لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
تاریخچه حضور زن در جوامع مختلف:
در ابتدا زن را به صورت کالایی می دانستند که در اختیار مرد است و او هر گونه که بخواهد می تواند از او استفاده کند و هر موقع که بخواهد می تواند او را رها کند و اگر خطری احساس کرد او را می شکند وخرد می کند .پس از آن زن به صورت عبد و بنده ای بدبخت و اسیر حقیری شد و با مرور زمان مقام او به درجه کودکان خردسال رسید به صورت بازیچه ای که مرد در ساعت فراغتش بتواند از او لذت ببرد یا مانند مجسمه ای بیهوده و بی ارزش که لباس های حریر و جواهر گران قیمت بر اندامش پوشانیده اند .
تاریخ گواهی می دهد بر سرنوشت دردناک زن .او در قدیم هیچ یار و یاوری نداشت یعنی کسی به دفاع از حقوقش برنمی خواست و همه ملت ها از او اکراه داشتند و او را پست می شمردند گویی که قلبشان سنگ شده بود ودرکشان کور و کر شده بود و چیزهایی که از دایره درکشان بالاتر می رفت درک نمی کردند. حتی مردانی که از نوابغ زمانشان و رهبران افکار جهان بودند در مورد زن نظر مساعدی نداشتند و شعرای اروپایی فقط زیبایی ظاهری زن را بیان می کردند و در قصایدشان هیچ نشانه ای که دلالت بر آثار نفسانی و روحی زنان داشته باشد ،نمی یابیم و از ظواهر جسم او فراتر نرفته اند و همه اینها اتفاق نظر دارند که زن را شیطان زیبا یا سرچشمه لذت ها بنامند.
شاعران یونان مثل سخیلوس و اوربیدس و غیره زن را آفت و بدبختی جهان می دانند.
از فلاسفه می توان افلاطون را نام برد. افلاطونی که دارای اندیشه های پیچیده و دشوار است. افلاطونی که موضوع اصلاح سیاسی یا ادبی را برای به سعادت رساندن جهان ترک نکرد،هیچ گاه در مورد بهتر شدن وضعیت زن و اهتمام به آموزش اخلاق و بررسی و شناسایی درجه عقلی و استعداد او فکر نکرد. او بیان می کند که مادرش به خاطر زن بودن باعث تحقیر او شده است .او معتقد بود که هر مرد ترسویی بعد از مرگ دوباره در این عالم متولد می شود و روح او در جسد حیوان یا زن تناسخ می یابد .
افلاطون نمی دانست که زن در مدرسه اسکندریه فلسفه افلاطونی جدید را خواهد آموخت و جوانی و زیبایی جذابش مانع آن نمی شود که بزرگترین دانشمند زمانه اش نباشد. شاهد مثال این قضیه هیپاثیا دختر ثیونوس ریاضی دان مشهور است که در اوایل قرن چهارم در خیابانهای اسکندریه به خاطر اعلام تعالیم افلاطونی سنگسار شد و او شهید در راه علم به شمار می آید.
اولین کسیکه با زن همدردی کرد و کلمات مهربانی و ترحم را به او شنواند یسوع الناصری بود و او اولین کسی بود که بین زن و مرد سازش برقرار کرد و گفت "اگر بری زن و مرد کار واحدی قرار دهیم هر دوی آنها باید به یک پاداش یا عقاب مساوی برسند ."
زمانی که پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلَّم) ظهور کرد شأن و مقام زن در سرزمینهای عرب بالا رفت زیرا ایشان زنده به گور کردن دختران را حرام کردند و زن و مرد را در تمام حقوق و وظایف مساوی می دانستند به جز در شهادت ومیراث که دو زن برابر با یک مرد است ولی در تمام حقوق جامعه با هم برابر هستند .همچنین عارفان گفته اند که زنان حقوق سیاسی نیز دارند و اینکه زنان مسلمان باید فقیه باشند (عالم به احکام شریعت) و اولین فقیه زن عایشه همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلَّم) بود .
