ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پیامبر امی

اختصاصی از ژیکو پیامبر امی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پیامبر امی

آیا پیامبر اسلام (صلی‌ الله علیه و آله) به خواندن و نوشتن آشنایی داشت؟

 مقدمه:

کلمه امى به عنوان یکى از صفات پیامبر اکرم در قرآن مجید آمده است مفسرین، تفاسیر مختلفى در معناى این کلمه دارند. در این مقاله مطالب این تفاسیر بیان شده و قول صحیح ذکر گردیده است.

اکثریت طرفدار این نظرندو یا لااقل این نظر را ترجیح مى‏دهند.طرفداران این نظر گفته‏انداین کلمه منسوب به «ام‏» است که به معنى مادر است.امى یعنى کسى که به‏حالت مادرزادى از لحاظ اطلاع بر خطوط و نوشته‏ها و معلومات بشرى باقى مانده است، و یا منسوب به «امت‏» است،یعنى کسى که به عادت اکثریت مردم است، زیرا اکثریت توده، خط و نوشتن نمى‏دانستند و عده کمى مى‏دانستند، همچنانکه «عامى‏» نیزیعنى کسى که مانند عامه مردم است و جاهل است (1) .بعضى گفته‏اند یکى از معانى کلمه «امت‏» خلقت است و«امى‏» یعنى کسى که بر خلقت و حالت اولیه که بى‏سوادى است باقى است و به شعرى از «اعشى‏» استناد شده است (2) ، و به‏هر حال، چه مشتق از «ام‏» باشد و چه از «امت‏» ، و «امت‏» به هر معنى باشد، معنى این کلمه درس ناخوانده است.

اجمالاً باید یادآور شد که رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) در قرآن کریم (اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ النَّبیَّ الاُمِیَّ اَلَّذی یَجِدوُنَهُ مَکْتوُباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراتِ وَ الاِنْجیلَ …، سوره اعراف آیه 157) و حدیث به عنوان پیامبر «اُمی» و ناآشنا به خواندن و نوشتن معرفی شده است، چنانکه از آیه: «وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهَ بِیَمینِکَ اِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ» (ای پیغمبر، پیش از نزول قرآن نه نبشته‌ای را خواندی ]یعنی به خواندن آشنایی نداشتی[ و به دست خود چیزی ننوشتی، اگر سابقه خواندن و نوشتن قبل از نزول قرآن در زندگانی تو می‌بود، جای آن داشت که تباه‌کاران و معاندان در نبوت تو تردید نموده،‌ و در دیگران نیز ایجاد شک و تردید نمایند، سوره عنکبوت، آیه 48) چنین استفاده می‌شود که رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) نه نبشته‌ای خواند، و نه چیزی نوشت.

ولی از نظر محققان اسلامی این مسئله به مطالعه و بررسی گسترده‌تری نیازمند است، زیرا در این مورد آراء و اقوال متفاوت و متعارضی وجود دارد که شایسته دقت، و ضمناً قابل توجیه می‌باشند.

از مجموع بسیاری از آیات قرآنی ـ با توجه به تفسیرهایی که دربارة آنها دیده می‌‌شود ـ چنین برمی‌آید که پیغمبر اسلام (صلی‌ الله علیه و آله) اُمی بوده و به خواندن و نوشتن آشنایی نداشته، و هیچ سابقه‌ای در زندگانی آن حضرت در خواندن و نوشتن دیده نمی‌شود. (برای آگاهی بیشتر از این موضوع بنگرید به: مجمع‌البیان ج 2 ص 532، 486 و ج 8 ص 287 و ج 10 ص 284)

ابوحیان نحوی اندلسی به این مسئله اشاره نموده و آراء دانشمندان اسلامی را نیز ضمن آن نقل کرده است، وی می‌نویسد:

«اکثر مسلمین بر آنند که رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) نه هرگز چیزی نوشته بود، و نه در نوشته‌ای به منظور قرائت و خواندن نگریست. اما در برابر این گفته، از شعبی روایت شده که می‌گفت: رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) از دنیا نرفت تا آنکه چیزی نوشت. و نیز نقل شده است که آن حضرت صحیفه و نامه «عیینه بن حصن» را قرائت کرد. از ظاهر روایت صحیح مسلم، استفاده می‌شود که پیغمبر شخصاً چیز می‌نوشت، گروه اندکی از محدثان و دانشمندان اسلامی از قبیل ابوذر عبدالله بن احمد هروی، و قاضی ابوالولید باجی و جز آنها بر همین عقیده بوده‌اند. ابوحیان پس از نقل این آراء اضافه می‌کند: عده زیادی از دانشمندان سرزمین ما (اندلس) بر ابی الولید باجی تاختند تا جایی که بر وی منابر، وی را ناسزا گفته و سخت او را نکوهش می‌کردند و اکثر دانشمندان نیز روایات ابو‌الولید را توجیه نموده و گفته‌اند که منظور از کتابت و نگارش پیغمبر، دستور به نگارش بوده است نه آنکه شخصاً مباشر کتابت بوده باشد، چنانکه می‌گویند: فلان پادشاه به فلانی نوشت یعنی دستور داد دیگران بنویسند (البحر المحیط ج 7، ص 155) به هر حال با توجه به مطالب فوق، سه احتمال در مورد خواندن و نوشتن رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) قابل بررسی و تحقیق است:

1 ـ پیامبر اسلام (صلی‌ الله علیه و آله) نه هرگز چیزی نوشت و نه در نوشته‌ای به منظور نگریست.

2 ـ رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) قبل از رحلت، دارای سابقه خواندن و نوشتن بوده است.

3 ـ آن حضرت همزمان با نبوت شخصاً چیزی نوشت.

احتمال سوم که رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) پس از بعثت و همزمان با نبوت خود، به نوشتن آشنایی داشته، با مقاومت شدید و اعتراض سخت علماء مواجه شد، لذا اکثر علما احتمال اول را پذیرفتند، ولی هر فرقه‌ای برای اثبات رأی خود، دلیل و یا ادله‌ای ارائه داده‌اند.

 بیان آراء مستشرقین در این زمینه

بلاشر R. Blacher، خاورشناس معروف نیز موضوع بحث را بدین صورت مطرح کرده است که:

«آیا محمد (صلی‌ الله علیه و آله) به خواندن و نوشتن آشنایی داشته است»؟

پیداست که این سؤال جداً مهم بوده و بلاشر پاسخ‌های مختلفی برای آن یافته و می‌نویسد: امروزه رأی و عقیده ثابت مسلمین، این است که محمد (صلی‌ الله علیه و آله) فاقد چنین آشنایی بوده است. یعنی نه می‌نوشت نه


دانلود با لینک مستقیم


پیامبر امی

نقد و تحلیل آراءادبی غربی‌ها

اختصاصی از ژیکو نقد و تحلیل آراءادبی غربی‌ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان مقاله:

نقد و تحلیل آراءادبی غربی‌ها

(از یونان باستان تا به امروز)

گردآورنده :

ام فروه خرمی شرق

زمستان 1386

چکیده

در تعریف واژه ی ادبیات، ماهیت، فواید و نقش آن در زندگی بشر و نیز در حوزه ها و کارکردهای عملی آن، از قدیمترین زمان تاکنون مباحث گوناگونی صورت گرفته است؛ برخی آنرا به مفهوم اخلاقی و برخی در معانی ادبی و عده ای نیز به هر دو مفهوم اخلاقی و ادبی آن به کار برده اند.

اما امروزه ادبیات با سایر علوم جدیدی چون روان شناسی، زبان شناسی و نقد ادبی پیوند خورده و اهمیت والایی پیدا کرده است.

اگر ما یک سیر اجمالی در آراء و نظریه های ادبی غربی ها داشته باشیم، با مطالعه ی آراء ادبی افلاطون، ارسطو، سیدنی، جان درایدن، جانسن و کالریچ و دیگران در می یابیم که:

اولاً جریان فکری ادبی که از ارسطو شروع و به کالریچ ختم می شود، متناسب با شرایط فرهنگ اروپایی است؛ به ین صورت که اگر در آراء آنها ابتدا موضوع اخلاقی در حوزه ی ادبیات دارای نقش و معنای خاصی بود، رفته رفته رنگ باخته و «لذت» جانشین «تعالیم اخلاقی» می گردد.

