ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درباره داستان زندگی امام حسین (ع)

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق کامل درباره داستان زندگی امام حسین (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره داستان زندگی امام حسین (ع)


دانلود تحقیق کامل درباره داستان زندگی امام حسین (ع)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :20

 

بخشی از متن مقاله

تولد و کودکی امام حسین ( ع) :

قلب مرد به تپش افتاده بود . با سرعت کوچه های شهر مدینه را پشت سر می گذاشت تا هر چه زودتر خود را به پیامبر برساند . دوست داشت اولین کسی باشد که آن خبر مهم را به رسول خدا می رساند . در راه هر که را می دید ، سرا غ پیامبر را می گرفت تا آنکه چشمش از دور به حضرت رسول افتاد . با عجله  خود را به پیامبر رساند در حالی که عرق از سر و صورتش جاری بود ، نفسی تازه کرد وگفت :«ای رسول خدا ! چشم ودل شما روشن باد !مژده دهید که خداوند فرزند دیگری به پاره تن شما – فاطمه «ع» -عنایت نمود .» با شنیدن این خبر ، لبهای حضرت به خنده گشوده شد وبرق شادی در چشمان مبارکش نمایان گشت . هفت روز از تولد دومین فرزند فاطمه زهرا «ع»گذشته بود که فرشته آسمانی از طرف خداوند خبر آورد که :«ای رسول ما !نام این مولود راحسین بگذار…»

حضرت زهرا (ع) برای فرزندش – حسین ـ گوسفندی را قربانی کرد تا آن را بین نیازمندان و فقیران شهر تقسیم کند. پیامبر، حسین را مانند حسن دوست داشت . او را در آغوش می گرفت و می بوسید وهمیشه می گفت :« حیسن از من است و من از حسینم.» پیامبر به یاران خود می فرمود: « هرکس حسن وحسین را دوست بدارد ،مرا دوست داشته است و هرکس با آنها دشمنی کند، با من دشمنی کرده است. » دوران کودکی : 

حسین«ع» دوران کودکی خود را همراه با برادرش حسن «ع» در کنار جدش ـ رسول خداـ و پدر و مهربانش گذراند. روزهایی با حوادث تلخ وشیرین که درسهایی از شجاعت ، محبت و فداکاری را به دنبال داشت.

یکی از آن وقایع آموزنده برای حسن و حسین «ع» مربوط به زمانی است که جدشان حضرت محمد «ص» به مسافرت رفته بودند و مادرشان حضرت زهرا «ع» با پولی که از همسرش علی «ع» گرفته بود به بازار رفت و با آن یک پرده و دو دستبند نقره خرید. حضرت زهرا «ع» یکی از دستبندها را به دست حسن کرد و دیگری را به دست حسین . پرده زیبایی را هم که خریده بود، بر درخانه آویخت مدتی گذشت. پیامبر از سفر بازگشت ویکسر به در خانة دخترش آمد تا بعد از مدتها دیداری داشته باشد. حضرت فاطمه«ع» ازخوشحالی دوید تا رسول خدا را در آغوش یگیرد؛ اما دید پدرش رفته است. بسیار غمگین و افسرده شد وبه فکر فرو رفت. با خودش گفت حتماً پدرم از چیزی ناراحت شده است. زود پردة گران قیمت را برداشت و با مهربانی دستبندها را از دست حسن وحسین بیرون آورد و به آنان گفت : « عزیزان من ! این دستبندها و پرده را پیش پدر بزرگتان ببرید. رسول خدا اکنون در مسجد نشسته است.» وقتی حسن و حسین وارد مسجد شدند، پیامبر سخن خود را قطع کرد. حسن و حسین را روی زانوهای مبارک نشاند و نوازش کرد. بعد دو نفر فقیر را صدا زد و دستبندها را به آنها بخشید. سپس نگاهی به جمعیت حاضر در مسجد انداخت و دونفر دیگر را که لباسی پاره و مندرس به تن داشتند صدا زد ، پرده ها را دو تکه کرد به آنها داد تا برای خود لباسی آماده کنند.

حسن وحسین «ع» از همان دوران کودکی علاقة زیادی به یادگیری علوم داشتند. یک روز هر کدام خطی نوشتند و خدمت رسول خدا آوردند و سؤال کردند : « خط کدام یک از ما بهتر است؟» حضرت، نگاهی به خط خوش آنها انداخت ودر حالی که لبخندمی زد ، فرمود:« هر دو خوب است .» گفتند :‌« نه کدام بهتر است؟» حضرت فرمود : «ای عزیزان من ! من مکتب نرفته ام و هرگز الفبایی ننوشته ام. خط شناسی کار کسانی است که اهل نوشتن باشند. از پدرتان سؤال کنید که خط نویس و کاتب وحی است.» حسن و حسین خدمت پدرشان علی «ع» رفتند و سؤال کردند :‌«خط کدام یک از ما بهتر است؟» امیرالمؤمنین نگاهی به چهرة معصوم فرزندان خود انداخت. حضرت نمی خواست بگوید خط کدام یک بهتر از دیگری است لذا لحظه ای به فکر فرورفت سپس در حالی که دوباره به خط خوش حسن وحسین نگاه می کرد ، فرمود: «هر دو خوب است؛ چون نوشتن را خودتان یادگرفته اید ،حق آن است که قضاوت این کار را به عهدة مادرتان بگذارید. به کارهای کودکان ، بیشتر مادران رسیدگی می کنند. هر چه او بگوید من هم همان را می پسندم.» حسن و حسین خدمت حضرت فاطمه «ع» آمدند و همان سوال را پرسیدند. حضرت زهرا فرمود: « هر دوخوب است آن قدر خط شما زیبا وخواناست که پیدا کردن تفاوت بین آنها کار مشکلی است اصلا بهتر است کار دیگری انجام دهیم . هرچند که این قرعه کشی است و خط شناسی نیست ، ولی خوب است . این گردنبندی که می بینید از عاج فیل است که هفت دانه دارد . این دانه ها را روی زمین می ریزیم . هرکدام از شما که دانه های بیشتری جمع کرد ، خط او از دیگری بهتر است . » حسن و حسین (ع ) قبول کردند . سپس حضزت فاطمه (ع) دانه ها را روی زمین ریخت آنها با سرعت دویدند و هر کدام توانستند سه دانه از روی زمین بردارند ، اما دانة آخری نصف شده بود و به هر کدام یک نصفه رسید، نتیجه مساوی بود ! حسن و حسین (ع) هر دو راضی و خشنود شدند و گفتند : « پایان کار همان شد که جدمان رسول خدا و پدرمان و شما فرمودید ، اما ما دلمان نمی خواست که دانة عاجی شکسته شود .» حضرت زهرا فرمودند : «دانه به دست شما شکسته نشد ، خدا آن را شکست و چیزی را که خدا بشکند ، بسیار ارزشمند خواهد بود . »

