
فوتیج آناتومی سه بعدی بدن انسان با کیفیت HD...
شامل آناتومی استخوان بندی, رگها, سیستم عصبی, دستگاه تنفسی, دستگاه گوارشی و ماهیچه ها...
بسیار کاربردی در زمینه های آموزشی
فوتیج آناتومی سه بعدی بدن انسان
فوتیج آناتومی سه بعدی بدن انسان با کیفیت HD...
شامل آناتومی استخوان بندی, رگها, سیستم عصبی, دستگاه تنفسی, دستگاه گوارشی و ماهیچه ها...
بسیار کاربردی در زمینه های آموزشی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
آناتومی بینی
آناتومی یا تشریح به معنای مطالعه ساختمانی اندامهای تشکیل دهنده بدن موجودات است. بینی (Nose) اولین قسمت گذرگاه تنفس است. بینی شکل هرمالقاعده را دارد که قسمت فوقانی آن استخوانی و قسمت تحتانی آن غضروفی است. حفرههای بینی ، هوا را قبل از رسیدن به ریهها صاف ، گرم و مرطوب میسازند.
دید کلی
اصلیترین راه ورود هوا به دستگاه تنفسی ، بینی است. 3/2 بخش تحتانی حفره بینی پهنتر از بخش فوقانی بوده و بوسیله مخاط تنفسی ضخیم پرعروقی پوشیده شده است. و 3/1 فوقانی آن ، که باریکتر است، بوسیله مخاط بویایی رنگ پریدهای پوشیده شده و محل قرار گیری گیرندههای بویایی میباشد. استخوان بینی (Nasal bone) ، استخوانی است زوج و مستطیلی که در طرفین خط واسط و در زیر استخوان پیشانی قرار گرفته است و اندازه و شکل آن در افراد مختلف ، متغیر است.
ساختمان بینی
بخش خارجی بینی (external nose)
بخش خارجی ناحیه برآمده و سطحی است که در ناحیه صورت وجود دارد و شامل دو بخش است:
بخش استخوانی ، شامل استخوانهای بینی و زایده پیشانی فک بالا.
بخش غضروفی که شامل تعدادی غضروف بهم چسبیده است.
بخش داخلی یا حفره بینی (Nasal Cavity)
از سوراخهای خارجی بینی (Nostrils) در جلو تا سوراخهای عقبی بینی (Choanae) امتداد داشته و توسط یک دیواره میانی بینی به دو نیمه چپ و راست تقسیم میگردد. ابعاد تقریبی هر حفره بینی شامل ارتفاع 5 سانتیمتر ، طول 5 - 7.5 سانتیمتر و پهنا از نزدیکی کف 1.25 سانتیمتر و پهنای سقف بینی در یک حفره حدود 2 میلیمتر است. هر حفره شامل جدار تحتانی ، جدار فوقانی ، جدار داخلی و جدار خارجی است. در تشکیل هر جدار بخشهای زیر شرکت دارند:
جدار تحتانی از زائده کامی استخوان ماگزیلا و صفحه افقی استخوان کامی.
جدار فوقانی از جلو به عقب ، استخوان پیشانی و استخوان اسفنوئید شرکت دارند.
جدار داخلی از استخوان خیش ، تیغه عمودی استخوان غربالی و غضروف تیغه بینی تشکیل شده است.
جدار خارجی دارای سه برجستگی به اسامی شاخکهای فوقانی ، میانی و تحتانی میباشد.
در عقب حفره بینی ، سوراخ شیپور استاش قرار دارد که بینی را با گوش میانی مرتبط میسازد. مخاط پوشاننده حفرههای بینی به داخل گوش میانی و سینوسها نیز کشیده شده و التهاب این مخاط را در داخل سینوسها ، عارضه سینوزیت را ایجاد میکند.
حفره بینی از لحاظ بافت شناسی و وظایف آن
قسمت قدامی بینی ، دهلیز نامیده میشود که اپی تلیوم آن در امتداد با پوست و دارای موهای زبر و کوتاه ، غدد چربی و غدد عرق میباشد. قسمت خلفی حفره بینی توسط اپی تلیوم تنفسی پوشیده شده و بدین جهت ، ناحیه تنفسی نیز نامیده میشود. در زیر اپی تلیوم ناحیه تنفسی آستر قرار گرفته که حاوی غدد مختلط سروزی و موکوسی و اجسام تورمی (Swell bodies) است.
