اندازه برداری
1 توضیح در مورد شیوه اندازه برداری
نخستین قدم در کار برداشت بنای تاریخی به منظور تهیه پلان ها، نماها و مقاطع و… از ساختمان، بعد از شناسایی دقیق بنا اندازه گیری است. مطمئن ترین شیوه اندازه برداری استفاده از روش مثلث بندی است. در این شیوه با تبدیل پلان به تعدادی مثلث متوالی کار اندازه برداری انجام می شود.
الف: روش مثلث بندی در پلان:
با در نظر گرفتن سه نقطه a,b,c در سه گوشه اتاق کار را آغاز می کنیم. فاصله ac,bc را اندازه می گیریم بعدac(a,ac) و bc(b,bc) محل تقاطع دو کمان موقعیت درست نقطه c را به ما می دهد این کار را بطور متوالی برای هر سه نقطه انتخابی از پلان انجام می دهیم تا زمانی که پلان کامل شود.
در برداشت از خانه حکیم باشی کار اندازه برداری را با حیاط و اتاقهای اطراف آن آغاز کردیم سپس زیر زمین و پلان بام و در آخرین مرحله پلان حیاط پشتی و طویله ها و انبار را برداشت نمودیم.
بعد از برداشت پلان نوبت به نماها رسید در نما شیوه اندازه برداری با پلان تا حدی تفاوت داشت برای اندازه گیری نماها 2 نفر از بچه ها به پشت بام می رفتند و متر را می انداختند برای اینکه متر بطور قائم پایین بیفتد و در بین راه پیچ و تاب نخورد به سر متر یک شاقول آویزان می کردیم. بعد از قرائت اندازه ها متوجه مسأله جدیدی شدیم و آن وجود اختلاف ارتفاع در نقاط بظاهر هم سطح در اندازه گیری نما بود. این موضوع را می شد با امکان نشست ساختمان توجیه کرد که با توجه به قدمت ساختمان طبیعی می نمود. اما مطمئن ترین وسیله در این شرایط استفاده از دوربین نقشه برداری بود. البته برای تعیین اختلاف ارتفاع( تراز یابی) می شد از روش قدیمی و در عین حال ساده و مطمئن تری بهره گرفت. این شیوه استفاده از شلنگ تراز بود. با استفاده از شلنگ تراز میزان اختلاف ارتفاع کوچه با حیاط، حیاط با زیر زمین، حیاط با سطح اتاقها، حیاط ورودی با حیاط پشتی و بالاخره اختلاف ارتفاع پشت بام با سطح حیاط را بدست می آوریم که کدگذاری های مذکور در نقشه شماره( ) آمده است.
ب: روش استفاده از شلنگ تراز
ابتدا از یک سر شلنگ آب می ریزیم در این حالت شلنگ را بالا نگه می داریم ریختن آب باید کاملاً پیوسته باشد به طوری که هیچ حبابی داخل آن نشود. سطحی را بعنوان بنچ مارک با کد گذاری ارتفاعی 0.00 مشخص می کنیم.
دو نقطه a,b را در ارتفاع در نظر می گیریم. یک سر شلنگ را به نقطه a برده خط آب داخل شلنگ باید منطبق بر a باشد سر دیگر شلنگ را به نقطه b می بریم ( باید توجه داشته باشیم که هیچ حبابی داخل آب شلنگ نباشد) و آنقدر سر شلنگ را بالا و پایین می آوریم تا خط آب بر نقطه b منطبق باشد . سپس ارتفاع نقاط a و b را از سطح بنچ مارک اندازه می گیریم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ج: مقطع و اندازه برداری طاقها
در ترسیم مقاطع به شکل تازه ای برخورد کردیم که در اندازه گیری های قبلی با آن مواجه نشده بودیم و آن قوسهای سقف و ارتفاع بلند آنها بود که امکان مترکشی بصورت عمودی را از ما سلب می کرد.
برای اندازه گیری قوسها از یک چوب پرده بلند به طول 2 متر استفاده می کردیم که به انتهای آن نخی با اندازه ای معلوم می بستیم و به انتهای نخ شاقول آویزان می کردیم. یکی از بچه ها بر روی چهارپایه می ایستاد و تا جایی که امکان داشت انتهای میله را به نوک قوس یا طاق می چسبانید و بعد یکی دیگر اندازه ها را قرائت می کرد. در اندازه گیری قوسها علاوه بر نوک طاق نقاط دیگری را نیز اندازه می گرفتیم. نقاطی که انتهای قوس در آنجا شکل می گیرد و نقاط وسط هر یک از قوسهای طرفین طاق . این نقاط در شکل صفحه بعد بصورت کروکی دستی نمایش داده شده است.
برای ترسیم دقیق طاق بر روی کف اتاق خطی می کشیدیم که پایه های ستون های طاق را بر روی زمین بهم وصل کند بعد موقعیت دقیق نقطه وسط طاق را با استفاده از همان چوب پرده و نخ آویزان به آن بر روی خط فرضی مشخص می کردیم با استفاده از ریسمان از این نقطه بر روی خط فرضی تا نقطه ای که در وسط قوس مشخص کرده بودیم، ریسمان کشی می کردیم در واقع روش مثلث بندی را نیز در اینجا تکرار می کردیم. فاصله و اندازه گیری می شد و بعد کمان های و تقاطع این دو کمان محل دقیق نقطه b را به ما می داد. سایر نقاط طاق را نیز بهمین شیوه مشخص می کردیم .
در ترسیم مقاطع علاوه بر اندازه گیری قوسها و ارتفاعها نیاز به اندازه های دیگری نیز داشتیم و آن ضخامت سقف و جرزهای دیوارها بود. برای این کار با تفاضل اندازه های پلان طبقه اول و پلان بام ضخامت دیوار و با تفاضل ارتفاعهای داخلی و خارجی ضخامت سقف را بدست آوردیم.
2 بررسی مشکلات اندازه برداری و نحوه اصلاح اندازه برداری ها
در کار اندازه گیری هر چند در قدم اول ساده می نمود اما با مشکلات فراوانی روبرو شدیم چون متر کشی ساده جوابگوی کار ما نبود می بایست برای اندازه برداری از روش مطمئن تری استفاده می کردیم. استفاده از روش مثلث بندی در اندازه گیری پلانها و در ترسیم مقاطع برای اندازه برداری طاقها و قوسها راه گشای مشکلات بود. بویژه روش مثلث بندی در اندازه برداری پلان خیلی مهم بود چرا که در بعضی جاها با این تصور که گوشه های پلان قائم هستند خطوط را عمود بر هم ترسیم می کردیم اما بعد از مترکشی اعداد بدست آمده گویای این مطلب نبود.