درسهایی که حسین (ع) در خردسالی از مکتب جدش رسول خدا آموخته بود باعث شد که با اخلاق و رفتاری دلنشین و شایسته مورد مهر و توجه همه قرار بگیرد . با آنکه کودکی بیش نبود ، ولی همیشه از حق و حقیقت دفاع می کرد .بسیار شجاع و بافراست بود . در پاکیزگی و ادب بین همسالان خود محبوبیتی خاص داشت . در سن نوجوانی میان جوانان بنی هاشم در سوارکاری و شمشیر زنی کم نظیربود . همه او را در حسن خلق ، امانت و عدالت به پیامبر شبیه می دانستند . بیشتر وقتها لباس سرخ بر تن داشت . بسیار با سلیقه و منظم بودو در اجرای احکام دین و اقامه نماز جدیت بسیار می کرد و هرگاه لازم می دید در کمال ادب حرفهایش را با دیگران به صراحت بیان می کرد . یک روز امیر المومنین به حسین (ع) فرمود « فرزندم ! برخیز و بالای منبر برووبا مردم سخن بگو . دوست دارم که مردم قریش تورا بهتر بشناسند وبیشتر قدر تو را بدانند و پیش تو فکر نکنند که تو چیزی نمیدانی .» حسن (ع) که در آن زمان جوان برومندی بود ، بالای منبر رفت و بعد از حمدو ثنای خدای بزرگ و درود بر رسول خدا فرمود :

« ای مردم علی (ع) شهر هدایت است ، هرکسی داخل آن شهر شود ، نجات پیدا خواهد کرد و هر کس از آن روی برگرداند و دوری کند ، هلاک و نابود خواهد شد . » وقتی حسین (ع) سخنانش تمام شد و ار منبر پایین آمد ، علی (ع) اورا در آغوش گرفت وصورتش را غرق دربوسه کرد. سپس روبه جمعیت کرد و فرمود : « … حسن و حسین امانتهای رسول خدا هستند که به من سپرده شده اند و من نیز آنها را به شما می سپارم . در روز قیامت رسول خدا از شما سؤال خواهند کرد که از امانتهای من چگونه نگهداری کرده اید . » با آنکه پیامبر و حضرت علی درباره حسن و حسین (ع) بسیار سفارش کرده بودند، بعد از شهادت علی (ع) کوردلان ، یک بار دیگر با شهادت امام حسین (ع) دشمنی خود را با خاندان پیامبر اعلام کردند .

بعد از شهادت امام حسن ، امام حسین (ع) به امانت و رهبری برگزیده شد . او مرد ایمان و عمل بود . شبها با خدا مناجات می کرد و روزها به کار و کوشش و راهنمایی مردم مشغول می شد . همیشه به فکر مردم فقیر و تهیدست بود و با آنان به نیکی رفتار میکرد و از آنان دلجویی می نمود . یه مردم می فرمود : « از همنشینی با مستمندان دوری نکنید .»

امام حسین «ع» همچون پدرش علی «ع»  در تاریکی شب کیسه های سنگین آذوقه را بر دوش می گرفت وبه خانه تهید ستان می برد . همة سعی و کوشش امام این بود که فقرو نابرابریها را از بین ببرد وعدل و برابری را برقرار کند .امام حسین (ع) تلاش می کرد تا مردم را هر چه بیشتر باخدا و آیین مقدس اسلام آشنا کند .

دوران امام حسین ( ع) و یزید :

در زمان امام حسین (ع) یزید ستمگر در شام به حکومت رسید . یزید به دروغ خود را جانشین پیغمبر می نامید . در آمد کشور اسلامی را صرف خوشگذرانی و قماربازی و کارهای شخصی خودش و دوستانش می کرد . یزید به دستورهای قرآن و احکام اسلامی بی توجه بود و با اعمال و رفتار خود ، نشان داده بود که برای رسیدن به حکومت ، تظاهر به مسلمان بودن می کند . وقتی یزید به حکومت رسید ، از امام حسین (ع) خواست که حکومت و رهبری او رابپذیرد و امضاء کند ؛ اما امام حسین که خود عهده دار مقام راستین امامت و ولایت اسلام بود ، نمی توانست رهبری و حکومت یزید ستمگر را قبول و امضاء کند . امام حسین (ع) سعی می کرد تا ذهن مردم را روشن کند و مردم را نسبت به حکومت یزید هوشیار و آگاه نماید . ایشان می فرمود : «مگر نمی بینید که حق پایمال شده است و ستمگری و باطل غلبه کرده است . در چنین زمانی هر مؤمنی باید برای شهادت آماده شود و از حق و حقیقت دفاع نماید . شهادت و جانبازی در راه خدا پیروزی است و زندگی با ستمگران جز ننگ و خواری چیزی نیست .»

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره داستان زندگی امام حسین (ع)

دانلود تحقیق کامل درمورد داستان زندگی امام حسین (ع)

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق کامل درمورد داستان زندگی امام حسین (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد داستان زندگی امام حسین (ع)


دانلود تحقیق کامل درمورد داستان زندگی امام حسین (ع)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :20

 

بخشی از متن مقاله

تولد و کودکی امام حسین ( ع) :

قلب مرد به تپش افتاده بود . با سرعت کوچه های شهر مدینه را پشت سر می گذاشت تا هر چه زودتر خود را به پیامبر برساند . دوست داشت اولین کسی باشد که آن خبر مهم را به رسول خدا می رساند . در راه هر که را می دید ، سرا غ پیامبر را می گرفت تا آنکه چشمش از دور به حضرت رسول افتاد . با عجله  خود را به پیامبر رساند در حالی که عرق از سر و صورتش جاری بود ، نفسی تازه کرد وگفت :«ای رسول خدا ! چشم ودل شما روشن باد !مژده دهید که خداوند فرزند دیگری به پاره تن شما – فاطمه «ع» -عنایت نمود .» با شنیدن این خبر ، لبهای حضرت به خنده گشوده شد وبرق شادی در چشمان مبارکش نمایان گشت . هفت روز از تولد دومین فرزند فاطمه زهرا «ع»گذشته بود که فرشته آسمانی از طرف خداوند خبر آورد که :«ای رسول ما !نام این مولود راحسین بگذار…»

حضرت زهرا (ع) برای فرزندش – حسین ـ گوسفندی را قربانی کرد تا آن را بین نیازمندان و فقیران شهر تقسیم کند. پیامبر، حسین را مانند حسن دوست داشت . او را در آغوش می گرفت و می بوسید وهمیشه می گفت :« حیسن از من است و من از حسینم.» پیامبر به یاران خود می فرمود: « هرکس حسن وحسین را دوست بدارد ،مرا دوست داشته است و هرکس با آنها دشمنی کند، با من دشمنی کرده است. » دوران کودکی : 

حسین«ع» دوران کودکی خود را همراه با برادرش حسن «ع» در کنار جدش ـ رسول خداـ و پدر و مهربانش گذراند. روزهایی با حوادث تلخ وشیرین که درسهایی از شجاعت ، محبت و فداکاری را به دنبال داشت.

یکی از آن وقایع آموزنده برای حسن و حسین «ع» مربوط به زمانی است که جدشان حضرت محمد «ص» به مسافرت رفته بودند و مادرشان حضرت زهرا «ع» با پولی که از همسرش علی «ع» گرفته بود به بازار رفت و با آن یک پرده و دو دستبند نقره خرید. حضرت زهرا «ع» یکی از دستبندها را به دست حسن کرد و دیگری را به دست حسین . پرده زیبایی را هم که خریده بود، بر درخانه آویخت مدتی گذشت. پیامبر از سفر بازگشت ویکسر به در خانة دخترش آمد تا بعد از مدتها دیداری داشته باشد. حضرت فاطمه«ع» ازخوشحالی دوید تا رسول خدا را در آغوش یگیرد؛ اما دید پدرش رفته است. بسیار غمگین و افسرده شد وبه فکر فرو رفت. با خودش گفت حتماً پدرم از چیزی ناراحت شده است. زود پردة گران قیمت را برداشت و با مهربانی دستبندها را از دست حسن وحسین بیرون آورد و به آنان گفت : « عزیزان من ! این دستبندها و پرده را پیش پدر بزرگتان ببرید. رسول خدا اکنون در مسجد نشسته است.» وقتی حسن و حسین وارد مسجد شدند، پیامبر سخن خود را قطع کرد. حسن و حسین را روی زانوهای مبارک نشاند و نوازش کرد. بعد دو نفر فقیر را صدا زد و دستبندها را به آنها بخشید. سپس نگاهی به جمعیت حاضر در مسجد انداخت و دونفر دیگر را که لباسی پاره و مندرس به تن داشتند صدا زد ، پرده ها را دو تکه کرد به آنها داد تا برای خود لباسی آماده کنند.

حسن وحسین «ع» از همان دوران کودکی علاقة زیادی به یادگیری علوم داشتند. یک روز هر کدام خطی نوشتند و خدمت رسول خدا آوردند و سؤال کردند : « خط کدام یک از ما بهتر است؟» حضرت، نگاهی به خط خوش آنها انداخت ودر حالی که لبخندمی زد ، فرمود:« هر دو خوب است .» گفتند :‌« نه کدام بهتر است؟» حضرت فرمود : «ای عزیزان من ! من مکتب نرفته ام و هرگز الفبایی ننوشته ام. خط شناسی کار کسانی است که اهل نوشتن باشند. از پدرتان سؤال کنید که خط نویس و کاتب وحی است.» حسن و حسین خدمت پدرشان علی «ع» رفتند و سؤال کردند :‌«خط کدام یک از ما بهتر است؟» امیرالمؤمنین نگاهی به چهرة معصوم فرزندان خود انداخت. حضرت نمی خواست بگوید خط کدام یک بهتر از دیگری است لذا لحظه ای به فکر فرورفت سپس در حالی که دوباره به خط خوش حسن وحسین نگاه می کرد ، فرمود: «هر دو خوب است؛ چون نوشتن را خودتان یادگرفته اید ،حق آن است که قضاوت این کار را به عهدة مادرتان بگذارید. به کارهای کودکان ، بیشتر مادران رسیدگی می کنند. هر چه او بگوید من هم همان را می پسندم.» حسن و حسین خدمت حضرت فاطمه «ع» آمدند و همان سوال را پرسیدند. حضرت زهرا فرمود: « هر دوخوب است آن قدر خط شما زیبا وخواناست که پیدا کردن تفاوت بین آنها کار مشکلی است اصلا بهتر است کار دیگری انجام دهیم . هرچند که این قرعه کشی است و خط شناسی نیست ، ولی خوب است . این گردنبندی که می بینید از عاج فیل است که هفت دانه دارد . این دانه ها را روی زمین می ریزیم . هرکدام از شما که دانه های بیشتری جمع کرد ، خط او از دیگری بهتر است . » حسن و حسین (ع ) قبول کردند . سپس حضزت فاطمه (ع) دانه ها را روی زمین ریخت آنها با سرعت دویدند و هر کدام توانستند سه دانه از روی زمین بردارند ، اما دانة آخری نصف شده بود و به هر کدام یک نصفه رسید، نتیجه مساوی بود ! حسن و حسین (ع) هر دو راضی و خشنود شدند و گفتند : « پایان کار همان شد که جدمان رسول خدا و پدرمان و شما فرمودید ، اما ما دلمان نمی خواست که دانة عاجی شکسته شود .» حضرت زهرا فرمودند : «دانه به دست شما شکسته نشد ، خدا آن را شکست و چیزی را که خدا بشکند ، بسیار ارزشمند خواهد بود . »

درسهایی که حسین (ع) در خردسالی از مکتب جدش رسول خدا آموخته بود باعث شد که با اخلاق و رفتاری دلنشین و شایسته مورد مهر و توجه همه قرار بگیرد . با آنکه کودکی بیش نبود ، ولی همیشه از حق و حقیقت دفاع می کرد .بسیار شجاع و بافراست بود . در پاکیزگی و ادب بین همسالان خود محبوبیتی خاص داشت . در سن نوجوانی میان جوانان بنی هاشم در سوارکاری و شمشیر زنی کم نظیربود . همه او را در حسن خلق ، امانت و عدالت به پیامبر شبیه می دانستند . بیشتر وقتها لباس سرخ بر تن داشت . بسیار با سلیقه و منظم بودو در اجرای احکام دین و اقامه نماز جدیت بسیار می کرد و هرگاه لازم می دید در کمال ادب حرفهایش را با دیگران به صراحت بیان می کرد . یک روز امیر المومنین به حسین (ع) فرمود « فرزندم ! برخیز و بالای منبر برووبا مردم سخن بگو . دوست دارم که مردم قریش تورا بهتر بشناسند وبیشتر قدر تو را بدانند و پیش تو فکر نکنند که تو چیزی نمیدانی .» حسن (ع) که در آن زمان جوان برومندی بود ، بالای منبر رفت و بعد از حمدو ثنای خدای بزرگ و درود بر رسول خدا فرمود :

« ای مردم علی (ع) شهر هدایت است ، هرکسی داخل آن شهر شود ، نجات پیدا خواهد کرد و هر کس از آن روی برگرداند و دوری کند ، هلاک و نابود خواهد شد . » وقتی حسین (ع) سخنانش تمام شد و ار منبر پایین آمد ، علی (ع) اورا در آغوش گرفت وصورتش را غرق دربوسه کرد. سپس روبه جمعیت کرد و فرمود : « … حسن و حسین امانتهای رسول خدا هستند که به من سپرده شده اند و من نیز آنها را به شما می سپارم . در روز قیامت رسول خدا از شما سؤال خواهند کرد که از امانتهای من چگونه نگهداری کرده اید . » با آنکه پیامبر و حضرت علی درباره حسن و حسین (ع) بسیار سفارش کرده بودند، بعد از شهادت علی (ع) کوردلان ، یک بار دیگر با شهادت امام حسین (ع) دشمنی خود را با خاندان پیامبر اعلام کردند .

