دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 20
مفهوم و تعاریف کارآفرینی
واژه Entrepreneur مشتق کلمه فرانسوی Entreprendre است که بمعنای متعهدشدن می باشد. کارآفرین کسی است که ایجاد موسسه جدید را تعهد می کند, آنراسازمان می دهد, سرمایه را جمع آوری
می کند و تمام یا بخش عمده خطرات آنرا می پذیرد .
استیونسون، کـارآفرینی را فرایند خلق ارزش،همراه با منابعی منحصر به فرد جهت بهره برداری از یک فرصت می داند.
تیمونز کارآفرینی را توانایی خلق وساخت چیزی از هیچ چیز میداند این مفهوم یعنی شروع، انجام، دستیابی و ایجاد یک شرکت یا سازمان.
انواع کارآفرینی
بحث انواع کارآفرینی بحثی است که پس از وارد شدن کارآفرینی به حوزه مدیریت و سازمان در دهه های 1960 و 1970 مطرح شد. بدین جهت کارآفرینی به سه نوع کارآفرینی مستقل , کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی (شرکتی) تقسیم شده و در هر مورد تحقیقات فراوانی صورت گرفته است که بیشتر این تحقیقات حول تفاوت های کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی و نیز راههای تسهیل ایجاد و رشد سازمانهای کارآفرین صورت گرفته است. محققینی همچون برگل مان به تشریح چگونگی ایجاد شرکتهای کارآفرینانه فرعی درچارچوب شرکتهای مادر پرداختند و معتقد بودند آنچه که بین تمامی انواع کارآفرینان بطور مشترک می توان یافت انجام یک فعالیت مخاطره آمیز می باشد و هدف از تعلیم فرایند کارآفرینی در سازمانها در واقع اولویت دادن به اقدام به فعالیتهای مخاطره آمیزی, نسبت به برنامه های جاری شرکت می باشد .
به طور کلی ادبیات کارآفرینی نشان می دهد که کارآفرینی در سه زمینه یا قالب ذیل شکل می گیرد:
1- در قالب افراد آزاد غیر وابسته به سازمان ( کارآفرینان شخصی-کارآفرینی مستقل )
Individual entrepreneurs - Independent entrepreneurship
2- در قالب کارکنان سازمان ( کارآفرینان سازمانی - کارآفرینی درون سازمانی )
Intrapreneurs- intrapreneurship( intrapreneuring)
-3 در قالب سازمان ( سازمان کارآفرین - کارآفرینی سازمانی)
Entrepreneurial Organizatron - Coporate entrepreneurship
کارآفرینی مستقل
آنچه در بحث کارآفرینی بیشتر مدنظر بوده و بیشتر به آن پرداخته اند بحث کارآفرینی مستقل است. کارآفرینی مستقل ( آزاد) فرایندی است که کارآفرین طی میکند تا فعالیت کارآفرینانه ای را بطور آزاد به ثمر رساند. اساساً سه انگیزه اولیه باعث می شود که کارآفرینان برای خودکار کنند که عبارتند از:
- نیاز به پیشرفت
- علاقه به آزادی و استقلال
- احتیاج به رضایت شغلی.
از سوی دیگر پاداشهای حاصل از کارآفرینی مستقل همچون رفاه اقتصادی و اجتماعی و شهرت و نیز شکل گیری بازارهای سرمایه بصورت یک صنعت نوین و تمایل آن به سرمایه گذاری مخاطره آمیز سبب شده تا کارآفرینان با سهولت بیشتری نسبت به گذشته برای تحقق فکرها و اجرای پروژه هایشان به منابع مالی دست پیدا کنند.