استفاده از شلنگ تراز برای ترازیابی نسبت به سطح مبنا میزان اختلاف ارتفاع را در نقاط مورد نظر به ما می داد. برای اندازه گیری طاقها و قوسهای سقف چون در برخی موارد ارتفاع خیلی زیاد بود بناچار از یک چوب پرده بلند استفاده کردیم که به یک سر آن یک تکه ریسمان و شاقول آویزان شده بود.
بعد از اینکه کل پلانها، نماها و مقاطع را اندازه گیری نموده و ترسیم کردیم در بعضی موارد با تطبیق اندازه ها در پلان، نما و مقطع با یکدیگر خطاهای احتمالی را برطرف کردیم و در مواردی که اندازه برداری ناقص بود در دفعات بعدی با دقت بیشتر و بطور مجدد اندازه ها را تکرار می کردیم تا احیاناً نقصی یا کمبودی در موارد ارائه شده نباشد.
تعمیراتی که در بعضی از قسمتهای ساختمان بصورت غیر ماهرانه انجام شده و نشست ساختمان در اثر عوامل طبیعی و محیطی جزء مسائلی بود که بصورت مستقیم در نحوه درست اندازه گیری ها مشکل ایجاد می نمود.
بی شک در چنین بنایی که قدمت تاریخی آن به دوران قاجار بر می گردد و در طی این روزگار از گزند عوامل طبیعی و جوی در امان نبوده بسیاری از قسمتهای بنا با آنچه ساخته شده از لحاظ کیفیت و بویژه اندازه های بکار رفته در موقع ساخت تا حدی تفاوت وجود دارد.
بعنوان مثال در بنای خانه حکیم باشی بخشی از بنا در حیاط پشتی بطور کامل مخروب شده است بنحوی که هیچ نوع امکانی برای اندازه برداری آن نداشتیم.
3 بیان اهمیت اندازه گیری در شناخت بنای تاریخی
اندازه گیری مهمترین مسأله در بررسی کمی بنا است و اطلاعات دقیقی در این مورد به ما میدهد. معماری گذشته ما به سبب استفاده معماران ایرانی از مدول ها و پیمون های خاص خود شهرت فراوانی دارد در بسیاری از اندازه گیری ها به این تناسبات برخورد می کنیم. تناسباتی که در معماری امروزی بدست فراموشی سپرده شده است.
بسیاری از فنون معماری گذشته از جمله اجرای قوسها و طاقها اجرای دیوارها و.. را از طریق اندازه گیری می توان تا حدودی شناخت.
مسأله مهم دیگری که در بناهای تاریخی بسیار به چشم می خورد توجه به مقیاس ها و تناسبات است مقیاسهای خاص انسانی در معماری گذشته بصورت چشمگیری دیده می شود. گویی برای انسان ارزشی ویژه قائلند که بنایی که برای او ساخته می شود از هر لحاظ برای او مناسب باشد. این تناسبات با توجه به کاربرد بنا متغیر است در مسجد در برابر عظمت گنبدها و مناره ها انسان حقیر می ماند و در خانه ارتفاع کوتاه درهای ورودی حس فروتنی را در انسان تقویت می کند نکته جالب اینجاست که حتی در خانه های بسیار مجلل نیز درهای ورودی دارای این خصلت هستند.
در بسیاری از موارد از طریق اندازه گیری حتی می توان موارد کاربرد و زندگی جاری در بنا را نیز حدس زد و تا حدی بررسی کرد. مثلاً اتاقهای مهمان و تالار و شاه نشین همواره بیشترین مساحت خانه را به خود اختصاص داده اند و این حاکی از اهمیت میهمان و جایگاه خاص او در زندگی گذشته ایرانیان بوده است. به جرات می توان گفت هندسه خاص ایرانیان را هیچ کس جز خود آنها نمی دانسته است و شناخت این هندسه و تناسبات و مقیاسها است که ما را به سوی درک درست از یک بنای تاریخی می برد.
گردآوری اطلاعات
1 معرفی و دسته بندی منابع
شروع کار مطالعاتی بر روی پروژه درس برداشت همزمان با اولین سفر به کاشان آغاز شد قبل از ورود به خانه اطلاعات مختصری از وضعیت و تاریخچه بنا توسط مسئول میراث فرهنگی کاشان در اختیار ما گذاشته شد.
بخش عمده ای از کار مطالعات را می توانستیم در خود کاشان و بواسطه تحقیقات محله ای انجام دهیم. اما متاسفانه نتوانستیم راجع به محله ای که این بنا در آن مستقر است هیچ اطلاعاتی بدست آوریم فکر کردیم شاید به سراغ ساکنان محل و همسایه های حکیم باشی برویم تا آنچه را که راجع به محله و بنا می خواهیم بپرسیم اما با کمال تاسف ساکنان محل نیز به اندازه ما اطلاعات داشتند چرا که اغلب طی یک دهه گذشته در این محل زندگی کرده اند و راجع به گذشته بنا و ساکنان آن در همان حدی که ما اطلاعاتی کسب کرده بودیم آگاهی داشتند. البته قسمت وسیعی از خانه هایی که در این محله و در پشت خانه حکیم باشی واقعند کاملاً مخروب و غیر قابل سکونت می باشند و کسی از ساکنین آنها خبری ندارد.
البته این بی اطلاعی با توجه به وضع موجود اتفاق زیاد عجیبی نیست بی شک در گذر زمان همسایه های حکیم باشی نیز بارها عوض شده اند تا جایی که اکنون فقط آنچه راجع به این بنا می دانند آنست که اینجا خانه حکیم باشی است!
بهرحال هر چند کار مطالعاتی را تا به این حد رساندیم اما هنوز سوالات زیادی برایمان مطرح بود که نتوانستیم جوابی برای آنها بیابیم شاید اگر در تحقیقات محله ای با افراد با تجربه و صاحب نظر برخورد می کردیم بخش عمده ای از سوالات ما پاسخ داده می شد. بعد از این مراحل سایر بخشهای مطالعاتی را بصورت کتابخانه ای انجام دادیم.
مهمترین منابعی که به طور عمده مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از:
1 کتاب آثار تاریخی کاشان و نظنز تالیف حسن نراقی
2 کتاب تاریخ کاشان
3 کتاب تاریخ اجتماعی کاشان
4 کتاب آداب و سنن اجتماعی فین و کاشان تالیف مرتضی اخوان
5 کتاب معماری اسلامی تالیف دکتر محمد کریم پیرنیا
6 کتاب سبک شناسی معماری ایرانی تالیف دکتر محمد کریم پیرنیا تدوین دکتر غلامحسین معماریان
7 کتاب معماری مسکونی ایران ـ گونه شناسی درونگرا تالیف غلامحسین معماریان
8 کتاب اجرای ساختمان با مصالح سنتی تالیف دکتر حسین زمرشیدی
9 کتاب اقلیم و معماری
10 مجله معمار شماره 18 پاییز 81 ـ مقاله ای تحت عنوان معماری خانه خیال: خانه های کاشان
در منابع 1 تا 4 بطور کلی اطلاعاتی اجمالی از وضعیت تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی کاشان کسب کردیم.