بعد از شهادت امام حسن ، امام حسین (ع) به امانت و رهبری برگزیده شد . او مرد ایمان و عمل بود . شبها با خدا مناجات می کرد و روزها به کار و کوشش و راهنمایی مردم مشغول می شد . همیشه به فکر مردم فقیر و تهیدست بود و با آنان به نیکی رفتار میکرد و از آنان دلجویی می نمود . یه مردم می فرمود : « از همنشینی با مستمندان دوری نکنید .»

امام حسین «ع» همچون پدرش علی «ع»  در تاریکی شب کیسه های سنگین آذوقه را بر دوش می گرفت وبه خانه تهید ستان می برد . همة سعی و کوشش امام این بود که فقرو نابرابریها را از بین ببرد وعدل و برابری را برقرار کند .امام حسین (ع) تلاش می کرد تا مردم را هر چه بیشتر باخدا و آیین مقدس اسلام آشنا کند .

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد داستان زندگی امام حسین (ع)

دانلود تحقیق ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش


دانلود تحقیق ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش

 

مشخصات این فایل
عنوان: ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 28

این مقاله درمورد ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش می خوانید :


شناخت ظهور و بیان اوصاف امام عصر (عج)
   «امام ماه تابان و خورشید فروزانی است که پره ظلمت را می درد و اشعه تابناک نور هدایت را در همه جا می گسترد، در شدت تاریکی ها، در دل شهر ها ، در بیابانهای بی آب و علف ،در میان امواج کوه پیکر دریا نور افشانی می کند.امام آب حیات بخش و گوارایی است که تشنگان دانش و شیفتگان پاکی را از سر چشمه معارف حق سیراب می کند.امام مشعل فروزانی است که گمگشتگان وادی ضلالت و گمراهی را به شاهراه حق و حقیقت رهنمون می شود و چون خورشید فروزان با نور و حرارت خود خطرات تاریکی و سرما رانابود می سازد و هر کس از او دوری گزیند به هلاکت خواهد رسید».

   «امام امین خدا در روی زمین ،حجت خدا در میان مردم ، خلیفه خدا در پهنه گیتی،دعوت کننده به سوی خدا و دفاع کننده از حریم اوامر اوست».
   «امام یگانه دوران است که هیچ کس قدرت برابری با او را ندارد،هیچ دانشمندی نمی تواند با تو همگام شود، امام گنجینه علوم اولین و آخرین است و هرگز احدی نمی تواند امام را آنچنانکه هست بشناسد.امام با این ویژگی ها که از جانب خدای تبارک و تعالیبه او عطا شده،برتر از اندیشه مردمان است و از این رهگذر کسی حقّگزینش او را ندارد،که هرگز اندیشه ها نتوانند اورا بشناسند،نه هرگز.عقل ها در باره اش گم،افکار در شناختش گمراه،مغزها در تصویرش حیران،دیده ها از درکش ناتوان ، بزرگان در برابرش خردسال ،حکیمان در شناساییش سر گردان ، سخنگویان در مدحش گنگ و ناتوان،ادیبان در نعتش وامانده،بلیغان در وصفش فرو مانده، و همگی به ناتوانی خود معترفند».
   «چگونه می توان اوصاف امام را شمرد و بر اسرارش دست یافت و کسی را به جانشینی او بر گماشت؟!چه کسی می تواند به جای او بنشیند و پرسش ها را پاسخ گوید و نیازها را بر آورد؟!برای امامی که در اوج آسمانها جای دارد و خردها از شناختش ناتوانند،چگونه می توان بدل و جانشینی یافت؟!او کجا و اندیشه ها کجا؟!».
   امام باید دارای ویژگی های زیر باشد:
   1 ـ دانش و فضیلت او از همه انسان ها برتر باشدو هرگز در پاسخ مشکلی فرو نماند و هرگز جهالت به او راه نیابد.
   2 ـ در نگهبانی امت و مرزداری احکام شریعت هرگز کوتاهی نورزد و دچار ضعف و سستی نگردد.
   3 ـ معدن پاکی و پاکیزگی،کان تقوی و پرهیزگاری و اسوه قداست و عبادت باشد.
   4 ـ از طرف خدای تبارک و تعالی معین و از سوی رسول اکرم صلی الله علیه وآله اعلام شده باشد.
   5 ـ از تبار پاک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد.
   6 ـ در نسب او هیچ جای ابهام و ایراد نباشد.
   7 ـ از نژاد قریش،از تیره بنی هاشم و از تبار عبد مناف باشد که شاخه ای از درخت رسالت و شریفی از اشراف خاندان نبوت گردد.
   8 ـ دانش او در جوشش و فزونی،و بردباری اش در اوج کمال انسانی باشد.
   9 ـ کانونی از معنویات وآگاه بر تدبیر امور و واقف بر سیاست باشد.
   10 ـ از طرف خدا به عنوان«واجب الاطاعه»شناخته شود و به فرمان خدا و بندگان را خیر خواه و پند آموز باشد و حریم آیین خدا را حفظ کند و در نگهبانی و مرزبانی احکام شریعت تلاشگر باشد.
   خداوند منان ، پیامبران و امامان را از دانش بیکران خود آنقدر برخوردار می سازد که احدی در روی زمین نتواند به پای آنها برسد، از این رهگذرآنها از همه مردمان زمان خود برتر ، و از علوم آنها بی نیاز، وهمه امت به آنها نیازمند هستند و فقط آنها شایسته رهبری امت هستند.
ظهور بر اساس قدرت بی نهایت خداست
   چگونه ممکن است یک نفر در برابر همه ابر قدرت های شرق و غرب قیام کند و همه رژیم های جابرانه را از صفحه روزگار بر اندازد و بر ویرانه های کاخ های ستمگران ،حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت و آزادی بنیان نهد؟!
   پاسخ این سؤال در ضمن مقدمه ای کوتاه چنین است:
   تمام قدرت های متصور در جهان هستی دو نوع است:
   1 ـ قدرت های محدود و ارزیابی شده
   2 ـ قدرت های نا محدود و نا پیدا کرانه
 

