
﴿سُنَّةَ اللهِ فِى الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِیلاً﴾
شما برای سنتهای الهی هیچگونه تغییر و تبدیلی نخواهید یافت.
سنتهای الهی و سنتهای بشری
﴿سُنَّةَ اللهِ فِى الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِیلاً﴾
شما برای سنتهای الهی هیچگونه تغییر و تبدیلی نخواهید یافت.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه37
پیامبر اعظم (ص) و حقوق اسلامی
و حقیقتاً اگر آنها بودند که خداوند عبارت نمی شد چراکه حق تعالی فیوضات قلبیه را هم بدست ایشان سپرده و به هر قلبی که بخواهند نور و صفا می بخشد.
ولایت آنها نعمت عظیمی است و این عنایت یک سرمایه عظیم آسمانی است که او را برای ماسیدی لطیف و عنصری عفیف قرار داد و نور او را چراغ هدایت ما در کوره را عالم ماده ساخت تا به پیروی آن اسوه حسنه در مسیر هدایت به لقاء الله نائل شویم انشاء الله
الحم لله الذی من علینا بمحمد صلی الله علیه و اله دون الامم الماضیه ایمان کامل نخواهد شد عمل صالح نخواهد گردید و قلب رنگ اخلاص نمی بیند مگر به اطلاعت از خدا و رسولبزرگوار او که قرآن فرمود:
و ما کان لمومن و لا مومنه اذا قضی الله و رسوله امراً آن یکون لهم الخیره من امرهم و من یعصر الله و رسول فقد ضل ضلالاً مبینا.
هیچ مرد و زن مومن را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست و ضل من فارقکم. گمراه گشت
سطح گستردهای، بهوسیله کشورها و سازمانهای جهانی وضع میشود، نوعی سنن و آداب اجتماعی هستند، مانند احترام به حسن همجواری، دخالت نکردن در امور داخلی کشورها و… ولی این سنن با سنّتهای الهی از دو نظر فرق دارند: الف) در کلیّت، ثبات و راه کارها و فرایند حاکم بر چگونگی وضع آنها؛ ب) در غایت و هدف. سنّتهای الهی قابل تغییر و تبدیل نیستند و ثبات و دوام دارند، به گونهای که آیه شریفه «و لن تجد لسنةِ اللّه تبدیلاً؛ و سنّت خدای متعال را دگرگون نخواهی یافت» به آن تصریح دارد ولی در مقررات و سنتهایی که به دست انسان ایجاد میشوند، ثبات و دوام کمتری به چشم میخورد و همواره در حال دگرگونی و تغییرند. علل عمده تغییر، دگرگونی و بیثباتی در قوانین بشری را میتوان چنین برشمرد:
الف) جهالت: ناآگاهی و جهل انسانها و مکاتب بشری به همه نیازهای مادی و معنوی انسان و زوایای حیات آدمی، باعث شده است که انسانها توانایی ایجاد قوانین دقیق، بیعیب و جامع را نداشته باشند؛ زیرا مکتبهای بشری از تبیین همه ابعاد انسان عاجزند و تنها برخی از زوایای وجود او را مورد توجه قرار دادهاند. به همین دلیل، از فهرست کردن همه نیازهای مادی و معنوی ناتوانند. از اینرو، به وظایف و تکالیف انسان نسبت به خود، همنوعان و اجتماع، محیط و جهانی که در آن زندگی میکند و مهمتر از همه، وظایفی که نسبت به خالق خود بر عهده دارد، به صورت همه جانبه توجه نشده است و اگر در برخی از مکاتب، به بعضی از بخشهای یاد شده توجه شده است، اما حتی از ایجاد ارتباط سنجیده و متناسب بین آنها ناتوان است. به همین دلیل، با گذشت زمان، نقص قوانین انسانی آشکار خواهد شد که قوانین و سننی که از این طریق و توسط مکاتب بشری سرنوشت انسان را در عرصه تاریخ رقم میزنند، در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و… پاسخگوی همه جنبههای مادی و معنوی، آخرتی و این جهانی نیستند و سرانجام، همواره دست به تغییر آن مقررات و قوانین میزنند. نمونه آشکار این قوانین را میتوان در مکتب «اومانیسم» یا «انسان محوری» جستوجو کرد. در این مکتب، انسان از زوایای تنگ و تاریک محاسبات این جهانی و نظام حاکم بر روابط مادی و رفاه دنیوی بررسی شده و از ضروریترین نیازهای روحی و معنوی آدمی غفلت شده است.