ثانیاً در تعریف ماهوی شعر و ادبیات با مشکلات و نارسایی های چندی روبه رو هستیم که تعمیم آن نظرها به آثار ادبی مهم دنیا، نه تنها مشکل، بلکه گاهی ناممکن و یا حداقل ضعیف می باشد.

در این مقاله ضمن تبیین و روشنگری جریانات تاریخی آراء ادبی غربی، که از اخلاق به التذاذ و از ایضاح به ابهام می گراید، سعی شده با کمک از نظریه های ادبی خواجه نصیر و بند کروچه و استفاده از مفهوم «شهود»، یک تعریف جامع و کاربردی تری از ادبیات ارائه شود تا گره گشای بسیاری از مشکلات ادبی و علمی ما باشد.

کلید واژه ها: آراء ـ ادبی ـ امروز ـ شهود ـ غرب ـ نقد ـ یونان

1ـ مقدمه

در تعریف واژه ی «ادبیات» و تبیین «ماهیت» و «رویکردهای معرفتی» آن، از قدیم ترین زمان ها تاکنون، مباحث گوناگونی از طرف صاحب نظران به عمل آمده است.

امروزه نیز با توجه به پیشرفت های علمی جدید و ورود آن به حوزه های علوم انسانی و تعاملات اجتماعی و معرفتی آن با ادبیات، بیش از پیش توجه علما و اندیشمندان علوم انسانی را به خود معطوف داشته است.

"سقراط، افلاطون و ارسطو نخستین کسانی هستند که به طور رسمی درباره ی شعر و ادبیات، نظرهای متقن و منتقدانه ای بیان کرده اند."(زرین کوب، ج1، 1361،ص 6).

"ظاهراً ارسطو هم اولین کسی بود که آثار قوه ی ذوق و عقل انسانی را، مانند آثار طبیعت، تابع قوانین و نوامیس کلی شمرد و شعر و ادبیات را در زمره ی فعالیت های ذهنی انسان و دارای وجود و ماهیت معرفتی به شمار آورد."(زرین کوب، ج2، 1361،ص829).

بررسی موضوع "وظیفه" و "کارکرد بیرونی ادبیات"، تاریخ طولانی دارد؛ دانشمندان و نظریه پردازان مختلفی با تأثیر از آراء ادبی افلاطون و به خصوص ارسطو، به طور عمده بیشتر بر جنبه های معرفتی ادبیات تأکید داشته اند. اما از دوره‌ی رنساس به بعد، و با توجه به توسعه ی روز افزون پیشرفت های علمی و صنعتی در غرب، "نظریه پردازان ادبی اغلب از جنبه‌های معرفتی ادبیات دور شده و به برآیند لذّت و انفعال نفسانی ادبیات، تأکید بیشتری نموده و آن را از مظاهر و نمودها‌ی عینی و ذاتی ادبیات برشمردند."(رِنِه ولک، مورگان فوستر؛1370، صص 45-44).

تنی چند از نظریه پردازان بر رویکردهای عملی (Practic) ادبیات و جنبه های انسانی و اجتماعی آن تأکید داشته و مفهوم غایی و ماهیت درونی ادبیات را در ساختار عملی و عینی آن تعریف کرده اند. (سارتر؛1363،ص 29).

برخی نیز صرفاً جنبه ی زیبایی «ادبیات» را ماهیت اصلی آن بر شمرده اند؛ و به گفتة اِمِرسون1 (1882-1803)، «زیبایی» خودش را توجیه می کند و در کنار هرگونه دفاعی که از شعر به وسیله ی ارسطو، درایدن، کالریچ و دیگران به عمل آمده، باید گفت که « نخستین وظیفه و عمده‌ی شعر، وفادار ماندن به ماهیت خودش است.» (رنه وِلِک و آستن وارن؛ 1373،ص31).