در منابع 5 تا 8 راجع به معماری ایرانی و چگونگی شکل گیری آن و اصول و مشخصه های خاص آن بحث شده است که در بخش بررسی عوامل موثر در شکل گیری بنا به طور عمده از این مطالب استفاده کردیم.
کتاب اقلیم و معماری: نقشه ها و جداول این کتاب در معرفی بهتر موقعیت جغرافیایی کاشان در کار مطالعاتی مورد استفاده قرار گرفتند.
2 کاستی های موجود در گردآوری اطلاعات و امکان رفع آن
با توجه به سابقه دیرین و تاریخی شهر کاشان و آثار معماری کم نظیر و ماندگار این دیار انتظار نداشتیم تا این در گردآوری اطلاعات با کاستی برخورد کنیم. هر چند در کتابهای فراوانی راجع به کاشان مطالبی آمده است اما گویی همه آنها به تکرار یک سری مطالب تکراری پرداخته اند اطلاعات راجع به ابنیه قدیمی کاشان بسیار کم است بطور مثال راجع به خانه حکیم باشی بجز چند سطری در کتاب «آثار تاریخی کاشان و نظنز» در مطالعات دیگر چیزی بدست نیامد. راجع به محله های کاشان نیز متاسفانه نتوانستیم اطلاعات مناسبی کسب کنیم چون در این زمینه هیچ اطلاعات مکتوبی پیدا نکردیم و آنچه در کار آمده است حاصل یک سری مشاهدات است که طی چند سفر به کاشان بدست آمده است.
حتی در معتبرترین کتابخانه کاشان (کتابخانه مسجد آقا بزرگ) نیز نتوانستیم کتاب و یا مجله و… جدیدی راجع به کاشان تهیه کنیم.
شاید اگر در میراث فرهنگی شهرهای تاریخی ایران ماند کاشان شناسنامه دقیقی راجع به ابنیه قدیمی توسط کارشناسان خبره تهیه و نگهداری شود هرگز بناهای با ارزشی که در زمره آثار تاریخی اند تا این حد گمنام نخواهند ماند بطور قطع چون بسیاری از اطلاعات راجع به این منابع در جایی نیامده است امکان اینکه تا چندین سال دیگر هیچ اطلاعاتی راجع به این آثار تاریخی نداشته باشیم بسیار است آنوقت شاید از هر خانه جز ویرانه ای متروک که روز به روز ناشناخته تر می ماند چیزی باقی نخواهد ماند.
3 شیوه دسته بندی: طبقه بندی و پردازش اطلاعات
قبل از شروع کار سرفصل های مورد نیاز را برحسب اولویت و اهمیت طبقه بندی کردیم و در هر موضوع به دنبال اطلاعات جامع راجع به آن رفتیم. در بعضی موارد خود سرفصل نیز به چند شاخه تقسیم می شد که هرکدام مطالب جدیدی را مطرح می کرد. اطلاعاتی را که از منابع متعدد استخراج کرده بودیم مهمترین قسمت پردازش بودند چون مطالب از صحت کامل برخوردار بود و کامل و جامع مباحث را مطرح می کرد.
دامنه کار به چند شاخه معلوم تقسیم می شد.
1 اطلاعات اقلیمی، منطقه ای و بومی
2 اطلاعات راجع به اصول نظری معماری ایرانی
3 اطلاعاتی راجع به اصول عملی معماری ایرانی
4 اطلاعاتی راجع به بنای خانه حکیم باشی
مبحث چهارم در هر بنایی بطور جداگانه و اخص مطرح می شود. لذا پردازش به آن از نظر ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
4 اهمیت و تاثیر مطالعه در شناخت و معرفی بنای تاریخی
بی شک موثرترین راه در شناخت درست و معرفی یک بنای تاریخی مطالعه و تحقیق راجع به جوانب مختلف آن است. هر چند در بناهای تاریخی در برخی موارد گویی خود بنا با انسان صحبت می کند و در و دیوار آن شناسنامه ای معتبر از گذشته بناست اما بهر حال در هر بنایی همواره جنبه هایی نادیده وجود دارد که تنها از طریق مطالعه می توان به آنها پی برد.
امروزه معماری گذشته برای ما جلوه ای خاص دارد دلنشین و باشکوه است گویی زندگی همیشه در آن جاریست. مساله ای که در اینجا حائز اهمیت است و جای بسی تامل دارد آنست که معماری گذشته یک معماری کاملاً مردمی بوده است توجه به نیازهای روحی و روانی مردم، سنتها و آداب و رسوم به صورت یک اصل در آن دیده می شود و توجه شگرف معماران گذشته به این مساله باعث شده آثاری بدیع و یکتا بیافرینند.
سنتهای معماری گذشته را هم باید دید و درک کرد و هم از طریق مطالعه مورد بینش و بررسی قرار داد و نباید به بهانه دنیای نو از کنار گذشته ای چنین با عظمت بی تفاوت گذشت.
بسیاری از بناهای تاریخی امروزه در اثر عوامل طبیعی و محیطی بناچار دچار تغییرهایی شده اند که گاه ماهیت بنا را دچار مشکلاتی می کند اینجاست که اگر در معماری گذشته ایران به اندازه کافی مطالعه شده باشد این مساله نمی تواند کلیت بنا را با خطر مواجه سازد.
جنبه های پنهان در معماری ایرانی آنقدر وسیع و دامنه دار است که گاه قسمتهای وسیعی از آن را بصورت مختصر و کوتاه شده مطرح کرده اند بی شک در ورای تمامی این دیوارهای خشتی و گلی و سقفهای گنبدی دنیایی از ایده و هنر نهفته است.
بسیاری از هنرهایی که امروزه در معماری ما کاملاً جدا از کارهای معمارانه است در گذشته پیوند ناگسستنی با معماری داشته اند بسیاری از این هنرها امروزه کاملاً به فراموشی سپرده شده اند و تنها راه شناخت آنها تحقیق و مطالعه در بناهای تاریخی معتبر است.
معرفی بنا
1) توضیح موقعیت شهر کاشان
گذری کوتاه بر اوضاع جغرافیایی و سابقة تاریخی کاشان
شهر کاشان که در منطقه ای واقع در حاشیة کویر قرار دارد، هزاران سال است که محل زندگی اقوام گوناگون بوده و تمدنی کهن را در خود جای داده است. چنان که تپه های موسوم به « سیلک» و آثار مکشوفه از این تپه( واقع در 3 کیلومتری جنوب غرب کاشان) با هفت هزار سال سابقة تاریخی خود گواه این مطلب است. برای شناخت بهتر اوضاع اقلیمی و شهری و همچنین سابقة تاریخی این شهر گفتارمان را به دو بخش جداگانه تقسیم می کنیم:
الف ـ اوضاع جغرافیایی
ب ـ سابقه تاریخی
کاشان که همچون دیگر شهرهای حاشیه کویری، از یک سو پشت به کوهستان و از سوی دیگر روی به دشت کویر دارد با حدود 2100 هکتار وسعت و در 51 درجه و 27 دقیقه طول شرقی و 59 دقیقه عرض شمالی واقع، و ارتفاع آن از سطح دریا حدود 1000 متر است.