  تمام دولت های بزرگ و کوچک جهان از ابر قدرت ها گرفته تا کشورهای نیمه مستقل،از تمام جهات محدود و ارزیابی شده هستند، از لحاظ نفوس و جمعیت از جهت وسعت و مرز جغرافیایی ،از نظر قدرت نظامی و اقتصادی.
   تمام نیرو های تخریبی جهان که در اختیار ابر قدرت های شرق و غرب است با همه تنوع و گستردگی اش محدود و ارزیابی شده است.
   کوتاه سخن اینکه:اگر تمام قدرت های اهریمنی شرق و غرب و سازمان های بین المللی جهان را یکجا جمع کنیم باز هم قدرت محدود و ارزیابی شده است و از قسم اول است.
   اما قدرت بی نهایت و نامحدودی که اگر همه فنرهای الکتریکی برای سنجش و محاسبه آن بسیج شوند،قادر به ارزیابی آن نخواهند بود، قدرت نا پیدا کرانه حضرت احدیت است ، که قیام آخرین باقیمانده از
حجتهای حضرت پروردگار بر اساس آن قدرت بیکران خواهد بود.آنگاه اگر همه قدرتهای اهریمنی جهان دست به دست هم بدهند و در برابر ارتش حق صف آرایی کنند ، یک لحظه نیز تاب مقاومت نخواهند داشت. و اینک دلایل این گفتار از قرآن کریم و احادیث معتبر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام:
   «وَ لَه اَسلَمَ مَن فِی السَّماواتِ وَالاَرضِ طَوعاً وَ کَرها».
   یعنی:«همه آنچه در آسمان ها و زمین است،خواه و ناخواه تسلیم و اراده او هستند.»
 سوره آل عمران آیه83
   پیشوای ششم شیعیان در تفسیر این آیه فرمودند:«هنگامی که قائم علیه السلام قیام کند نقطه ای در زمین نمی ماند جز اینکه در آن به یکتایی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گواهی داده می شود».
   هنگامی که ابن بکیر از محضر امام رضا علیه السلام در مورد این آیه سؤال می کند می فرماید:«در حق قائم علیه السلام نازل شده است،هنگامی که ظاهر شود آیین مقدس اسلام را به یهود و نصاری و صائبین و ملحدان ومرتّدها و کافران جهان عرضه می کند هر کس بپذیرد او را به نماز و ذکات و دیگر تکالیف یک مسلمان فرمان می دهد و هر کس امتناع کند گردنش را می زند تا در همه شرق و غرب جهان جز موحد باقی نباشد».
   «یَدُاللهِ فَوقَ ایدیهِم».
   یعنی:« دست قدرت خدا برتر از همه دست ها و قدرت هاست».
 سوره فتح آیه10
همه رژیم ها ساقط می شوند
   از وعده های قرآن کریم و احادیث معتبر خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام استفاده می شود که به هنگام ظهور تنها باقیمانده از حجتهای پروردگار ، تمام حکومتهای جهان سقوط خواهند کرد و رژیمی در روی زمین نخواهد ماند و سر تا سر کره خاکی تبدیل به یک کشور، یک امت ، یک شماره ، یک پرچم و یک قانون اساسی خواهد شد و آن حکومت حقّه حضرت «بقیه الله» با پرچم«البیعه لله» با« توحید کلمه»به سوی« کلمه توحید»می باشد.
   قرآن کریم در این رابطه می فرماید:
   خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند وعده فرموده است که آنان را در روی زمین جانشین قرار دهد، چنانکه  پیشینیان را جانشین قرار داده بود،و آنها را از دینی که برای آن ها پسندیده متمکّن سازد و آنها را بعد از خوف و وحشت  به امنیت و آرامش برساند ، تا مرا بپرستند و به من شرک نورزند».
 سوره نور آیه55
   ابو بصیر می گوید امام صادق علیه السلام در مورد این آیه فرمود که این آیه در حق قائم (عجل الله تعالی فرجه)و اصحاب او نازل شده است.
 
کشته شدن شیطان به دست آن حضرت
   در قرآن آمده:ابلیس( پدر شیاطین) به خدا عرض کرد:خدایا مرا تا
روز قیامت مهلت بده خداوند فرمود:به تو تا روز وقت معلوم مهلت داده می شود.
   از این تعبیر می شود در خواست شیطان، اجابت نشده است ، و طبق فرموده امامان علیه السلام منظور از روز وقت معین وقت ظهور امام قائم (عج) است،بنابراین شیطان در این وقت کشته می شود .
   ما در روایات می خوانیم شخصی در مورد جمله «یَوم الوقت المعلوم» که در آیه مذکور آمده از امام صادق (ع) سؤال کرد ،امام(ع) فرمود :
    وقتی که قائم ما(عج) ظهور کند و به مسجد کوفه بیاید در این مسجد،شیطان به حضور آن حضرت می آید و زانو می زند و می گوید:
«یا وَیلَهُ مِن هذا الیَومِ؛
ای وای از این روز»
آنگاه امام (عج)موی پیشانی شیطان را می گیرد و گردنش را می زند و او را به هلاکت می رساند ،این روز وقت معلوم،(در آیه مذکور) است.   
   بنابراین شیطان کشته می شود ، ولی در اینجا این سؤال پیش می آید، پس دیگر مردم ،آزاری در اراده ندارند و همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خدا خواهند شد؟
   آزادی اراده واختیار از انسانها گرفته نمی شود،منظور از کشتن شیطان این است که ریشه های فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حکومت مهدی (عج) نابود می گردد و به جای آن عقل و ایمان حکومت می کند .چنانچه در حدیثی دیگر نیز می خوانیم:
   «در صحف ادریس پیامبر (ع) آمده :تو ای شیطان تا زمانی که مقدّر
کرده ام که زمین را در آن زمان از کفر و شرک وگناه پاک سازم، مهلت داده خواهی شد ، ولی در این زمان(به جای تو) بندگان خالص و پاکدل و با ایمان روی کارآیند آن ها را خلیفه  و حاکم زمین می کنم  و دینشان را استوار می سازم ،که آنها تنها مرا می پرستند و هیچ چیز را شریک من قرار نمی دهند، در آنروز است که تو(شیطان) و همه لشکریانت از پیاده و سواره را نابود می سازیم».
   به این ترتیب می فهمیم در آن زمان دیگر حنای شیطان و بچه هایش  رنگ ندارد،و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبری حجت (عج) همچون خفاش هایی در برابر خورشید تابناک عالمند،نتیجه می گیریم مرگ شیطان فرا رسیده است
.....