عده ای نیز مانند ماثیو آرنولد (1888-1822)، شاعر و منتقد، به بی طرفی اخلاقی ادبیات توجه داشتند. هدف آرنولد نیز نیل به «مجاهده ی بی طرفانه» و دست یابی به یک «محک عینی» در ارزیابی آثار ادبی بود. و در واقع نوعی تعادل و سازش بین مفهوم زیبایی (Beauty) و وظیفه ی اخلاقی (Duty) را تعلیم می داد.( زرین کوب؛ ج2، 1361،ص 503).

او در ماهیت اخلاقی ادبیات معتقد بود که "شعر می تواند جانشین مذهب شود." در مقابل بعضی ها نیز معتقدند که «هیچ چیز در این دنیا یا در آن دنیا، نمی تواند جانشین چیز دیگر باشد».(تی.اس.الیوت؛1933،صص 155-113).

با توجه به سوابق و پایه های تاریخی تحقیقات و پژوهش های انجام یافته در غرب، در می یابیم که در مطالعات و یا نظریه پردازی های آنان، تبیین روشن و گویایی از ماهیت اصلی و ذاتی ادبیات به عمل نیامده و در سیر جریانات و نظریه پردازی های ادبی نیز، بیشتر بر جنبه های صوری و مادی سخن ادبی، از جمله موضوع « زیباشناختی» آن و در نهایت بر مفهوم «لذّت گرایی ادبی» تأکید و توجه داشته اند.


دانلود با لینک مستقیم


نقد و تحلیل آراءادبی غربی‌ها

تحقیق درمورد اکوسیستم نیشابور 40 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد اکوسیستم نیشابور 40 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع تحقیق :

اکوسیستم نیشابور

استاد محترم :

جناب آقای انصاریان

گردآورندگان :

علی اکبر جلمبادانی – رضا دامرودی

دی ماه 85

(استان خراسان)

 

این نام بسیار کهن است و در اصل به معنی خاور (شرق) زمین است.

در اوائل قرون وسطی نام خراسان به طور کلی به تمام ایالات اسلامی که در سمت شرق کویرلوت تا کوههای هند واقع بودند، اطلاق می‌گردید. به این ترتیب تمام بلاد ماوراءالنهر را در شمال شرقی شامل می‌شد. حدود خارجی خراسان آن دوره در آسیای مرکزی بیابان چین و یا می رود در سمت هند، جبال هندوکش بود، ولی بعدها این حدود هم دقیقتر و هم کوچکتر گردید.

حدود خراسان اصلی در دوران اسلامی و بعد از آن از شمال به رود جیحون محدود گشت ولی همچنان تمام ارتفاعات اطراف هرات را دارا بود.

ایالت خراسان که در دوره خلفای دوم و سوم به تصرف مسلمانان در آمد، از سوی اعراب به چهار قسمت تقسیم گردید که در قرون وسطی شناخته شده بودند: نیشابور، مرو، هرات و بلخ.

بعدها قسمتهایی از ماوراء نهر نیز جزو خراسان محسوب گردید مانند سمرقند. این شهرها هر یک کانونی هم در رشد و پیشرفت علوم و در قرون اولیة اسلامی مهد دانشمندان بزرگی بودند.

در جنگ هرات که در دوره قاجاریه در سال 1249 هجری قمری صورت گرفت، قسمت شرقی خراسان به افغانستان ملحق شد. بعدها قسمت‌های دیگری هم از شمال و جنوب شرقی آن از دست رفت.

امروزه از شهرهای مهم خراسان می توان مشهد، نیشابور، سبزوار، بیرجند و قوچان را نام برد.

سرزمین خراسان سرزمینی متنوع است که در آن می توان کویر، جنگل، کوهستان و دشت های حاصلخیز را مشاهده کرد.

