پیشگفتار
قرآن در تمامی ابعاد فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، دنیوی و اخروی هدایت انسان را تأمین کرده است.
استاد مطهری میفرمایند:
«قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد. قرآن اصول معتقدات و انکار و اندیشه هایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود با ایمان و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده است.»[3]
پس از آنجا که شناخت قرآن یکی از ضروری ترین و مهم ترین نیازهای هدایتی بشر است. شناخت آن به سادگی میسر نیست. برای یافتن آن نیز باید به خود قرآن مراجعه کرد و قرآن را در قرآن یافت.
نویسندة معروف اسلام «سید قطب» در مقدمه کتاب خود «تصویر فنی قرآن مجید» بحث جالبی تحت عنوان «من قرآن را پیدا کردم» دارد که خلاصه اش این است.
«این کتاب داستانی دارد، تا کتاب به چاپ نرسیده بود آن را در نزد خود نگاه داشتم ولی امروز که کتاب برای چاپ فرستاده می شود، ناچارم آن را فاش کنم:
در کودکی که برای نخستین بار قرآن را می خواندم، با اینکه فکر من قادر به درک معانی بلند آن نبود، چیزهایی از آن احساس می کردم. هنگامی که بعضی از آیات را می خواندم، عکس ها و تصویرهای جالبی در ذهن من نقش می بست. من از این تصویرهای ساده و قدرت خلاقة قرآن، فوق العاده لذت می بردم. و با آن، مدت ها سرخوش بودم، آن ایام با خاطرات شیرینش گذشت.
[1] کهف، 1
[2] رهبری امام علی (ع) در قرآن و سنت (المراجعات). سید عبدالحسین شرف الدین موسوی. مترجم: محمد جعفر امامی، چاپ بین الملل. دوم. زمستان 80- ص 70
[3] آشنایی با قرآن، استاد مرتضی مطهری، صدرا- چاپ پنجم- بهار 70- ج 1 و2- ص 10
هنگامی که قدم در محبط مدرسه گذاشتم وتفسیر قرآن را در کتب تفسیر خواندم و اقوالات این و آن و احتمالات گوناگون را مطالعه کردم. دیدم دیگر اثری از آن «تصویرهای روح پرور» و آن جمال دل انگیزی که در کودکی می دیدم، در اعماق فکر من پیدا نیست. متحیر شدم، مگر این همان قرآنی نیست که من در کودکی می خواندم و آنقدر از معانی آن لذت می بردم ! چرا امروز اینقدر مشکل و پیچیده و خالی از آن روح و زیبایی و لذت شده است؟! مگر این قرآن دیگر است؟ آن تصویرهای زنده و روح پرور کجاست؟ ناچار گفته های این و آن و آن همه احتمالات مختلف و احیاناً نامفهوم را رها کرده به مطالعه عمیق خود قرآن پرداختم و قرآن را در خود قرآن جستجو کردم، نه در گفته های این و آن.
ردیف |
موضوع |
صفحه |
1 |
باز کردن راه هوایی |
|
2 |
دادن تنفس مصنوعی |
|
3 |
ماساژ قلبی |
|
4 |
خونریزی |
|
5 |
اهداف کلی در خونریزی |
|
6 |
اثرات خونریزی در بدن |
|
7 |
انواع خونریزی |
|
8 |
روشهای مهار خونریزی |
|
9 |
مسمومیت ها |
|
10 |
مسمومیت گوارشی |
|
11 |
مسمومیت تنفسی |
|
12 |
مسمومیت تماسی |
|
13 |
گزش و گاز گرفتگی |
|
14 |
سوختگی ها |
|
15 |
سوختگی با آتش |
|
16 |
سوختگی با مواد شیمیایی |
|
17 |
سوختگی با جریان برق |
|
18 |
سوختگی ناشی از شعله |
|
19 |
صرع |
|
20 |
شوک |
|
21 |
غش |
|
22 |
رعد و برق |
|
23 |
سرمازدگی |
|
24 |
گرمازدگی |
|
25 |
یخ زدگی |
|
26 |
مارگزیدگی |
|
27 |
گزش حشرات |
|
28 |
عقرب گزیدگی |
|
29 |
انواع آسیبهای وارده به دستگاه اسکلتی |
|
30 |
آسیب استخوان |
|
31 |
معاینه دستگاه اسکلتی |
|
32 |
کمکهای اولیه در آسیب های اسکلتی |
|
33 |
غرق شدگی |
|
34 |
دفاع اتمی |
|
35 |
یک انفجار اتمی چه مشکلاتی را به وجود می آورد |
|
36 |
مراحل گسترش انفجار اتمی |
|
37 |
علائم بیماری های پرتو |
|
38 |
درلحظه انفجار اتمی چه باید کرد |
|
39 |
بعد از انفجار |
|
40 |
بعد از کم شدن آلودگی یا خارج شدن از منطقه آلودگی چه باید کرد |
|
41 |
چگونه یک جان پناه اتمی خانگی بسازیم |
|
باز کردن راه هوایی Air way
اولین قدم بازکردن راه هوایی فرد است. در فرد بیهوش تمامی ماهیچه ها شل شده اند. عضلات زبان و گردن هم از این قاعده مستثنی نیستند و احتمال دارد که زبان به طرف حلق برگردد و راه هوایی را مسدود کند.
