ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد فلسفه عاشورای حسینی 20 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد فلسفه عاشورای حسینی 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

فلسفه عاشورا

در حادثه کربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یک جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یکجا دعوت مردم کوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت کوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حکومت انتقاد می کند.

از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می کند و اینجا امر به معروف و نهی از منکر را لازم می بیند.

البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پاره ای از عکس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پاره ای بر اساس دعوت مردم کوفه و پاره ای بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است.

حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است. و باید دید کدام عامل تاثیری به سزایی داشته است.

توضیح عکس العمل اول را همه شنیده ایم که معاویه با چه وضعی به حکومت رسید وقتی اصحاب امام حسن مجتبی (ع)، آنقدر سستی کردند امام یک قرارداد موقت با معاویه امضاء کردند در مفاد این صلحنامه آمده بود که بعد از مرگ معاویه مقام خلیفه مسلمین به امام حسن برسد و اگر ایشان به شهادت رسیده بودند به برادرش امام حسین منتقل شود برای همین معاویه امام حسن مجتبی را مسموم نمودند تا مدعایی نماند و خود معاویه می خواست حکومت را به شکل سلطنت و موروثی در بیاورد. تا زمان معاویه ، مسئله خلافت و حکومت یک مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفکر بود:

الف: یک طرز تفکر که خلافت، فقط شایسته کسی است که پیغمبر او را منصوب کرده باشد.

ب: یک طرز تفکر دیگر این بود که مردم حق دارند خلیفه ای برای خودشان انتخاب کنند و این مسئله در میان نبود که یک خلیفه برای خود جانشین معین کند اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود معاویه احساس می کرد این کار فعلا زمینه مساعدی ندارد و کسیکه او را به این کار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا…) بود چون مغیره خودش طمع حکومت کوفه را داشت مغیره همان شخصی بود که با غلاف شمشیر به پهلوی خانم زهرا (س) زد و همان مغیره ای که قبلا هم حاکم کوفه بوده است و از اینکه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود. برای همین مغیره به شام رفت و به یزیدبن معاویه گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی می کند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را جانشین خودش نمی کند یزید گفت پدر فکر می کند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می کنند و مردم مدینه را مروان حکم و از همه جا مهمتر و خطرناکتر کوفه (عراق کنونی) است این هم بعهده من.

یزید به نزد معاویه رفت و مطالب مغیره را گفت وقتی معاویه ، مغیره را احضار نمود مغیره با تملق گویی و منطق قویی که داشت معاویه را قانع می سازد معاویه هم برای بار دوم به او ابلاغ حکومت کوفه را می دهد (البته این جریان بعد از شهادت امام حسن مجتبی یعنی سالهای آخر عمر معاویه بوده است) مردم کوفه و مدینه با پیشنهاد مغیره و مروان مخالفت کردند لذا معاویه مجبور شد خودش به مدینه برود . معاویه پس از تسلط کامل بر محیط داخلی و پهناور اسلام که از افریقای شمالی تا حدود چین توسعه یافته بود اولین و بزرگترین اشتباه خودش راجع به سیاست خارجی را مرتکب شد چون وقتی تصمیم گرفت پسر جوان و نالایقش را ولیعهد کند ولی مردم نپذیرفتند و او شکست خورد برای رسیدن به این قصد شومش مرتکب جنایت بزرگی شد و آن این بود که با امپراطور روم که نیرومندترین دشمن خونین اسلام و مسلمانان بود به نفع قصد شومش صلح کرد و با این عمل جلوی پیشروی اسلام را در اروپا متوقف ساخت و برای تهدید یک طرفردار نیرومند که تاج و تخت یزید را پشتیبانی کند حاضر شد باجی هم به دولت روم بدهد.

معاویه زمانیکه که خودش به مدینه رفت سه نفر که مورد احترام مردم بودند را خواست (امام حسین –(ع) عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم ، عبدالله بن زییر، همان شخصی که به امام علی خیانت کرد و مسبب جنگ جمل شد) معاویه سعی کرد با چرب زبانی به آنها برساند که صلاح اسلام ایجاب می کند حکومت ظاهری در دست یزید باشد ولی کار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد حتی به آنها گفت شما فعلا بیعت کنید ولی آنها قبول نکردند.