فهرست :
رابطه سنّتهای الهی با اعمال انسان
ویژگیهای مشترک سنتهای الهی در جامعه و تاریخ
عدم تنافى سنت ها با اصلِ علیت
عام و جهانى بودن سنت ها
حتمى بودن سنن الهى
تحویل ناپذیرى
علل عدم تبدیل و تحویل سنن الهى در قرآن
دنیوى بودن سنت ها
الهى بودن سنت ها
تاثیر و تاثر سنن الهى بر یکدیگر
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:33
ادیان
حجاب در ادیان الهی
فطری بودن پوشش
حجاب در شریعت زرتشت
حجاب در شریعت یهود
پوشش کامل در مقابل نامحرم
نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان
عدم تشبّه مرد و زن به یکدیگر
تشکیلات مذهبى و حوزههاى دینى هر یک از ادیان در برمه، اکثراً در همان مکانهاى عبادتی، زیارتی، معابد و مساجد دایر مىباشد، رهبران مذهبى در قسمتى از این مکانها به رتق و فتق امور پیروان خود مىپردازند،و در موقع لزوم فعالیتهاى تبلیغى جهت ترویج ادیان خود را انجام مىدهند. البته به غیر از بودائیانى که خود داراى تشکیلات عظیم تعلیم و تربیت در گوشه و کنار این کشور مىباشند. ذیلاً عبادتگاههاى ادیان مهم در کشور برمه، جهت آگاهى خوانندگان به استثناء معابد بودائى درج مىگردد.
۱. کلیساى آگوستین (St. Augustine's Church) مخصوص مسیحیان پیرو رُمن کاتولیک - Roman Catholic
۲. کلیساى صلیت مقدس - Church of the Holy cross مخصوص مسیحیان آنگلیکن (Anglican) و همچنین مدرسه کلیسا (School Church (children)) براى کودکان و کلیساى مقدس سهگانه کاتدرال - Cathedral of the Holy Trinity Church
۳. کلیساى انگلیسى متودیست - Methodist - English Church و مدرسه همین کلیسا که براى پیروان مسیحى مِتودیست و فرزندان آنها بنا گردیده.
۴. براى مسیحیان پیرو فرقه باپ تیست (Baptist) کلیساى امانوئل - Immanuel Church
۵. براى ارمنیان (Armenian) مسیحى کلیساى ارامنه - Armanian - church
۶. براى یهودیان پرستشگاه یهود - Jewish Synagogue که سفارت اسرائیل (Israeli Embassy) نامیده مىشود
۷. براى هندوها معابد سرى سرى شیواکریشنا - Sristi shiva krishna و سرى سرى دورگا - Sristi Durga، معبد بزرگ هندو - Hindu Temple و براى سیکها (Sikh Temple) معبد سیک بنا گردیده، که هر یک کلیه امور مربوط به پیروان خود را بر عهده دارند.
حجاب در ادیان الهی
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوّا نیز فطری بودن پوشش را اثبات میکند. در تورات کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدّس است، میخوانیم: و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوهاش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خورد*آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریاناند؛ پس برگهای انجیر بههم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. .
فطری بودن پوشش
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوّا نیز فطری بودن پوشش را اثبات میکند. در تورات کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدّس است، میخوانیم: و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوهاش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خوردآنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریاناند؛ پس برگهای انجیر بههم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. . بعد ادامه میدهد: و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوندْ خدا رختها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید. بر طبق این متن، آدم و حوّا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریاناند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعداً خداوند لباسی از پوست بدیشان ارزانی داشت. در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنین آمده است: فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَهَٔ بَدَتْ لَهُما سَوْءتَهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّهِٔ؛
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
فهرست مطالب:
فلسفه ازدواج در اسلام و سایر ادیان الهی 1
چکیده 1
مقدمه 1
ازدواج در اسلام 2
ب- اهمیت و جایگاه ازدواج در اسلام 3
ج- اهداف ازدواج از دیدگاه اسلام 6
اهداف مذموم ازدواج از دیدگاه اسلام 7
ازدواج در مسیحیت 7
الف- اهمیت و جایگاه ازدواج در مسیحیت 8
ب- فلسفه ازدواج در مسیحیت 12
ج- اهداف ازدواج از دیدگاه مسیحیت 14
وجوه اشتراک اسلام و مسیحیت در ازدواج 16
وجوه افتراق اسلام و مسیحیت در ازدواج 17
اهمیت ازدواج در جامعه یهود 20
اهمیت ازدواج در آیین زرتشتی 21
فهرست منابع: 23
چکیده
بهترین راه شناسایی یک پدیده، مطالعهی فرانگر و بررسی در محملهای گوناگون است. شناخت همهجانبه و کشف فلسفهی ازدواج نیز میسّر نمیباشد، مگر در پرتو تطبیق و مقایسه. یکی از ابعاد مؤثر و حایز اهمیت این تطبیق، مقایسهی ازدواج در دو آیین آسمانی اسلام و مسیحیت است. از این رو نوشتار حاضر، به بررسی تطبیقی علل و چرایی، جایگاه و اهداف ازدواج در اسلام و سپس در مسیحیت میپردازد و در آخر یافتههای حاصل را مورد مقایسه قرار میدهد. مهمترین دستاورد این تطبیق عبارت است از اینکه هر دو آیین، تنها راه مشروع تأمین نیاز جنسی، ایجاد نسل پاک و تأمین محبت را در پرتو ازدواج و خانواده میدانند؛ با این تفاوت اساسی که رهبانیت و تجرد نسبت به ازدواج در آیین مسیحیت از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ در حالی که در دین مبین اسلام، تجرد و رهبانیت امری کاملاً مردود است و برخلاف مسیحیت عامل تقرب به خداوند محسوب نمیشود؛ بلکه این ازدواج است که زمینهساز تکامل و تقرب الهی خواهد بود.