کف دست را روی پیشانی مصدوم گذاشته و سر او را به طرف عقب برگردانید. همزمان با این کار دست دیگر را زیر چانه او قرارداده و به سمت بالا فشار دهید به طوریکه دندانهای فک بالا و پایین در مقابل هم قرار گیرند. در صورت انجام صحیح این مراحل شما موفق به بازکردن راه هوایی مصدوم خواهید شد.
مراقب باشید که، دهان فرد را بیش از حد باز نشود در این صورت ممکن است زبان به عقب برگردد و راه هوای را
دادن تنفس مصنوعی Breathing
پس از باز کردن راه هوایی باید از وضعیت تنفس مصدوم آگاه باشید، ابتدا قفسه سینه فرد را برهنه کنید.
اگر صورت مصدوم کبود و رنگ بریده باشد.
نه جریان هوا از بینی و دهان فرد حس شود و نه صدایی که نشانگر جریان هوا باشد به گوش برسد. قفسه سینه حرکت نداشته باشد.
تنفس وی قطع شده است و باید تنفس مصنوعی را آغاز کند حتی اگر نتوانستید تشخیص دهید که فرد مذکور تنفسی دارد یا نه نفس دارد یا نه نفس مصنوعی را آغاز کنید چون اگر فرد تنفس داشته باشد شما در هنگام تنفس مصنوعی متوجه می شوید.
سر را به عقب متمایل کنید به صورتیکه دهان کمی بازتر باشد ( نحوه باز کردن راه هوایی در مبحث قبل آمده است) با انگشتان دستی که روی پیشانی مصدوم است سوراخهای بینی فرد را ببندید.
دهان فرد را روی دهان مصدوم بگذارید بطوریکه ، لبهای شما کاملا اطراف دهان او را بگیرد، با یک بازدم عمیق هوا را وارد دهان مصدوم کنید. همزمان از گوشه چشم خود به قفسه سینه فرد نگاه کنید و ببینید آیا با هنگامی که درون مجاری هوایی او می دمید قفسه سینه بالا می رود یا نه؟
سه سینه فرد بالا می آید تنفس را قطع کنید و دهان خود را از دهان فرد دا کرده و بینی او را آزاد بگذارید و خودتان برای تنفس بعدی نفس بگیرید.
هنگام تنفس موثر سینه و شکم مصدوم بالا و پایین می آید، احیاگر حس می کند که بادکنکی را پر می کند و پس ازدمیدن حجم معینی ، مقابل ورود هوای اضافه تر مقاومت احساس می کند. به تدریج رنگ پوست فرد از زردی و کبودی به صورتی تغییر می یابد.
ماساژ قلبی Circulation
پس از دادن یک یا دو تنفس مصنوعی در صورتیکه فرد تنفس خود را باز نیابد باید نبض فرد را کنترل کرد.
طریقه کنترل کردن نبض :
پس از آنکه تنفس مصنوعی تمام شد کف دست را از روی پیشانی فرد برندارید و دو انگشت دست دیگر را در وسط گردن بالای نای و حنجره روی برآمدگی جلوی گردن
(سیب آدم) بگذارید.
انگشتان خود را به آرامی به سمت پایین و کنار آن قسمت بلغزانید و سپس کمی فشار دهید. به مدت 5-10 ثانیه این کار را ادامه دهید تا مطمئن شوید که نبض را حس می کنید یا نه؟
کنترل کردن نبض احتیاج به مهارت و دقت خاصی دارد شما نیز می توانید با تمرین کردن و شرکت در کارگاههای عملی احیا تنفسی این مهارت را کسب نمایید.
اگر فرد نبض داشت به تنفس مصنوعی با اندازه دوازده بار در دقیقه ادامه دهید.
اگر فرد نبض نداشت باید بی درنگ ماساژ قلبی را همراه با تنفس مصنوعی آغاز کنید، زیرا فرد دچار است قلبی شده و احتمال دارد صدمات جبران ناپذیری به مغز وی برسد.
برای دادن یک ماساژ قلبی موثر علاوه بر اینکه باید ماساژ را با تکنیک صحیح انجام داد لازم است که وی را در وضعیت مناسبی بخوابانید.
بیمار را به پشت خوابانده، مطمئن شوید که وی روی یک سطح سخت قرار گرفته است، اما اگر فرد در رختخواب با هر سطح نرم دیگری است وقت را تلف نکنید و فقط کافیست که او را روی زمین بلغزانید یا اینکه یک تخته با هر شی و سخت را از بین پشت او و محلفه قرار دهید.
کنار مصدوم زانو بزنید.
