تحقیق در مورد ابن سینا در 14صفحه به صورت word
سرفصل های تحقیق
ابن سینا
زندگی
نظر برخی از بزرگان درباره ابن سینا
زندگینامه ابن سینا
متافیزیک ابن سینا
نظریه متافیزیک ابن سینا چند مشخصه مهم دارد:
تحقیق در مورد ابن سینا
تحقیق در مورد ابن سینا در 14صفحه به صورت word
سرفصل های تحقیق
ابن سینا
زندگی
نظر برخی از بزرگان درباره ابن سینا
زندگینامه ابن سینا
متافیزیک ابن سینا
نظریه متافیزیک ابن سینا چند مشخصه مهم دارد:
موسیقی درمان و شنیدن موسیقی به عنوان عامل التیام بخش و شافی جان ها قدمتی به درازای تاریخ دارد و از هزاره ی پیشین در نگرش های شرقی و هم غربی مورد توجه بوده است
افلاطون درباره تاثیر موسیقی گفته است «موسیقی برای ادامه زندگی بشر ضروری است شما ثقیل تر ین روح را در اختیار من بگذارید من قادرم که به نیروی موسیقی سنگینی و کدورت عارضی را از دوران و از دوده مردی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم
نوروفیزیولوژی ادراک موسیقی
دونالد الدینگ هب برنده جایزه نوبل پزشکی از جمله نورولوژیست هایی است که ضمن نگرش روان شناسانه و روان کارانه در زمینه نوروفیزیولوژی موسیقی پژوهش های مرجع را انجام داده است وی معتقد است هوش،ادراک،و حتی هیجان ها از تجربه آموخته می شوند و با فرد به دنیا نمی آیند. هب بنیان گذار نظریه ای است که می دارد : «نوزادان با یک سیستم شبکه ای از نورون هایی متولد می شوند که ارتباط درونی آن تصادفی است تجربه حسی سبب می شود که این شبکه عصبی سازمان یابد و وسایل تعامل مؤثر با محیط را فراهم آورد.»
در ادامه این تئوری دو مفهوم کلیدی را بیشتر توضیح خواهیم داد و آنگاه به ادامه قانون هب خواهیم پرداخت.
بنا به نظریه هب هر شیء و محیط که آن را تجربه می کنیم مجموعه ای از نورونها را راه اندازی می کند که مجتمع سلولی (Ceifassembly) نام دارد به عنوان مثال وقتی که ما به یک مداد نگاه می کنیم توجه مان را از نوک نداد به مداد پاک کن و بدنه چوبی مداد تغییر می دهیم با تغییر توجه، نورون هایی که در آن زمان تحریک شوند با یک شیء (مداد) مطابقت دارند .در بادی امر تمام این مجموعه عصبی مستقلاً عمل می کنند . به عنوان مثال وقتی شخصی به نوک مداد نگاه می کند دسته معینی از نرون ها تحریک می شوند اما آن ها در ابتدا بر نرون هایی که در هنگام نگاه کردن شخص به ته مداد یا بدنه چوبی آن تحریک می شوند تاثیر نیم گذارند با این حال تعداد به مجاورت زمانی بین تحریک نرون هایی که با نوک مداد مطابقت دارند قسمت های مختلف راه های عصبی با هم ترکیب می شوند. هب ابزاری دارد که مجتمع های سلولی نظام های عصبی پویا (dynamic) هستند
شامل 10 صفحه فایل wordd قابل ویرایش
لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :21
چکیده
همه مطالب مقاله حاضر با قصد بررسی صحت و یا سقم نسبت انکار معاد جسمانی به ابن سینا با استناد به اقوال وی در کتاب «شفا» و «نجات» و آثار دیگر او تدوین شده است. حاصل کلام وی در مجموعه آثارش این است که معاد در دو صورت «جسمانی» و «روحانی» قابل تصور است، که نوع جسمانی آن قابل اثبات به برهان نیست. اما نوع روحانی آن را می توان به برهان اثبات کرد. او بعد از تقسیم معاد به جسمانی و روحانی، تصدیق معاد جسمانی را به طریق شرعی و به حکم تصدیق جز نبوت بر مسلمان فرض می داند. ولی با این حال معتقد است که سعادت نفسانی را اصلاً قابلیت قیاس با سعادت بدنی نیست. بنابراین رغبت حکمای الهی به برخورداری از آن بسیار بیشتر از سعادت جسمانی است. به گونه ای که اگر حتی سعادت بدنی را به ایشان اعطا کنند، به آن التفات و توجهی نخواهند داشت. وی بعد از تأکید بر این مسأله در صدد است تا توضیح دهد که چرا با وجود کمال بیشتری که در سعادت نفسانی است، مع ذلک انسانها از آن غافلند.
بعد از ذکر علل بی توجهی انسانها به کمالات برتر، سرانجام و در بخش پایانی با استناد به قول کسانی که وی آنها را «اهل علم» می نامد، می پذیرد که بعضی از نفوس انسانی که از آنها به عنوان «بدینون» یا نفوس ساده یاد می شود، می توانند معاد جسمانی داشته باشند، اما آن جسم، از جنس اجرام سماوی خواهد بود، که به عنوان آلت نفس در خدمت ایشان قرار می گیرد.
نگارنده در سخن پایانی به فقراتی از دیدگاه شیخ اشاره کرده است که احتمال می رود به آن دلیل این بزرگوار در مظان اتهام قرار گرفته باشد و اما داوری را به خواننده واگذار نموده تا با مطالعه دقیق خود حق مطلب را به جا آورد.
واژگان کلیدی: معاد جسمانی ، معاد روحانی، نفس، سعادت، شقاوت
فصل هشتم از مقاله نهم الهیات «الشفاء» به بحث معاد اختصاص دارد. شیخ در این فصل و همچنین در آثار دیگر خود، دیدگاهش را در خصوص معاد و اقسام آن ذکر کرده است و سپس به مسأله سعادت و شقاوت و ارتباط نفوس مختلف با آن پرداخته است. از آنجا که بیان نظر شیخ در خصوص مسأله معاد جسمانی مشکلاتی را برای او فراهم نموده و او را در مظان اتهام انکار ضروری دین قرار داده، به نظر لازم می آید متعاطیان فلسفه برای پرهیز از پیش داوریهای غیر منصفانه و رعایت جانب انصاف، در جریان کل بحث وی در قسمت پایانی کتاب «الشفاء» و آثار دیگری که وی در آنها به آن موضوع پرداخته است، قرار گیرند.
نظر به اینکه اتهام و نسبت کفر در خصوص این مسأله از ناحیه شخصیت شهیر عالم اسلام، امام محمد غزالی، متوجه فیلسوف مسلمان، ابوعلی ابن سینا گشته است، اهمیت پرداختن به آن را دو چندان می نماید. زیرا نه امام محمد آن کسی است که بتوان او را نادیده گرفت و از کنار آراء و نظراتش به آسانی گذشت و نه اندیشه حکیمی همچون ابوعلی اجازه قبول چنین داوری را، به راحتی، در مورد او به ما می دهد.
امام محمد غزالی در کتاب معروف خویش، «تهافت الفلاسفه»، ص 46) که آن را به قصد رسوا ساختن اندیشه های - به زعم خویش - سخیف فلاسفه به رشته تحریر در آورده است، ضمن نسبت دادن «رؤسای ضلال» به پیشروان حکمت و فلسفه اسلامی، یعنی فارابی و ابن سینا، مدعی است که ایشان در خصوص حداقل بیست مسأله از مسائل فلسفی راه را به گمراهی رفته اند و در مورد حداقل سه مسأله از مسائل بیست گانه، سر از وادی کفر در آورده اند، که یکی از آنها نظر ایشان در مورد معاد جسمانی است.
شیخ متهم است که «برانگیختن تن ها و بازگردانیدن جانها به تن ها و وجود آتش جسمانی را انکار کرده و وجود بهشت و حور عین و دیگر چیزهایی که به مردم وعده داده اند را مثالهایی دانسته که برای فهمانیدن ثواب و عقاب روحانی که برتر از ثواب و عقاب جسمانی است، زده اند» (تهافت الفلاسفه، ص 284)
اما آیا به راستی چنین نسبتی شیخ را رواست؟ آیا شاهد مثالی در گفتار او وجود دارد که تأیید این مطلب باشد؟ صرف نظر از نسبتی که به او داده اند، قطعاً بررسی عین کلام او بهترین میزان برای داوری است و به همین دلیل نگارنده تصور می کند، نگاه اجمالی به بیان مستوفای شیخ در الهیات «الشفا» - به عنوان متن - و آثار دیگر او ضمن تصحیح پیش داوری ما، حداقل دینی است که ما به عنوان یک نوآموز فلسفه، به پیشگاه حکیمی بزرگ و فیلسوفی شهر، ادا می کنیم.
معاد از نظر شیخ
ابو علی در تتمه مقاله نهم از کتاب «الشفا» و همچنین در کتاب «النجاه» متذکر شایستگی تحقیق پیرامون احوال نفوس انسانی بعد از مفارقت بدن گشته، می گوید:
«یجب ان یعلم ان المعاد منه ما هو منقول من شرع و لا سبیل الی اثباته ال من طریق الشریعه و تصدیق جز النبوه و هو الذی للبدن عند البحث» (الشفاء، ص 460/ النجاه، ص 681)
به نظر می رسد تصریح شیخ به «قابل اثبات نبودن معاد بدن هنگام بعث» مهمترین بهانه ای است که مخالفان وی همچون امام محمد غزالی، از آن به عنوان حربه کفر استفاده کرده اند؛ حال آنکه بیان شیخ تا بدینجا پایان نمی پذیرد. او بعد از تقسیم معاد به جسمانی و روحانی و تصریح به قابل اثبات نبودن نوع جسمانی آن استثنایی را ذکر می کند و آن تصدیق به طریق شرعی آن است. از نظر او معاد جسمانی منقول از شرع بوده که به حکم تصدیق خبر نبوت باید به آن باور داشت، گر چه راه عقلی اثبات آن مسدود است. اما بسط شریعت حق پیامبر عظیم الشأن اسلام، حال سعادت و شقاوتی را که برای بدن است، بر ما معلوم نموده است.
ابن سینا (شیخ الرئیس ابو علی سینا) یا پور سینا (۹۸۰ - ۱۰۳۷) دانشمند, فیلسوف و پزشک ایرانی, ۴۵۰ کتاب در زمینههای گوناگون نوشتهاست که تعداد زیادی از آنها در مورد پزشکی و فلسفهاست. جرج سارتون او را مشهورترین دانشمند سرزمینهای اسلامی میداند که یکی از معروفترینها در همهٔ زمانها و مکانها و نژادها است. کتاب معروف او کتاب قانون است.
در عصر ما ابوعلی سینا بیشتر به عنوان پزشکی حاذق و فیلسوف خلاق شناخته شده اما در زمان خودش علاوه بر طب و فلسفه در بسیاری از علوم دیگر از جمله مملکت داری، سیاست روانشناسی ، شعر و ادبیات ، ریاضی ، نجوم و هواشناسی ، فیزیولوژی ، منطق، متافیزیک و موسیقی احاطه داشته است و در باب تمام علوم نامبرده ، تالیف یا رساله ای از خود به جای گذارده است.
به نظر می رسد نحوه تفکر در یک شاخه از درخت تنومند علوم ، به فراگیری و درک بهتر انسان در سایر شاخه ها کمک می کند و این حقیقتا همان دلیلی است که ما را بر آن داشت تا نشریه ای متشکل از بخش های مختلف چاپ کنیم.
در حال حاضر در حدود 220 کتاب به فارسی و عربی به وی منسوب است و در دنیای غرب شهرت او بیشتر به عنوان حافظ فرهنگ یونان باستان در قرون وسطی است و افکار وآثار او در ایجاد رنسانس اروپا سهم بسزایی داشته است.
زندگینامه
ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفتهاند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجةالحق شرفالملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهمترین کتابهای او عبارتاند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی.
وی که در مغرب زمین به Avicenna معروف است، به قدری در جهان شهرت دارد که بیشتر ممالک شرقی قصد دارند برای افتخار به گذشته علمی کشور خویش، او را به خود منتسب نمایند. افغانستان، ترکیه، تاجیکستان و عرب ها همگی ادعا دارند که ابن سینا متعلق به آنهاست و هر یک از این مدعیان نیز دلیلی بر انتساب خود دارند و مدارکی دال بر ایرانی نبودن او !
شامل 22 صفحه فایل word قابل ویرایش
ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام یا خیامی نیشابوری مشهور به حکیم عمر خیام، فیلسوف، ریاضی دان، ستاره شناس و شاعر قرن پنجم هجری قمری/ قرن دوازدهم میلادی است. شهرت او گرچه بیشتر به شاعری است اما در واقع خیام فیلسوف و ریاضی دانی بود که به آثار ابوعلی سینا پرداخت و یکی از خطبه های معروف او را در باب یکتایی خداوند به فارسی ترجمه کرد. اولین اشاره ای که به شعر خیام شده، صدسال پس از مرگ اوست.
نوشته اند، که خیام را به تدریس و نوشتن کتاب رغبت چندانی نبود. شاید به دلیل آنکه شاگردان هوشمند برگزیده ای پیرامون خود نمی یافت و چه بسا از آن جهت که اوضاع روزگار خود را، که مقارن حکومت سلجوقیان و مخالفت شدید با فلسفه و زمان رونق بازار بحث ها و جدل های فقیهان و ظاهربینان بود، شایسته ابراز اندیشه های آزاد و بلند نمی دید. با این همه، از او نوشته های بسیار برجای مانده که در قرون وسطی به لاتین ترجمه شد و مورد توجه اروپائیان قرار گرفت. رساله وی در جبر و مقابله و رساله ای دیگر، که در آن به طرح و پاسخگویی به مشکلات هندسه اقلیدس پرداخته، از جمله مشهورترین آثار ریاضی اوست.
خیام منجم بود و تقویم امروز ایرانی، حاصل محاسباتی است که او و عده ای از دانشمندانی دیگر، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی انجام دادند و به نام وی تقویم جلالی خوانده می شود. خیام در باب چگونگی محاسبات نجومی خود رساله ای نیز نوشته است. وی علاوه بر ریاضی و نجوم، متبحر در فلسفه، تاریخ جهان، زبان شناسی و فقه نیز بود. علوم و فلسفه یونان را تدریس می کرد و دانشجویان را به ورزش جسمانی و پرورش نفس تشویق می کرد. از همین رو، بسیاری از صوفیان و عارفان زمان او را به خود نزدیک می یافته اند.
شامل 15 صفحه فایل word قابل ویرایش