قدیمترین تشکیلات زمین شناسی اطراف کاشان را تشکیلات انذریتی دورة ائوسن دوران سوم زمین شناسی تشکیل می دهد که در منطقه وسیعی از کوهستانهای جنوب کاشان سنگهایی که منشاء خروجی آتش فشانی دارند، گسترده شده اند. طبقات آبرفتی در دامنه های دشت کاشان در حدود 150 متر است که به تدریج به طرف منطقه شمالی و کویری ضخامت آن کم می شود، جغرافی دانان، شهر کاشان را زمانی جزو ایالت جبال یا عراق عجم، محسوب می کردند تا این که بر اساس تقسیمات کشوری، قبلاً یکی از شهرهای استان مرکزی و از سال 1355 تاکنون از توابع استان اصفهان محسوب می شود.
این شهر در 220 کیلومتری جنوب پایتخت و در 90 کیلومتری جنوب شرقی قم قراردارد. کاشان که در ناحیه مرکزی ایران قرارگرفته است از طرف شمال به کویر و شهرستان قم، از جنوب به خاک اصفهان، از شرق و شمال شرقی به دشت کویر، از جنوب شرقی به اردستان، از سمت غرب به شهرستانهای دلیجان محلات و گلپایگان متصل است.
زبان مردم این شهرستان، فارسی است ولی در روستاهای حاشیه شهر، زبان دیگری رواج دارد که اصل آن از واژه های فارسی دری یا فرس قدیم است.
مذهب مردم این شهر شیعة اثنی عشری است. چنان که به واسطة ایمان راسخ، زهد و تقوی بی نظیر شیعیان آن از صدر اسلام تاکنون با نام « دارالمومنین» در صدر شهرهای شیعه نشین قرار گرفته و به نیکی از آن یاد شده است.
جهت سلسله جبال در این ناحیه، از شمال غربی به جنوب شرقی است که مهمترین قله های آن قلهای واقع در شرق « نیاسر» با ارتفاع 3600 متر و قلهای واقع در جنوب « بزرک» با ارتفاع 2500 متر، قلة « هفت کتل» با ارتفاع 3000 متر و قلة« کرکس» با ارتفاع 3800 متر می باشد.
ـ آب و هوای کاشان در قسمت جلگه، گرم و خشک و در نواحی کوهستانی نسبتاً سردسیر است. دلیل اصلی خشکی هوای کاشان مجاورت آن با دشت کویر است.
ـ حداقل مطلق درجه حرارت آن 12 درجه سانتی گراد در دی ماه.
ـ حداکثر مطلق درجه حرارت آن 48 درجه سانتی گراد در تیرماه.
ـ متوسط ریزش باران 25 ساله اخیر 130 میلی متر می باشد.
ـ متوسط تبخیر 10 ساله آخر 2500 میلی متر است.
وزش بادهای کویری که از صبح تا شام جریان دارد، موجب حرارت و خشکی هواست و از شام تا بام که نسیم خنکی از جهت کوهستان جریان پیدا می کند باعث تعدیل هوای منطقه می گردد.
بادهای موسم به باد سرخ، باد شهریاری. باد سام، باد شمال، و باد قبله از بادهای معروف این منطقه است که اکثراً از کویر به سوی کاشان می وزد.
طبق نقشة جغرافیایی سازمان نقشه برداری کشور شهرستان کاشان دارای 4 بخش است.
1ـ آران و بیدگل(7 روستا)
2ـ قمصر( جمعاً 45 روستا تابع بخش نیاسر و قمصر)
3ـ نیاسر
4ـ مرکزی و حومه(32)
طبق اولین سرشماری نفوس، جمعیت کاشان در سال 1311 در حدود 40000 نفر. در سال 1317 490/46 نفر، در سال 1328 قمری جمعیت شهر 50000 نفر و سرشماری 1335 شمسی آمار عمومی 45955 نفر و در سال 1345 به 428/58 نفر و در سال 1355 در یک رشد سریع به 836/84 نفر، و طبق آمار سال 1361 جمعیت شهر251137 نفر بوده است. جمعیت کاشان هم اینک نزدیک به چهارصدهزار نفر می باشد.
آب و استعداد خاک و زمین
منطقة گرمسیر کاشان به واسطة هوای خشک، و خالی از رطوبت، که خاک سفت و سختی دارد، برای کشاورزی و درختکاری چندان مساعد نیست؛ مگر به وسیلة کود و رشوة زیاد دادن به زمین و سیراب نمودن کشتزارها با آبهای جاری.
اما برعکس، برای ساختن بنا و عمارت فوق العاده مناسب و بلکه به همان علل مذکور، موجب دوام و بقای ساختمان و عمارات می باشد؛ چنانکه در مناطق گرمسیر و جلگه مسطح کاشان پوشش سقفهای معمولی عموماً با خشت خام انجام گرفته و غالب سقفها را هم یک لا تیغه پوش می کنند؛ و به اصطلاح محلی « سقف ضربی و تیغه پوش» می گویند. این گونه بنا، که بامهای برجسته و گنبدی شکل آنها گل اندود شد، سالهای متمادی استوار و پابرجا می ماند، و شاید چندین نسل یک دودمان زندگی خود را در آنجا به سر می برند. و در نتیجه می توان گفت که استحکام ابنیة کاشان که با خشت خام و گل ساده ساخته شده در برابر مرور زمان و رطوبت و سایر عوارض جوی کمتر از بناهای آجری نواحی دیگر نیست، و هرگاه سوانح طبیعی مانند زلزله و زمین لرزه های سخت و بنیان کن و یا سیلابها و خرابیهای عمدی سبب ویرانی آنها نگردد، ابنیة آنجا روزگاری بس طولانی باقی و پابرجا می ماند.
