دانلود مقاله ی ترجمه شده ی حسابداری اثر ویژگی کمیته ی حسابرسی برآشکارسازی سرمایه فکری The effect of audit committee characteristics on intellectual capital disclosure فایل ترجمه به صورت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 12
برای دریافت رایگان اصل مقاله اینجا کلیک کنید
اثر ویژگی کمیته ی حسابرسی
برآشکارسازی سرمایه فکری خلاصه:این مقاله با استفاده از داده های مربوط به 100 شرکت انگلیسی ذکر شده ارتباط بین ویژگیهای حسابداری بریتانیایی و اشکارسازی سرمایه فکری (CI)بررسی میکند. در می یابیم به طور کلی افشای IC به شکل مثبت با ویژگی های کمیته ی حسابرسی مانند اندازه و تعداد جلسات و به شکل منفی با سهام مدیران کمیته حسابرسی مرتبط است. ما دریافتیم بین افشای IC و استقلال کمیته حسابرسی و تخصص اقتصادی ارتباط معنی داری وجود ندارد ما همچنین مشاهده کردیم .ارتباط بین ویژگی های کمیته ی حسابرسی و افشای IC با اجزای IC (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای) متفاوت است با اشاره به اینکه عوامل ذکر شده که اجزای گوناگون اشکارسازی IC را پیش میبرند متفاوت هستند. این نتایج پیامدهای مهمی برای سیاستگذاران دارد چون که آنها تایید می کنند که اثربخشی کمیته حسابرسی در فرآیندهای گزارش دهی شرکت یک تابع از ویژگیهای خاص است . معرفی: کمیته حسابرسی (ACS) نقش مهمی را در افزایش اثربخشی مدیران در مدیریت نظارت دارد با توجه به این بهبود فرایند گزارش دهی موجب کاهش عدم تقارن اطلاعات بین مدیریت و سهامداران میشود. یافته ها نشان میدهد ACS در فرایند گزارشگری مالی مهم هستند. تحقیقات حسابداری IC به عنوان یک منطقه مهم برای مطالعه بیشتر شناسایی شد.زیرا شرکت سرمایه گذاری های قابل توجهی در دارایی های مربوط به IC مانند توسعه R & D، توسعه انسانی و تبلیغات انجام میدهند. اما بین اطلاعات شرکتها و گزارشات اقتصادی عدم تقارن وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی اینکه آیا مکانیزم های حاکمیت شرکت های بزرگ، به ویژه AC، تحت تاثیر شیوه های افشای سرمایه فکری انگلستان قرار دارد . به طور خاص، مطالعه به بررسی رابطه بین ویژگی های AC (اندازه، تعداد جلسات، استقلال، سهام، و تخصص مالی) و افشا IC در گزارش سالانه میپردازد. علاوه بر این، مطالعه به بررسی رابطه بین ویژگی های AC و میزان افشای در اجزای جداگانه IC: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای میپردازد. انتظار می رود که AC به افشای IC را تحت تاثیر قرار دهد، ناشی از این تصور که مکانیسم های حکومت شرکت برای کاهش مشکلات نمایندگی طراحی شده است و افزایش آشکارسازی جهت کاهش این مشکلات نمایندگی در نظر گرفته شده است. برای مطالعه ما، ما معتقدیم که انگلستان یک محیط مناسب برای بررسی ارتباط بین IC افشا و ویژگی های AC ، فراهم می کند زیرا حاکمیت دقیق شرکت و نیازمندیهای اشکارسازی وجود ندارد، به عنوان مثال انچه در ایالات متحده وجود دارد. در انگلستان رویکرد رعایت و یا توضیح برای حکومت شرکت ها به تصویب رسید که حاکی از آن است که احتمال تغییرات بیشتر در هر دو ساختار حکومت شرکت ها و افشای میان شرکت وجود دارد. این مطالعات به طور کلی نشان می دهد که اگرچه افشای IC هنوز کم است، افزایش افشای IC در طول سال وجود داشته است. مطالعات انجام شده در ارتباط بین حاکمیت شرکتی و افشای IC عمدتا بر ساختار استقلال و مالکیتی با بررسی سیستماتیک محدود متمرکز شده است که نسبت به نقش AC در تاثیر بر ا شکارسازی IC کارگردانی میشود. مطالعات حاضر برای اولین بار شواهد سیستماتیک در رابطه بین ویژگی های AC و افشای IC را فراهم میکن نتایج نشان می دهد که افشای IC برای شرکت با ACS بزرگتر بیشتر است و تعداد ان نیز بیشتر است اما برای شرکت های که اعضای AC سهام بیشتری دارند کمتر است. نتایج نشان می دهد که اندازه AC با افشای هر سه اجزای IC به شکل مثبت همراه است در حالی که تعداد جلسات AC به افشای سرمایه ساختاری و ارتباطی مربوط میشود. سهام مدیران AC تنها به افشای سرمایه ساختمانی مربوط است. این یافته ها اهمیت استقلال(در شرایط سهام) و منابع خوب (از لحاظ اندازه و تعداد جلسات) AC را برای گزارش دادن از اطلاعات IC به بازار سهام نشان می دهد. انگیزه برای اشکارسازی IC: اهمیت اطلاعات IC به فرایند تصمیم گیری شرکت کنندگان در سرمایه گذاری بازار سهام در این نوشتجات به خوبی مستند شده است. مطالعات دیگر نشان می دهد که شاخص های خاص IC، مانند هزینه سرمایه R & D،رضایت مشتری و نفوذ بازار بر قیمت سهم و ارزش بازار تاتیر دارد که نشان میدهد سرمایه گذاران آنها را مرتط با ارزیابی سهام میدانند فاما و جنسن (1983) استدلال می کنند که جدایی مالکیت و کنترل در شرکت مدرن عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران خارجی ایجاد میکند این امر موجب افزایش هزینه های نمایندگی، مانند کاهش نقدینگی از سهام این شرکت، شهرت مدیریت، و هزینه های بالاتری از سرمایه میشود. Aboody و لو (2000) استدلال می کنند که عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در Icبحرانی تر از سرمایه گذاری در دارایی های فیزیکی و مالی است چون IC منحصر به شرکت های خاص است و نمی تواند به دنبال سایر شرکتها حدس زده شود. با این وجود هزینه های بالقوه اشکارسازی ممکن است مانع مدیران جهت فاش ساختن اطلاعات IC شود. مدیران انتشار اطلاعاتی که ممکن است به موقعیت رقابتی آسیب برساند و تنظیم تقدم افشا به عنوان بازدارنده های کلیدی افشای داوطلبانه IC را در نظر می گیرند. تا اندازه ای که مزایای استفاده از افشای IC بر هزینه ها بچربد، مدیران بیشتر احتمال دارد که انگیزه هایی برای افزایش افشا داشته باشند. با این حال، هنوز هم ممکن است انگیزه هایی برای خودداری از اطلاعات IC باشد به دلیل کاستی اطلاعات که توانایی سرمایه و بازارهای کار برای نظارت موثر مدیران را پنهان میکند. توسعه فرضیه: Parbonetti (2007) و لی و همکاران. (2008) نشان می دهد که مکانیسم حاکمیت شرکت های بزرگ، به ویژه ساختار هیئت مدیره ، در شکل دادن به استراتژی افشای IC شرکت های بزرگ مهم هستند.قوانین حاکمیت شرکتهای انگلیسی مسئولیت کلیدی هیئت مدیره را نمایش ارزیابی قابل فهم و متعادل عملکرد قتصادی ،موقعیت و چشم انداز تعیین میکند که شامل تهیه ی تفسیری از اصولی که شرکت ارزش بیشتری در درازا تولید یا حفظ میکند و استراتژیهایی که هدف شرکت را ارائه میکند میشود. اسمیت ریپرت و گروه ریبن AC را به عنوان کنترل نهایی روند گزارش دهی شرکتها میبینند. همچنین به عنوان مکانیسم کنترلی که عدم تقارن اطلاعات بین مدیریت شرکت و اعضای خارج از هیئت مدیره را کاهش میدهد تلقی میشود. در ادامه شواهد نشان میدهد که AC نقش مهمی در مطمئن بودن گزارش دهی اجتماعی و محیطی ایفا میکند که با IC تداخل دارد. Fearnley ، و هاینز (2008) در نتیجه تاکید بر اهمیت فزاینده ای از IC ها و اطلاعات مرتبط با آن در سطح هیئت مدیره و AC بر افزایش تمرکز بر مسائل مربوط به دارایی نامشهود توسط رئیس AC گزارش میدهند.
مقاله ی ترجمه شده ی حسابداری اثر ویژگی کمیته ی حسابرسی برآشکارسازی سرمایه فکری