معاویه هنگام مردن، سخت نگران وضع پسرش یزید بود و به او نصایحی کرد که اگر یزید جامه عمل می پوشاند یقیناً بیشتر می توانست حکومت کند نصایح این بود (ای پسر جان، من رنج بار بستن را از تو بر داشتم، کارها را برایت هموار کردم و دشمنانت را راحت نمودم و رقیبان عرب را زیر فرمانت آوردم مردم حجاز را منظور دار که اصل تو هستند هر کس از آنها به نزد تو آمد گرامیش دار و هر کدامشان را هم غایب بود احوالش را بپرس اهالی عراق را منظور دار.

و اگر خواستند حاکمی را از آنها عزل کنی دریغ نکن چون عزل یک حاکم، آسانتر از برابری با صد هزار شمشیر است اهل شام را هم منظور دار که اطرافیان نزدیک و ذخیره تو هستند و اگر از دشمنی در هراس یودی از آنها یاری بجو و چون موفق شدی آنها را به وطن خودشان برگردان زیرا اگر در سرزمین دیگر بمانند اخلاقشان بر می گردد. سپس معاویه می نویسد پسرم من نمی ترسم که کسی در حکومت با تو نزاع کند مگر 3 نفر حسین بن علی – عبدالله بن زییر- عبدالله بن عمر ]چون هر سه خلیفه زاده بودند[.

حسین بن علی شخصی است که اهل عراق او را رها نکنند و او را وادار به خروج می کنند اگر خروج کرد و برابر او پیروز شدی از او درگذر که با تو خویشی نزدیک دارد و احترام و خلق او بسیار است و او نوه پیامبر است.

اما عبدالله بن عمر اهل عبات است و اگر تنها بماند با تو بیعت می کند.

ولی عبدالله بن زبیر اگر بر تو خروج کرد و بر او پیروز شدی بند از بندش جدا کن و تا بتوانی خون دیگران قوم خود را حفظ کن.

معاویه می دانست این سه نفر یقیناً اعتراض خواهند کرد چون اعتراض آنها به نظر معاویه بدین دلیل بود که اگر خلافت به ارث برده می شود ما هم باید وارث باشیم و اگر خلافت به سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان با سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان سابقه دار تر از یزید هم وجود داشت و این اعتراضات واقعاً در ذهن اکثر مسلمان بود معاویه در این نصایح کاملا پیش بینی کرده بود که اگر یزید


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فلسفه عاشورای حسینی 20 ص

دانلود ماهیت فلسفه

اختصاصی از ژیکو دانلود ماهیت فلسفه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  Image result for word doc 

 

 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

تعداد صفحات : 20 صفحه

ماهیت فلسفه تقسیم بندی بر اساس سوالاتی از قبیل : ماهیت وجود ماهیت حقیقت ماهیت معرفت ماهیت زیبایی طبقه بندی ایده آلیسم واقعگرا پراگماتیسم مفهوم گرا فلاسفه پیرورواقیون آن را به فیزیک، اخلاق و منطق تقسیم می کردند.
برخی فلاسفه آن را به مابعد الطبیعه، معرفت شناسی، منطق وارزش شناسی تقسیم می کنند.
برخی نظرات سوزانا لانگر : فلسفه بیشتر توسط تنظیم مسئله های خود مشخص می شود تا راه حل هایش برای آنان.
نلسون گودمن : شاید روزی فرا رسد که در فلسفه بیشتر ” بررسی ” انجام گیرد تا ” مجادله ” و فلاسفه همانند صاحبان علم بیشتر بر حسب عناوینی که بررسی میکنند شناخته می شوند تا نظریاتی که دارند.
فلسفه علم فیزیک و ریاضی در فلسفه علم فیزیک از مفا هیم بنیادی چون جرم ، زمان و طول بحث میشود.
در فلسفه ریاضیات اینکه مبانی ریاضیات بر چه چیزهایی قرار دارد بحث می شود.
فلسفه هر علم نقد آن علم است.
فلاسفه چگونه می اندیشند پلوتارک : سقراط نه صندلی برای شاگردانش چیده بودونه برکرسی می نشست، نه ساعاتی رابرای سخنرانیهایش از پیش تعیین می کرد.
اوهمیشه درحال فلسفیدن بود.
هنگامی که لطیفه می گفت، موقعی که درحال آشامیدن بود درآن حال که درخدمت سربازی بود هرجا شما رادرخیابان ملاقات می کرد، وسرانجام هنگامی که درزندان بود و زهررا می نوشید.
رسالت فلسفه یک وظیفه عمده فلسفه تصریح این مطلب است که چه راهنمایی می تواند برای تجربه کردن منطقی به نظر آید، آیا آنجا که چنین صراحتهایی بتواند پیش از تجاربی خاص روشن گردد، انها از نظر نقش مقدم بر آن تجارب خاص می باشند؟
فلسفه در پرتو تجربه در حال انجام خود ، قوانین خود را ، که همان فهم از خود فلسفه است تبیین میکند.

نتیجه فلسفه تعدادی قضیه فلسفی نیست، بلکه روشن ساختن قضیه ها است.

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت، آنی فایل را دانلود نمایید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود ماهیت فلسفه

تحقیق درمورد میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

میراثی از فلسفه باستان: موسیقی کیهانی

نویسنده: مریم پیردهقان

(عضو هیئت علمی سایت فلسفه نو)

هنرها رکن مهمی از حیات و فرهنگ آدمی هستند و از زمانی که نوع انسان خود را شناخت این واژه با تمام دلالت هایش در زندگی او به طور اساسی نقش آفرینی کرده است. هر کدام از این هنرها در طول حیات بشر بنا به ماهیتش یعنی این که توسط کدامیک از حواس ره به تجربه می برد، مسیر تکاملی خاص خود را پیموده و در نتیجه دارای زیباشناسی و فلسفه ی منحصر به خود شده است به طوری که در فلسفه ی مدرن هنر، هنرها به دلیل دریافت شدن از حس های مختلف، در ساحت های متفاوتی از هم تحلیل و هر کدام به نحوی جدا از دیگری درفهم و شعور ذاتی اثر دخیل دانسته می شوند. اما از گذشته های دور همواره کسانی بوده اند که با افکار و عقایدی خاص سعی در از بین بردن مرزها داشته اند و آرزوی تبدیل سطوح نامتجانس هستی به یکدیگر را جهت دستیابی به «جسم متعالی» و یا «کمال مطلوب» در سر می پرورانند به طوری که این تفکر در صورت اولیه ی خود آرزوی دانشی هم چون کیمیا را برای بشر به ارمغان آورد. این پدیده در وادی هنر نیز که در قرون گذشته پیوندی ناگسستنی با اعتقادات سنتی داشت به صورت دیگری رخ نمود که باعث به وجود آمدن سنتی غنی به نام رنگ – موسیقی شد. اما دادن جواب قطعی به این که آیا براستی می توان بین موسیقی و هنرهای بصری ارتباط خاصی برقرار کرد یا نه، دشواری خاصی ایجاد می کند و ما تنها در صورتی می توانیم به نحوی معنادار درباره این ارتباط سخن بگوییم که به جد تمام، بدانیم فرهنگ های گوناگون به چه صورت به این هم آمیختگی و یا دگردیسی هنری واکنش نشان داده اند، که البته در این مقاله سعی بر ریشه یابی این سنت و تاثیر فلسفه ی باستان در شکل گیری آن شده است.

سرچشمه ی اولیه این سنت مانند بسیاری از علوم و سنن دیگر، برگرفته از دنیای باستان و افکار حکیمان گذشته بود. اما به طور کلی، از ابتدا تا زوال، با وجود دارا بودن فلسفه ای عظیم، وابسته به فلسفه ای بزرگتر به شمار می آمد؛ فلسفه ای هستی شناختی که در آن همه ی چیزها و همه ی حس ها به یک، تبدیل، و برای رسیدن به کمال مطلوب، تفکر عرفانی «وحدت» در پیش گرفته می شد به طوری که این تفکر در پی یکی کردن تجربه های ذاتا متفاوت دیداری و شنیداری که درگاه های نخستین شعور انسانی دانسته می شدند بر آمد.در دنیای باستان نظریه فیثاغورس مبتنی بر فلسفه ی انتظام گیتی که اعتقاد به نظام موسیقیایی هفت سیاره بود راه را برای ارتباط بین کرات و نت ها و بعدها به دنبال آن رنگ ها و روزهای هفته که خود در تمدن های باستانی معلول کرات دانسته می شدند گشود. نکته ای که در ابتدا به عنوان سرچشمه ی ارتباط این عناصر ناهمگون بیان می شود عدد هفت است که برای ریشه یابی سنت رنگ – موسیقی ملزم به بررسی آن در دنیای باستان هستیم. اهمیت عدد هفت به واسطه ی نقل قولی که برای آشکار ساختن چیزی از سرچشمه های اهمیت آن مطرح شده، به بقراط در قرن پنجم پیش از میلاد نسبت داده می شود. او معتقد بود که عدد هفت، به دلیل فضایل اسرارآمیز خود، گرایش به موجود کردن تمام چیزها دارد، و آن را داروی زندگی و منشاءِ تمام تغییرات می دانست زیرا معتقد بود که ماه (moon)، مراحل اش را در هر هفت روز تغییر می دهد و این عدد بر تمام چیزهای زمینی اثر می گذارد. در کنار ربع های ماه، می شد سایر پدیده های طبیعی را نیز در دسته های هفت تایی طبقه بندی نمود. علاوه بر آن، این موضوع در وابستگیِ شباهت های ثانویه نیز در بسیاری از حوزه های ناهمگن همچون سطح های وجود، سیارات، عنصرها، مراحل زندگی انسان و درجات شناخت دیده می شد. هفت کره روشن، یعنی خورشید، ماه و پنج سیاره ای که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده اند به این نظم های هفت تایی، یک اعتبار کیهانی آشکار می دادند. این اعتبار تا حدی، از منابع و متون هرمسی مشتق می شد که دربرگیرنده ی اسطوره ای از آفرینش بودند و یک نظام هستی نمادین را به تصویر می کشیدند. بر اساس این متون، انسان توسط یک ذهن یا خرد برتر آفریده شده بود و خصوصیات هفت سیاره را به منظور کنترل سرنوشت خود، بر روی زمین دریافت می کرد. هبوط انسان به واسطه ی سقوط او به درون تاریکی و قلمرو مادی صورت گرفت. این قلمرو از نیروهای طبیعت تبعیت می کرد و به وسیله سرنوشتی اداره می شد که در ستارگان نوشته شده بود. انسان برای فرار از حلقه ی فانی مجبور بود “به قلمرو سیارات نفوذ کند”. تنها به وسیله ی تشخیص این مساله، که بخشی از خرد الهی که در هر فرد گنجانده شده است، می شد تقدیر را تغییر داد و از رنج رهایی یافت و جان غیرفانی را آزاد نمود.

موسیقی سیارات، دارای یک زمینه ی باستانی بود. افلاطون تحت تاثیر فیثاغورس، در کتابش «تیمائوس» به شرح اسطوره ی آفرینش مهیجی در مورد روح جهان که طبق اصول موسیقایی آفریده شده بود، پرداخت. او هارمونی کیهانی خود را به صورت نسبت های ریاضیاتی مشابه بیان نمود که توجیه گر سبکی دیاتونیک بود و تار و پود جهان را از پایین به بالا پشتیبانی می کرد. قرن ها بعد یعنی قرن سوم میلادی سنت هیپولیتوس این جهان موزون را برای تایید برگزید و فاصله های موجود تا سیارات را طبق نسبت های موسیقایی محاسبه کرد و نماد دنیایی برساخته از ملودی را ایجاد نمود و روزهای آفرینش را با یک چنگ هفت زهی نشان داد. با این حال، علی رغم این که ارسطو به این طرحواره به عنوان یاوه ی فیثاغورثی می نگریست و بیان می کرد که در آسمان ها هیچ موسیقی کیهانی این چنینی را نمی توان شنید زیرا ارتعاشات صدا از کره های سیارات به قدری عظیم هستند که می توانند صخره های روی زمین را قطعه قطعه کنند، آن از هند تا دنیای اسلام و تا غرب اروپا گسترش یافت و مانند بسیاری از علوم دیگر که تفکر جادویی پیش زمینه ی تفکر عقلی به حساب می آید زمینه ساز تحولات بعد از خود به خصوص ارتباط صدا و رنگ، یا به طور کلی تر ارتباط موسیقی و نقاشی شد.

از طرف دیگر سیارات، در بسیاری از تمدن های اولیه، از تمدن چین گرفته تا بابل و مصر بطلمیوسی، دارای رنگ بودند. طرحواره های رنگی سیارات در متونی که مربوط به فلسفه ی طبیعت و ستاره شناسی بود، فهرست می شد و در کیمیاگری، طبابت، جادوگری و هنر کاربرد داشت. برخی از متون نیز نت های موسیقی را همانند رنگ ها، برای سیارات فهرست می کردند، اما معمولا در فصل های مختلف با آن به عنوان صفات غیرمرتبط برخورد می شد.

بعدها دیو کاسیوسِ تاریخ دان روش موسیقایی را برای ایجاد نام روزها به کار برد.نخستین مدرکی که حاکی از چگونگی نام گذاری روزهاست، برآمده از تصویری بر روی دیواری در شهر پمپی است. این سیستم را می توان به صورت یک ستاره ی پنج نقطه خلاصه نمود، همراه با سیاراتی که در نقطه های آن قرار داده شده اند. نظم سیارات، به این صورت تعریف می شود که ماه نزدیک ترین کره به زمین و زحل دورترین است. (این امر در این جا به وسیله ی یک پیکان قرمز که از نماد زمین در بالای مرکز شروع شده، بیان شده است). البته در قرن دوم پس از میلاد، بطلمیوس دراثر خود«الکساندریا»، این نظم را با یک سیستم نجومی که تا 1400 سال بعد سیستم غالب به شمار می رفت، تایید کرده بود. نت های موسیقی بعدها به این طرح اضافه شده اند تا طرحواره ی اولیه ی موسیقی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی

تحقیق درمورد فلسفه حجاب

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد فلسفه حجاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

فلسفه حجاب

بدون شک در عصر ما که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذارده اند و افراد غربزده، بی بند وباری زنان را جزئی از آزادی او می دانند، سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند و گاه افسانه ای است متعلق به زمانهای گذشته. ولی مفاسد بی حساب و مشکلات و گرفتاریهای روز افزون که از این آزادی های بی قید و شرط به وجود آمده، سبب شده که تدریجاً گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود. مسأله این است که آیا زنان (با نهایت معذرت) باید برای بهر ه کشی از طریق سمع و بصر و لمس – جز آمیزش جنسی – در اختیار همة مردان باشند و یا باید این امور مخصوص همسرانشان گردد؟

اسلام می گوید کامیابیهای جنسی، اعم از آمیزش و لذت گیرهای سمعی و بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه و مایة آلودگی و ناپاکی جامعه می باشد که جمله «ذلِکَ اَزوکی‌لَهم‏‏‏ْ» در آیه 30 سوره نور اشاره به آن است. فلسفه حجاب امر مکتوم و پنهانی نیست زیرا:

1- برهنگی زنان که طبعاً پیامدهایی همچون آرایش و عشوه گری و امثال آن را به همراه دارد؛ مردان خصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار می‌دهد؛ تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها وایجاد هیجان های بیمار گونة عصبی و گاه سرچشمة امراض روانی می گردد. مخصوصاً توجه به این نکته که غریزة جنسی نیرومندترین و ریشه دارترین غریزة آدمی است و در طول تاریخ سرچشمة حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده تا آنجا که گفته اند: «هیچ حادثة مهمی را پیدا نمی کنید مگر اینکه پای زنی در آن در میان است.» آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعله ور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه ای است؟

2- آمارهای قطعی و مستند نشان می‌دهد که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، زیرا در «بازار آزاد برهنگی» که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی «لااقل در مرحله غیر آمیزش جنسی» در آمده اند قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی تواند داشته باشد.

3- گسترش دامنة فحشاء و افزایش فرزندان نامشروع از دردناکترین پیامدهای بی حجابی است و دلائل آن مخصوصاً در جوامع غربی کاملاً نمایان است.

4- مسالة «ابتذال زن» و «سقوط شخصیت او» در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است، هنگامی که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد طبیعی است روز به روز تقاضای آرایش بیشتر و خودنمایی افزون تر از او دارد و هنگامی که زن را از طریق جاذبه جنسیتی وسیلة تبلیغ کالاها و دکور اطاقهای انتظار و عاملی برای جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار بدهد، در چنین جامعه ای شخصیت زن تا سر حد یک عروسک یا یک کالای بی ارزش سقوط می‌کند و ارزشهای والای انسانی او به کلی به دست فراموشی سپرده می شود و تنها افتخار او جوانی و زیبایی و خود نمایی اش می شود و به این ترتیب مبدل به وسیله ای خواهد شد برای اشباع هوسهای سرکش یک مشت آلودة فریبکار و انسان نماهای دیو صفت، در چنین جامعه ای چگونه یک زن می تواند با ویژگیهای اخلاقی اش، علم و آگاهی و دانایی اش جلوه کند و حایز مقام والایی گردد.

چرا اسلام حجاب را بر زنان واجب کرده است؟

زیرا حجاب بهتری حافظ و حصاری است که زن را از خطر بیگانه حفظ می‌کند و زن بی حجاب همچون میوة درختی است که شاخة از دیوار باغ به بیرون آویزان است و هر رهگذری به سوی آن دست دراز می‌کند یا مانند گلی است که هرکس به چیدن آن تمایل دارد.

