ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد مقایسه عمر خیام،ابن فرید،حافظ و دو شاعر قرن 21 مکزیک 34 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق و بررسی در مورد مقایسه عمر خیام،ابن فرید،حافظ و دو شاعر قرن 21 مکزیک 34 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

مستی‌ای که واژه را الهی می‌سازد

(مقایسه عمر خیام،ابن فرید،حافظ و دو شاعر قرن 21 مکزیک)

کسی که بدون بهره از شیدایی به خود جرأت می‌دهد شعر بسراید و می‌اندیشد، با سرودن شعر به کمک قالب‌های فنی می‌تواند شاعر باشد، بالطبع  از یک شاعر واقعی فرسنگ‌ها فاصله دارد. از این رو شعر فرهیختگان همیشه در سایه آن چیز ناشناخته ای است که  جنون الهی از آن  برون می‌تراود.

این مفهوم را که یکی از پایه‌های فلسفه جهان بیان کرده، مهر تأییدی است بر این باور که برای ورود به عوالم شیدایی ـ به عنوان راهی برای رسیدن به الهام برای آفرینش و آزادی ـ روحی گشوده نیاز است تا بدین طریق به الهام شعری دست یافت. تصوف یا به عبارتی جریان عرفان اسلامی، فراتر از هر ایدئولوژی‌ای، به سوی شکل اساسی از ژرف‌اندیشی گام بر می‌دارد. در این‌جا شاعر تنها تلاشش به کارگیری زبان در شعر نیست. بلکه خود را نیز با آن در می‌آمیزد. 

قریب هزار سال پیش شاعری صوفی، تصوف را فرا‌زمینی تصویر می‌کند. چون هدف و نهایت آن را می‌توان به عنوان یک حکمت متعالیه از حقایق برتر تعریف کرد که بیشتر با تجارب حسی قابل قیاس‌اند تا شناختی که از ذهن حاصل می‌شود. در این میان پرسشی مطرح می‌شود: پس آن‌گاه خردی که با شناخت از دست می‌دهیم کجا قرار دارد؟

معنای غایی تصوف، قدسیت است، اما قدسیتی خلق شده و‌ خاص. حتی برعکس مثال قدسیت malamali که عدم پذیرش را بر می‌انگیزد. قدسیت شاعر سبک اوست. هم‌چون تائوئیسم و ذن. صوفی رابطه‌ای بین کشف عرفانی و الهام شعری برقرار می‌کند و فضای متافیزیکی لازم را برای فهم آن پدید می‌آورد.

گزاره‌ای الهی "حکمت بازگشت" را بیان می‌کند ”‌به راستی ما خدائیم و به او باز می‌گردیم". صوفیان به این کشش (تلاش برای غوطه‌ور شدن در هر آن‌چه مطلق است) یا سیر به سوی ذات قدسی از دو مسیر زهد دست یافته‌اند: ژرف‌اندیشی (مراقبه) و شعر (چشمان ژرف‌اندیش).

برای صوفی، عبادت شعر و قلب مرکز شناخت است. او در مورد حالت حیرانی، خاموشی‌گزینی و حیرتی که نوآموزان در پی آن‌اند می‌گوید: "روحت را آرام کن و شنا بیاموز." به بیانی دیگر "ذهنت را همان‌گونه که روحت را رها می‌کنی (در الهام) رها کن و سپس از آن‌که چند گامی برداشتی می‌توانی حرکت ناگهانی شهود را لمس کنی، چون جسمی در آب که حرکات ناگهانی عضوهایش را رها می‌کند، بی آن‌که به چیزی چنگ زند:

هر که جز ماهی ز آبش سیر شد  هر که بی روزی است روزش دیر شد (مولانا)

این حالت خاص تنها در لحظه شاعرانه - شهود لحظه - جای می‌گیرد؛ لحظه‌ای که با رقص (سماع) در سلک درویشان خیرو واگوس (Derriches Girivagos) جسمانیت می‌یابد.

 

استحاله‌ی جوهری شراب به نور

پیش از آن‌که جهانی، تاکستانی، خوشه و دانه انگوری باشد‌، روح ما مست از شراب جاودانه بود.