نکته شایان توجه دیگر اینکه نقشة ابنیه و ساختمانهای کاشان به طور کلی در امتداد جهات اصلی شرق و غرب و شمال و جنوب طرح و احداث نشده، بدین معنی که اضلاع چهارگانة بنا و صحن و سراها به موازات جهات اصلی نیست، بلکه زوایای ساختمانی در جهات چهارگانه اصلی قرار گرفته است. از این جهت در اغلب مساجد مشاهده می شود که محراب و قبله را در زاویة مسجد ساخته اند. نکتة دیگر آنکه از خصوصیات زیان بخش خاک و هوای خشک آنجا تولید موریانه های موذی فراوانی است که به محض رسیدن به کتاب و کاغذ آن را به کلی ضایع کرده از بین می برند و همچنین دشمن سرسخت اشیا و ادوات ساخته شده از چوب بوده و حتی گاهی درختهای سبز را هم از پا در می آورند. از این رو، در ساختمانهای حدود شهر و نواحی گرمسیر از قدیم الایام به کار بردن چوب و تیر و الوار معمول نبوده و نیست، همچنان که در و پنجره های چوبی هم در آنجا چندان دوام و بقایی ندارد.
دربارة ابنیه تاریخی کاشان
سرزمین کاشان، و یا یکی از نخستین مراکز سکنای بشر در فلات ایران، به دوران تاریخ کهنسال خود، پستی و بلندیهای فراوان پیموده، تاریخ و تمدن درخشان، مراحل مختلف و متفاوتی را در حیات اجتماعی خود پشت سر نهاده است و در هر یک از دوران ترقی و پیشرفت نیز آثار تاریخی باشکوه و مجللی، مخصوصاً ابنیة عالی و مفصلی را که مهمترین مظهر رشد و تکامل ملل مترقی جهان می باشد دربر داشته است. بدین جهت همواره موجب تحسین و اعجاب نویسندگان و گویندگان ایرانی و غیر ایرانی قرون گذشته واقع گشته. تا جایی که آن را عروس شهرهای ایران و بلکه همه جهان خوانده اند. مخصوصاً در دوره های تاریخی سلاجقه بزرگ و زمان صفویه که ترقیات شگفت انگیز آن در میان سایر شهرهای ایران بی نظیر بوده است. و بنا بر گفته های مورخان معتبری مانند مؤلف حدود العالم و رواندی در راحة الصدور و غیره، کاشان در عهد سلجوقیان مهد علم و ادب و منشاء فضلا و گویندگان بزرگ فارسی و تازی بوده، به طوری که مدارس و محافل علمی و کتابخانه های آن داشته، همچنین نخستین شهر صنعتی و کانون هنر ایران به شمار می رفته است.
بار دیگر که کاشان در کلیه شئون فرهنگی، مدنی صنعتی و هنری به اوج ترقی و نهایت آبادانی نایل می گردد، در عصر صفویه و مخصوصاً به دوران شاه عباس اول بوده که او علاقه و توجه خاص بدان دیار ابراز می نمود. زیرا که بعد از اصفهان پایتخت خود، به کاشان بیش از شهرهای دیگر آمد و رفت، با توقفهای ممتد و طولانی نموده و نیز اهتمام بی نظیری که برای آبادانی و احداث ابنیه و عمارات عالیه در آنجا نشان داده، در جای دیگر دیده نشده مانند ابنیة دولتخانة خیابان چهارباغ کاشان از کاخ و باغ همایونی و مهمانسرای عالی شاه عباس و عمارات مخصوص برای سفرا و ایلچیان و بازار قیصریه و سد قهرود و بنای باغشاه جدید فین و غیره.
بدون شک کاشان از نظر وجود آثار معماری یکی از غنی ترین شهرهای ایران بوده و بسیاری از بناهای تاریخی آن را می توان در ردیف بهترین شاهکارهای ایران به شمار آورد. علل اصلی این موضوع را می توان در چند قسمت خلاصه کرده مورد مطالعه قرار داد.
الف) موقعیت تاریخی و توجهی که سلاطین دوره های مختلف به آبادانی و ایجاد بناهای مختلف در شهر کاشان داشته اند و به همین دلیل است که مثلاً چون در دوره سلطنت قاجاریه توجه بیشتری به کاشان شده است، بهترین آثار این دوره را در کاشان می یابیم.
ب) موقعیت جغرافیایی و آب و هوای خشک و گرم کاشان نیز یکی از علل به وجود آورندة ساختمانهای جالب و سبک معماری به خصوص این شهر می باشد.
ج) وجود معماران با تجربه و با ذوق در کاشان را، و خصوصاً ایمانی که این هنرمندان به کار خود داشته اند نیز می توان یکی از جهات پیشرفت معماری این شهر دانست؛ خصوصاً که ثروتمندان نیکوکاری نیز بوده اند که به کارهای ساختمانی علاقمند بوده و این هنرمندان را تشویق می کرده اند.
ایران شناسان معاصر دکتر لکهارت انگلیسی در کتاب جدید شهرهای ایران گوید:
« هرچند که اصفهان پایتخت سلاطین صفویه بود ولی برخی از پادشاهان این سلسله غالب اوقات در کاشان اقامت می نمودند.»
بدیهی است که یکی از علل اصلی حسن شهرت و اظهار شگفتی و آفرین جهانگردان دربارة آن وجود اماکن خیریة عمومی و بناهای مهم و جالب آنجا بوده است؛ از قبیل مدارس، مساجد و جوامع، دارالشفا و کتابخانه ها، خانقاه و تکایا، دارالسیاده و پرورشگاه ایتام، ساختمانهای باشکوه بقاع امامزادگان و مقبره بزرگان، حمام و سقاخانه ها، برکه و آب انبارهای عمومی، کاروانسرا و رباطهای قدیمی و غیره که کلیه آنها وقف و به رایگان در دسترس همگان بوده است.
ولیکن نظر به وضع ارتباطی و موقع جغرافیایی شهر، که در شاهراه مرکز و جنوب ایران واقع گشته است. پیوسته معبر سپاهیان و بلکه مورد دست اندازیهای متجاوزین اعم از اشغالگران بیگانه و یا دستخوش تاخت و تازهای سرکشان داخلی قرار گرفته، و گاهی نیز این گونه تهاجمات چنان سخت و وحشیانه به عمل آمده که گذشته از قتل و غارت و ویران کردن خانه های اهالی و انهدام ابنیة عمومی، حتی مزار و مقابر امامزادگان و بزرگان را هم بر هم ریخت، زیر و رو می کردند؛ مخصوصاً از آن جهت که چون در کاشان ابنیة عالی و بقع مذهبی عموماً تعلق به شیعه اثنی عشری داشته است، مهاجمین ترک و تاتار و افغان و ترکمن با کینه و نفرت شدیدی بدانها نگریسته و جملگی را منهدم می ساختند؛ مانند خرابیهای محمدخان ترکمن در استیلای ده ساله بر کاشان در عهد سلطان محمد خدابنده که اکثر بناهای مهم شهر را از بیخ و بن ویران نمود.
