ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی

اختصاصی از ژیکو مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

درآمدی بر ادبیات توصیفی

درآمدی بر ادبیات توصیفی

بخش عظیمی از ادبیات ثانی فارسی ما ماهیتی «توصیفی» دارد. توصیف هنرمندانه‌ی شاعر از «طبیعت»، «خود» و «جامعه» درون مایه‌های ارزشمندی است که ادبیات ما را عمق و غنا بخشیده است. شاعران بزرگی هم چون رودکی، خرمی، منوچهری و عنصری از دوره‌ی آغازین شعر فارسی توصیف زیبایی‌های طبیعت پیشین تاز و آغازگر بودند. ابتکاران و نوآوری‌های چنین شعرایی در وصف شب، روز، صبح، غروب، باغ و ستان، زمین و آسمان و فصل‌ها و . . . . حاکی از انس و الفتی است که با طبیعت داشته‌اند.

توصیف «طبیعت» در دیگر دوره‌های ادبی با فراز و نشیب‌هایی هم چنان ادامه یافته است و هم چنان ادامه دارد. توصیف از «خود» را در آثار شاعران گذشته و امروز با زمینه‌های متعددی چون شرح و بیان غم‌ها و شادی‌ها و تأملان شخصی و عاطفی می‌بینیم. قسمت عمده‌ای از رباعی‌ها دو بیتی‌ها، غزلیات، شکواییه‌ها و حسبیه‌ها تشریح و توصیف «من» شاعر هستند. شاعران با بحر سخن خویش، این «من» و «خود» آدمی را آن چنان به تصویر کشیده‌اند که با وجود تکرار شدن ‌ها همواره دل‌پذیر مانده و طراوت و شادابی خود را از دست نداده‌ است. خواه «من» عاطفی و شخصی باشد یا «من» اجتماعی وقت، آن گونه که در حماسه‌ها می‌بینیم.

عرفان عمیق و پر مایه‌ی ادبیات فارسی از جمله آثار بزرگانی چون سنایی، عطار، مولوی و حفظ از توصیف «هستی مطلق» و مظاهر صنع او سرشار است. این نخستین از ادبیات ما در ادبیات جهان کم نظیر است و به همین جهت، هرم زمان می گذرد جایگاه آن برتر و پذیرش جهانی آن وسیع‌تر و مطلوب تر می گردد. توصیف «اجتماع» و جلوه‌های آن، هم چون «وطن»، «آزادی» «عدالت» و . . . در ادبیات مشروطه ظهور یافته است و امروز بیش‌تر از گذشته خود را می‌نمایاند و «ادبیات متعهد» ما مبتنی بر آن است.

شفیعی کدکنی

محمد رضا شفیعی کدکنی در سال 1318 در کدکنی نیشابور به دنیا آمده است تخلص او سرشک میباشد شعرهای سرشک غالباً رنگ اجتماعی دارد. اوضاع اجتماعی ایران در دهه‌های چهل و پنجاه در شعر او بصورت تصویرها، رمزها، کنایه‌ها به تصویر کشیده شد. کسی که از آن احوال باخبر است و نیز با طرز تعبیر شعر این خصیصه را تشخیص خواهد داد حتی گاه یک درون مایه را در اشعار م تعدد به صور گوناگون جلوه‌گر خواهد دید بی گمان اندوخته‌های فراوانی که وی از زبان و ادب فارسی برای خویش اندوخته در این راه رهگشایش در زمینة شعر و ادب فارسی است. و در میان شاعران نسل خویش کم نظیر است. سرشک افزون بر بهره‌مندی از قریحه و فطرت شاعری در شعر خویش از دیدگاهی انسانی و اجتماعی سخن می‌گوید و چون از فرهنگ ایران و زبان فارسی بهره درست دارد می‌تواند اندیشه‌ها و دریافتها و پدیده‌های زیبای جهان شاعرانه خود را بصورتی دلکش و زیبا به ما عرضه کند.

آثار سرشک شبیخون 1344- زمزمه 1344 دژبان مرگ 1347 در کوچه باغهای نیشابور 1350 مثل درخت در شب باران 1356 از بودن و سرودن 1356 بوی جوی مولیان 1356

7- محمد رضا شفیعی کدکنی (م. سرشک): یکی از پرمایه‌ترین و آگاهترین شاعران روزگار ماست. وی هم از فرهنگ ایرانی و هم از فر هنگ اسلامی به فراوانی، برخوردار است و در سالهای اخیر از ادب و فرهنگ غرب سر چهرة‌ بسیار گرفته است. کتاب «صور حال» و مقالات او دربارة‌ قافیه و شعر، و مصاحبه‌ها و مقاله‌های وی در زمینة ادب معاصر ایران نشان می دهد که از هنر و شعر و ادب فارسی و عربی، آگاهی زیادی دارد.

شفیعی، شاعری را با غزل آغاز می‌کند و مجموعة «زمزمه‌ها» که در سال 1344 منتشر شده، نمودار توانائی و آگاهی وی از شعر کلاسیک فارسی است و به خصوص قدرت او را در غزل سرائی تائید می‌کند. با وجود این، به ورودی قالب و بیان


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی

ادبیات ایتالیا 43 ص

اختصاصی از ژیکو ادبیات ایتالیا 43 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

مقدمه

ایتالیا سرزمین چندان وسیعی نیست . چکمه‌ای یک لنگه در گوشه‌ای از قاره‌ی اروپا . اما با چابک‌سوارانی چون (( دانته)) و ((بوکاچو)) و ((پترارکا)) در آن سوی سده‌های دور و ((آریوستو)) و ((متاستازیو)) در میانه‌ی راه و ((ورگا)) و ((کاپوآنا)) این سوتر و در قرن حاضر بزرگانی چون : ((ازوه‌و)) ، ((پیراندللو)) ، ((بوتزاتی)) ، ((پاوه‌ز)) و چه بسیار نام‌های آشنا و ناآشنایی که خود ، نمایه‌ای طولانی است از تفکر و اندیشه ، آن هم در دوره‌های پرآشوب سیاسی و اجتماعی ایتالیای پراکنده و حتی ایتالیای متحد پس از سالهای 1815 .

ایتالیا را بیش از همه با نوابغ هنری‌اش می‌شناسیم . با نقاشانی چون : ((جوتو)) ، ((میکل آنجلو)) ،‌((داوینچی)) ،‌ (( بوتیچللی)) و با پیکرتراشانی چون‌ :‌ (( برنینی)) و باز هم ((میکل آنجلو)) ،‌ با ((کمدیا دل آرته)) و ((گلدونی)) در تئاتر و با ((وردی)) ، ((پاگانی‌نی)) و ((روسینی)) در موسیقی و درسینما با سرآمدانی چون: ((دسیکا)) ، ((فللینی)) ، ((پازولینی)) و آثاری معظم در معماری تمامی طول تاریخ این کشور . آشنایی با مشاهیر – که شمارشان از حد بیرون است – از طریق آثاری است ،‌ بیش‌‌تر ، دیداری و شنیداری . مقولاتی بی‌رنج برگردان کلام به کلام .

اما داستان ، حکایت دیگری است که در صورت بهترین ترجمه نیز ، معادل اصل نخواهد شد . و شعر ، بیش از داستان ، ترجمه‌ناپذیر . در حالی که نه ((داوود)) میکل آنجلو نیاز به ترجمه دارد و نه ((لبخند ژوکوند)) داوینچی و نه ((ریگلوتو))ی وردی . و فیلم با کمترین ترجمه ، دنیای وسیعی را پیش روی بیننده می‌گشاید . اما رهیافت شعر و ادبیات به سرزمینی دیگر با زبانی متفاوت ، نیازمند شکیبایی است و به همین دلیل ادبیات پاره‌ای از کشورها ، خصوصا با زبانی غیر از زبان‌های رایج ، مهجور باقی می‌ماند و گنجینه‌ای پربها ، پیش چشم هیچ مشتاقی گشوده نمی‌شود . آن هم ادبیاتی همچون ادبیات ایتالیایی که چه در شعر و یا داستان در عرصه‌ی جهان حضوری چشمگیر داشته و بسیاری از آثار ادیبان ایتالیایی ، زیر ساخت شهره‌ترین آثار ادبی جهان گشته و بسیاری از جوایز جهانی از جمله نوبل را از آن خود کرده است . این کم‌اقبالی ، نه تنها برای ادبیات ایتالیایی که نصیب ادبیات بسیاری از دیگر کشورها نیز شده است .

ادبیات ایتالیا از آغاز

روم با گستردن هرچه بیشتر مرزهایش ، زبان خود را به عنوان مهم‌ترین وسیله‌ی اتحاد معنوی و سیاسی بر مردم مغلوب تحمیل کرد . اما برخی از سرزمین‌ها چون یونان ، با وجود غلبه سیاسی روم بر آنان ، از پذیرش زبان لاتین سرباز زدند و به مقابله با آن برخاستند .

گویشی که در ایالات امپراتوری نشر یافت ، نه زبان لاتینی ادبی ، بلکه زبانی محاوره‌ای و عامیانه بود که روانی و سلاست بسیار و دستور زبان کم‌قاعده از مختصات بارز آن به شمار می‌رفت و تحت حاکمیت زبان‌های محلی ، از ناحیه‌ای تا ناحیه‌ی دیگر ، دچار تغییرات و تحولاتی می‌گشت .

زمان و چگونگی تغییر و تحول زبان لاتین در داخل و خارج ایتالیا و تبدیل آن به زبان‌های رمانس (زبان‌های رومی) چندان مشخص نیست . اما آشکار است که این تکوین زبان ، با سقوط امپراطوری روم شرقی ، تسریع گردید .

با تضعیف قدرت مرکزی روم ، زبان لاتین عامیانه بر اساس پیچیدگی‌های لهجه‌ای ، دچار تحولات سریع و پی در پی شد و از زبانی واحد ، به تدریج به زبان‌های دیگر تغییر شکل داد ؛ که همه ، ریشه در زبان لاتین داشته و نام رمانس و یا نئولاتین را بر خود گرفتند و امروزه به دو گروه زبان‌های شرقی و غربی تقسیم می‌شوند .

زبان‌های شرقی ، خود به رومانیایی ، ایتالیایی ، رومانچو یا لادینو (که در ناحیه‌ای از سوئیس و در ((فری یولی)) به آن سخن می‌گویند )، و زبان‌های غربی به ((پروونسی)) ، فرانوسی ، اسپانیایی و پرتغالی تقسیم می‌شوند .

زبان ایتالیایی به گروه زبان‌های نئولاتین یا رمانس که کناره رود گنگ تا اقیانوس اطلس را دربر می‌گیرد و از خانواده‌ی بزرگ زبان‌های هند و اروپایی است تعلق دارد و از تغییر شکل زبان لاتین پدید آمده است .

الفبای زبان ایتالیایی با تقسیم به گویش‌های عدیده در نواحی گوناگون ، سوای برگرفتن برخی حروف از زبان‌های یونانی ، آلمانی و عربی ، ریشه در زبان لاتین دارد و حتی ویژگی‌های مورفولوژی (تاریخ تحولات لغوی) و صرف و نحو آن نیز با زبان لاتین عامیانه مرتبط است .

تا آنجایی که مربوط به مشخص‌ترین تغییرات زبان ایتالیایی ، با گذر از زبان لاتین می‌شود (سوای تغییرات آوایی و حذف حروف بی‌صدا از انتهای کلمه ، مثل bonus به buono به معنای خوب ، و یا Calidus به Caldo به معنای گرم) می‌توان به نکات زیر اشاره کرد :‌

1- حذف حالت خنثی

2- الحاق حرف تعریف مشتق از لاتین (illud , illo , ille) که با الصاق به حروف اضافه ، حروف اضافه‌ی حرف تعریف‌دار را می‌سازند .


دانلود با لینک مستقیم


ادبیات ایتالیا 43 ص

ادبیات داستانی 16 ص

اختصاصی از ژیکو ادبیات داستانی 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

نو آوری در ادبیات داستانی

بدیهی است پیدایش نوآوری و نواندیشی در عرصه ادبیات داستانی بنا به مناسبات عل‍ّی و قوام‌یافته‌ای چون ظهور ذهنهای نو، تجربه‌اندوزی از بطن زندگی، دریافت اصولی از ساحت هستی، ژرف‌اندیشی، گذشت زمان و سنجش عقلانی بدون بغض و غرض بستگی دارد؛ و به منظور راه‌اندازی یک جریان ادبی بدیع و تثبیت آن، نمی‌توان تنها به ظهور نوابغ و شخصیتهای نواندیش اکتفا کرد. چه بسارند افراد ناپخته، ناتوان و کم‌بضاعتی که برای کسب شهرت، مقام و ثروت، و به منظور پنهان کردن ناتوانیهای خود، به ناگاه به کاری نو دست می‌زنند و گمان می‌کنند که یک شبه ره صدساله طی می‌کنند، و با ـ اصطلاحا‌ً ـ «طرحی نو در انداختن»، به چهره‌ای ماندگار مبدل می‌گردند. اما از آنجا که این افراد از جهان‌بینی نابی برخوردار نیستند و از بهره‌بری از شیوه‌ها و تکنیکهای داستان‌نویسی عاجزند، به آنی، نامشان از صفحات ادبیات محو می‌گردد.البته شکی نیست که اصطلاح «نو» و یا «مدرن»، همواره در تمامی ادوار تاریخی و زمانهای مختلف مطرح بوده و به کار رفته است. درواقع، «نوبودن» و «نوآوری»، لازمه حیات ادبیات، خاصه ادبیات داستانی به حساب می‌آید؛ ودر تمامی مقاطع و دوره‌های مختلف، نویسندگان و ادیبان و شاعران بسیاری ظهور کرده‌اند که در زمان خود حرف نو می‌زده‌اند و در عرصه ادبیات نوآوری کرده‌اند. آن‌چنان که سعدی، حافظ، مولوی، ابوالفضل بیهقی، نیما... در زمان خود، نواندیش بوده‌‌اند. از این رو می‌توان مدعی بود که ادبیات نو یا مدرن، در تمامی دورانها وجود داشته است، و مختص به دوره‌ای خاص نیست.برخی از صاحبنظران ادبیات داستانی معتقدند که هر داستان و رمانی که به خلاف سنتهای رایج شکل بگیرد، در گونه رمان مدرن و یا نو قرار می‌گیرد. آن‌چنان که ویکتور هوگو در دوران خود همچون جیمز جویس در اوایل قرن بیست نوآوری کرده و به شیوه‌ای داستان می‌نوشته که پیش از آن، رایج نبوده است. از جانب دیگر، برخی به این اصل رسیده‌اند که انسان در عرصه داستان‌نویسی، تمام راهها را طی کرده است، و در دوره معاصر، تنها به تلفیق شیوه‌های گذشته مبادرت می‌ورزد.با تمامی این تفاصیل، برخی رمان نو یا مدرن را به رمانی اطلاق می‌کنند که درست بعد از جنگ جهانی دو‌ّم در اروپا و آمریکا ظهور کرد. این افراد منکر این قضیه نیستند که واژه معاصر و مدرن، با دوره‌ای که هر اثری خلق می‌شود ارتباط تنگاتنگی دارد؛ و به عبارتی، هر اثر ادبی و هنری، در هر زمانی که خلق می‌شود، مدرن است. با این حال، آنها بیشتر دوست دارند اصطلاح «رمان مدرن» یا «رمان نو» را برای دوره‌ای که از سال 1860 شروع شد و تا سال 1970 ادامه یافت، به کار برند؛ و به طور چشمگیری هم، در این راه، موفق بوده‌ اند.در طی این سالها، دیدگاه نویسندگان و شیوه داستان‌نویسی آنها دچار دگرگونی اساسی شد؛ و امروزه مرسوم است هرگاه سخن از «مدرنیسم» و «ادبیات داستانی مدرن» به میان می‌آید، ناخواسته توجه همگان به آن دورة خاص جلب شود.بسیاری بر این باور پافشاری می‌کنند که «مدرنیسم» که میان جنگ جهانی اول و دوم ظهور کرد، خود رنسانسی دیگر بود؛ که طی آن، ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و... کشورها تغییر کرد و وضعیت نویسندگان، به ناگاه دگرگون شد.البته، نحوة شکل‌گیری و اهداف و برنامه‌های رنسانس، با جریان مدرنیسم کاملا‌ً متفاوت است. اما از آنجا که بافت اجتماعی و فرهنگی کشورها دچار تغییر عمده شد، این دو رویداد بزرگ را با هم قیاس می‌کنند. در دوره رنسانس، دیدگاههای مطرح شده توسط افلاطون در مورد الهام‌پذیری شاعر، کمک بسیار زیادی در ظهور این انقلاب بزرگ کرد. افلاطون، از این نظر، شاعران را با پیامبران یکسان دانسته، چنین مدعی شده که یک شاعر، با اثر خود می‌تواند انسانها را ارشاد و راهنمایی کند. افلاطون معتقد بود شاعران و هنرمندان، ارتباط نزدیکی با عوالم فراحسی دارند، و می‌توانند از بیرون از طبیعت، کمک بگیرند.بر این اساس، پیروان مدرنیسم قرن بیست، ریشه پیدایش این نحله را در قرن 19 نمی‌جویند. آنها مدعی‌اند که ریشه پیدایش تفکرات مدرن، با ظهور رنسانس پدید آمده است. طبق نظر آنها، بعد از رنسانس، این مدرنیستها بودند که به انسان این اطمینان را دادند که بشر می‌تواند بیاموزد، درک کند و بهترین باشد. بعد از رنسانس، مردم به این باور رسیدند که می‌توانند دربارة سرنوشت خود تصمیم بگیرند و اصطلاحا‌ً در محیط اطراف خود دخل و تصرف کنند.بر این اساس، همان دیدگاهی که باعث پیدایش رنسانس شد بعدها در قرن هیجده توانست یک ایده بزرگ ذهنی و عقلانی را طراحی کند؛ و آن هم جدال میان سنت و مدرنیسم بود. این طرح بنیادین توانست زندگی فکری اروپاییان را تحت تأثیر خود قرار دهد. سنت و مدرنیسم عملاً توانست دو گروه عمده پدید آورد: یک دسته آنهایی که شدیدا‌ً پیروان سنت بودند و دیگری آن دسته از افرادی که طرفدار مدرنیسم بودند.بدین ترتیب بود که قرن 18، عصر روشنگری لقب گرفت. در این عصر طبق نظر مدرنیستها، بلوغ فکری اعتقادات و باورهای پیروان انسانمداری، از طریق استدلالها و برهانهای مطرح شده، اثبات شد؛ و ذهن روشنگر باعث شد تا انسان آزاد گردد، و از دست موهوم پرستیها و نادانیها رهایی یابد.لازم به ذکر است: عصر روشنگری یک حرکت ظاهرا‌ً عقلانی بود که بیشتر، انقلاب صنعتی محرک آن بود. انقلاب صنعتی بین قرن 17 و اوایل قرن 18 صورت پذیرفت؛ زمانی که انسانهایی چون گالیله و اسحاق نیوتن، از طریق دانش و علم خود، به فراگیری قوانین طبیعت پرداختند. حقایقی که آنها به دست آوردند، فراتر از آن چیزی بود که عرف‌ پذیرای آن بود؛ مخصوصا‌ً باورهای اشتباهی که کلیسا بر آن تأکید می‌ورزید؛ همچون این باور که زمین به دور خورشید می‌گردد، و خلاف آن توسط کلیسا اشاعه می‌گردید.در پی آن، متفکران قرن 18، به‌تدریج به این اصل ایمان آوردند که هر مشکلی با کمک قدرت دلیل و برهان، قابل حل است. بدین ترتیب، بر آن شدند تا به تقابل با سنت، رسوم، تاریخ و حتی ادبیات و هنر گذشته بپردازند!آنها به‌تدریج به عرصه سیاست پا گذاشتند و بر آن شدند تا با قدرت سیاسی و حزبی، جامعة ایده‌آل خود را خلق کنند. در‌صورتی‌که مدرنیستها با طرح تئوریهای آرمانگرایانه خود، همواره جنگ و خونریزی را برای انسانها به ارمغان آوردند.به طور مثال، روسو با طرح برابری انسانها، اولین تجربه ساختن جامعه بهتر مدرنیستها را، با خون و جنگ توأم ساخت. نتیجة ایده‌های او، منجر به بروز جنگهای داخلی آمریگا گشت؛ و طی آنها، عدة بی‌شماری مردم بی‌‌گناه کشته شدند، و شهرهای آمریکا، به خاک و خون کشیده شد. درواقع، ایده برابری انسانها، یک ایده


دانلود با لینک مستقیم


ادبیات داستانی 16 ص

تحقیق و بررسی در مورد ادبیات ایتالیا 43 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق و بررسی در مورد ادبیات ایتالیا 43 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

مقدمه

ایتالیا سرزمین چندان وسیعی نیست . چکمه‌ای یک لنگه در گوشه‌ای از قاره‌ی اروپا . اما با چابک‌سوارانی چون (( دانته)) و ((بوکاچو)) و ((پترارکا)) در آن سوی سده‌های دور و ((آریوستو)) و ((متاستازیو)) در میانه‌ی راه و ((ورگا)) و ((کاپوآنا)) این سوتر و در قرن حاضر بزرگانی چون : ((ازوه‌و)) ، ((پیراندللو)) ، ((بوتزاتی)) ، ((پاوه‌ز)) و چه بسیار نام‌های آشنا و ناآشنایی که خود ، نمایه‌ای طولانی است از تفکر و اندیشه ، آن هم در دوره‌های پرآشوب سیاسی و اجتماعی ایتالیای پراکنده و حتی ایتالیای متحد پس از سالهای 1815 .

ایتالیا را بیش از همه با نوابغ هنری‌اش می‌شناسیم . با نقاشانی چون : ((جوتو)) ، ((میکل آنجلو)) ،‌((داوینچی)) ،‌ (( بوتیچللی)) و با پیکرتراشانی چون‌ :‌ (( برنینی)) و باز هم ((میکل آنجلو)) ،‌ با ((کمدیا دل آرته)) و ((گلدونی)) در تئاتر و با ((وردی)) ، ((پاگانی‌نی)) و ((روسینی)) در موسیقی و درسینما با سرآمدانی چون: ((دسیکا)) ، ((فللینی)) ، ((پازولینی)) و آثاری معظم در معماری تمامی طول تاریخ این کشور . آشنایی با مشاهیر – که شمارشان از حد بیرون است – از طریق آثاری است ،‌ بیش‌‌تر ، دیداری و شنیداری . مقولاتی بی‌رنج برگردان کلام به کلام .

اما داستان ، حکایت دیگری است که در صورت بهترین ترجمه نیز ، معادل اصل نخواهد شد . و شعر ، بیش از داستان ، ترجمه‌ناپذیر . در حالی که نه ((داوود)) میکل آنجلو نیاز به ترجمه دارد و نه ((لبخند ژوکوند)) داوینچی و نه ((ریگلوتو))ی وردی . و فیلم با کمترین ترجمه ، دنیای وسیعی را پیش روی بیننده می‌گشاید . اما رهیافت شعر و ادبیات به سرزمینی دیگر با زبانی متفاوت ، نیازمند شکیبایی است و به همین دلیل ادبیات پاره‌ای از کشورها ، خصوصا با زبانی غیر از زبان‌های رایج ، مهجور باقی می‌ماند و گنجینه‌ای پربها ، پیش چشم هیچ مشتاقی گشوده نمی‌شود . آن هم ادبیاتی همچون ادبیات ایتالیایی که چه در شعر و یا داستان در عرصه‌ی جهان حضوری چشمگیر داشته و بسیاری از آثار ادیبان ایتالیایی ، زیر ساخت شهره‌ترین آثار ادبی جهان گشته و بسیاری از جوایز جهانی از جمله نوبل را از آن خود کرده است . این کم‌اقبالی ، نه تنها برای ادبیات ایتالیایی که نصیب ادبیات بسیاری از دیگر کشورها نیز شده است .

ادبیات ایتالیا از آغاز

روم با گستردن هرچه بیشتر مرزهایش ، زبان خود را به عنوان مهم‌ترین وسیله‌ی اتحاد معنوی و سیاسی بر مردم مغلوب تحمیل کرد . اما برخی از سرزمین‌ها چون یونان ، با وجود غلبه سیاسی روم بر آنان ، از پذیرش زبان لاتین سرباز زدند و به مقابله با آن برخاستند .

گویشی که در ایالات امپراتوری نشر یافت ، نه زبان لاتینی ادبی ، بلکه زبانی محاوره‌ای و عامیانه بود که روانی و سلاست بسیار و دستور زبان کم‌قاعده از مختصات بارز آن به شمار می‌رفت و تحت حاکمیت زبان‌های محلی ، از ناحیه‌ای تا ناحیه‌ی دیگر ، دچار تغییرات و تحولاتی می‌گشت .

زمان و چگونگی تغییر و تحول زبان لاتین در داخل و خارج ایتالیا و تبدیل آن به زبان‌های رمانس (زبان‌های رومی) چندان مشخص نیست . اما آشکار است که این تکوین زبان ، با سقوط امپراطوری روم شرقی ، تسریع گردید .

با تضعیف قدرت مرکزی روم ، زبان لاتین عامیانه بر اساس پیچیدگی‌های لهجه‌ای ، دچار تحولات سریع و پی در پی شد و از زبانی واحد ، به تدریج به زبان‌های دیگر تغییر شکل داد ؛ که همه ، ریشه در زبان لاتین داشته و نام رمانس و یا نئولاتین را بر خود گرفتند و امروزه به دو گروه زبان‌های شرقی و غربی تقسیم می‌شوند .

زبان‌های شرقی ، خود به رومانیایی ، ایتالیایی ، رومانچو یا لادینو (که در ناحیه‌ای از سوئیس و در ((فری یولی)) به آن سخن می‌گویند )، و زبان‌های غربی به ((پروونسی)) ، فرانوسی ، اسپانیایی و پرتغالی تقسیم می‌شوند .

زبان ایتالیایی به گروه زبان‌های نئولاتین یا رمانس که کناره رود گنگ تا اقیانوس اطلس را دربر می‌گیرد و از خانواده‌ی بزرگ زبان‌های هند و اروپایی است تعلق دارد و از تغییر شکل زبان لاتین پدید آمده است .

الفبای زبان ایتالیایی با تقسیم به گویش‌های عدیده در نواحی گوناگون ، سوای برگرفتن برخی حروف از زبان‌های یونانی ، آلمانی و عربی ، ریشه در زبان لاتین دارد و حتی ویژگی‌های مورفولوژی (تاریخ تحولات لغوی) و صرف و نحو آن نیز با زبان لاتین عامیانه مرتبط است .

تا آنجایی که مربوط به مشخص‌ترین تغییرات زبان ایتالیایی ، با گذر از زبان لاتین می‌شود (سوای تغییرات آوایی و حذف حروف بی‌صدا از انتهای کلمه ، مثل bonus به buono به معنای خوب ، و یا Calidus به Caldo به معنای گرم) می‌توان به نکات زیر اشاره کرد :‌

1- حذف حالت خنثی

2- الحاق حرف تعریف مشتق از لاتین (illud , illo , ille) که با الصاق به حروف اضافه ، حروف اضافه‌ی حرف تعریف‌دار را می‌سازند .

3- در فعل ، حذف شکل مستقل غیرفعال و تشکیل افعال مرکب از طریق اضافه‌شدن افعال کمکی و اضافه‌شدن گذشته‌ی نزدیک ، گذشته‌ی دور و شرطی .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد ادبیات ایتالیا 43 ص

تحقیق و بررسی در مورد ادبیات مشروطه

اختصاصی از ژیکو تحقیق و بررسی در مورد ادبیات مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

ادبیات مشروطه

  ادبیات مشروطه، به ادبیات دوره‌ای گفته می‌شود که در آن شاعران، نویسندگان و اصحاب هنر، ادبیات را وسیله‌ای برای بیان اهداف سیاسی و اجتماعی خود، از جمله تنریر افکار مردم، آزادی و استقرار مشروطیت، قرار داده بودند؛ که از نظر زمانی بین سالهای 1240 تا 1299 هـ.ش. را دربرمی‌گیرد.

  ایرانیان دوره مشروطه، در اثر آشنایی با اروپا و کشورهای دیگر به عقب ماندگی های خود در زمینه ساختار های اقتصادی و سیاسی پی برده و مشکل اساسی را در نبود قانون و وجود حکومت استبدادی دریافتند، لذا برای حاکم شدن بر سرنوشت خود – دمکراسی – و ایجاد قانون و آزادی خواستار مشروطه شدند و این خواست‌ها را در بستر شعر، طنز، داستان، نمایش‌نامه و ...گسترش دادند.

  متفکران مشروطه دریافتند که برای بیدار کردن مردم و آگاه کردن آنان نسبت به پیشرفت جامعه، باید با کهنه‌ها جنگید و هر چه بیشتر راه را برای «نو» گشود. بنابراین، ادبیات مشروطه در جریان جدال با ادبیات کهنه، شکل و جان می‌گیرد و به همین دلیل از همه جهت- چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا- نو و سنت شکن است. میرزا فتحعلی آخوندزاده، یکی از قدیمی‌ترین متفکران مشروطه می‌گوید:« به هر چه دست می‌زنی ایجاب می‌کند که از آن انتقاد شود. بنابراین دو جنبۀ اساسی ادبیات مشروطه، نقد ادبیات گذشته و طرح ادبیات نو است. این نقد و طرح، در عرصۀ زبان، اسلوب، شیوه بیان و محتوا مطرح می‌شود.

  در عرصه محتوا، شاعر و نویسنده با دیدگاهی انتقادی به مضامین و موضوعات ادبی گذشته می‌نگرد و در پی موضوعات جدید است. موضوعاتی نظیر «وطن»، «آزادی» و «قانون». «فرهنگ نو و تعلیم و تربیت جدید»، «ستایش علوم جدید»، «زن و مسئله برابری او با مرد»، «انتقاد از اخلاقیات سنتی» و «مبارزه با خرافات مذهبی (و گاهی خود مذهب)» از موضوعات برجستۀ دیگر ادب مشروطه است؛ به طوری که انتقاد از سنت‌ها، گاه حالت افراطی داشته و به گونه‌ای تعمدی یا سهل‌انگارانه مابین سنت‌های قدسی و تعالیم دینی از یکسو، و رسوم  متحّجر و غلط، و ساختار فرتوت استبداد کلاسیک ایران از سوی دیگر، تفاوتی نگذارد و تحت لوای مبارزه با مظاهر فساد و انحطاط قاجاری، به سنت ستیزی، دین گریزی و ...روی آورد.

  در عرصه زبان، ورود مضامین و موضوعاتی از این دست به قلمرو ادبیات  پارسی به جست وجوی زبانی ‌انجامید که در خور رویارویی با این گونه مفاهیم و اندیشه‌ها باشد. هدف متفکران مشروطه وارد کردن مردم – توده مردم- به اجتماع و سیاست بود، بنابراین باید با زبان آنها، با ایشان سخن گفته می‌شد. بدین سان نثر و شعر فارسی برای برآوردن یک نیاز اجتماعی عمیق به زبان کوی و برزن نزدیک می‌شود. واژگان بازاری و عوام در شعر و نثر جاری می‌شود.

  در اسلوب و شیوۀ نگارش نیز تحول رخ داد. تمام نویسندگان و متفکران مشروطه، در تمام زمینه‌های ادبی به نوعی رئالیسم برهنه معتقد بودند. آنان چه در شعر و چه در نثر،  معتقد به افادۀ رئالیستی مطالب بودند و هر نوع شیوۀ غیر رئالیستی در آثار آنان مطرود بود.

  شعر دورۀ مشروطه ویژگی‌هایی متفاوت با شعر سنتی دارد. در حوزۀ محتوا و اهداف، شعر، دربار را ترک می‌گوید و به کوی و برزن می‌آید و سرشار از خون و فریاد، گرمی زندگی و آرمان است.

  تمام موضوعاتی که در بالا به آنها اشاره شد، در قالب شعر مطرح و ارائه گردید. زبان شعر نیز بسیار ساده و عامیانه شد، واژه‌های غربی نیز به درون آنها راه یافت. در حوزۀ‌ صور خیال، شعر مشروطه آنقدر پر شور و ترفند بود که جایی برای صور خیال باقی نگذاشت. شاعران این دوره به نوآوری در حیطۀ صور خیال اهمیتی نمی‌دهند. و در عرصه شکل و قالب شعر، شکل شعر، همان قالب‌های سنتی فارسی است با تفاوت‌هایی از جمله اینکه: در این دوره قالب مستزاد بسیار رواج پیدا می‌کند، قصیده از مقبولیت عام برخوردار نیست، غزل هم در این دوره کمتر سروده می‌شود؛ در مقابل «تصنیف» یکباره شکوفا شده، رواج بسیار می‌یابد.

  از شاعران این دوره می‌توان به ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، اشرف الدین گیلانی، (نسیم شمال) و ...اشاره کرد.

  دربارۀ نثر دورۀ مشروطه باید گفت، روزنامه‌نویسی، نثر فارسی را از اوج تصنع بی‌ارزش و متکلفانه، به زندگی روزانه و زبان مردم کوچه و بازار فرود آورد. نویسندگان ضمن انتقاد تند و صریح از متکلف نویسان گذشته، نویسندگان را ملزم به استفاده از نثری ساده و روان کردند و همین کوشش‌ها بود که طلیعۀ نخستین داستان نویسی به شمار می‌رود. آثار کسانی چون دهخدا –چرند و پرند- ؛ زین العابدین مراغه‌ای در حاجی بابا اصفهانی و...نثر را به سوی سادگی و روانی پیش راند. در این دوره، نوشتن مقاله‌های سیاسی و اجتماعی و انتقادی در روزنامه‌ها بسیار متداول شد و نثری پدید آمد به عنوان نثر مقاله‌نویسی، که بهترین نمونۀ آن را می‌توان در نثر محمد علی فروغی یافت.

 

 مرورى کوتاه بر ادبیات مشروطیت

اگرچه ریشه انقلاب مشروطه را باید از هنگام شکست عباس میرزا نایب السلطنه از روس ها و انعقاد قراردادهاى ننگین گلستان و ترکمانچاى جست وجو کرد ولى پایه اصلى انقلاب، همانا در واقعه رژى و تحریم تنباکو و فتواى تاریخى آیت الله میرزاى شیرازى نهاده شد و با کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزارضا کرمانى که از تربیت یافتگان مکتب سیدجمال الدین اسدآبادى بود، پیروزى آن تسریع شد.

اگرچه ریشه انقلاب مشروطه را باید از هنگام شکست عباس میرزا نایب السلطنه از روس ها و انعقاد قراردادهاى ننگین گلستان و ترکمانچاى جست وجو کرد ولى پایه اصلى انقلاب، همانا در واقعه رژى و تحریم تنباکو و فتواى تاریخى آیت الله میرزاى شیرازى نهاده شد و با کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزارضا کرمانى که از تربیت یافتگان مکتب سیدجمال الدین اسدآبادى بود، پیروزى آن تسریع شد. عوامل مهمى که در ایجاد این نهضت نقش


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد ادبیات مشروطه