موقعیت جغرافیایی استان خراسان

استان خراسان با مساحتی معادل 313335 کیلومتر مربع، وسیع‌ترین استان کشوراست و در حدود یک پنجم مساحت ایران را تشکیل می‌دهد. این استان از شمال و شمال شرق به جمهوری ترکمنستان، از شرق به کشور افغانستان، از جنوب به استان سیستان و بلوچستان و از غرب و شمال غربی به استان یزد، اصفهان، سمنان و گلستان محدود می‌باشد. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان خراسان دارای 23 شهرستان، 54 شهر، 24 بخش و 224 دهستان و 7996 آبادی دارای سکنه است.

نیشابور

نیشابور» شهری است در قلب خراسان، ساختن نیشابور را به شاپور اول ساسانی نسبت می دهند و اسم شهر را به معنی «نهاده نیک شاپور» می دانند.

«ابرشهر» نام قدیم نیشابور است، احتمال دارد که این نام در اصل شهر آپارناک یا آپارنی و جایگاه یکی از سه قبیله مهم پارت بوده باشد که شاهنشاهی نیرومند اشکانی را بنیاد کردند.

و «ابرشهر؛ تارنگار اطلاع رسانی نیشابور»، بر آن است، شناختی دیگر از نیشابور، به وسعت گذشته تا اکنون، در حوزه های مختلف تاریخ، فرهنگ، هنر، گردشگری، جاذبه های تاریخی و طبیعی، کشاورزی، اقتصاد، صنعت و ...، به روایت منابع (چاپی و الکترونیک) موجود، در اختیار علاقمندان و پژوهشگران این حوزه قرار دهد.

سازنده شهر نیشابور را اقرسط، شاپور اول، پادشاه ساسانی دانسته‌اند و در زبان پهلوی، آن را نیوشاهپور می‌گویند. نیشابور یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم به شمار می‌رفته و در دوره حکومت یزدگرد دوم (457 - 438) مدتی محل اقامت او بوده است.

مسلمانان در دوره خلافت عثمان بن عفان توانستند با مردم این شهر صلح کنند و از این طریق، دین اسلام را وارد نیشابور کردند. در دوره طاهریان و سامانیان، نیشابور موقعیتی ویژه داشت و توانست موقعیت دیرین خود را به دست آورد؛ کتابخانه‌های بزرگ، مدرسه‌های گوناگون و دانشمندان نامی از خصوصیات آن زمان شهر بود. در اواخر حکومت مسعود غزنوی که سلجوقیان به شرق ایران هجوم آوردند، طغرل این شهر را مرکز حکومت خویش ساخت. در دوره حکومت سلطان سنجر، نیشابور مورد هجوم «غزان» قرار گرفت؛ شهر را آتش زدند و بسیاری را کشتند.

سپس یکی از غلامان سنجر به نام مؤید بر نیشابور تسلط یافت و آن را آباد کرد، اما با حمله مغولها در سال 618 میلادی این شهر به گونه‌ای ویران شد که دیگر هرگز موقعیت قبلی خود را باز نیافت. چنگیز خان مغول که شخصا فرماندهی تسخیر را بر عهده داشت، آن را با خاک یکسان کرد.

بسیاری از دانشندان و بزرگان مانند عطار نیشابوری توسط مغولان به قتل رسیدند.

آثار تاریخی نیشابور:

در نیشابور کنونی سه بنای مهم وجود دارد: آرامگاه خیام، عطار و امامزاده محروق.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد اکوسیستم نیشابور 40 ص

تحقیق و بررسی در مورد داور (دادگستر)

اختصاصی از ژیکو تحقیق و بررسی در مورد داور (دادگستر) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 108

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه:

داور د راصل دادور می باشد و دادور به معنای حکم. داوری در لغت بمعنای حاکم وکسی است که میان نیک وبد حکم می کند وکسی که برای قطع وفصل مرافعه دو یا چند نفر انتخاب می شود ونیز به معنای قضاوت وانصاف درباره نزاع وکشمکش ومرافعه دو یا چند نفر.همچنین داوردرلغت به معنای اسم خداوند تبارک وتعالی است و به معنای روز رسیدگی نیز آمده است.

یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد

بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم

همانطوریکه در شعر بالا نیز اشاره شده داور به معنای خداوند تبارک وتعالی آمده و شعرای پیشین نیز به داوری وداور اعتقاد داشته اند ودرشعر دیگری آمده:

گویا باور نمی دارند روز داوری کاین همه دزد ودغل در کارا می کند

در قرآن کریم بارها اشاره شده است وخداوند درآیه های مبارک فرموده اند:

(فان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله وحکما من اهلها فان

یرید اصلاحا یوفق الله بینهما ان الله کان علیما خبیرا (.سوره نسا)

پس اگر بترسد از ناسازنخاری میانشان پس بفرستید داوری را ازکسان مرد وداوری را از کسان زن اگر بخواهند سامان آوردن را سازگاری دهد خدا میانشان به درستی که خداوند آگاه است.

در این آیه مبارک سوره نساء خداوند حکم یا داور را میان مردمان قرار می دهد تا بین مردمان در مورد اختلافات مختلف به نیکی و به انصاف حکم کند.

وهمانطوریکه که از آیه استنباط می شود خداوند به تمامی کارهای مادانا است وآگاه.

در اینجا لازم است فوائد داوری را نیز متذکر شوم:

را صرفه جویی در وقت نظر به اینکه داورها در رسیدگی وصدور حکم تابع مقررات آئین دادرسی مدنی نیستند وسعی می کنند دعوی را در مدت کوتاهی خاتمه دهند.

2-صرفه جویی در هزینه خواهان دعوی همانگونه که د رمبحث دادخواست خواندیم بایستی مطابق با خواسته هزینه دادرسی پرداخت شود ولی داورها یا هزینه دریافت نمی کنند یا اگر هزینه دریافت کنند حق الزحمه بسیار ناچیز می گیرند طبق ماده 670 به بعد آ.د.م

3-انتخاب داور مورد اعتماد، دادرس دادگاه انتخاب شب خواست اصحاب دعوی نیست وتوسط ضوابط ومراجع داخلی دادگستری تعیین می شود ولی اختیار انتخاب داور با طرفین دعوی است بهمین دلیل همیشه سعی می کنند شخص مورد اعتمادی را انتخاب کند.

4-مزایای معنوی، در انتخاب داور برای انتخاب دهنده نوعی رضایت باطنی و درونی ایجاد می شود و داور هم سی می کند طرفین را در رسیدن به نتیجه بهم نزدیک کند ولی در دادگاه چنین مطلبی امکان ندارد.

انگیزه های دوری در تاریخ حقوق اسلام:

داوری در بین ملتهای عرب قبل از اسلام از صورت فوق العاده ای برخوردار است وبوده واعراب بدوی تنها محکمه داوری را به رسمیت می شناخته اند وبا ظهور دین مبین اسلام محکمه داوری نشو ونمای فوق العاده ای داشتند و از نظر بعضی ملتهای عرب و از نظر بعضی دولتها دادگستری اصلی بشمار می رفته است.

اسلام سیستم محکمه داوری را به منظور وضع مسالمت آمیز اختلافات نه تنها در مورد اختلافات بین المللی مورد تایید قرار داده بلکه آنرا در سیستم حقوق داخلی معمول داشته است. اکنون سعی وکوشش من بر این است که انگیزه داوری را بیان کنم.

مطابق معمول طرفین اختلاف می توانند شخص مورد اعتماد خود را بعنوان داور انتخاب و از مراجعه به محاکم دادگستری خودداری کنند واین نوع داور قاضی را در اصطلاح اسلام قاضی تحکیم گویند.

از این نوع داوری در بعضی از اختلافات فیمابین مسلمین وگروههای غیرمسلمین مورد استفاده شده است واستفاده ا زداوری در جنگهای صفین مبنای عملی قانون محکمه داوری در اسلام است.

