لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
اخلاق مدیریت
یکی از ارکان اساسی سعادت، در زندگی مادی و معنوی بشر ، اخلاق و فضائل اخلاقی است . زیرا در پرتو محاسن اخلاق و خلقیات حمیده ، موجبات تحکیم روابط اجتماعی فراهم می گردد، برخوردهای محبت بار که بر اساس یک سلسله اعتقادات اخلاقی صورت می گیرد شورد و نشاط را به کالبد زندگی می دمد و زندگی فردی و اجتماعی را در مسیر تعالی و تکامل ، بکام انسان گوارا می سازد.
تأثیر محاسن اخلاق در زندگی اقوام و ملتها تا جائیست که هر گاه آنرا مایه حیات انسانی و فرهنگی جامعه بحاس آوریم مبالغ گوئی نکرده ایم.
اقوام روزگار باخلاق زنده اند
قومی که گشت فاقد اخلاق مرد نیست
مطالعة تاریخ این نکته را بما ثابت می کند که یکی از مهمترین عامل موفقیتها و پیروزیها ، و یا شکستها و ناکامیهای جوامع بشری " عامل اخلاقی " بوده است. ملتی که حرکتهای خود را در چارچوب محاسن اخلاق به پیش برد، قلة رفیع سعادت و پیروزی را فتح نمود و در هر جامعه ایکه فضائل اخلاقی قربانی رذائل شیطانی گردید سقوط و انحطاط دامنگیر آن مردم شد.
قرآن کتاب آسمانی مسلمانان ، نمونه های فراوانی ، در جهت نمایش زیبائیها و زشتیها ، و نیز تأثیر هر یک از این نمونه ها در پیروزی و شکست امتهای پیشین را بیان داشته است که داستانها و قصص اقوام لوط ، هود ، صالح ، موسی سلیمان ، عیسی و ... بخشی از وقایع گذشتة تاریخ بشر می باشد.
پایه گذاران نهضت اخلاقی را باید پیامبران بزرگ خدا دانست ، زیرا آنها بودند که در طول تاریخ برا تربیت و سازندگی انسانها ، ضوابط و اصول اخلاق را ارائه دادند تا با طهارت فکرها و تطهیر دلها ، آلوده گیهای بیرونی و کدورتهای اجتماعی را از سطح جامع پاک سازند و انسان را در فضای معطّر محاسن و مصفّای اخلاق بکمال مطلوب برسانند. چنانکه پیامبر بزرگوار اسلام ، اساس بعثت خویش را در تتمیم اخلاق می داند و می فرمایند:
" اِنَّما بُعِثْتُ لاُتَمِمَّ مَکارِمَ الْاَخْلاقِ "
همانا من برای تکمیل والائیهای اخلاق برانگیخته شده ام.
باید توجه داشت که اجرای بخشی از اصول اخلاقی چون با خواهشهای نفسانی و ارضاء تمایلات حیوانی و شخصی انسان، تضاد دارد لذا مستلزم تحمل ناگواریها و دشواریهاست و این موضوع نیز قابل انکار نیست که در سایة رنج خویشتن داری و جهاد با نفس، گنج فلاح و پیروزی بدست می آید.
" قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّیها وَ قَدْ مَنْ دَسّیها "
کسیکه ضمی خویش را از اخلاق ناپسند تزکیه نماید رستگار است و هر آنکس که درون را به فساد و تباهی بکشاند زیانکار خواهد بود.
در اینجا با تکیه به سخنان پیشوایان دین ، به بخشی از برکات و زیبائیهائی که در سایة محاسن و مکارم اخلاق بدست می آید، اشاره می شود تا تأثیر اخلاق نیک در پیشرفت کار و دستیابی به سعادت روشن گردد:
حسن اخلاق مایه سعادت است:
" قالَ رَسُولُ اللّهَ (ص) : مِنْ سَعادَةِ الرَّجُلِ حُسْنُ الْخُلْقِ "
پیامبر خدا فرمود: یکی از عوامل سعادت انسان حسن خلق است.