در دوره های بعد نیز بر اثر این گونه پیشامدهای طبیعی یا اجتماعی و بخصوص زلزله های بنیان کن سالهای 982 و 1192 ه . ق. اکثر عمارتهای مهم شهر منهدم و توده های وسیع اهالی را نیز نابود ساخت. بدین گونه، اکثر ابنیة مهم تاریخی، با آن همه آثار ذوق و هنرهای ملی و نمایش حسن عقیده و بلند همتی گذشتگانش نیست و نابود گردید. تا آنکه در اوایل عهد قاجاریه بر اثر جنبش بزرگ و اقداماتی که برای تجدید عمران و آبادانی آن سرزمین به عمل آمد. به نوعی سودمند و ثمربخش واقع شد که در حقیقت می توان آن را سومین مرحلة تاریخی سیر به سوی ترقی و تجدید رونق و آبادی کاشان نام نهاد؛ زیرا علاوه بر تعمیر و مرمت ویرانیهای زلزله مدهش 1192 ه. ق. که از همه سوانح گذشته وخیمتر و مخربتر بود طولی نکشید که در اواسط قرن سیزدهم هجری آن شهر ویران دوباره معمور و آباد گشت. حتی بناهای متعدد عالی و باشکوهی در آن ایام برپا گردید که از حیث طرحهای ممتاز و نقشه و هنرنمایی های معماری و رعایت اصول و دقایق فنی شاهکارهای کم نظیری به وجود آمد، مانند مدرسة شاه، گنبد و بارگاه مسجد و مدرسة آقا بزرگ، سرای سر پوشیدة امین الدوله در بازار و از ابنیة شخصی هم مانند خانه معروف به میرزا محمد علی داماد در کوی سرسنگ که تاریخ بنای تالار قدیمی و گچبری آن سال 1194 ه .ق. یعنی دو سال پس از خرابیهای زلزله مذکور بوده، و در جنب آن نیز خانه قدیمی دیگری معروف به مقصود بیکی اطاق بزرگی است که دارای مزایای معماری و هنری با تاریخ 1011 ه.ق. می باشد؛ و یا نظیر خانه بروجردی در کوی سلطان امیر احمد که هر یک در نوع خود مجموعه ای است از هنرهای زیبای گوناگون و فنون شیوای معماری که از همه جهات متناسب با مقتضیات محلی می باشد.
خرابی زلزله های چهارصد سال اخیر
یکی دیگر از عوامل انهدام و ویران ساختن ابنیة قدیمی زلزله های سخت و بنیان کنی بوده که از اواخر قرن دهم هجری به بعد سه بار در کاشان روی داده است. به طوری که هر یک از آنها علاوه بر هزاران نفر تلفات جانی که همراه داشته ضایعات مهم و زیانهای فراوانی هم به اماکن و بناهای تاریخی وارد نموده و برخی را به کلی نابود ساخته است.
نخستین زمین لرزه سخت و شدید سال 972 ه.ق. که چون قریه فین کانون زلزله بود، ساختمانهای آن ناحیه و مجاور آن را به طور کلی ویران نموده و به گفتة «تاریخ روضه الصفا» بیش از سه هزار منزل و مأوای مردم را منهدم و همچنین بالغ بر 1200 تن از نفوس اهالی را هم تلف نموده است.
دومین زلزله بسیار شدید و بنیان کن کاشان در سال 1192 ه.ق. روی داده و بر اثر آن تمام ابنیة مهم و ساختمانهای بزرگ شهر فرو ریخته و کسانی هم که نیمه جانی از آن معرکه هولناک به در بردند به واسطة نداشتن محل سکونت به خارج شهر متواری گشتند.
بار دیگر در سال 1260 ه.ق. زلزله مخربی اتفاق افتاد که کانون اصلی آن کوهستانهای بخش قمصر بوده و بیش از 1500 تن از دهقانان را به کام مرگ کشانیده و بسیاری از ابنیه و ساختمانهای بزرگ و کوچک را هم منهدم ساخت.
وجه تسمیه کاشان
به عقیده زبان شناسان، کاشان به خانه های تابستانی گفته می شود که از چوب و نی ساخته شده باشد. در باب وجه تسمیه و نام کاشان چون عقاید و نظریه های گوناگونی اظهار شده که هیچ یک را بطور قطع و مسلم نمی توان پذیرفت بدین جهت وجه مشهورتر آنها در صفحات 14 تا 19 تاریخ اجتماعی کاشان ذکر شده است.
1ـ کی آشیان: این توجیهی است که بعضی ها کرده و می گویند از آنجایی که نخستین ساختمانها و آبادانی ها در سرچشمه فین به امر پادشاهان زمان انجام گرفته بدین مناسبت آنجا را ( کی آشیان) یعنی خانه و جایگاه پادشاهان گفته اند.
2- کاشانه: در قدیم این لغت معبد و جایگاه جشن و دل آرایی بوده و بعضی جاها بتخانه را تشکیل می داده است.
3ـ کاه فشان: در تعبیر این کلمه بعضی از نویسندگان دورة اسلامی می گویند چون بنای شهر کاشان به امر زبیده خاتون همسر هارون الرشید خلیفة عباسی انجام گرفته و در آغاز احداث شهر برای تعیین نقشه حصار و دیوار شهر جای آن را کاه فشانی کرده اند، از آن جهت این نام را برگزیده اند که تدریجاً به کاشان مبدل گردید.
4ـ چهل حصاران: این نام بدان جهت گذارده شد که هر محلة این شهر دارای حصاری جداگانه بود و چون تعداد این حصارها به چهل فقره می رسید چهل حصاران نامیده شد.
5: قاسان
6ـ کاس رود
7ـ کاشان: از تپه های سیلک گرفته شده که کاشی و کاسی مأخوذ از نام قبایل کاسویا( کاشو) بوده، مقارن حکومت حمورابی در بین النهرین، که بعدها به کاسیان و کاشیان و بالاخره به کاشان مبدل شده است.
2 بررسی محله در نسبت با شهر کاشان و موقعیت و وضعیت بنا در محله
بنای خانه حکیم باشی در کوی مسجد آقا بزرگ، در محله ای که معروف به محله ملاست واقع شده است علت نامگذاری این محله بدین نام ظاهراً به وجود حمامی به همین نام در این محله باز می گردد. از لحاظ موقعیت مکانی این محله در شمال شرقی شهر کاشان قرار دارد. این منقطه کاملاً مسکونی است و بنای خانه حکیم باشی نیز ظاهراً در 10 سال گذشته مسکونی بوده است. در این محله و در پشت خانه حکیم باشی خانه های قدیمی بسیاری دیده می شود که کاملاً مخروب شده اند و حتی راه ارتباطی آنها به کوچه و خیابانهای اطراف کاملاً بسته شده است و تنها راه ارتباطی آنها با بیرون از طریق پشت بام می باشد.
موقعیت بنا در محله را با ترسیم یک کروکی دستی در صفحه بعد مشخص کرده ایم.