پترارک و دانته از اولین گروه شاعران و مفکران هستند که گفتند زن دارای روح وروان است.آنها قصاید زیبایی دارند که در آنها جمال ادبی تجلی کرده است . آنها از اولین کسانی بودند که آواز سر دادند که زن دارای نفس والا و هوش شعله ور است.
همچنین لورا و بیاتریتش کسانی بودند که تا ابد نمونه کامل و برجسته هستند و هر زنی دوست دارد که شبیه او باشد.
این نمونه زیبا که در خیال دانته می گذشت در شعر مسحور او به تصویر کشیده می شود و مانند برق درخشانی در تاریکی قرون وسطی راه یافت.
سپس شاعر بزرگ جهان معاصر شکسپیر ظهور کرد و قهرمان بیشتر داستانهایش زنان دارای شخصیت عالی بودند ؛زنانی که در قلبشان مهربانی و لطافت موج می زد ،همچنین زنان در روایات کورنایل اینگونه بودند.
ولی همه مفکران آن زمان با شکسپیر و کورنایل هم عقیده نبودند بلکه تعداد زیادی از آنها نسبت به زن کینه می ورزیدند و به او طعنه می زدند و بوسویه افکار معاصرانش را در یک جمله خلاصه کرد "زن از زاویه اضافی مرد خلق شده و به همین دلیل نه هوشی دارد و در درونش هیچ چیز درک نمی کند"(الفاخوری حنا،1991م،ج4: 371)
کسانیکه در قرن بیستم در مورد مسئله زن قیام کردند:
بعضی از مفکرین معتقد بودند که زن باید آزاد شود و در کارها با مردان شریک باشد ولی اینان جرأت آن را نداشتند که آراء خود را آشکارا بیان کنند و همچنین غربی ها به اصلاح زن به روش غربی دعوت می کردند و به قوانین اسلام به خاطر شأن زن حمله می کردند تا آنگاه که قاسم امین ظهور کرد .دید که زن مسلمان از علم محروم است و بسته در قید و بندها ومیان او و کارهای اجتماعی مانعی عظیم. و این ناآگاهی
مقام اجتماعی او را پایین آورده. این بود که ندای آزادی زنان را سر داد و کتابی در پایان قرن نوزدهم نوشت به نام" تحریر المرأة" و در آن به وجوب تعلیم زن دعوت کرد و محمد عبده تحت تأثیر افکار او بود وسخنان او را می شنید و به ضعف مسلمانان و نادانی شان و انتشار بدعت ها در بین آنها پی برد. قاسم امین کتاب دیگری تحت عنوان "المرأة الجدیدة"نوشت که در این کتاب روش غربی ها را در پیش گرفت و به شریعت اسلام حمله کرد و به کشف حجاب و ترک احکام دعوت کرد.
در این میان مصطفی کامل به قاسم امین پیوست و الزامی بودن تربیت زنان را خواستار شد و او توجه به نوشته هایی در مورد زنان در نیمه دوم قرن نوزدهم ضروری می دانست و مطرح کردن مسئله زنان در زمینه های فرهنگی و سیاسی را واجب کرد.
زمانیکه قاسم امین مسئله آزادی زن و وجوب تعلیم او مطرح کرد احمد شوقی به خاطر ترس از دربار با او همراه نشد ولی هنگامیکه از دربار بیرون آمد و از سیاست و سنت های قصر رهایی یافت به قاسم امین پیوست و ندای آزادی زن و وجوب تعلیم او وانسان به حساب آوردن او و تساوی حقوق زن و مرد و گسترش زمینه ها برای او تا اینکه عضو سازنده ای برای ساختن جامعه باشد و دین اسلام و تعالیم آن سندی بر این نظرات است و تاریخ عرب و فرهنگ اسلام نیز در این زمینه مثالهایی ذکر کرده است.
رصافی یکی دیگر از شاعرانی بود که یک بخش از دیوانش که نسائیات نامید به دفاع از مسئله زن پرداخت و در رابطه با این مسئله با رجال دین به معارضه پرداخت و از مسئله کشف حجاب دفاع کرد .