ابن فرید

"شاعر همانند یک روحانی مسیحی است. اما تفاوتی نیز با او دارد: برای آن‌که کلمه مقدس شود و استحاله جوهری نان و شراب در جسم و خون مسیح پدید آورد، بایستی آن‌کس که کلمه را بر زبان می‌آورد روحانی باشد، یعنی کسی که پیش از این تقدیس شده، یا از سوی فردی دیگر امر به پیشکش کردن قربانی در عشای ربانی شده ‌است. منزلت روحانی پیش از بیان کلمه وجود دارد و از این رو با به زبان رانده شدن آن از سوی او کلمه مقدس می‌شود، کلمات شخصی که مقدس نشده با آن‌که همان کلمات‌اند اما استحاله جوهری پدید نمی‌آورد."

بیان کلمه نیز‌، شاعر را نیز به آن‌چه گفتیم بدل می‌کند. سپس می‌توان گفت که شاعر از طریق کلمه بیان می‌شود و از این رو اگر کسی که شاعر نبوده این کلمات یا کلمات مشابه را به زبان می‌آورد او نیز شاعر خواهد شد. به بیان دیگر زبان، زبان شعر نیست. نه صرفا چون یک شاعر آن را سروده، بلکه از آن‌رو این‌گونه است که به یک زبان شاعرانه بیان می‌شود. و این زبان شعر است که شاعر آن را بازآفرینی و بیان می‌کند. زبانی که خالق زیبایی است. در این‌جا نیز یک استحاله جوهری آَشکار وجود دارد؛ آن‌چه زیبا نبود در قامت کلمه زیبایی می‌یابد. پس دور از ذهن نیست که شاعر برای بیان استحاله جوهری که کلمه پدید آورنده آن است به پس زمینه فرهنگ مسیحی دست یازد.

تفاوت برجسته دیگر بین روحانی و شاعر این است که روحانی یک بار برای همیشه تقدیس می‌شود. تقدیس شدن به او شخصیتی اعطا می‌کند و نشانی بر او می‌گذارد که هیچ چیز و هیچ کس قادر به زدودن آن نیست. کلام او همیشه مقدس است هر چند خود به تقدیس خویش پشت کند. شاعر هیچ‌گاه تقدیس نمی‌شود و بایستی برای سرودن شعر هر بار توانایی‌های خلاقانه خود را نشان دهد.

در سنت مذهبی، استحاله جوهری تکرار شرعی و عبادی شام آخر است. کافی است کشیش کلمات کلیدی را در شرایط معین برای مناسک و با هدف متبرک کردن برای آن‌که تقدیس یا استحاله جوهری نان و شراب در کالبد و خون مسیح پدید آید بیان کند. آفرینش شاعرانه، بر عکس، نه یک آیین و نه زاییده آن است بلکه بیشتر مبارزه‌ای است از راه زبان. مبارزه‌ای تا آخرین نفس و همیشه ماندگار برای بیان آن‌چه غیر قابل بیان است.

 نماد شراب به عنوان صنعت ادبی و به عنوان دریچه‌ای برای ورود به عالم شعر در زبان شاعران شرقی اهمیت دارد. شاعرانی که برای تعالی روح، آن را جسمانی و نمادین استفاده می‌کردند. برای فهم این موضوع 3 شاعر شرقی را با دو شاعر مکزیکی مقایسه می‌کنم.  

عمر خیام ( 1131 ـ 1048)

وی در نیشابور از سرزمین پارس به دنیا آمد. این ریاضی‌دان و منجم صنعت ادبی تصوف را برای آفرینش رباعی‌های خود به کار گرفت. او از نماد شراب برای بیان اندیشه‌هایش بهره می‌گرفت. از آن جایی که خیام را فردی حکیم بر می‌شمردند زندگی‌اش عجین با اصول محض اخلاقی بود و به شدت بر این باور بود که آرامش روحی با احترام به اصول اخلاقی به دست می‌آید. خیام (در شعر خود‌) تمامی موضوعات همچون علم و شناخت اخلاق و رفتار فردی‌، مذهب و الهیات، چگونگی شاد زیستن، احساس دلتنگی نسبت به گذشته، لذت از زندگی پیش از مرگ، مبدأ و مقصد را گرد هم می‌آورد.