مقدمه
کلام خداوند و سخن وحی نه تنها با پیام و محتوای عالی و نغز خود راهنمای حق جویان و حقیقتطلبان است، بلکه در ارائهی حقایق آیینی و معرفی راه و روش نیز راهنمایی بیبدیل و بیهمتا است. یکی از روشهای قرآن در اعطای بصیرت و ایجاد بینش، مقایسهی دو سوی موضوعات است. آنگاه که قرآن آگاهان را در برابر جاهلان قرار میدهد و استفهام معرفتی ارائه مینماید، همین شیوه از بصیرتآفرینی را به کار میگیرد: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون»(زمر، 9) همچنانکه با مقایسهی نابینا و بینا و اهل ایمان و عمل صالح با انسان بدکار «و ما یستوی الاعمی و البصیر و الذین امنوا و عملوا الصالحات و لا المسئ» (غافر، 58) روشی دیگر جهت نیل به علم و معرفت را به آدمیان میآموزد و در پرتو تطابق و تناظر، حوزههای ناگشودهی معرفت را به روی انسانها میگشاید.
مطالعهی تطبیقی در کنار دیگر روشهای مطالعه، از جایگاه ویژه و منحصر به فردی برخوردار است. روی آورد مستقیم در شناخت یک پدیده و بررسی یک مسئله، محقق و مخاطب را از آگاهی نسبت به ابعاد متعدد موضوع محروم کرده و هر دو را به سطحینگری مبتلا مینماید و در نهایت به از دست دادن فهم عمیق میانجامد ولیکن مطالعهی مقایسهای و تطبیقی، محقق و مخاطب را از حصرگرایی رها ساخته و ابعاد ناپیدای موضوع مورد نظر را در خلال مقایسه فرا روی وی میگشاید.
ازدواج در اسلام
الف- فلسفه ازدواج در اسلام
از دیدگاه اسلام، ماهیت ازدواج یک قرارداد و پیمان با شرایطی ویژه است. (رک. نجفی، 1365: ج29، صص8-5) این پیمان و قرارداد افزون بر اینکه از استحکام خاص برخوردار است، «میثاقاً غلیظاً» (نساء، 21) دارای یک ارزش و منزلت الهی و خدایی ویژه میباشد و در سطح دیگر قراردادهای اجتماعی قرار نمیگیرد تا صرفاً از قواعد عمومی آن قراردادها پیروی کند. شاید بتوان گفت: قویترین پیمان و مقدسترین قرارداد است که آدمی با اعتماد به آن، والدین و خواهر و برادر خود را رها کرده و راضی میشود با فردی که شناخت زیادی از وی ندارد، هم پیمان شود و همهی دارایی خود را با او به مشارکت گذارد. گویا به همین جهت است که در روایات از این قرارداد به «قلاده» تعبیر شده و هشدار داده شده است که متوجه باشید عنان اختیار خود را به دست چه کسی میدهید. (رک. الحرالعاملی، 1403ق: ج14، ص17) و چه کسی را کنار خود قرار میدهید و شریک مال و دین و اسرار خویش میسازید. (همان: ص14)
اینک باید دید که اسلام این پیمان وثیق را به چه قصدی پی میریزد و بر آن اهتمام میورزد؟ لیکن قبل از بیان علل و فلسفه ازدواج، ذکر یک نکته ضروری است و آن تفاوت «فلسفه و چرایی» با «هدف یا اهداف» است که این دو چه سان در این بحث از یکدیگر منفک شدهاند؟ مقصود از هدف، وضعیت مطلوبی است که به طور آگاهانه سودمند تشخیص داده شده و برای تحقق آن تلاش میشود (اعرافی، 1376: ص5) ولی در «علت یا فلسفه» نسبت به انتخاب آگاهانه، تلاش هدفمند و تأثیر ارادهی انسانی در تحقق آن هیچ توجهی نیست؛ یعنی علت وقوع یک پدیده میتواند عاملی غیر انسانی باشد؛ ولی اهداف همیشه با اراده نیرویی انسانی و هدفدار محقق میشود. در این نوشتار نیـز اهـداف ازدواج با تـلاش انسانهـایی که ازدواج نمودهانـد فـراهم میشـود و باید اینچنین باشد؛ در حالی که وقتی از علل تشریع ازدواج سخن گفته میشود، توجهی به ارادهی انسانی در تأمین آنها نمیباشد؛ به عنوان مثال چه بخواهیم و چه نخواهیم فلسفهی ازدواج، پاسخ به ندای فطرت و تأمین آرامش است.