ذکر این مسأله در اینجا حائز اهمیت است که راجع به این محله قدمت و اهمیت و وضعیت گذشته آن نتوانستیم هیچ اطلاعاتی بدست آوریم.
3 شرح وضع موجود بنا
این بنا شامل دو باب خانه و یک قطعه زمین مجاور آن که به نارنجستان موسوم بوده، می شود. قدمت بنا به دوران قاجار بر می گردد و در بعضی از جاهای این بنا بقایایی از زلزله ای که در دوران قاجار رخ داده است دیده می شود. به نظر می رسد که این دو خانه بتدریج شکل گرفته و قدمت دو ساختمان از لحاظ عمر یکی نیست. این دو خانه مثل همه خانه های قدیمی از دو بخش اندرونی و بیرونی شکل گرفته است و از نظر قدمت حیاط اندرونی قدیمی تر بنظر می آید هم به لحاظ سبک و سیاق خاص معماری که آثاری از معماری دوره زند که در اوایل دوره قاجار نیز وجود داشته در آن دیده می شود و هم بدلیل آنکه آثار خرابی های زلزله در اوایل دوره قاجار در آن دیده می شود.
از نظر مالکیت این خانه متعلق به میرزا ابوالفضل خان حکیم باشی طبیب مخصوص ناصرالدین شاه قاجار و از اطبای حاذق و معروف زمان خود بوده است.
بنایی که توسط گروه ما برداشت می شد شامل حیاط بیرونی بود این بخش از خانه در دوره بعد از زلزله شکل گرفته است. خانه ای به سبک حیاط مرکزی به سبک همه خانه های قدیمی مناطق گرمسیری، زیر زمینهایی موسوم به سرداب که حدوداً 3 الی 4 متر از کف حیاط پایین تر واقع شده اند و اتاقهای سه دری و تالار که تالار به واسطة تزئینات خاص و نقاشی های سقف طاق مانند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نقاشی های این تالار به قلم عبدالوهاب غفاری یکی دیگر از هنرمندان خاندان غفاری است. وی در ابتدا از شاگردان حکیم باشی بود و سپس برای تحصیل طب به فرانسه رفت بعد از برگشت از فرانسه وی مراتب ارادت خود را به حکیم باشی با نقاشی و نگاره پردازی تالار خانه استاد نشان داد. از جمله نقاشی های معروف این تالار عبارتند از: لیلی و مجنون ـ شیخ صنعان ـ حضرت ابراهیم و… و در یکی از نقاشی ها تصویر حکیم باشی در حین عیادت از یک بیمار نشان داده شده است.
ورودی این دو خانه از کوچه بصورت دو درب در کنار هم دیده می شوند یک درب چوبی که ورودی به حیاط اندرونی بوده است و امروزه کاملاً مسدود شده و تنها راه ورود به حیاط اندرونی از حیاط بیرونی است و درب دیگر یک در آهنی است که هویتی از قدمت خانه نبرده است. در کنار درب آهنی دو سکو یا پاخور دیده می شود این در به یک هشتی باز می شود. هشتی علاوه بر ایجاد فضای مکث، کوچه را به حیاط بیرونی متصل می کند. هشتی با ایجاد یک فضای مکث مانع از دید مستقیم افراد تازه وارد به حریم خانه می شود. هرگز از هشتی بطور مستقیم به حیاط بیرونی دید نداریم بلکه در اکثر موارد باید با گذشت از یک دالان و یا یک هشتی کوچکتر و یا چند پله به حیاط بیرونی رسید. در هشتی، روبروی درب ورودی کوچه یک اتاق کوچک دیده می شود که به احتمال زیاد اطاق مستخدم خانه و یا کسی بوده که جوابگوی ارباب رجوعهایی بوده که روزها به این خانه رفت و آمد داشتند. بعد از هشتی با گذشت از چند پله به حیاط می رسیم. در حیاط یک حوض بزرگ وجود دارد که در اطراف آن باغچه هایی با انواع درختهای انار و انجیر و… به چشم می خورد. حیاط از جبهه شمال غربی با یک در به حیاط اندرونی وصل می شود و از جبهههای دیگر توسط اتاقها و تالار محصور شده است.
در جبهه جنوب شرقی و شمال شرقی زیر زمین یا سرداب دیده می شود که ضلع جنوب شرقی به احتمال زیاد بدلیل وجود سرداب تالار مانند بخش تابستان نشین خانه بوده است. زیر زمینهای ضلع شمال شرقی بیشتر حالت انباری دارند و بصورت اتاقهای کوچک می باشند. لازم به ذکر است که در کاشان خانه ها را به موازات جهات اصلی نمی ساختند و اکثراً بصورت شمال شرقی به جنوب غربی بنا می کردند.
تالار نقاشی در ضلع جنوب غربی قرار دارد این تالار راهی به حیاط پشتی که به موازات ضلع جنوب غربی بناست دارد در حیاط پشتی اثری از حوض دیده نمی شود فقط باغچه های بزرگ با درختان انجیر و توت و انار به چشم می خورد. در ضلع شمال غربی این حیاط طویله و انبار علوفه قرار دارد و یک دالان در کنار انبار به چشم می خورد این دالان در قسمتی کاملاً مسدود شده است و ما نتوانستیم بفهمیم که انتهای آن به کجا ختم می شود در ابتدای دالان دو راه فرعی از آن جدا می شود. یک راه به طویله و راه دیگر به پله هایی که به پشت بام می روند ختم می شود. وجود طویله این امکان را مطرح می سازد که این دالان به کوچه و یا گذری ختم می شده است و به احتمال قریب به یقین حیوانات را از همین راه می آورده اند. در منتهی الیه جنوب شرقی حیاط آثاری از یک خرابه دیده می شود که هیچ مدرکی دال بر نحوه استفاده از آن و شکل بنا در این قسمت وجود نداشت.
آنچه از حیاط بیرونی ناگفته ماند مطبخ و یا به اصطلاح امروزی آشپزخانه است. مطبخ در ضلع جنوب غربی واقع شده است دارای سقف کروی است و نورگیری و تهویه هوا از راه سقف انجام می شود. معمولاً تیزه طاق گنبدی قفل نمی شود و سوراخی متناسب باز گذارده شده که بر روی آن حجم کوچک هواکش بصورت چهار پره ای بنایی شده که کشش باد را از هر سو بداخل فضا ممکن می سازد. یک مسأله مهم دیگر راجع به این بنا این است که خانههای کاشان بطور عمده بدلیل امکان دسترسی به آب پایین تراز سطح کوچه یا گذر بنا می شده اند بطور مثال در خانه حکیم باشی حیاط بیرونی به اندازه 273 سانتی متر با سطح کوچه اختلاف ارتفاع دارد.