اجسام تورمی شبکههای وریدی وسیع و تغییر یافتهای میباشند که در عمق آستر شاخکها در ناحیه تنفسی قرار گرفتهاند و ضمن عبور هوا باعث گرم شدن آن میگردند. تجمع خون در اجسام تورمی بطور متناوب باعث انسداد یکی از مجاری بینی میشود که این امر مانع از خشک شدن مخاط تنفسی در اثر عبور هوا میشود و آن را سیکل بینی نیز مینامند. در بیماریهای تنفسی مانند زکام ، اجسام تورمی هر دو مجرای بینی متسع شده و سبب گرفتگی بینی میشوند.
علاوه بر اجسام تورمی ، سیستم عروق غنی و سازمان یافته این ناحیه در گرم کردن هوای دم نقش مهمی دارد. بافت همبند آستر همچنین حاوی سلولهای لنفاوی ، مالت سل و پلاسما سل میباشد که آنتی بادیهای مترشحه بوسیله آنها مخاط بینی را در مقابل آنتی ژنها و میکروبهای مهاجم ، حفاظت میکند. مخاط تنفسی بینی فاقد زیر مخاط میباشد.
ناحیه بویایی حفره بینی
سقف حفره بینی ، قسمت فوقانی دیواره بینی و سطح شاخکهای فوقانی توسط اپی تلیوم بویایی پوشیده شده است. اپی تلیوم بویایی منظره مطبق کاذب دارد و متشکل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
ماهی
ماهی مهره دار آبزی است که اصولا خون سرد، با فلس پوشیده شده و مجهز به دو سری باله جفت و چندین باله غیر جفت می باشد.ماهی در دریا و آب شیرین به وفور یافت می شود انواعی رادر جویبار های کوهستان مانند ., char وgudgeon و در عمیقترین عمق اقیانوس مانند gulpers وanglerfish می شناسند. ماهی ها از نظر غذایی برای مردم سراسر جهان اهمیت زیادی دارند هر کدام را از مناطق زیستی جمع آوری می کنند و یا تقریبا به همان روش مثل گله گاو یا جوجه مرغ پرورش میدهند.ماهی را برای تفریح بخاطر ماهگیری با قلاب و نگهداری مورد استفاده قرار می دهند و ماهی ها را معمولا در آکواریم عمومی نمایش می دهند. ماهی نقش مهمی درفرهنگ در طی سالیان متمادی دارد مبنای وسعت به اندازه یک الهه و نماد مذهبی برای موضوعات کتابها و فیلمهای پرطرفدار است.
ماهی چیست؟
ماهی را بطور دقیق حیوانی با ستون فقرات اما بدون چهار بازو تعریف کرده اند ، گروه آنها هیج شباهتی به پرندگان، پستانداران ندارد ماهی یک نوع کلد نیست اما یک پارافیلتیک مجموعه از ما رماهی دهان گرد، مارماهی، خاویار، سگ ماهی، کوسه، سفره ماهی، ماهی شش دار، نیزه ماهی، ماهی الکتریسته ای را شامل میشود.
معمولا ماهی خونسرد است و دارای بدنی کشیده است که می تواند خیلی سریع شنا کند، اکسیژن خود را بوسیله آبشش بدست می آورند دوجفت باله دارد یک یا دوجفت باله شکمی ویک باله مخرجی وباله دمدار و آرواره و پوستی که با فلس پوشیده شده است و برای تولید مثل بسیار تخم می گذارد.
