صحنه
یک اتاق نشیمن معمولی و ساده، عصر یک روز تعطیل امین روی کاناپهای دراز کشیده و مینا در حالی که بشقاب میوهای روی پایش قرار دارد روی مبلی نزدیک امین نشسته و مشغول پوست کندن میوه است.
سعید و ستاره ساکنین واحد آپارتمان طبقهی بالای آنها هستند که به سفر رفتهاند و کلید منزلشان را به آنها دادهاند تا مینا و امین مراقب آپارتمان آنها باشند.
مینا خوش به حال سعید و ستاره [مکث] ببینم امین، بیداری هنوز؟
امین [در حالی که چشمهایش بسته است] اوهوم
مینا [مکثی در پوست کندن میوه] کاش ما جای اونا بودیم
امین [روی کاناپه رو به مینا غلتی میزند و به پهلو میخوابد]
حالا که جای خودمونیم و باید مواظب خونه و گل و گلدون و جک و جانورشون هم باشیم
مینا امین؟ واقعاً چرا این قدر زندگی ما و اونا با هم فرق داره؟
خودشون، زندگیشون .... همه چیشون یه جوریه ...
امین شیطون شدی نذاری یک چُرت بزنما
مینا پاشو بابا، چقدر این پهلو اون پهلو میشی، خواب اگر خواسته بود تا حالا چند بار تو رو با خودش برده بود.
پاشو .... پاشو میوه بخور .... نباید که همهی روز تعطیلو خوابید...
امین [در حالی که چشمهایش را باز کرده] نه ... نباید ...
چون تو نمیذاری
مینا امین، من زندگیمونو دوست دارم .... ولی .... زندگی اونا یه جورایی بهتر از زندگی ماست .... اونا شادترن
امین [مینشیند] این که مثل روز روشنه ... جای بحث نداره اگه منم درآمد سعید رو داشتم همینطور بود .... اون یه بازاریابه .... شغلش ایجاب.......
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 23 صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید .
پایان نامه عملی اطمینان نمایشنامهای در سه پرده