در اسلام شخص را می توان بعنوان داور انتخاب کردکه اولا مقام قضایی فوق العاده داشته باشد وثانیا برطبق حق و عدالت رای صادرکند .مبنای داوری در اسلام بر پایه دو اصل قرار دارد:

الف-قران کریم: خداوند تبارک وتعالی در باره شخصی که در حال احرام شکار را می کشد امر به داوری فرموده است.(سوره نسائ آیه 58)

ب-دکترین در مورد داوری:

درتالیفات فقه اسلام داوری در ردیف قضایعنی قضاوت قرا رگرفته است ورای روشن شدن مطلب اینکه به تجزیه وتحلیل هر یک از دکتریها در حقوق اسلام می پردازیم:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد داور (دادگستر)

تحقیق و بررسی در مورد کنوانسیون رفع تبعیض

اختصاصی از ژیکو تحقیق و بررسی در مورد کنوانسیون رفع تبعیض دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

بسم الله الرحمن الرحیم

دانشگاه علامه طبا طبایی تهران

دانشکده علوم اجتماعی

عنوان : بررسی کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان

استاد مربوطه :سرکار خانم دکتر میر بهاد

نگارنده : فاطمه نصیری زاده

دی ماه 1385

فهرست مطالب

- مقدمه ص

-بررسی موارد چند از ..... ص

- اهم این دلایل برای ..... ص

-فهرست منابع ص

- متن کنوانسیون رفع تبعیض . ص

فهرست منابع

مهریزادگان ،داوود، نقد وبررسی کنوانسیون رفع انواع تبعیض علیه زنان ،روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان ،1383

قانون مجازات اسلامی ایران، بکوشش سید عباس حسینی نیک ، انتشارات مجد ، 1382

قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران ، تدوین جهانگیر منصور ، نشر دیدار ،1383

مقدمه

در سال 1972 م دبیر کل سازمان ملل از کمیسیون مقام زنان خواست تا نظر دولت های عضو را نسبت به شکل ومحتوای یک سند بین المللی در زمینه حقوق زنان جویا شود . سال بعد یک گروه کاری از سوی شورای اقتصادی و اجتماعی جهت بررسی تنظیم چنین کنوانسیونی تعیین شد .

در سال 1974 م کمیسیون مقام زن پیش نویس کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را اغاز کرد و در سال 1977 پیش نویس تهیه شده را به مجمع عمومی سازمان ملل تقدیم کرد . مجمع عمومی ، گروه کاری ویژه ای را جهت تنظیم نهایی پیش نویس ها مامور نمود و سرانجام در 18 دسامبر 1979 طرح مزبور با عنوان کنوانسیون رفع هر نوع تبعیض علیه زنان از تصویب مجمع عمومی سازمان ملل گذشت .

در این زمان ، سازمان ملل در خواست کرد تا جمهوری اسلامی ایران نیز به این کنوانسیون ملحق شود .

در پس برخی پیگیری ها ، نهایتا لایحه الحاق دولت ، جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون مربوطه در شهریور 1374 به دولت تقدیم شد ، ولی بدلیل پیامدهای فرهنگی گسترده ای که این ا لحاق داشت ، تصمی گیر ی در مورد آن به شورای عالی انقلاب فرهنگی واگذار شد . در این مدت جمعی از مراجع تقلید حوزه علمیه قم ، از جمله آیات عظام : مکارم شیرازی ، نوری همدانی ، استادی و ....... با الحاق به این کنوانسیون مخالف نمودند .

در نهایت ، در بهمن 1376 شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حجت السلام خاتمی با الحاق به کنوانسیون اعلام مخالفت کرد .

در تاریخ 9/3/78 با پیگیر ی مجدد ، پیشنهاد الحاق به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در دستور کار هیات دولت قرار گرفت تا این که لایحه الحاق به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در 28/9/80 توسط هیات وزیران به تصویب رسید .

این لایحه در تاریخ 22/12/80 در دستور کار مجلس قرار گرفت ولی بدلیل مخالفت شدید برخی مراجع تقلید عظام ، از دستور کار مجلس خارج شد ، اما دوباره در تاریخ 2/5/82 لایحه الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون مذکور ، در مجلس اسلامی طرح وتصویب شد .

از آنجا که موضوع الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون مزبور ، پیامد های مهمی را در بر داشت ، برخی از مراجع تقلید در مقابل آن اعلام موضع آشکار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد کنوانسیون رفع تبعیض