تا کی عمرت به خود پرستی گذرد؟

یا در پی نیستی و هستی گذرد؟

می‌خور؛ که چنین عمر که مرگ از پی اوست

آن به که به خواب یا به مستی گذرد.

 مستی که خیام به دفعات در شعر خود به آن اشاره می کند صنعت ادبی است که هدف از آن نشان دادن حالت سرخوشی و لذتی است که وجود آن برای تحمل یک‌نواختی پیوسته زندگی ضروری است.

می خوردن و شاد بودن آیین من است،

فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است

گفتم به عروس دهر "کابین تو چیست؟"

گفتا : "دل خرم تو کابین من است."

رباعیات، ما را به این درک می‌رساند که در ذهن یک انسان درخششی که از پرتو‌افکنی اندیشه‌های اوست با آشفتگی که زاییده جنون مستی است یک‌جا قابل جمع نیستند.

از سوی دیگر او پند مصرانه خود برای خو گرفتن به لذت‌های سالم را با الهام از یک فهم از حیات عینی بشری نشان می‌دهد و دل به آن نبسته که نتواند آن را توجیه کند، اما اطمینان دارد که زمان حال عظیم‌ترین گنجینه‌ای است که هر انسان با به دنیا آمدن از آن برخوردار می‌شود.

چون عهده نمی‌شود کسی فردا را

حالی، خوش دارد این دل پر سودا را

می نوش به ماهتاب ای ماه! که ماه،

بسیار بتابد و نیابد ما را.

بسیاری از پژوهشگران از اثر عمر خیام چنین استنباط می‌کنند که او انسانی شکاک و طنز‌پرداز بود که معنای زندگی را نمی‌یافت. پروین زارازوند پژوهشگر و مترجم‌، از یافته‌های خود به هنگام برگردان رباعیات سخن می‌گوید: "بدبینی که به خیام نسبت می‌دهند تنها حالت روحی کسانی است که در نمی‌یابند هستی برای انسان خلق نشده است." خیام ما را به این فکر و پذیرش وا می‌‌دارد که جایی بسیار کوچک در فضا و زمان اشغال می‌کنیم. اما در عین حال برای ما پرده از این که خوشبختی چیست بر می‌دارد و راه رسیدن به آن را به ما نشان می‌دهد.

و حال امروز هنگامی که می‌اندیشیم تنها در بخشی از هستی که می‌توانیم رؤیتش کنیم، در سیاره‌ای ساکنیم که در مدار یکی از صدها میلیارد ستاره‌های کهکشانی قرار دارد که صدها میلیارد کهکشان نظیر آن را رصد کرده‌اند و این که تمدن ما می‌تواند به لطف کثرت جهان‌ها، بی‌نهایت تمدن نظیر خود داشته باشد، آن‌گاه دیگر بدبین نیستیم بلکه منصفیم.

ز آن کوزه می که نیست در وی ضرری

پر کن قدحی؛ بخور؛ به من ده دگری.

ز آن پیشتر‌، ای صنم! که در رهگذری؛

خاک من و تو کوزه کند کوزه‌گری.

 ابن فرید (1235 ـ 1181)

او به برجسته‌ترین شاعر عارف عرب و مشهورترین شاعر صوفی در غرب معروف است. اثر او: قصیده‌ای برای شراب (قصیده شراب) با ما از مستی بدون شراب سخن می‌گوید.

با شراب معشوقم را به یاد می‌آورم.

آن قدر نوشیدم تا مست شدم

آن هنگام که هنوز تاکستانی نبود.