بخشی از فهرست مطالب مقاله ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش

‌« پیشگفتار»
ویژگی های حضرت مهدی (ع)و حکومت جهانی اش
پدر،مادر و ولادت امام زمان(ع)
سخنی درباره نیمه شعبان
حضرت مهدی منتظر(عج)کیست؟
سیمای حضرت مهدی (عج)
چگونگی غیبت صغری و نواب چهارگانه
نشانه های ظهور در شب معراج
علم به وقت ظهور از آن خداست
شناخت ظهور و بیان اوصاف امام عصر (عج)
ظهور بر اساس قدرت بی نهایت خداست
همه رژیم ها ساقط می شوند
کشته شدن شیطان به دست آن حضرت
نقش زنان در انقلاب حضرت مهدی(عج)
منابع


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش

دانلود تحقیق امام علی (ع)

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق امام علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق امام علی (ع)


دانلود تحقیق امام علی (ع)

 

مشخصات این فایل
عنوان: امام علی (ع)
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 30

این مقاله درمورد امام علی (ع) می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله امام علی (ع) می خوانید :

از سفارشات امام علی ( ع ) به فرزندش حسن بن علی علیه السلام :
آن را هنگام بازگشت از صفین در حاضرین نوشته است از پدری که در آستانه فناست و چیرگی را پذیرا است زندگی را پشت سر نهاده و بر گردش روزگار گردن داده ، به شکوهنده جهان است و آرمنده سرای مردگان و فردا کوچنده از آن ، فرزندی که آرزومند چیزی است که بدست نیاید ، رونده راهی است که به جهان نیستی درآید .
فرزندی که بیماریها را نشانه است و در گرو گذشت زمانه تیر مصیبتها بدو پران است و خود دنیا را بنده گوش به فرمان ، سوداگر فریب است و فنا را وامدار و بنده مردن و هم گوینه اندوهای جان آزار و غمها را همنشین است و آسیبها را نشان به خاک افکنده شهوت هاست و جانشین مردگان ، اما بعد از آنچه آشکار از پشت کردن دنیا برخود دیدم و از سرکشی روزگار و روی آوردن آخرت برخویش سنجیدم ، مرا از یاد جز خویش باز می دارد و به نگریستنم بدانچه پشت سر دارم نمی گذارد جز که من هر چند مردمان را غمخوارم ، بیشتر غم خود را دارم ، این غمخواری  رأی مرا باز گردانید و از پیروی خواهش نفسم حقیقت کار را برایم آشکار نمود و مرا به کاری راست واداشت که   بازیچه ای در آن نبود و به حقیقتی رو به رو ساخت که دروغی آن را یا بود .
تو را دیدم که پاره ای از منی بلکه دانستم که مرا همه جان و تنی چنانکه اگر آسیبی به تو رسد بمن رسیده و اگر مرگ سر وقت تو آید رشته زندگی مرا بریده ، پس کار تو را چنان کار خود شمردم و این اندرزها را به تو راندم تاتو را پشتیبانی بود ، خواه من زنده بمانم تو را در کنار یا مرده و جایگزین دارالقرار .
تو را سفارش می کنم به ترس از خدا و پیوسته در فرمان او بودن و دلت را به یاد او آبادان نمودن به ریسمان اطاعتش چنگ در زدن و کدام رشته استوارتر از اطاعت خدا میان خودداری اگر بگیریش و بدان آری ، دلت را به اندرز زنده دار و به پارسائی بمیران و به یقین نیرو بخش .
پسرکم چون دیدم سالیانی را پشت سر نهادم و به سستی در افتاده ، بدین وصیت برای پیشدستی کردم و خصلتهائی را در آن برشمردم از آن پیش که مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه دارم بتو ناگفته ماند یا اندیشه امنیز همچون تنم ، نقصانی بهم رساند یا پیش از نصیحت من پاره ای خواهشهای نفسانی بر تو غالب گردد یا فریبندگیهای دنیا ترا بفریبد ، پس همچون شتری باش گریزان و سرسخت و نافرمان و دل جوان همچون زمین ناکشته است . هر چه در آن افکنند بپذیرد پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود .
پس این وصیت را در عهده ات می گذارم و تو را به خدا می سپارم و بدان پسرکم آنچه بیشتر دوست دارم از وصیتم بکار بندی از خدای ترسیدن است و از آنچه بر تو واجب داشته ، بسنده کردن ، رفتن به راهی که پدرانت پیمودند و پارسایان خاندانت بر آن راه بودند .
پس پسرکم وصیت مرا نیک دریاب و از بکار بستن آن روی متاب و بدان آنکه مرگ را بر سر آدمی می آورد همان است که زندگی را در دست دارد و آنکه می آفریند همان است که می میراند و آنکه نابود می سازد آن است که بازمی گرداند و آنکه به بلا       می آزماید هم او عافیت عطا می فرماید وبدان که جهان بر پای نمانده جز بر سنتی که خدا کار ان را بر آن رانده که یا نعمت است و یا ابتلا و سرانجام پاداش روز جزا یا دیگر چیزی که خواست و برما نا پیداست .
و بپذیر از رشک نا بجا که آن درستکار را به نادرستی کشاند و پاکدامن را به بدگمانی خواند و هر یک از خدمتکارانت را کاری بعهده بگذار و آن را بدان کار بگمار تا هر یک وظیفه خویش بگذارد و کار را به عهده دیگری نگذار و خویشاوندانت را گرامی بدار که آنان جون مال تواند که بدان پروا می کنی و ریشه توانگر به آن باز می گردی و دست تو که بدان حمله می آوری دین و دنیای تو را به خدا می سپارم و بهترین داوری را از وی برای تو درخواست دارم ، امروز و هر زمان هم در این جهان و هم در آن جهان  جهان .                                                                                                    ((  والسلام ))
 