وَأکبَرُ ما أشکو مِن القوم أنَّهُم یَعدونَ تشدید الحِجاب مِن الشَرع (الرصافی معروف ،1972م ج1: 98 )
بزرگترین کسانی که از آنها شکایت می کنم کسانی هستند که حجاب را شرع می دانند.
یکی دیگر از طرفداران حقوق زن جمیل صدقی الزهاوی ،شاعر عراقی بود .او به مسئله کشف حجاب دعوت نکرد بلکه به پاره کردن و نابودی حجاب دعوت کرد و همچنین زن را به طلب حقش دعوت کرد .
أسفَری فَالحِجاب یا ابنة الفَهر هو داءٌ فی الإجتِماع وَخیم
کُلُّ الشیئ علی التَجَدُّد ماضٍ فَلِماذا یقر هذا القدیم
أنزَعیهِ و مزقیه فَقَد أنکر ه العصر ناضاً و الحلوم
ارجمی مَن یَلومک فیه إن شیطان اللائمین رجیم
لا یَقی عفة الفتاة حجاب بَل ِیقیها تثقیفها و العلوم (الزهاوی جمیل صدقی، 1972م،ص90 )
حجاب را پاره کنید که آن بیماری وحشتناکی در جامعه است.
هر چیزی با گذشت زمان کهنه می شود پس چرا این چیز قدیمی را نگه می دارید .
آن را رها کنید و پاره کنید چون علوم جدید آن را انکار می کند.
کسی که شما را به خاطر حجاب نداشتن ملامت می کند سنگسار کنید زیرا فقط شیطان رانده شده باید ملامت شود .
حجاب عفت و پاکدامنی زنان را حفظ نمی کند بل علم و فرهنگ زن را حفظ می کند.
در مصر نیز حافظ ابراهیم به متمدن کردن زنان دعوت کرد او در مورد مسئله حجاب به افراط و تفریط و در مضیقه گذاشتن زن مایل نبود .
الأُم أستاذُ الأساتِذَة الأَلی شَغَلَت ماثِرُهُم مَدَی الآفاق
آنا لا أقولُ دِعُوا النساء سَوافِراً بَینَ الرِّجال یَجُلنَ فی الأسواق(صادق خورشا،چاپ اول 1381،ص90)
مادر مانند استادی است که فضایل او در تمامی آفاق منتشر شده و من نمی گویم که زنان کشف حجاب کنند و در بازارها در بین مردان بچرخند .
همچنین محمد طلعت حرب کتابی نوشت تحت عنوان "تربیة المرأة و الحجاب" و این کتاب را با مقدمه ای آغاز کرد و سعی کرد که اثبات کند که استعمار غرب به هر طریقی تلاش می کند که وضعیت زن مسلمان را تغییر دهد گویا زن برای دفاع از خود او را وکیل قرار داده است و استعمار می خواهد ثابت کند که آیین اسلام به زنان ظلم کرده است اما استعمار هدف دیگری هم دارد و آن اینکه می خواهد زن شرقی را غرب زده کند تا اینکه پایه و اساس جامعه را در هم بکوبد .(رک.محمد طلعت حرب،1999م)
اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم زمان فکر و فرهنگ و خلاقیت وابداع بود .زمانیکه مهمترین و برجسته ترین مصری ها در زمینه های مختلفی مانند ادبیات ، موسیقی ، آواز ، شعر ، پزشکی و مهندسی درخشیدند .می زیاده متعلق به این زمان بود... او مانند گل سرسبد این دوره در میان مردان سرآمد درخشید نوال مصطفی می گوید:"دوست دارم در مورد این نویسنده ممتاز صحبت کنم، می زیاده کسی بود که آراسته به تنویر افکار و رها از خرافات و سرچشمه معرفت و آگاهی بود . او کسی بود که گنجی به میراث و ادب ما اضافه کرد و اگر ما او را عروس ادبیات زنان بنامیم به او ظلم کرده ایم .می زیاده یک گوهر گرانبها بود و در بین مردان کمتر کسی می یابیم که مانند او باشد . "www.al-adab.com))
زندگی می زیاده و آثار او:
دانلود تحقیق کامل درباره زن در جوامع مختلف