پوشیده بودن زن در جامعه نه تنها موجب تقویت بنیان خانواده است بلکه سبب حفظ ارزش زن و جلوگیری از ابتدزال و تباهی او نیز می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد فلسفه حجاب

دانلود پاورپوینت فلسفه اخلاق

اختصاصی از ژیکو دانلود پاورپوینت فلسفه اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت فلسفه اخلاق


دانلود پاورپوینت فلسفه اخلاق

اثر:
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری

اخلاق چیست؟

اخلاق به طور کلی چیست؟ ما چگونه فعلی از افعال انسان ها را می توانیم «اخلاقی» بنامیم و فعل غیر اخلاقی چیست؟ و فعل ضد اخلاقی چیست؟ و همچنین در میان صفات انسان چگونه صفتی را می توان اخلاقی نامید و چگونه صفتی را ضد اخلاقی و چگونه صفتی را نه اخلاقی و نه ضد اخلاقی.

هیچ باور می کنید :

که این همه علما و فیلسوفان و دانشمندانی که در دنیا پیدا شده اند و این همه کشفیات علمی و موشکافی های فلسفی که در مسائل شده است و در بسیاری از آن ها توافق نظر پیدا شده، ولی همین لغت معمولی هنوز حل نشده، به این معنا که توافق نظر درباره آن وجود ندارد. اگر ما از افلاطون و سقراط بپرسیم که فعل اخلاقی چیست، یک جور برایمان تعریف می کنند، و از ارسطو که شاگرد افلاطون است بپرسیم جور دیگر تعریف می کند وتعریف افلاطون را صحیح نمی داند.منشأ تفاوت بینش ها در اخلاق:

بینش هر مکتبی درباره جهان یک نوع سیستم اخلاقی در آن مکتب الهام می بخشد و پیشنهاد می کند. مکتب مادی قهراً نوعی اخلاق پیشنهاد می کند، مکتب الهی نوع دیگر اخلاق پیشنهاد می کند. آن که جهان  را ناشی از یک اراده حکیمانه ازلی و انسان را نفخه ای الهی می داند و آن که در جهان جز ظلمت و تاریکی و تصادف و حرکت های کورکورانه و بی منتهایی، بی مقصدی و بی هدفی چیز دیگری نمی بیند خواه ناخواه بینش شان در اخلاق هم متفاوت است.

پیغمبر اکرم فرمودند: "بعثت لاتمّم مکارم الخلاق" من مبعوث و برانگیخته شده ام برای اینکه اخلاق کریمانه را، اخلاقی مکرمتی را، اخلاق مکرمت مآبانه را تکمیل کنم. کلمه تکمیل و تممیم می رساند که پیغمبر می خواهند بگویند نه فقط من که پیغمبر خاتم هستم رسالت مکرمت اخلاقی در میان بشر دارم، انبیای گذشته هم هر کدام به نوبه خود چنین رسالتی داشته اند، آن ها هم برای چنین هدفی آمده اند؛ ولی من آمده ام کار نیمه تمام آن ها را به پایان برسانم (ختم نبوت) برای اینکه من در عصر و زمانی و در شرایطی آمده ام که آنچه به وسیله وحی باید به بشر گفته شود از زبان من باید گفته شود؛ من مبعوث شده ام برای تتمیم و تکمیل اخلاق مکرمتی.

فعل طبیعی:

آنچه مسلم است این است که در میان کارهای انسان اغلب کارها را کار طبیعی و فعل طبیعی می نامند نه اخلاقی؛ در این کار ها اخلاق صدق نمی کند.

این افعال را افعال طبیعی می گویند، یعنی کارهای عادی؛ طبیعت انسان چنین چیزی را اقتضا کرده.

 مثلا یک کودک گرسنه می شود، از گرسنگی احساس رنج می کند و می داند خوردن غذا  هم لذت دارد. برای اینکه رنج را از خودش دور کند و به لذتی نائل بشود، غذا می خورد. وقتی بزرگتر شد و به فایده غذا هم پی برد، می داند که سلامت و حیاتش در گرو این غذاست، اگر غذا نخورد سلامت و حیاتش در خطر است.

این کارها نه قابل ستایش و آفرین اند که آفرین بر فلان کس، گرسنه شد غذا خورد. این هم یک کار عادی و طبیعی است در سطح کارهای حیوانات.

شامل 17 اسلاید powerpoint


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت فلسفه اخلاق