لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
به نام خدا
درمیان سوره ها و آیات قرآن آنجا که با صراحت وقاطعیت وتفصیل بیشتر از مساله وحی حضرت رسالت (ص)صحبت شده
همین سوره ی والنجم است.
حال بخود وعده می دهید که ابهام واشکال آن رفع شود وتحت تاثیر بیشتر وجاذبه آن قرار بگیرد .
اگر این آیات را فهمیده وقبول کرده باشیم مساله ی وحی و حقیقت نبوت و حقانیت قرآن برایمان روشن خواهد بود وبه مرحله ی یقین رسیده ایم بنده هم فوق العاده آرزومند بوده وهستم چنین ارمغان ارزنده ای در چنین شب عزیزی حضورتان هدیه کرده باشم وخود نیز نسیبی داشته باشم.
طرح مساله واشکالات آن
اما از حالاشمارا از یک انتظارخاموامیدواری تمام بیرون می آورم وصریح بگویم چنین وعده ای نمی دهم.
کار هر بزنیست خرمن کوفتن گاونر می خواهد مرد کهن
نه تنها بنده نادان نا چیز چنین وعده ای به شما نمی دهم سایرین نیز مرد کهن صاحب گاو نر کوبنده این خرمن نبوده ونیستند بلکه خدا هم چنین وعده ای بما نمی دهد )ویسئلونک عن الروح قل روح من امر ربی ومالاو تیتم) واز تو راجع به فرشته وحی پرسش میکنندبگو روح یا وحی کارپروردگار منست.
(من الا العم الا قلیلا) به شما جز دانش کمی نداده ایم .
ومی فرماید دسترسی بشر به وحی وفرشته ومنبع آن بسیار اندک است .
حال لابد از خودتان وبنده می پرسیدپس برای چه معطلیم ؟چیری را که عقل ما قد نمی دهد وبه آن نمی رسیم بیهوده چرا صحبتش را بکنیم ! پی کاری دیگر وحرف دیگر برویم.....
بلی در آیه فوق خداوند امیدواری زیاد نمی دهد.اما مایوس هم نمی کند. قلیل هم بتز یک چیزی است! به از هیچ چیز است
آمن آیه وحی رابعنوان یک مسئله غامض ودوری نشان میدهد که دانش واطلاع مختصری از آن بروی بشر گشوده شده است.
اگر در چنین وادی بی پایان ودد موضع تاریکی وارد می شویم-
که نمونه های آن برای مشاهده وآزمایش ما النار کالمعدوم است ومانند سایر حالات روانی نیست که در وجود خودمان نظیر وقیاسی پیدا کرده مطالعه نماییم – از آن جهت است که تمام مسئله دین(وبرای ما مسلمان ها تمام مسئله دنیا ) همین جاا ست.
اگر نتوانیم کم کیف وحی را به تمامه درک کنیم واندازه گیری نماییم لا اقل این قسمت از آن برای ما شاید ممکنو ضروری با شد که بدانیم اصلا وحی وتنریل در کار بوده است وقرآن حقیقتا کلام خدا است؟ یا آنکه بطور مستقیم لستنباط و کلام بشری است.
اهمیت یا ضرورت مساله
اگر این گره باز نشد واین مطلب حل نشد دیگر دین اعتقاد واطمینان و تمام آثار دنیوی واخروی مرتبت به ان حهصل نخواهد شد .
وخود قرآن می فرماید(وما منع الناس ان یومنو اذ جائهم الهدی الا ان قالوابعث الله بشرا رسولا)
آنچه مانع ایمن در برابر اعلام هدایت الهی میشود این نیست که در اصل هدایت یا صحتوخاصیت آن خیلی حرف داشته با شند مانع قبول وموجب تردید ومخالفت ان است که می گویند اصلا می شود خدا بشری را به پیغمبری مامور نماید؟ خود رسالت وارتباط مستقیم وحی است که اشکال مساله وسدراه می شود.
ملا حظه میکنید امروز تعلیمات انبیا اگر در جزییات آن نباشد . در اصول وروش کلی مورد قبول کل دنیا واقع شده است . بشر به پای خود وبا عقل وبینش خود پس از تجربیات طولانی بهمان احکام واصولی که انبیا از ابتدا گفته اند رسیده است وکم بیش عمل می کند یا می خواهد عمل کند.دروغ نگوید به یکدیگر خیانت نکنند حقوق همنوع را مرعی دارید از مال خود در راه خیر وحفظ اجتماع بهمصرف برسانیدنظافت و بهداشت داشته باشید پابند شرافت و عدالت بوده به دنبال علم برویدهدف شما شکم وشهوت وقدرت نباشد دنیا پرستی و مال دوستی ورباخواری یعنی استفاده از سر مایه بدون زحمت کار غلط است وامثال آن....
ولی همه اینها اگر قبول داسته باشیم وعمل هم بکنیم دین نمی شود.آخرت وثواب نمی شود وحرف سر آن است که صرف تجربه وعلم قبول دنیا راهم درست نخواهد کردو محرک برای عمل وگذشت وفداکاری نیست .
تامین دنیا وبهبود آداب واعمال زندگی فقط قسمتی از دین است وقسمت کوچکی از آن چیزی که برای خدا نباشد بی پایه وبقی نتیجه است دین نیست .
سطحی وزود گذراست وحداکثر بانگ ورنگی می باشد آرامش خاطر ونشاط وپرواز ایجاد نمی کند .وقتی عمل برای خدا نبود وبرای سود یا ارضای خود بود اتقا وتربیت وبنابر این تغییر حالت واکتساب حاصل نمی شود وقتی ارتقا واکتساب نبودکمال وثوابی هم بمصداق(به پاداش انچه کسب کردند وبدست اوردند) بد نبال نخواهد داشت.از اینکه بیاییم زیبایی و بزرگی وحتی درستی دستور های انبیا یا اسلام رانشان دهیم حتی موفق نشویم نبوق وقدرت ذاتی وعظمت وصفای خصائلشان راتشریح وتجلیل کنیم ولی ان احکام واخلاق را بالاخره ناشی ودنباله ای در مرتبه اعلی از سایر احکام واخلاق بالاخره ناشی ودنیاله ای در مرتبه اعلی از سایر احکام واخلاق ها استنباط های بشری بدانیم .
این کار ممکن است برای مومن ایجاد سکینه وتشفی خاطر وشوق بشتتری فراهم نماید ولی برای مرددومنکر ایجاد ایمان ویقیننمی کندد وشخص را وادار به عمل وحاضر وشایق بزحمات وفداکاریهای نمی نماید .
یک چیزدیکر لازم است .اسلام غیر از ایمان است .ایمان انست که داخل دل جزو وجود انسان شده باشد وایمان عملا حاصل نمی شود مگر انکه قبول کرده ویقینو اطمینان داشته با شیم که آنچه پیغمبر گفته است از طرف خدا است وخالی از اشتباه وخطا است خصوصا که دین همه اش اخلاق واحسان وطهارت نیست که به عاطفه نفسانی وآزمایشهای اجتماعی بانها رسیده باشیم .خدا وقیامت هم در ان هست که به حس و تجربه ما در نیامده ودر نمی آید اتفاقا چه از نظر نظری وفکری وچه از جهت آثار عملی و داخلی و خارجی اصل واساس هم آنهاست.
خلاصه باید دید حرف یزید درست است که می گفت: هاشم با ملک وسلطنت بازی کرد والا نه خبری آمدونه وحیی نازل شد.
بنا بر این با همه مشکلات ابهامهای موضوع وبا همه بی دانشی ولنگی خودمان باید دل به دریا بزنیم ودر این وادی بی پایان براه بیفتیم . امید است هر اشتباه وخطاونقصی که داشته با شیم و هر راه بهتری که دیگران بنظرشان بیاید اصلاح وراهنمایی کنند
ازچه راه وارد شویم؟
آیا راه معین است ؟یک راه وجود دارد ؟
مسلما خیر زیرا فرموده اند به تعداد خلا یق راه بسوی خالق است.
چون فکر می کنیم اکثریت حاضرین در مجلس مثل گوینده بلحاظ طرز تفکر و توجه به مطالب تربیت شدگان یا لااقل
دانلود مقاله کامل درباره شناخت وحی