فرمان امیر المومنین علی ( ع ) به مالک اشتر :
مالک پسر حارث نخعی بود ، رد یکی از پیکارها تیری بر گوشه چشمش اصابت کرد و اثری از آن به جای ماند و بدین جهت او را مالک اشتر نامیدند .
مالک اشتر در تاریخ سرداران اسلام یادگارهایی برجسته دارد و می توان گفت فتوحات اسلام در شام و آسیای صغیر مرهون فعالیت و فداکاری او بوده است . مالک از    صمیمی ترین و خدمتگذارترین یاران امیر المومنین علی ( ع ) و در همه کارها او را یاری می نمود .
آنگاه که قشون شام برای تصرف مصر بدان جا شتافت ومحمد بن ابی بکر والی جوانسال آنجا شکست یافت ، امیرالمومنین مالک را به فرمانداری مصر برگزید و با دستورات کامل بدان سوی فرستاد .
اما هنوز به مصر نرسیده بود که تحریک معاویه بوسیله نافع یکی از غلامان عثمان که در خدمت او بود و کینه اش را بدل داشت ، مسموم گردید مالک را در خدمت امیرالمومنین مقامی ارجمند و عزیز بود بدان سان که پس از مرگش اشک ریزان می فرمود :
مالک برای من چنان بود که من برای رسول خدا بودم
و باز می فرمود :
 کیست که چون مالک تواند بود ؟ او بازوی من بود که در مرز کشور مصر از دوشم بیفتاد و در خاک نهان شد .
اینک ترجمه فرمانیست که امیرالمومنین علی ( ع ) هنگام اعزام او به مصر صادر فرموده است و جامع ترین دستورات جهان باقی را در بردارد ……
بسم الله الرحمن الرحیم
این فرمان است که بنده خدا علی امیرالمومنین به مالک پسر حارث نخعی معروف به اشتر عطا می کند وبه موجب آن فرمانداری کشور مصر و خزانه خراج آن را بدو                می سپارد و نیز اختیارات سپاه اسلام را که در آنجا متمرکزند تحت فرمان او می گذارد . استناد این فرمان مالک اشتر مامور است که شئون اجتماعی و اقتصادی مصریان را تحت نظر مستقیم خویش در آورده ، به آبادی آن مملکت جدا" قیام کند .
در این فرمان بیش از همه چیز پسر حارث را به پرهیزگاری و اطاعت خداوند متعال وصیت می کنم و از او انتظار داریم که در انجام اوامر الهی دقیقه أی فروگذار نکند . ما باز خاطر نشان می نمائیم که سعادت هر دو جهان به رضای خداوند گروگان است . آنچنان که بی خشنودی خدا ، هیچ طاعت پسندیده مقبول نخواهد افتاد .
فرماندار مصر موظف است که از احکام مقدس اسلام ، با تمام وسایلی که در دست دارد طرفداری کند و به آن کمک نماید تا در مقابل به یاری و نصرت ایزد متعال امیدوار باشد. فرماندار مصر باید دیو هوس و مشتهیات خود را همچون پارسایان پیوسته به زنجیر دهد و عبادت مقهور و محبوس دارد ، زیرا عفریت نفس آتشی است خاموش نشدنی و فروزان ، اگر دمی انسان را غفلت زده بیند ، ناگهان دوزخ آسا شعله می گردد و خرفی سعادت دنیا و حیات او را خاکستر کند .

یوسف مصر در دادگاه عشق ، با همان دامان پاک و گریبان دریده که بر عصمتش گواه و صادق بودند ، چنین گفت :
(( من خود را تبرئه نمی کنم و یکباره بار گناه را بر دوش ظریف ذلیخا نمی گذارم ، زیرا اهریمن نفس همواره افسون کند و آدمی را به ناشایست وا دارد ، جز در پناه خداوند مهربان کس از وسوسه او ایمن نتواند بود ))
ای مالک هیج میدانی آنجا که اکنون با سیطره و سلطنت تو اداره می شود کجاست ؟
آنجا کشور مصر است ، آنجا سرزمین فراعنه وبارگاه پادشاهان بزرگست که فراخنای جهان در جولان کمیت ایشان میدانی تنگ و نارسا بود ، مصرکشوری کهنسال و دیرین است که با روزگار کشتی ها گرفته و به تمام گرما و سرمای جهان نبرد کرده است ، تا امروز همچون تو حکمرانی را بر سینه وسیع و پرطاقت خویش مشاهده می کند و در زندگی طولانی خویش پادشاهان دادگر دید و همچنان تاجداران بیدادگر ، آگاه باش که در تاریخ روزگار نام تو در صفحه بیدادگران با ننگ نگاشته نیاید ، آنچنان که تو در کار پیشوای پیشین خود نگران بودی ، مردم نیز رفتار تو را به دقت بیشتری مراقبت می کنند و از کار وکردار تو غافل نیستند و آنچه تو درباره وی می گفتی ، بشنو که درباره تو نگویند.
خداوند گوشی شنواست که گفتار بندگان خویش را همی شنود و به داد دادخواهان رسیدگی و توجه همی فرماید .بنده پرهیزگار ناگزیر است سخت حساس و بیدار باشد ، تا زبان کسان به دشنام و تشفیع او آلوده نگردد .
ای مالک برای روزگار سختی چه ذخیره ای بهتر از نیکوکاری می توانی گذارد ؟
آیا کدام پس انداز از عدل و داد برای ملوک و حکمرانها بها دارتر تواند بود ؟ پس بر غضب و شهوت خویش مقتدر باش و از آنچه بر تو حلال نیست سخت بپرهیز .
دانی که نفس پرهیزگار کدام است ؟ آن که در تمام حوادث زندگی بر هوس خویش پا گذارد و در داوری کاملا" بی طرف ومیانه رو باشد .
ای مالک مهربان باش و رعیت را با چشمی پرعاطفه و سینه ای لبریز از محبت بنگر .
زنهار نکند ای چوپان که در جامه شبانی گرگی خونخوار باشی و در لابه لای پنجه های لطیف چنگالهای دلخراش و جانفرسای پنهان داری ؟
الا ای فرمان فرما ، فرمانبرداران تو از دو صنف بیرون نیستند : یا مسلمانند که با تو یک کیش و دین دارند و یا پیرو مذاهب بیگانه که با تو هم نوع و همجنسند .
ای بشر آنها هم بشرند ، همچنان که تورا در زندگی لغزشی در پیش است ، آنها نیز بدون لغزش نخواهند بود . پس باید با آن دیده در آنها بنگری که توقع داری خداوند در تو بنگرد .
ای مالک تو بر مصر حکومت می کنی و امیرالمومنین برتو ، ولی پروردگار بی همتا بر ما همه ، یعنی بر عالم وجود حاکم مطلق و پادشاه تواناست .او که ما را امام و والی بر بندگان خود قرار داده آزمایشی حکمی کند تا چگونه این وظیفه خطیر را به پایان        می رسانیم ، تو ای سلحشور ، تو ای قوی پنجه ، با هر که نبرد می کنی با خدای نتوانی جنگید .او توانا و مقتدر است نه هیچ کس از دست انتقامش نتواند گریخت ونه از لطف و مرحمتش بی نیاز تواند بود .

