لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه11
سارقین می گوید: اما کجا؟ من که نمی توانم به خانه برگردم چون طلاهای مادرم را سرقت کرده ام شما دو نفر هم که بچه ی این شهر نیستند به هتل هم که نمی توانیم برویم چون ممکن است پلیس ما را شناسایی کند و بعد هر سه نفر به جوان راننده خیره می شوند و سردسته با خنده می گوید بچه ها من یکجای خوب سراغ دارم که آدرس را آقای راننده بهتر از هر کس می داند جوان مرموز می گوید البته اشکالی ندارد چرا که نه؟ راستش را بخواهید من خیلی وقت بود که می خواستم بانکی را که شما زدید سرقت کنم و امروز هم برای بررسی نقشه ام به بانک مراجعه کرده بودم البته حق با شماست من نباید سهمی از شما طلب کنم ولی خوشحال می شوم که با یک گروه حرفه ای مثل شما همکاری کنم
صحنه شب ، نما داخلی ، خانه ی مسکونی مرد مرموز
سرمیز شام هر چهار نفر نشسته اند و خود را معرفی می کنند سردسته خود را احسان معرفی می کند و دو نفر دیگ رهم جبار و ناصر نام دارند جوان هم خود را فرشاد معرفی می کند.
احسان با لذت آب می نوشد و پول های کیف را بیرون آورده و می شمارد و می گوید چه شانسی آورده ایم پول ها شماره سریال مرتب ندارند و با خیال راحت می توانیم خرج کنیم اما بهتر است امشب بیرون نروید و سپس رو به فرشاد کرده می پرسد تلفن کجاست فرشاد با
تحقیق در مورد فیلمنامه اعتماد