کارآفرینی درون سازمانی
از اوایل دهه هفتاد محققان صحبتهایی راجع به کارآفرینان سازمانی و مستقل به میان می آورند اما از سال 1985 که پینکات از ترکیب واژه های entrepreneurship و intra واژه intrapreneurship را ابداع کرد، کارآفرینی درون سازمانی رسماً تعریف و به ادبیات کارآفرینی وارد شد. پینکات می گوید: کارآفرینی درون سازمانی فرایندی است که کارآفرینان سازمانی از طریق آن سبب تغییر می شوند. کورن وال و پرلمن معتقدند که کارآفرینی درون سازمانی پروسه ای است که از طریق آن محصولات، فرایندها و ایده های جدید در سازمان به اجرا گذاشته می شود و توسعه می یابند. او می افزاید پروسه کارآفرینی درون سازمانی به کلی با پروسه کارآفرینی مستقل فرق دارد و تفاوت در وضعیت محیطی آنها برای هر یک مزیتها و اشکالاتی بوجود می آورد. اساساً کارآفرینی درون سازمانی و بالطبع کارآفرینان سازمانی، در سازمانهایی که شرایط و بستر سازمانی کامل و مناسبی برای کارآفرینی وجود نداشته باشد مورد تحسین قرار نمی گیرند و خوشایند آنها نیستند. لذا صرفاً وجود تعداد اندکی کارآفرین در سازمان دلیل بر نشانه کارآفرین بودن سازمان نیست. بلکه افزایش تعداد کارآفرینان، رضایتمندی آنان و وجود کارآفرینی گروهی در سازمان، بیانگر پیشرفت و ارتقا سطح کارآفرینی سازمان است. بنابراین نباید چنین تصور کرد که کارآفرینی درون سازمانی تنها در سازمانهای کارآفرین دیده می شود بلکه در سازمانهای سنتی و بروکراتیک(غیرکارآفرین) نیز می تواند اتفاق بیفتد، اما به قدری نادر است که نمی تواند سازمان را در محیط های پیچیده، پویا،رقابتی، و نامطمئن ، موفق و ابقا نماید.
لذا، فرق کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی در این است که کارآفرینی سازمانی شرایط و بستری را در سازمان فراهم می کند که اولاً هر شخص یا گروهی که بخواهد پروسه کارآفرینی درون سازمانی را طی کند بتواند سریع ، راحت و اثربخش آن را به اجرا درآورد و ثانیاً محرک، مشوق و آموزش دهنده افراد برای اجرای فعالیتهای کارآفرینانه باشد. شایان ذکر است که در ادبیات کارآفرینی، در بسیاری از موارد، کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی به یک معنی به کار رفته و مرز شفاف و دقیقی بین آنها ترسیم نشده است، اما هرچه پارادایم کارآفرینی گسترده می شود این مرز و تفاوت بارزتر می گردد.
مدل کارآفرینی درون سازمانی :
کوراتکو و همکارانش در سال 1993 (( مدل تعاملی کارآفرینی درون سازمانی)) را که براساس سه فاکتور مشخصات سازمانی، مشخصات فردی و حادثة ناگهانی و طی هشت گام انجام می پذیرد را ارائه نمودند که در ذیل به آنها اشاره می شود:
1- مشخصات سازمانی عبارتست از حمایت مدیریت ارشد سازمان، استقلال و آزادی در انجام کار، پاداشهای مناسب، وجود فرصت کافی برای انجام فعالیت کارآفرینانه و وجود حد و مرزهای سازمانی.
2- ویژگیهای فردی: تمایل به مخاطره پذیری و ریسک جویی، تمایل به آزادی عمل و استقلال کاری، نیاز به توفیق، هدفگرایی و داشتن آرمان و نیز مرکز کنترل داخلی.
3- وقایع تسریع کننده/ حادثه ناگهانی: تصمیم به انجام فعالیت کارآفرینانه در سازمان در نتیجة تعامل بین سه فاکتور ویژگیهای سازمانی و فردی و نوعی حادثة ناگهانی که موجب ایجاد انگیزه در کارآفرین می گردد، صورت می پذیرد. ترکیبات گوناگونی از این سه عامل میتواند منجر به بروز رفتارهای کارآفرینانه گردد به 3 حالت آن اشاره می شود:
- شرایط نوع A: شرایطی که سازمان به تکنولوژیهای مدرن نیاز دارد و از طرفی مدیریت ارشد از نوآوری بشدت حمایت می نماید. دراین حالت افرادی که توانایی انجام رفتارهای خلاقانه و کارآفرینانه را دارند، شرایط را برای شروع فعالیت، مناسب می بینند.