بهرحال در هرکدام از آنها استثناهایی وجود دارد. ماهی تونایوتون(تن) وچند گونه از کوسه ها خون گرمند. قادرند دمای بدنشان را بالاتر از آب اطراف خود تنظیم کنند. با استفاده از ساختارهای مختلف بسیاری از ماهی های آبهای شیرین اکسیژن را از هوا و همینطور از آب بدست می آورند.ماهی شش دار ششهای مشابه با چارپایان دارند، gouramis ساختاری دارد که اندام لامینت نامیده می شود که عملکرد مشابهی دارند درصورتیکه بسیاری از گربه ماهی ها مثل Corydoras اکسیژن را از طریق معده یا روده بدست می آورند.شکل بدن و ترتیب باله ها بطور قابل ملاحظه ای متغیر است ،پوشش برخی ظاهرا شکل ماهی نیستند بلکه شبیه به اسب دریایی ، pufferfish, anglerfish, gulpers هستند. همینطور ممکن است سطح پوست لخت باشد ( مانند مارماهی ) ، و یا با فلسهایی از نوع گونه های مختلف که همیشه به عنوان پلاکوئید ( در نوعی کوسه و سفره ماهی ) و کاسمید (ماهی های شش دار فسیلی ) کونوئید ( ماهی فسیلی مختلف وهمینطور نیزه ماهی ها و سیکلوئید و کتنوئید ( این دونوع آخر بیشتر در ماهی استخوانی است ) وجود دارند. ماهیانی وجود دارند که زمانی را خارج آب می گذرانند. Mudskippers را می خورند و بر روی سطوح گلی برهم تاثیرگذارند و فقط در زیر آب در پناهگاه های زیر زمینی پنهان می شوند.
بیش از نیمی از ماهیان مختلف را به عنوان مهره داران می شناسند حداقل 24600 گونه های ماهی را می شناسند بیش از 23000 گونه ماهی استخوانی و بقیه درحدود 850 تا کوسه ، سفره ماهی و چیمراس و در حدود 85 عدد مارماهی دهان گرد و مارماهی وجود دارند .اندازه ماهی ها 16 متر درکوسه سفید و 8میلی متر بلندیstout infantfish است.
بسیاری از انواع حیوانات آبزی معمولا ماهی نامیده می شوند ولی ماهی نیستند اینها شامل ستاره دریایی،ماهی ژله ای ، عروس دریایی و ماهی مرکب می شوند. بی مهرگان دریایی که وال و حلزون دریایی و دلفین هستند ماهی نامیده می شوند و باوجود این پستانداراند .
کالبد شناسی ماهی
1- سرپوش آبششی، 2- خط جانبی، 3- باله ی پشتی، 4- باله ی چربی، 5- ساقه ی دمی، 6- باله ی دمی، 7- باله ی مخرجی،8- فوتو فورز 9- باله ی لگنی، 10- باله ی سینه ای
دستگاه گوارش
ماهی با استفاده از آواره هایش میتوانند غذاهای گوناگون شامل گیاهان و موجودات زنده را بخورد. ماهی غذا را از دهان قورت می دهد و سپس از مری پایین می برد. وقتی وارد معده می شود غذا درمعده تجزیه میکند و در بسیاری از ماهی ها بیشتر عمل آوری را در کیسه انگشت مانندی که pyloric ceca.نامیده میشود انجام میدهند. pyloric cecaآنزیمهای هضم کننده را ترشح می کنند و از غذای هضم شده مواد غذایی را جذب می کنند. اندامهایی مثل کبد و لوزالمعده آنزمهای مواد شیمیایی هضم کننده گوناگونی را در حین عبور غذا از لوله گوارشی به آن اضافه می کنند. روده مراحل هضم و جذب مواد غذایی را کامل می کند.
دستگاه تنفسی
بیشتر ماهی ها گازها را بوسیله آبشش مبادله میکنند که در دوطرف حلق جای گرفته است. آبشش از ساختمان نخ مانندی بنام فیلامنت ساخته شده است.هر فیلامنت شامل یک شبکه مویرگی می باشد که سطح وسیعی را برای تبادل اکسیژن و دی اکسید کربن ایجادکرده است. ماهی بوسیله کشیدن اکسیژن غنی آب از میان دهان و پمپ آب از روی فیلامنت های آبشش گازها را مبادله می کند. خون مویرگها در جهت مخالف آب حرکت می کنند که جریان مخالف موجب تبادل می شود. سپس آنها آب کم اکسیژن را از دو طرف حلق با فشار خارج می کنند. یک تعدادی از ماهی ها مثل کوسه و مارماهی چندین شکاف آبششی دارند.بیشتر ماهیها یک شکاف آبششی در دوطرف بدن دارند.این شکاف در زیر یک پوشش استخوانی محافظ بنام اپرکول پنهان شده است. برخی از ماهی ها ، مانند ماهی شش دار سازگاری آشکاری همانند لابیرنت ایجاد میکنند که به آنها اجازه میدهد در محیط کم اکسیژن یا در محلی کم آب بطوردائم قادر به زندگی باشند.
این گونه ماهی ها اندامهای خاصی را دارند که همانند ریه عمل می کند. نای هوای دارای اکسیژن رااز راه دهان بدست می آورد. یک تعدادی از ماهی ها ی شش دار به قدری وابسته به دریافت اکسیژند که اگر نتوانند به سطح آب برسند خفه خواهند شد.
دستگاه گردش خون
ماهی با یک قلب گردش خون بسته ای دارد که خون را در یک گردش واحد به سراسر بدن پمپ می کند. خون از قلب به آبشش، از آبشش به باقی بدن و سپس به قلب باز می گردد.در بیشتر ماهی ها قلب چهار بخش دارد: سینوس سیاهرگی، دهلیز، بطن و مخزن سرخرگی. اگرچه از چهار بخش تشکیل شده، قلب ماهی یک قلب دو حفره ای است. سینوس سیاهرگی یک کیسه ی دیواره نازکی است که قبل از اینکه آن در دهلیز که یک حفره عضلانی بزرگ است جریان یابد خون سیاهرگی ماهی راجمع آوری می کند. دهلیز همانند یک راهی عمل می کنند که خون در بطن جریان یابد. بطن یک دیواره ضخیم،حفره عضلانی است و آن همانند یک پمپ واقعی برای قلب عمل می کند. خون را به یک لوله بزرگ بنام حباب سرخرگی می فرستد.در انتهای جلوی حباب سرخرگی به یک رگ بزرگ بنام آئورت متصل می شود که خون را به آبشش ماهی می فرستد.
تنظیم دما
با وجود اینکه بیشتر ماهی ها اصولا جزء آبزیان و خونسردند ولی در هر دو حالت اسثتناهایی وجود دارد. تعدادی ماهی از گروه های مختلف توانایی زیستن خارج ازآب را برای یک مدت طولانی دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
آناتومی و جنین شناسی چشم
paul Riordan. Eva, FRCS, FCO phth & Khalid F. Tabbara, MD
الف- آناتومی طبیعی
کاسه چشم (THE ORBIT)
(شکلهای 1-1 و 2-1)
حفره کاسه چشم شبیه هرمی چهارضلعی است که راس آن در عقب واقع شده است. دیواره های داخلی راست و چپ کاسه چشم موازی اند و توسطی بینی از هم جدا شده اند. در هر کاسه چشم (اربیت) دیواره های داخل یو خارجی زاویه ای 45 درجه تشکیل می دهند، در نتیجه زاویه بین دو دیواره خارجی قائمه میشود. شکل اربیت را به گلابی ای تشبیه می کنند که عصب بینایی (optic nerve) دم آن را می سازد. قطر محیط قدامی قدری کوچکتر از ناحیه بلافاصله پشت لبه است، بنابراین حاشیه محافظ محکمی را می سازد.
حجم اربیت فرد بزرگسال تقریبا 30 ml است و کره چشم فقط در حدود یک پنجم این فضا را اشغال میکند عمده فضای باقیمانده را چربی و عضله اشغال می کنند.
حد قدامی حفره اربیت را سپتوم پیشانی در پایین با سینوس فکی و در سمت داخل با سینوسهای پرویزنی و پروانه ای (spenoid) مرتبط است. ضربه مستقیم به کره چشم براحتی موجب آسیب کف نازک اربیت میشود که بصورت ترک برداشتن (شکستگیblowout) شود و محتویات اربیت را گرفتار کند. خوردگی سقف اربیت (مانند نوروفیبروماتوز) ممکن است موجب ضربانهای آشکار کره چشم شود که از مغز منتقل میشوند.
دیواره های اربیت
سقف اربیت عمدتا توسط صفحه اربیتال استخوان پیشانی تشکیل میشود غده اشکی در حفره اشکی واقع در ضلع قدامی خارجی سقف قرار دارد. در خلف ، بال کوچک استخوان اسفنوئید که کانال اپتیک را در خود جای می دهد، سقف را کامل میکند.
دیواره خارجی توسط شیار کاسه چشمی فوقانی از سقف جدا میشود این شیار بال کوچک استخوان پروانه ای را از بال بزرگ جدا میکند. قسمت قدامی دیواره خارجی توسط سطح اربیتال استخوان زیگوماتیک (گونه ای) تشکیل میشود که محکم ترین قسمت اربیت استخوانی است. لیگمان های آویزان کننده (suspensory) تاندون پلکی خارجی، و لیگان های گونه ای بوسیله بافت همبندی به دگمه اربیتال خارجی متصل میشوند.
کف اربیت بوسیله شیار اربیتال تحتنای از دیواره خارجی جدا میشود. صفحه اربیتال ماگزیلا، قسمت بزرگ مرکزی کف اربیت را می سازد که بخش اعظم شکستگی های blowout در آنجا اتفاق می افتد. زایده پیشانی ماگزیلا از سمت داخل و استخوان زیگوماتیک از سمت خارج لبه تحتانی اربیت را کامل می کنند. زایده اربیتال استخوان گام مثلث کوچکی ازقسمت خلفی کف اربیت می سازد. حدود دیواره داخلی کمتر مشخصند. استخوان پرویزنی بسیار نازک است اما در جلو که به استخوان اشکی (lacfrimal bone) می رسد، ضخیم میشود. بدنه استخوان پروانه ای (sphenoid b.) خلفی ترین بخش دیواره داخلی را می سازد، و زایده گوشه ای (angular) استخوان پیشانی بخش فوقانی ستیغ اشکی خلفی را می سازد. بخش تحتانی ستیغ اشکی خلفی از استخوان اشکی تشکیل میشود. ستیغ اشکی قدامی به آسانی از طریق پلک قابل لمس است و از زایده پیشانی استخوان ماگزیلا ساخته می شو، ناودان اشکی بین دو ستیغ قرار دارد و حاوی کیسه اشکی (lacrimal sac) است.
نوک اربیت (orbital apex)
شکل (3-1)
نوک اربیت مدخل تمام اعصاب و عروق چشم و مبدا تمام عضلات خارج چشمی بجز مایل تحتانی است. شیار کاسه چشمی فوقانی (superior orbital fissure) بین بدنه و بالهای بزرگ و کوچک استخوان پروانه ای قرار دارد. (trochlear) از بخش خارجی شیار عبور میکنند که خارج از حلقه zinn قرار دارد. شاخه های فوقانی و تحتانی عصب اکولوموتور را بدوسنس و اعصاب نازوسیلیاری از پخش داخلی شیار و از داخل حلقه زین می گذرند. عصب اپتیک و شریان افتالمیک از کانال اپتیک عبور می کنند که آنهم در داخل حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتانی ممکن است از هر یک از بخشهای شیار اربیتال فوقانی عبور کند از جمله بخش مجاور بدنه اسفنوئید که پایین و داخل تر از حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتنای ممکن است ازهر یک از بخشهای شیار اربیتال فوقانی عبور کند از جمله بخش مجاور بدنه اسفنوئید که پایین و داخل تر از حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتانی اغلب پیش از خروج ازاربیت به ورید افتالمیک فوقانی می پیوندد.
خونرسانی
(شکل های 4-1 تا 6-1)
خونرسانی شریانی اصلی اربیت و ساختمانهای آن از شریان افتالمیک تأمین میشود که اولین شاخه اصلی قسمت داخل جمجمه ای شریان کاروتید داخلی است. این شاخه از زیر عصب اپتیک عبور میکند و آن را در مسیر کانال اپتیک تا اربیت همراهی میکند. اولین شاخه داخل اربیتی، شریان مرکزی شبکیه است که در 8 تا 15 میلی متری زیر کره چشم وارد عصب اپتیک میشود. سایر شاخه های شریان افتالمیک عبارتند از شریان اشکی (lacrimal a.) که غده اشکی و پلک فوقانی را مشروب می کند؛ شاخه های عضلانی به عضلات مختلف اربیت؛ شریانهای مژگانی کوتاه و بلند؛ شریانهای پلکی داخلی (medial palpebral a.s) به هر دو پلک و شریانهای سوپرا اربیتال و سوپرا تروکلئار. شریانهای مژگانی خلفی کوتاه مشیمیه و بخشهایی از عصب اپتیک را مشروب می سازند. دو شریان مژگانی خلفی بلند، جسم مژگانی را مشروب می سازند و با یکدیگر و با شریانهای مژگانی قدامی آناستوموز می یابند تا حلقه شریانی اصلی عنبیه را تشکیل دهند. شریانهای مژگانی قدامی از شاخه های عضلانی به عضلات رکتوس جدا میشوند. آنها به قدام صلبیه اپی اسکلرا، لیمبوس، و ملتحمه خون می رسانند و در حلقه شریانی اصلی عنبیه شرکت می کنند. قدامی ترین شاخه های افتالمیک در تشکیل قوسهای شریانی پلک ها نقش دارند که از طریق شریان فاسیال با گردش خودن کاروتید خارجی ارتباط برقرار می کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
آناتومی و بافتشناسی کلیه
جایگاه کلیه و ساختمان آن:
کلیهها دو عضو لوبیایی شکل، مجموعا به وزن 300 گرم هستند که در خلف صفاق و در مجاورت جدار خلفی شکم قرار گرفتهاند و توسط مهرهها از هم فاصله دارند. انتهای فوقانی کلیهها، در محاذات کنار فوقانی دوازدهمین دنده و انتهای تحتانی آنها، در حدود سومین مهرة کمری است. کلیه راست کمی پائینتر از کلیة چپ باریکتر ولی درازتر از کلیة راست میباشد. کنار داخلی هر کلیه در قسمت میانی به صورت یک شکاف فرو رفته است که ناف کلیه نام دارد. ناف کلیه محل عبور عروق، اعصاب کلیه و میزراه است.
ناف کلیه به یک حفره نسبتا عمیق به نام سینوس منتهی میگردد که توسط ادامة کپسول کلیه مفروش شده است، عروق و لگنچه کلیوی کاملا آن را پر میکند. در درون سینوسها برآمدگیهایی شبیه به نوک پستان به نام پاپی کلیوی (Renal papilla) دیده میشود.
سینوس کلیه در خارج از ناف توسط اوروتر یا میزراه امتداد مییابد. در داخل دو یا سه شاخه تقسیم میشود که کالیسهای بزرگ مینامند. هر یک از کالیسهای بزرگ به چندین کالیس کوچک (پیالة کوچک) تقسیم میگردند. تعداد کالیسهای کوچک در مجموع 7 تا 13 عدد است.
هر یک از کالیسهای کوچک، دندانه، دندانه بوده یک تا سه پاپیلارنال را در بر میگیرد. در انتهای پاپیلاها تعدادی سوراخهای ریز وجود دارد که از آنها ادرار وارد کالیسهای کوچک میگردد.
ساختمان کلیه از خارج به داخل عبارت است از:
1- کپسول لیفی که سطح خارجی کلیه و کف سینوس را میپوشاند.
2- پارانشیم یا بافت اصلی کلیه، که شالم یک قسمت محیطی کمرنگ به نام کورتکس یا قشر کلیه و یک قسمت مرکزی تیرهتر به نام مدولا یا قسمت مرکزی کلیه میباشد. قشر کلیه دانه دانه است و ضخامت آن تقریبا 18 میلیمتر است. در داخل قسمت مرکزی تعداد 8 تا 12 هرم دیده میشود که قاعده آنها متوجه خارج و راس آنها متوجه سینوس کلیه است که ایجاد پاپی کلیوی را مینماید. در راس هر یک از آنها تعدادی سوراخهای ریز ذرهبینی Area Cribrosa دیده میشود. بافت دانه دانه قشر کلیه در فاصله هرمها نفوذ میکند و تشکیل ستونهای کلیوی (Bertin Collumn) را میدهد/
بافتشناسی کلیه:
کلیه در زیر میکروسکوپ از تعداد زیادی واحدهای لولهای به نام نفرون (Nephron) تشکیل شده است. جدار این لولهها فقط از یک طبقه سلول ساخته شده است و در مجاورت مستقیم مویرگهای خونی قرار دارد.
هر نفزون شامل قسمتهای زیر است:
1- گلومرول (Glomerullus)
2- کپسول گلومرولی ( کپسول بومن)
3- اولین لولة پیچیده (Frist Convoluted Tubule) یا لوله پیچیده نزدیک (Proximal Convoluted Tubule)
4- قوس هنله (Loop of Henle)
5- دومین لولة پیچیده یا لولة پیچیدة دور (Distal Convoluted Tubule)
6- لوله های جمعآوری کنندة ادرار (Collecting Tubule)
تقریبا 3/1 میلیون نفرون در هر کلیة انسان وجود دارد. تعداد نفرونها از یک تا چهار میلیون میباشد. گلومرول که حدود 200 میکرون قطر دارد از فرو رفتن کلافهای از مویرگها به داخل انتهای فنجانی شکل (cupping) کپسول بومن تشکیل میشود. مویرگها از طریق یک شریانچة آوران (Afferent Arteriole) خون دریافت کرده و از طریق یک شریانچه وابران با قطر کوچک خون را تخلیه میکند. جدار کپسول بومن از یک لایة بیشکل به نام غشاء پایه (Basement Membrane) تشکیل شده که سطح درونی آن از یک لایة سلولی به نام سلولهای درون پوش (Endothelial) تشکیل شده است.
فیزیولوژی کلیه و آزمایشهای مربوط به آن
کار کلیه:
کار کلیه را میتوان در سه قسمت دفع، تنظیم یا هموستاز و آندوکرینی خلاصه کرد. عمل دفعی کلیه، بدن را در مقابل مواد زائد حاصل از متابولیسم همچنین مواد مضرری که همراه غذا خورده میشود محافظت میکند. مواد زائد حاصل از متابولیسم شامل ترکیبات ازتی غیرپروتئینی اوره، کراتینین، اسیداوریک و تعداد دیگری از اسیدهای آلی و مقادیر جزئی آمینواسیدها میباشد. نقش اصلی کلیه در تنظیم و هموستاز بدن است. تنظیم و هموستاز بدن توسط دو مکانیسم بازجذب و ترشح اعمال میشود. لولههای پیچیدة نزدیک حدود 75% از سدیم، کلر و بالطبع آب نیز باز جذب میگردد و همچنین بیشترین بخش بیکربنات، فسفات، کلسیم و پتاسیم باز جذب میگردند. مقدار باز جذب بیکربنات وابسته به میزان پالایش گلومرولی و میزان ترشح یون هیدروژن است. مقدار بازجذب فسفات به وسیلة غلظت کلسیم پلاسما و اثر هورمون پاراتیروئید بر سلولهای لولههای ادراری تنظیم میشود. به طور طبیعی مواد با آستانة دفعی بالا، گلوکز و به مقدار زیاد آمینواسیدها به وسیلة سیستمهای انتقال فعال اختصاصی داخل سلولی بازجذب میشوند. اسیداوریک ممکن است بازجذب و یا ترشح شود.
در قسمت بالا رونده هنله 20% الی 25% سدیم پالایس شده از گلومرولها بدون بازجذب آب، بازجذب میشوند. این امر سبب تولید ادرار رقیق با اسمولالیته 150-100 میلی اسمول بر کیلوگرم آب میشود که به شیب اسمزی کورتیکومدولاری (قشر مرکزی) کلیه کمک میکند. افزایش تونسیته بافت بینابینی در اثر این شیب در پاتوژنز عفونتهای کلیه مهم است زیرا محیط هیپرتونیک عمل لوکوسیتها را کاهش میدهد.
لوله دور عملا منطقة فعالی از نفرون است که برای تنظیم الکترولیتهای پلاسم و سطح اسید و باز پلاسما اهمیت دارد. در این قسمت یون پتاسیم ترشح میشود و یونهای سدیم با ئیدروژن تعویض میگردد. آلدوسترون تنظیم کنندة قوی بازجذب سدیم است. تولید آلدوسترون از قشر فوق کلیه به وسیلة