و اما راجع به مصالحی که در این بنا به چشم می خورند این بنا بطور عمده از خشت و گل ساخته شده است که با توجه به اقلیم و شرایط خاص استفاده از مصالح در آن دوره بهترین نوع مصالح بوده اند بخصوص که آب و هوای کاشان و وجود حشراتی چون موریانه امکان استفاده از چوب را در دیوارها و سقف بطور کلی رد می کند.
بررسی عوامل موثر در شکل گیری بنا
1 آداب و شیوه تفکر و زندگی
هنر معماری ایرانی تاریخی کهن داشته که در هر زمان دستهای توانا و با ذوق مردمی هنردوست پدیده های شگرف بوجود آورده که در مواردی اصول آن ریشه هنر معماری جهان شده است.
خانه های عهد قاجار در کاشان باشکوه و بسیار زیبایند برخی بزرگتر و برخی کوچکتر ولی الگوهای نقشة یکسان دارند گرچه بدلیل تفاوتهای بارز در تزئینات و اندازه ها متفاوتند اما آنچه بیش از هر چیز آنها را به هم شبیه می کند احساسی است که بیننده به محض ورود به هر یک از این هشتی های بزرگ و کوچک تجربه می کند.
معماری گذشته ایرانی پیوندی ناگسستنی با زندگی مردم داشته است به واقع معماری آنقدر در بطن زندگی مردم جاری بوده که بصورت جزئی از زندگی آنها در آمده است.
تمام آداب و سنتهای جاری در زندگی مردم بصورت مستقیم در طراحی و ساخت سکونتگاه و منازلشان دخالت داشته است. زندگی مردم در گذشته بیشتر بر مبنای زندگی دسته جمعی بوده است خانواده ها اکثراً پر جمعیت بودند. پدر و مادر و فرزندان، پدر بزرگ، مادر بزرگ، عروس و داماد و نوه و… و گاهی چندین نسل از یک دودمان در یک منزل اقامت می کردند.
ارزش و قدر میهمان در میان ایرانیان به حدی بوده است که بهترین جای خانه، تالار و شاه نشین را برای پذیرایی از میهمان مهیا می کرده اند. و خود این مسأله در نوع معماری این مکان بسیار موثر بوده است.
هر خانه ای حریم و مامن خاصی برای خود داشته است هرگز هیچ نامحرمی در بدو ورود به خانه چهره اصلی منزل را نمی دید شاید بهمین دلیل است که معماری خانه های ایرانی را درونگرا نامیده اند و بیرون از خانه هیچ خبری نیست همه خانه ها یکسانند همة دیوارها بلند و گلی. فقط از داخل خانه است که تفاوت ها آشکار می شود و جلوه های خاص معماری ظاهر می شوند.
نکته بسیار مهم در اینجا اینست که گرایش ایرانیان به دین مبین اسلام و عقاید مذهبی و تعصبات قومی در اقوام ایرانی در تغییر شکل بناهای مسکونی از حالتهای باز و در هم بسوی بناهایی با ماهیت اندرونی و بیرونی بسیار موثر بوده است.
2 نقش الگوهای رفتاری و اجتماعی
یک سری از الگوهای رفتاری و اجتماعی در دوره هایی در میان ایرانیان رایج بوده است که این الگوهای رفتاری و اجتماعی اصول معماری ایرانی را پایه گذاری کرده است. این الگوها عبارتند از:
1) مردم واری
مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است. معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در ایران بیش از هر جای دیگر، چنانکه آرایش معماری نیز همواره به دست زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که برنامه کار معماری را پی ریخته است.
مردم واری در اندام( فضا) های ساختمان و اجزاء آن چنین نمایان می شود که برای نمونه اتاق سه دری که بیشتر برای خوابیدن به کار می رود، به اندازه ای است که نیاز یک خانواده را برآورده کند. اجزایی چون در و پنجره، تاقچه و نیز پستویی که برای انبار رختخواب بکار می رفته نیز اندازه هایی مناسب داشتند.
معمار ایرانی افراز( بلندا) درگاه را با اندازه بالای مردم می گرفته و روزن و روشندان را چنان می آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرای آورد.
پهنای اتاق خواب به اندازة یک بستر بوده و افراز تاقچه به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد.
اگر خوابگاه ایرانی اندازه ای خرد و در خور گسترش یک یا دو بستر داشته، در برابرش تالار و سفره خانه با شکوه و پهناور بوده است. اگر خوابگاه خرد بوده، از آن خداوند خانه بوده و شایسته نبوده بیگانه ای به آن راه یابد، اما تالار، باید که شایسته پذیرای مهمان گرامی باشد.
پرهیز از بیهودگی
در معماری ایران تلاش می شده کار بیهوده در ساختمان سازی نکنند و از اسراف پرهیز می کردند. این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات می شده است. در قرآن کریم آمده« مؤمنان، آنانکه از بیهودگی روی گردانند.»
اگر در کشورهای دیگر، هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری( نقاشی) و سنگتراشی، پیرایه( آذین) بشمار می آمده، در کشور ما هرگز چنین نبوده است. گره سازی با گچ و کاشی و خشت و آجر و به گفته خود معماران، «آمود» و اندود، بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان است. اگر باشد در زیر پوشش آسمانه، پناهی در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پر و پیمون است و نمی تواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود، تنها با افزودن کاربندی می توان آنرا کوتاهتر و « باندام» و مردم وار کرد.
معماری ایرانی در جاهایی که مردم در آن بر زمین می نشستند و به دیوار تکیه می زدند، برای افزایش پایداری از اره دیوار، آنرا با اندودی از گچ که با کتیرا آمیخته شده بود. تا بلندی یک گز اندود می کردند که رویه ای سخت بدست می آمد. بگونه ای که خراشیدن آن دشوار بود. از اره بیرونی ساختمان را هم بیشتر با سنگ کار می کردند.
نیارش
واژة « نیارش» در معماری گذشته ایران بسیار بکار می رفته است. نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمایه( مصالح) شناسی گفته می شده است. معماری گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه می کردند و آنرا از زیبایی جدا نمی دانستند. آنها به تجربه، به اندازه هایی برای پوشش ها و دهانه ها و جرزها دست یافته بودند که همه بر پایة نیارش بدست آمده بود « پیمون»، اندازه های خرد و یکسانی بود که در هر جا درخور نیازی که بدان بود بکار گرفته می شد. پیروی از پیمون هر گونه نگرانی معمار را دربارة نا استواری یا نا زیبایی ساختمان از میان می برده، چنانکه یک گلکار نه چندان چیره دست در روستایی دورافتاده می توانست با بکار بردن آن، پوشش گنبدی را به همان گونه انجام دهد که معمار کار آزموده و استاد پایتخت. معماران همراه با بهره گیری از پیمون و تکرار آن در اندازه ها و اندام ها، ساختمان ها را بسیار گوناگون از کار در می آوردند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
دانلود مقاله برداشت از بناهای تاریخی