مالک : انصاف و عدل سرلوحه برنامه حکومت است . تو که با خانواده و عشیره خود به مصر می روی و ممکن است برخی از مصریان را بیش از دیگران دوست بداری ، هرگز در قضاوت و داوری این گونه تعلقات را مراعات مکن .
دادگاه خانه ملت است و قانون حق عموم . در مقابل قرآن خویشاوندی و علاقه خصوصی هرگز موقعیت و احترام نخواهد داشت . کلام منادی آزادی و مساوات است و عموم مسمانان باید از این ندای آسمانی برخوردار گردند .
ای پسر حارث اگر چنین نکنی و همگان را با نظر مساوی ننگری ، بر بندگان خدای ظلم کرده ای و خداوند توانا را به دشمنی خویش برانگیخته ای ، آری هر کس ستم کند  دشمن خدا خواهد بود . دشمنی با خدا کار آسانی نیست وای بر آن کس که آفریدگار کائنات برخصومتش اراده کند ، چه زود که دست حق بر زمینش زند و عاقبتش را در دو جهان تباه کند .
ای پسر حارث ، خدای خود را غافل مپندار که او همیشه در کمین ستمکاران است . فریاد بندگان را به دقت گوش کند و کوچکترین مظلمه از بزرگترین کسان صرف نظر نفرماید . می دانی که محبوبترین صفتها برای زمام دار در همه حال چیست ؟ آن که همواره در راه زندگی میانه رو و متوسط باشد و عدلش مانند ابر رحمت سراسر کشور را در سایه گیرد و با جدیت تمام بکوشد که زیر دستانش را راضی و خشنود سازد . ای مالک از خشم مردم بترس که نمونه ای از خشم خداوند قهار است .
همیشه مقربان و نزدیکان خود را فدای مصلحت عموم کن ، زیرا ویژگان هر چه از تو برنجند هرگز بار بخش توده قابل مقایسه نیست .چاپلوسان ثناگورا از خود بدوردار زیرا آن ناکسان همیشه طالب نعمت و آسایشند و روز سختی چه آسان تر به چنگ بلا سپرده خود به گرد دیگری حلقه زنند .
باری تا می توانی با پرهیزگاران درآمیز ودر معاشرت عناصر صالح پایه دولت خویش استوار کن ولی در عین حال فراموش مکن که آنها هم بشرند از غرایز رذیله ووسوسه نفس منزه نیستند یعنی در همه حال که همنشین دانشمند و با تقوای خو را می نوازی بیدار باش تا چشم طمع بر دین تو نگشاید و از مقامت سوء استفاده نکنند . علاوه بر این باید دانست که افراط در مهربانی رعیت را مغرور کند و به کبر و نخوتش سوق دهد تا درجه ای که کار به جاهای باریک بکشاند .
من و تو هر دو سربازیم و سزاوار است بنام عزیزترین آرزوهای خود از مقام الوهیت درخواست کنیم که عمر ما را در خاک و خون میدان پیکار به پایان رساند و فضیلت شهادت نصیبمان کند تا در آن جهان گلگون کفن و سپید روی از خاک برخیزیم .
پسر حارث ، در این جا فرمان ما به پایان همی رسد و سرانجام تو را همان سخن گویم که رسول اطهر در پایان زندگانیش به من گفت :
ای پسر ابوطالب نماز بگذار و از مال خویش تهیدستان و مستمندان را بهره من ساز و بر زیردستان مهربان ومشفق باش .
(( انا الی الله راغبون . والسلام ُ علی رسولِ الله و لا قوهِ الا بالله العَلی العَظیم ))
خطبه شقشقه
(( ذلکَ شَقشَقه‘ هدَرت‘ ثّمَ قَرَت   )) آن شعله ای بود که برافروخت وفرونشست .
.....

بخشی از فهرست مطالب مقاله امام علی (ع)

مقدمه                                         1
پیشگفتار                                         3
بررسی علی (ع) در ادیان مختلف                         7
ترجمه متن انگلیسی                                 8
علی (ع) و پیشگویی حضرت داوود                         8
علی (ع) و استمداد حضرت سلیمان (ع)                     9
ترجمه لوح سلیمان                                    11
از سفارشات امام علی (ع) به فرزندش حسن بن علی (ع)                    20
فرمان امیر المومنین علی (ع) به مالک اشتر                                 24  
خطبه شقشقه                                                30
منابع و ماخذ                                                35    
درس روش تحقیق دکتر اصفهانی

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق امام علی (ع)

تحقیق درباره توحید حضرت ابراهیم (ع)

اختصاصی از ژیکو تحقیق درباره توحید حضرت ابراهیم (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره توحید حضرت ابراهیم (ع)


تحقیق درباره توحید حضرت ابراهیم (ع)

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

تعداد صفحات فایل: 4 + 4 + 6

کد محصول : 001Shop

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 


 

 قسمتی از محتوای متن 

 

توحید ابراهیم (ع)  در برابر بت پرستی :

 

بت پرستی ؛ پرستش مجموعه ی سنگ هایی که عده ای بدوی و جاهل که نمی فهمیدند و شعور نداشتند ؛ جایی می گذاشتند و بعد می رفتند می پرستیدند نیست . تکوین و تدوین بت پرستی در جامعه ی بشری فلسفه ی جامعه شناسی دقیقی دارد .
بت پرستی یعنی مکتبی که متولیان دروغین دین به نام دین در تاریخ ساخته اند ؛ چنان که نژاد پرستی و طبقه پرستی به وسیله ی فلسفه ی یونانی و فلسفه ی شرقی به نام « عقل »‌برای « توجیه وضع » ساخته شد . بنابراین مبارزه با بت پرستی به معنای مبارزه با یک سنت احمقانه ای که به علت بی شعوری مردم به وجود آمده است نیست .
مبارزه با بت پرستی ؛ یعنی ریشه کن کردن زیر بنای اعتقادی ئی که برای اختلاف و تبعیض و ستم و بردگی در جامعه ی بشری به وجود آمده است و به وجود آورده اند . این معنی آن است که چون چنین است ؛ ابراهیم بنیانگذار نهضتی است که می خواهد بشریت را نجات دهد ؛ اگر نه شکستن چند بت در بابل که این همه حرف و سر و صدا ندارد که بزرگترین فرستادگان خداوند افتخارشان ؛ انتساب به مذهب ابراهیم باشد !
اگر کار ابراهیم فقط شکستن مجسمه هایی باشد که معبود قرار می گرفت و بعد هم از میان رفت اینکه دیگر جنگ ندارد و ارزش فعلی ندارد ؛ ارزش تاریخی دارد .یک عده گرفتار یک سنت انحرافی بودند بعد ابراهیم آمد و از میان برد و بعد هم پیامبر اسلام جامعه اش را که باز گرفتار انحراف شدند ؛ اصلاح کرد و رفت و بشریت نجات پیدا کرد !

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
/images/spilit.png

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره توحید حضرت ابراهیم (ع)