز آسان سازیم و حل کنیم. در صورتی که علم اقتصاد میتواند پیشبینی کند و بگوید این کار و این برنامه که میخواهید راهاندازی کنید چه پیامدها و چه نتایجی به دنبال خواهد داشت.
مقاله تورم در بازار آزاد