حسن خلق مایه تحکیم روابط اجتماعی بر پایه مهر و محبت می شود:
" قالَ النَّبی (ص) : حُسْنُ الْخُلْقِ یثْبِتُ الْمَوَدَّةَ "
پیامبر اسلام فرمود: اخلاق نیک دوستی و محبت را تحکیم می بخشد.
حسن اخلاق سبب آبادانی و عمران جامعه است:
" قالَ الصّادِق (ع) : اَلْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ یعْمُرانِ الدِّیارَ و یزَیدانِ فی الْاَعْمارِ "
امام صادق (ع) فرمود: نیکی کردن و خوش اخلاقی ، شهرها را آباد و عمرها را
زیاد می سازد.
حسن اخلاق نشانة رشد اندیشه و کمال عقل است:
" قالَ الصّادِق (ع) : اَکْمَلْ النّاسِ عَقْلاً اَحْسَنَهُمْ خُلْقاً "
کاملترین مردم از نظر عقل کسی است که اخلاقی نیکوتر داشته باشد.
حسن اخلاق مایة عزت و سربلندی است:
" قالَ عَلی (ع) : رُبَّ عَزیزٍ اَذَّلَّهُ خُلْقُهُ وَرُبَّ ذَلیلٍ اَعَزَّهُ خُلْقُهُ "
علی (ع) فرمود: چه بسا عزیزی که اخلاق بد ، مایه ذلت او گشته و چه بسا ذلیلی
که خوش اخلاقی او را به عزّت رسانده است.
حسن اخلاق زندگی مادّی انسان را بهبود می بخشد:
" قالَ الصّادِق (ع) : حُسْنُ الْخُلْقِ یزیدُ فی الرِزقِ "
امام صادق فرمود: اخلاق نیکو روزی آدمی را افزایش می دهد.
حسن اخلاق در قیامت ، کفة اعمال نیک را سنگین تر می سازد:
" قالَ رَسُولُ اللّهَ (ص) : مامِنْ شیئٍ اَثْقَلُ فی الْمیزانِ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ "
پیامبر خدا فرمود: چیزی در میزان اعمال، سنگین تر از خوش خلقی نیست.
مدیریت که فن اداره یک تشکیلات است در اداره و هدایت امکانات مادّی و انسانی ، ریزه کاریها و لطافتهای بسیاری را لازم دارد، زیرا نقش اخلاق مدیر، در گرم نگاهداشتن شورها و برانگیختن انگیزه ها ، و در انسجام واحدها و سرعت بخشیدن بکارها و بدست آوردن نتیجه ها چیزی است غیر قابل انکار.
مدیری که متخلق باخلاق مدیریت نباشد، قادر به کشیدن بار مسئولیت نخواهد بود. اخلاق برای مدیر بمنزلة مشاوری آگاه و معاونی آشناست که مشکلات را مشکل گشا است و مدیریت با استمداد از روشهای آمیخته به اخلاق انسانی می تواند بسیاری از نابسامانیها را سامان بخشد و میزان شورانگیزه ها را بالا بیاورد و به مجموعه ی تشکیلات روحیه ای از صفا و محبت بدهد و بیجهت نیست که پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
یا بَنی عَبْدِ الْمُطَّلِبُ، اِنَّکُمْ لَمْ تَسَعُوا النّاسَ بِاَمْوالِکُمْ فَاَلْقُوهُمْ بِطَلاقَةِ الْوَجْهِ وَحُسْنِ الْبٌشْرِ.
ای فرزندان عبدالمطلب! شما نمی توانید با ثروتهای خود مردم را راضی کنید با گشاده روئی و برخورد نیکو با آنان روبرو شوید تا دلهایشان را بسوی خود معطوف دارید.
قرآن کریم یکی از عوامل موفقیت پیامبر اسلام را در مدیریت ، اخلاق نیک می داند و با صراحت می گوید:
فََبِِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْکُنْتَ فَظّاً غََلیظَ الْقَلْبِ الَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ .
حسن اخلاق و مهربانی تو با مردم رحمتی است از جانب خداوند ، و اگر تندخو و سخت دل
بودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.
چه بسیارند مدیرانی که با داشتن خصوصیاتی همانند قاطعیت ، تخصص ، قدرت و آگاهیهای لازم در سطح بالا قرار داشته اند، ولی بخاطر عدم رعایت مسائل اخلاقی در حوزة مدیریت ، موفقیت مطلوب را کسب نکرده اند و در نتیجه با ناکامی روبرو شده اند.
حکیمی در مورد مدیریت و فرماندهی لشگر سخنی حکیمانه دارد و می گوید:
" شایسته است که در فرمانده لشگر ده خصلت از اخلاق حیوانات وجود داشته باشد:
جرأت شیر، و حملة خوک، و مکر روباه، و شکیبائی سگ برزخم، و شبیخون زدن گرگ، و نگهبانی کلنک (کرکی) ، و سخاوت خروس ، و مهرمانی مرغ بر جوجه ، و پرهیز کلاغ ، و چاقی تعرو. "
" خلاصه در مکتب اسلام هدف اصلی حسن خلق ، اطاعت اوامر الهی ، اداء تکلیف دینی ، و جلب رضای پروردگار است. نتایج معنوی اخلاق حمیده ، تکامل روح ، پاکی فکر ، تعالی معنوی ، غلبه بر هوای نفس ، تخلق بفضائل ، و نیل برستگاری ابدی است. و فوائد دنیوی آن گسترش دوستی ، حسن روابط اجتماعی ، کسب محبوبیت ، افزایش سود مادی و رفاه آسایش زندگی است. برعکس سوء خلق برای بشر، تیره روزی و بدبختی ببار می آورد و آدمی را از سعادت مادّی و معنوی باز می دارد."
برای اینکه مسائل اخلاقی مدیریت را مشخص کنیم به بخشی از آندسته که دارای اهمیتی بیشتر هستند اشاره نموده و هر یک از آنها را با توضیحی مختصر فهرست می نمائیم:
1- پوشش عیبها
انسانهای شاغل در یک مجموعه ، دارای روحیات و استعدادهای متفاوتی هستند فردی دارای ذوق و ابتکار و شخصی بی بهره از خلاقیت و استعداد ، جمعی کندتر و دسته ای تندتر، انسانی دلسوز و همکاری بی تفاوت ... که همة این تفاوتها و خصلتها بخاطر عوامل گوناگونی است که جای بحث آن در اینجا نیست ، ولی می توان گفت که یکی از عوامل مؤثر در این تفاوتها ، تربیت و شیوه های تربیتی است که موجبات بروز و ظهور خصلتهای مثبت و منفی را در انسان بوجودمی آورد.
کمبودهای تربیتی ، و نارسائیهای فرهنگی ، بسیاری از نواقص و زشتیها را در افراد موجبمی شوند که جبران خسارتهای ناشی از آن بسادگی میسر نخواهد بود و صد البته مدیر در حدّ امکان و مسئولیتش باید جلو نفوذ نقصها و سرایت زشتیها را بگیرد ولی آنچه که قابل دقت می باشد اینست که شیوة برخورد مدیریت با عیبها و نقصها چگونه باید باشد؟
مدیر می تواند در برخورد با عیبها از شیوه هائی استفاده کند که هم نقصها برطرف گردد و گامی در جهت سازندگی انسانها برداشته شود و از طرفی هم به نشاط محیط کار آسیبی نرسد که در اینجا بچند شیوه بطور مختصر اشاره می شود:
مدیر باید از برملا کردن عیوب همکاران خود که موجبات شکستن روحیه و شخصیت آنان است جداٌ خودداری کند، زیرا افشای نقصها و شکستن روحیه ها نه تنها در بسیاری از
تحقیق در مورد اخلاق مدیریت اسلامی 32 ص