- شرایط نوع B: حالتی که در آن، سازمان دچار تغییرات اساسی (در ساختار و محتوا) گردیده و در آن نوآوری و خلاقیت تشویق و ترغیب می گردد. دراین شرایط کارکنانی که نیاز به توفیق بالایی دارند، پس از یک دوره تصلب و انجماد سازمانی و گرفتاربودن در زنجیرة مقررات و قوانین خشک اداری، شرایط را برای بروز رفتارهای کارآفرینانه فراهم می بینند.
- شرایط نوع C: حالتی که در آن،سازمان از طرفی بواسطة برخی محدودیتهای درون و برون سازمانی مجبور به کاهش هزینه ها گردیده است و از طرفی بصیرت و دوراندیشی مدیریت ارشد، زمینه را برای بروز ظهور ایدههای خلاقانه و نوآورانه در سطح وسیعی فراهم کرده است دراین شرایط افرادی که نیاز به استقلال و آزادی عمل بیشتری دارند، به فعالیتهای کارآفرینانه ترغیب خواهند شد.
ازجمله شرایط دیگری که میتواند موجب بروز رخدادهای تسریع کنندة کارآفرینی گردد، عبارتست از:وجود فضای رقابتی- حیثیتی(تهدید مأموریت و موجودیت یک شرکت در طی رقابت) بیثباتی بازار یک شرکت بواسطة تغییرات، ایجاد تقاضاهای جدید برای کالاها و خدمات.
4- تصمیم به انجام عمل کارآفرینانه: اوج تعامل سه ویژگی ذکرشده قبلی، منجر به تصمیم به انجام عمل کارآفرینانه میگردد.
5 – برنامه ریزی کاری- امکان سنجی: یعنی انجام تمامی مراحل تحقیقات اولیه مورد نیاز برای راه اندازی یک کالا، خدمت یا فرآیند جدید.
6- قابلیت دسترسی به منابع: توانایی سازمان در سرمایه گذاری و حمایت از راه اندازی واحدهای جدید، برای اجرای موفقیت آمیز برنامة کاری، قابلیت دسترسی به منابع نامیده میشود.
7- توانایی غلبه بر موانع: در طی فرآیند کارآفرینی موانعی از قبیل: رویه های اجرایی نامناسب، ساختارهای وظیفه ای، خط مشیهای نامطلوب مربوط به حقوق، پاداش و... وجود دارد که مخّل دستیابی به اهداف کارآفرینانه بوده و می بایست توانایی رفع آنها وجود داشته باشد.
8- اجرای تفکر: نتیجه طی نمودن گامهای قبلی است.
مراحل کارآفرینی درون سازمانی
اساساً مراحل کارآفرینی درون سازمانی، از سازمانی به سازمان دیگر و از ایده ای تا ایده دیگر فرق می کند و نمی توان فرمول ثابت واستانداردی برای آن ارائه کرد. اما مراحل و اصول کلی مشترکی در پروسه کارآفرینی درون سازمانی و رفتارهای کارآفرینان دیده شده است. از جمله مراحل چهار گانه زیر که کانتر آن را در سال (1983) ارائه کرده است:
1- معین کردن مشکل یا مساله.
2- ائتلاف (اتحاد موقتی): کسب حمایتهای مالی و قانونی مدیـران سـازمـان بـرای اجـرای کار.
1- تجهیز و تکمیل : در این مرحله کارآفرینان جهت تجهیز و تکمیل ایده شان در واقع به سمت درون پروژه، تیم کاری و رقبا چرخش می زنند. در این مرحله پروژه فعال و هویدا مـی شـود.
2- ترک / جانشینی: پس از تجهیز و تکمیل موفقیت آمیز پروژه باید محصول یا فرایند جدید بصورت عادی و طبیعی درآید و از این پس احتیاج است تا بهره وری و ثبات را با مهارتهای مدیریتی افزایش داد. معمولا کارآفرینان علاقه ای به ماندن در این وضعیت ندارند و ادامه کار را به دیگری واگذار می کنند.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید