دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
بررسی آمار ازدواج و مسائل آن
ازدواج یک پیوند آسمانی است که بر اساس آداب و رسوم و مبانی دینی ما نشانگر تکامل روحی و بلوغ عاطفی است اما متاسفانه گاه انتخاب روش آشنایی برای ازدواج در میان بعضی از دختران و پسران به نوعی انتخاب می شود که امید چندانی به تداوم آن نیست چرا که بعضی از دختران با رویای زندگی در شرایط ایدهآل و خیالی و در جستجوی خوشبختی در سراب بعضی ازدواجهای خاص و غیر متناسب؛ به ازدواج تن میدهند.
چرا هر سال جمعیت بیشتر میشود، ازدواج کمتر؟
با وجود افزایش جمعیت چرا تعداد و درصد ازدواج کاهش یافته است؟ آمارها در این باره پاسخهای مختلفی را ارائه میدهند. افزایش تعداد دختران در سن ازدواج نسبت به پسران، مسائل اقتصادی، ترس از طلاق و بالا رفتن توقع دختران به خاطر تحصیلات دانشگاهی از جمله عوامل کاهش ازدواج به شمار میروند. یک تحقیق آماری در این زمینه را میخوانیم.
طی سالهای 65-1355 افزایش سریع جمعیت ما در کشور، مشکلات بسیاری از جمله در تحصیل، اقتصاد، مسکن و اشتغال پدید آورد. نقش افزایش جمعیت در بروز اختلال در ازدواج بیتأثیر نیست. براساس آمار موجود، نرخ سالانه رشد جمعیت ایران در دهه 65-1355 در سطح بالایی در حدود 3/6 درصد و متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت کشور با درآمد پایین حدود 3/2 درصد بوده است.
یعنی جمعیت ایران حتی نسبت به کشورهای با درآمد پایین نیز سریعتر رشد کرده است و این نرخ بالای جمعیت سبب تغییر ساختار جمعیتی کشور شده است. از دهه فوق تا سال 1380، پسران و دختران در ردههای سنی 15 تا 25 ساله قرار دارند و این ردههای سنی از سال 1378 تا 1388 در سن ازدواج قرار میگیرند. بنابراین طبیعی است که در این سالها شاهد اختلال در وضعیت ازدواج باشیم.
براساس سرشماری انجام شده، پسران 25 ساله که حدود 540 هزار نفر هستند، مایلند با دختران سه سال کوچکتر از خود یعنی با دختران 22 ساله ازدواج کنند. تعداد دختران 22 ساله در سال 1380 حدود 799 هزار نفر بود. با وجود این حدود 160 هزار دختر شانس ازدواج نداشتند. در مجموع رده سنی 15-25 ساله همین پدیده اتفاق میافتد.
سن ازدواج در مردان و زنان
قابل توجه این که در بدو تولد، تعداد نوزادان پسر بیشتر از نوزادان دختر است. اما مسئله اصلی، سن بلوغ و اختلاف سن در ازدواج زنان و مردان است. بلوغ دختران زودتر از پسران است، بنابراین دختران در سن ازدواج قرار میگیرند، اما پسران در همان سن، به مرحله ازدواج نرسیدهاند. برای مثال، دختران از سن 12 سالگی برای ازدواج آمادگی دارند، اما پسران در سن 15 سالگی وارد سن ازدواج میشوند.
ترس از طلاق
البته ترس از طلاق میتواند عامل مهمی در برابر ازدواج نکردن باشد. با توجه به آمارهای ارائه شده از مرکز آمار ایران در سال 1365، 340342 مورد ازدواج و 35211 مورد طلاق ثبت شده است. در سال 1357، 479263 مورد ازدواج، 37817 مورد طلاق و در سال 1379، 646498 مورد ازدواج و 53797 مورد طلاق ثبت شده است.
طبق آمار ارائه شده، تعداد مردان هرگز ازدواج نکرده بیشتر از زنان هرگز ازدواج نکرده در سال 1375 است. این آمار در هر سال طبق شواهد علمی باید روند صعودی در پیش داشته باشد. با توجه به موضوعات مورد بحث، سؤالی به ذهن می رسد و آن این که علت افزایش دختران در سن ازدواج چیست؟ در پاسخ این سؤال شاید مسئله اصلی، در مفهوم لغتی و تعریف دو اصطلاح «هرگز ازدواج نکرده» و «در سن ازدواج« باشد. یعنی وقتی ما میگوییم زنانِ هرگز ازدواج نکرده، ممکن است یک زن 50 یا 60 ساله باشد و وقتی میگوییم دخترانِ در سن ازدواج، دختران جوان در سن 29 یا 25-15 ساله را در نظر میگیریم. البته این بحث نیاز به کارشناسی دقیقتری دارد که در حال حاضر مجال آن در این تحقیق وجود ندارد.
علت دیگر افزایش دختران در سن ازدواج میتواند بلوغ زودرس دختران باشد. بنابراین هر سال بر دختران در سن ازدواج افزوده میشود، ولی ممکن است پسرانی که در سن ازدواج هستند به آن اندازه نباشند. دلیل دیگر مرگ و میر زودرس مردان (به دلیل هیجانات روحی بیشتر پسران و علاقه آنان به کارهای خطرناک) و یا سفر پسران جوان به خارج از کشور است. عوامل فرهنگی و اجتماعی هم به نوبه خود میتواند مانع مؤثری بر سر راه ازدواج باشد.
تأثیر تحصیلات دانشگاهی
در نهایت میتوان «تحصیلات» را در دوره معاصر بزرگترین مانع، و سدی در مقابل ازدواج دانست. میزان علاقه به تحصیلات عالی در بین دختران افزایش یافته و این مسئله باعث شده که توقع دختران از همسران آینده بالا رود و به همان نسبت شانس آنان را برای ازدواج پائین آورد. علاوه بر این، استقلال مالی که دختران تحصیل کرده به دست میآورند، موجب میگردد که نیاز کمتری برای ضرورت ازدواج احساس کنند.
سطح تحصیل مخصوصاً در میان زنان میتواند مستقیماً بر سن ازدواج تأثیرگذار باشد. میتوان گفت که این عامل تا حدی از مرز ردهبندی اجتماعی عبور کرده است و قابل کنترل نیست و یک حالت عادی یا بهتر بگوییم دنبالهروی از همدیگر(عرف) وجود دارد و باعث میشود تا دختران وقت خود را به جای زندگی مشترک و تربیت فرزندان، صرف تحصیل و یافتن شغلی مناسب کنند.
لازم به ذکر است که نباید فقط به ترغیب ازدواج و گفتن «زود ازدواج کنید» بسنده کرد. به دلیل این که یکی از مؤثرترین عوامل در طلاق، گسترش ازدواج در سنین پایین بدون ایجاد عقبه ایدئولوژیکی فرهنگی بوده است. بنابراین باید تدابیری اندیشید تا شرایط ازدواج به موقع و مناسب را برای دختران و پسرانی که هم از نظر جسمی و هم از نظر عقلی به بلوغ رسیده باشند، در افق یک فرهنگسازی فراگیر فراهم گردد. به عبارتی رشد عقلی آنان کامل شده باشد و مفهوم زندگی مشترک را درک کنند و از سوی دیگر ساز و کار نیل به یک گزینه ایدهآل با حداقل ریسک پیشروی افراد قرار گیرد.
آمار مقایسهای ازدواج و طلاق در کشور:
الگوی سنی ازدواج کشور نشان می دهد که اکثر ازدواجهای کشور در گروه سنی 29-15 ساله اتفاق می افتد. نسبت جمعیت 29 - 15 ساله از کل جمعیت کشور در سال 75 ،28.6 درصد بوده است این نسبت در سال 86 به 35.5 درصد رسیده است.