تنها اگر شراب ننوشید مرتکب گناه می‌‌شوید. در دنیا کسی که هوشیار زندگی می‌کند، جای مناسبی برایش وجود


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مقایسه عمر خیام،ابن فرید،حافظ و دو شاعر قرن 21 مکزیک 34 ص

دانلود تحقیق زندگی نامه شاعر سیمین بهبهانی

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق زندگی نامه شاعر سیمین بهبهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق زندگی نامه شاعر سیمین بهبهانی


دانلود تحقیق زندگی نامه شاعر سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی :
سیمین خلیلی معروف به سیمین بـِهْبَهانی (زاده۲۸ تیر ۱۳۰۶ تهران - درگذشته ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ تهران)، نویسنده و غزل‌سرای معاصر ایرانی و از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران بود. سیمین بهبهانی در طول زندگی‌اش بیش از ۶۰۰ غزل سرود که در ۲۰ کتاب منتشر شده‌اند. شعرهای سیمین بهبهانی موضوعاتی هم‌چون عشق به وطن، زلزله، انقلاب، جنگ، فقر، تن‌فروشی، آزادی بیان و حقوق برابر برای زنان را در بر می‌گیرند. او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های بی‌سابقه به «نیمای غزل» معروف است .پدر و مادر سیمین که در سال ۱۳۰۳ ازدواج کرده بودند، در سال ۱۳۰۹ از هم جدا شدند و مادرش با عادل خلعتبری (مدیر روزنامه آینده ایران) ازدواج کرد و صاحب سه فرزند دیگر شد.

شامل 33 اسلاید powerpoint به همراه تصاویر و مستندات

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق زندگی نامه شاعر سیمین بهبهانی

دانلود مقایسه شاعران زن با شاعران مرد از لحاظ فکر و محتوا

اختصاصی از ژیکو دانلود مقایسه شاعران زن با شاعران مرد از لحاظ فکر و محتوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقایسه شاعران زن با شاعران مرد از لحاظ فکر و محتوا


دانلود مقایسه شاعران زن با شاعران مرد از لحاظ فکر و محتوا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*  فرمت فایل:Word  قابل ویرایش و آماده پرینت. تعداد صفحه22

فهرست مطالب

مقدمه:

وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان

پروین اعتصامی

پروین و بهار

فروغ فرخزاد

سهراب سپهری  و فروغ فرخزاد

طاهره صفارزاده

علی موسوی گرمارودی  و طاهره صفارزاده

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

منابع:

 

پروژه کامل مقایسه شاعران زن با شاعران مرداز لحاظ فکر و محتوا  فایل word. شامل 22 صفحه. و همچنین شامل جمع بندی و نتیجه گیری و منابع . مناسب جهت انجام تحقیقات، پروژه ها و پایان نامه های دانشجویی و مقالات درسی

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقایسه شاعران زن با شاعران مرد از لحاظ فکر و محتوا

دانلود مقاله کامل درباره سهراب سپهری نقاش و شاعر

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله کامل درباره سهراب سپهری نقاش و شاعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

سهراب سپهری

نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد.خود سهراب میگوید :... مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را میشندیده است... (هنوز در سفرم - صفحه 9)پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنر.وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد.... کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان زندگی بیمار ماند. پدرم تلگرافچی بود. در طراحی دست داشت. خوش خط بود. تار مینواخت. او مرا به نقاشی عادت داد... (هنوز در سفرم - صفحه 10)درگذشت پدر در سال 1341مادر سهراب، ماه جبین، اهل شعر و ادب که در خرداد سال 1373 درگذشت.تنها برادر سهراب، منوچهر در سال 1369 درگذشت. خواهران سهراب : همایوندخت، پریدخت و پروانه.محل تولد سهراب باغ بزرگی در محله دروازه عطا بود.سهراب از محل تولدش چنین میگوید :... خانه، بزرگ بود. باغ بود و همه جور درخت داشت. برای یادگرفتن، وسعت خوبی بود. خانه ما همسایه صحرا بود . تمام رویاهایم به بیابان راه داشت... (هنوز در سفرم - صفحه 10)سال 1312، ورود به دبستان خیام (مدرس) کاشان.... مدرسه، خوابهای مرا قیچی کرده بود . نماز مرا شکسته بود . مدرسه، عروسک مرا رنجانده بود . روز ورود، یادم نخواهد رفت : مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند . خودم را تنها دیدم و غریب ... از آن پس و هربار دلهره بود که به جای من راهی مدرسه میشد.... (اتاق آبی - صفحه 33) ... در دبستان، ما را برای نماز به مسجد میبردند. روزی در مسجد بسته بود . بقال سر گذر گفت : نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید.مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم.بی آنکه خدایی داشته باشم ... (هنوز در سفرم)سهراب از معلم کلاس اولش چنین میگوید :... آدمی بی رویا بود. پیدا بود که زنجره را نمیفهمد. در پیش او خیالات من چروک میخورد...خرداد سال 1319 ، پایان دوره شش ساله ابتدایی.... دبستان را که تمام کردم، تابستان را در کارخانه ریسندگی کاشان کار گرفتم. یکی دو ماه کارگر کارخانه شدم . نمیدانم تابستان چه سالی، ملخ به شهر ما هجوم آورد . زیانها رساند . من مامور مبارزه با ملخ در یکی از آبادیها شدم. راستش، حتی برای کشتن یک ملخ نقشه نکشیدم. اگر محصول را میخوردند، پیدا بود که گرسنه اند. وقتی میان مزارع راه میرفتم، سعی میکردم پا روی ملخها نگذارم.... (هنوز در سفرم)مهرماه همان سال، آغاز تحصیل در دوره متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان.... در دبیرستان، نقاشی کار جدی تری شد. زنگ نقاشی، نقطه روشنی در تاریکی هفته بود... (هنوز در سفرم - صفحه 12)از دوستان این دوره : محمود فیلسوفی و احمد مدیحیسال 1320، سهراب و خانواده به خانه ای در محله سرپله کاشان نقل مکان کردند.سال 1322، پس از پایان دوره اول متوسطه، به تهران آمد و در دانشسرای مقدماتی شبانه روزی تهران ثبت نام کرد.... در چنین شهری [کاشان]، ما به آگاهی نمیرسیدیم. اهل سنجش نمیشدیم. در حساسیت خود شناور بودیم. دل میباختیم. شیفته میشدیم و آنچه میاندوختیم، پیروزی تجربه بود. آمدم تهران و رفتم دانشسرای مقدماتی. به شهر بزرگی آمده بودم. اما امکان رشد چندان نبود... (هنوز در سفرم- صفحه 12)سال 1324 دوره دوساله دانشسرای مقدماتی به پایان رسید و سهراب به کاشان بازگشت.... دوران دگرگونی آغاز میشد. سال 1945 بود. فراغت در کف بود. فرصت تامل به دست آمده بود. زمینه برای تکانهای دلپذیر فراهم میشد... (هنوز در سفرم)آذرماه سال 1325 به پیشنهاد مشفق کاشانی (عباس کی منش متولد 1304) در اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) کاشان استخدام شد.... شعرهای مشفق را خوانده بودم ولی خودش را ندیده بودم. مشفق دست مرا گرفت و به راه نوشتن کشید. الفبای شاعری را او به من آموخت... (هنوز در سفرم)سال 1326 و در سن نوزده سالگی، منظومه ای عاشقانه و لطیف از سهراب، با نام "در کنار چمن یا آرامگاه عشق" در 26 صفحه منتشر شد....دل به کف عشق هر آنکس سپردجان به در از وادی محنت نبردزندگی افسانه محنت فزاستزندگی یک بی سر و ته ماجراستغیر غم و محنت و اندوه و رنجنیست در این کهنه سرای سپنج...مشفق کاشانی مقدمه کوتاهی در این کتاب نوشته است.سهراب بعدها، هیچگاه از این سروده ها یاد نمیکرد.سال 1327، هنگامی که سهراب در تپه های اطراف قمصر مشغول نقاشی بود، با منصور شیبانی که در آن سالها دانشجوی نقاشی دانشکده هنرهای زیبا بود، آشنا شد. این برخورد، سهراب را دگرگون کرد.... آنروز، شیبانی چیرها گفت. از هنر حرفها زد. ون گوگ را نشان داد. من در گیجی دلپذیری بودم. هرچه میشنیدم، تازه بود و هرچه میدیدم غرابت داشت.شب که به خانه بر میگشتم، من آدمی دیگر بودم. طعم یک استحاله را تا انتهای خواب در دهان داشتم... (هنوز در سفرم)شهریور ماه همان سال، استعفا از اداره فرهنگ کاشان.مهرماه، به همراه خانواده جهت تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا در رشته نقاشی به تهران میاید.در خلال این سالها، سهراب بارها به دیدار نمیا یوشیج میرفت.در سال 1330 مجموعه شعر "مرگ رنگ" منتشر گردید. برخی از اشعار موجود در این مجموعه بعدها با تغییراتی در "هشت کتاب" تجدید چاپ شد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره سهراب سپهری نقاش و شاعر

دانلود دهخدا شاعر یا استاد شعر

اختصاصی از ژیکو دانلود دهخدا شاعر یا استاد شعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  Image result for word doc 

 

 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

تعداد صفحات : 30 صفحه

موضوع: دهخدا شاعر یا استاد شعر؟
استاد ارجمند: سرکار خانم کامیابی گردآورنده: بهمن ظریف بهار 86 علی اکبر دهخدا در اواخر عمر به دوستی گفته بود من دعوی شاعری ندارم , اگر شعری گفته ام از روی تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمی کنند نمیدانم در واقع آنها را باید نظم خواندیا شعر ؟
بدون شک این تردید از جانب کسی که طی سالها بخش عمده عمر خود را در مطالعه شعر فارسی به سر آورده است دیوانهای شاعران رابارها زیرورو کرده است برتعداد زیادی از آنها تعلیقات وملاحظات ادبی نوشته است مخصوصا از جانب کسی که در تصحیح قیاسی متون و ادراک لطایف اشارات اقوال قدما در عصر خویش قولش تقریبا حجت و قضاوتش غالبا مقبول شمرده می شده است جز تواضعی در خوریک محقق راستین محجوب وعاری از ادعا نیست وکیست که نداند تفاوت بین شعر واقعی وآنچه را در زمان ما مجرد نظم می خوانند کم کسی به خوبی او درک می کرد وباز کم کسی ویژگیهای شعر واقعی و دواعی و احوالی را که در وجود مرد سخن الهام برمی انگیزد وبه احساس وتخیل وتشبیه وتصویر تبدیل می گردد یا به صورت قصه و تمثیل درمی آید واحساس و اندیشه رابه تصویر واقعیت انسانی مبدل می نماید به خوبی او می شناخت .

معهذا در او با احاطه یی که به شعر ونثر فارسی داشت وباآنکه درهر دو مقوله از بنیانگذارن تجدد محسوب می شداین اندازه فروتنی وبی ادعایی و بزرگواری وجود داشت که در مورد سخن منظوم خود با تمام نشانه های شعر واقعی که درآن هست از اینکه آن را شعر بخواند یا نظم,محجوبانه دچار تردید شود.
گفتن ندارد که اگر نظم آن گونه که در عصر ما گفته می شود سخنی است متضمن نوعی تعبیر ادبی که هر چند از وزن وقافیه و صنعت وتمام آنچه ظاهر شعر را تحقق می دهد خالی نیست باری خاصیت خیال انگیزی ندارد وشورو حالی درآن نیست که بتواند آنرا به دیگری القا کند در این صورت کلام موزون دهخدا نظم مجرد نیست وبه رغم الفاظ مغلق وتعبیرات غالبا نامانوس که ویژگی عمده اکثرآنهاست باز برای کسانی که به طرز بیان وآشنایی دارند هم خیال انگیز وهم متضمن بازآفرینی واقعیت است.
اما اینکه او دوست دارد واین دوستی ممکن است تا حدی ناشی از انس و عادتی دیرینه باشد به زبان قدما سخن بگوید ماده شعری را که در کلام او هست وبه مجرد تصویر مخیل محدود نیست بلکه تصویر واقعیت را هم در ابداع ونقل قصه وتمثیل عرضه می نماید نیز نفی نمی کند.
واگر شاعری مجاز است مخاطب خود را از بین کسانی که به زبان محاوره سخن می گویند انتخاب کند مانعی ندارد شاعر دیگر به هر جهت که هست مخاطب خود را از بین کسانی برگزیندکه بازبان شاعران پیشینه آشنایی دارند واحیانا می توانند آنچه را او جز با رمز واشارت خاص آن زبان نامانوس نمیتواند به بیان آورد ودر جو آلوده به اغراض ومحیط خفقان آگند عصر خویش از ایذای کژاندیشان وسخن چینی بدسگالان در امان بماند درک نمایند.
معهذا شک نیست که وقتی شاعر امروز روی سخن با جمعی محدود از خاص خلق دارد البته نباید از اینکهعام خلق او را چنانکه هست درک نیمکنند ناخرسندی وشکایتگری عامیانه نشان دهد ویا کسانی را که برای جمعی انبوه تر وبیشتراز عام خلق سخن می گویند ولاجرم نام وآوازه یی بیشتر در شعر وشاعری به دست می آورند درخور طعن یا رشک بیابد.
حسن کار دهخدا در یانب ود که در دوره یی از عمر عهد جوانی خویش برای جمعی بیشتراز عام خلق سخن گفت ودر دوره یی دیگر اول پیری بیشتر برای جمعی معدود ودر هیچیک از دو دوره نه دعوی شاعری کرد نه کسانی را که شیوه یی غیر از شیوه او داشتند درخور نقد یا رشک یافت .
جالب آن بود که در هر دو مورد تصویرآفرینی وخیال انگیزی در کلام اومنعکس بود آنچه می سرود حالی ودردی یااندیشه یی و واقعیتی رابه مخاطب القا می کرد واو را تحت تاثیر قرار می داد و به هر حال دگرگون می کرد.
نه آیا نشان شعری واقعی همین است وتفنن در طرز بیان هم مثل تفنن در تصویر پردازی شیوه یی است که شاعر بدان وسیله چیزی از ذوق وسلیقه شخصی خود را بی آنکه بالضروره بین آن با جوهر شعر همواره پیوند دقیقی هم وجود داشته باشد برمایه احساس یا اندیشه وتخیل خود می افزاید وآن را به سبک مورد پسند خود در می آورد؟
در مورد دهخدا جای این تاسف هست که اوضاع واحوال زمانه او را از اشتغال به شعر وشاعری بازداشت وبا وجود قریحه هنری جوشان وآفرینشگری که او داشت بدون شک حیف شد که به قول علامه قزوینی برخلاف آنچه ستایشگران وی آرزو داشتند (ذوالفقار علی درنیام) و(زبان دهخدا درکلام) ماند.

امانه اوقاتی که او آن را صرف شعر وشاعری نکرد از او فوت شدونه از این معنی که زبانش در آنچه به کارشعرارتباط داشت غالبا در کام ماند به جوهر شعری که در ذهن او موج می زد لطمه یی رسید.
در زمانی که به قول خود او بسیار بودند کسانی که می توانستند چنان شعر ونثری که او در عهد جوانی نشر کرد بنویسند او عمر گرانمایه را صرف کاری کرد که همت و حوصله یی را بیش ازآنکه در آن نوع کارها ضرورت داشت طلب می نمود او با توجه به آنکه درآن ایام قوم وکشوری که اوبه آنها عشق داشت از شاعری یا تحقیق درلغت وادب به کدامیک بیشتر نیاز سخت دارد اشتغال به شاعری وبه روزنامه نگاری را که آن گونه شاعری را لازمه آن می یافت ترک کرد وبا حوصله یی مردانه وهمتی بی فتور بدانچه بیشتر از نشر چند مجموعه شعر هر چند زیبا وروان وآوازه انگیز به فرهنگ وهنر کشور وقوم وی قدر وارج می داد دست زد وازوسوسه جاذبه انگیز شهرت وقبول عام که آن را در عهد جوانی خویش در مقالات موسوم به (چرند وپرند) ودر اشعاری نظیر(آکبلای)و(یادآر) آزموده بود خود را رهانید.
پس به عنوان شاعر عام پسند که درآن ایام امثال ایرج میرزا ,ملک الشعرا بهار, عارف قزوینی وسید اشرف گیلانی آن را هدف وشعار خویش کرده بودند زبان دربست وبه عنوان معمارزبان که می رفت تا اساس تازه یی برای فرهنگ (تجدید ولادت یافته) کشور طرح بریزد در خاموشی انزوا به کار طرح (امثال وحکم) وبنای (لغت نامه) مشغول شدوکاخ تازه یی پی افکند که از باد وباران نیابد گزند.

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت، آنی فایل را دانلود نمایید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود دهخدا شاعر یا استاد شعر