آخرین حد دنده های او را با دو انگشت دستی که بالای فرد نزدیکتر است بیایید انگشتان خود را بسمت بالا بلغزانید تا یک فرورفتگی محل اتصال دنده های دو طرف برسید.
یک انگشت را در محل فرورفتگی بگذارید و انگشت دیگر را کنار آن قرار دهید و سپس ته دست دیگر را در کنار آن دو انگشت قرار دهید بعد ته دست دوم را روی دست اولی بگذارید.
موقعیت بدن خود را طوری تنظیم کنید که بازوها خم نشوند و نشانه ها در امتداد نقطه اتکا دستها باشند. به اندازه ای بر جناغ فرد فشار وارد کنید که 4-5 سانتی متر پایین برود.
پس از انجام 15 عدد ماساژ پشت سر هم ( این 15 ماساژ در مدت 11 ثانیه خواهد بود ) دو عدد تنفس مصنوعی به فرد بدهید شما برای انجام این دو تنفس 4 ثانیه فرصت دارید. این سیکل باید چهار بار در دقیقه تکرار شود برای اینکه بتوانید نسبت 2: 15 را در هر دوره رعایت کنید بهتر است با هر ماساژ شماره آن را بلند بگویید.
1- همه چیز اندازه دارد.[1]
در آیات مختلفی از قرآن مجید میخوانیم که هر چیزی محدود به حدی است که از آن حد تجاوز نمیکند. در سوره طلاق آیه3 میفرماید: «قد جعل الله لکل شییء قدراً» (خدا برای هر چیز مقدار و اندازهای قرار داده است) و در سورة حجر آیة 21 میخوانیم و ان من شییء الاعندنا خزائنه و ماننزلهالابقدر معلوم» (هر چیزی خزائنش نزد ما است و جز به مقدار معین آن را نازل نمیکنیم) در آیات مورد بحث نیز میخوانیم: «و کل شییء عنده بمقدار.»
اینها همه اشاره به آن است که هیچ چیز در این عالم بیحساب نیست، حتی موجوداتی را که گاهی در جهان طبیعت، ما بیحساب و کتاب فرض میکنیم همه آنها دقیقاً حساب و کتاب دارند، چه ما بدانیم یا ندانیم، و اصولاً حکیم بودن خداوند، نیز مفهومی جز این ندارد، که همه چیز در آفرینش او برنامه و حد و اندازه دارد.
آنچه را از اسرار آفرینش امروز بوسیلة علوم دریافتهایم، این حقیقت را کاملاً تأیید میکند. مثلاً خون انسان که حیاتیترین مادة وجودی او است و عهدهدار رساندن تمام مواد لازم به تمام یاختههای بدن انسان است، از بیست و چند ماده ترکیب یافته. نسبت این مواد و اندازه و کیفیت هر یک بقدری دقیق است که با کمترین تغییر سلامت انسان به خطر میافتد و به همین دلیل برای شناخت نارسائیهای بدن فوراً به سراغ آزمایش خون و اندازهگیری مواد قندی، چربی، اوره، آهن و سایر اجزاء ترکیبیش میروند و از کمی و زیادی این اجزاء فوراً به علل نارسائیهای بدن و بیماریها پی میبرند. تنها خون انسان نیست که ترکیبی این چنین دقیق دارد، این دقت و محاسبه در سراسر عالم هستی موجود است.
ضمناً با توجه به این نکته روشن میشود که آنچه را که گاهی ما بینظمیها و نابسامانیهای عالم هستی میپنداریم در واقع مربوط به نارسائی علم و دانش ما است و یک موحد و خداپرست راستین هیچگاه نمیتواند چنین تصوری دربارة عالم داشته باشد و پیشرفت تدریجی علوم گواه این واقعیت است. نیز این درس را میتوانیم بیاموزیم که جامعة انسانیت که جزئی از مجموعة نظام هستی است اگر بخواهد سالم زندگی کند باید این اصل «کل شییء عنده بمقدار» بر سراسر آن حکومت داشته باشد و از هر گونه افراط و تفریط و کارهائی که حساب و کتاب در آن نیست بپرهیزد و در تمام نهادهای اجتماعی حساب و کتابرا حاکم سازد.
2- همه چیز جهان روی حساب است.[2]
جملة «انا کل شیء خلقناه بقدر» در عین فشردگی از حقیقت مهمی در عالم خلقت پرده برمیدارد، حقیقتی که بر سراسر جهان هستی حاکم است و آن اندازهگیری دقیق در همة کائنات جهان است. هر قدر علم و دانش بشری پیشرفت میکند به این اندازهگیری دقیق آشناتر میشود. این اندازهگیری دقیق در موجودات ذرهبینی موجود در کرات عظیم آسمانی نیز حاکم است. فیالمثل میشنویم فضانوردان با محاسبات دقیق علمی که به وسیلة صدها نفر کارشناس متخصص بوسیله مغزهای الکترونیکی انجام میگیرد موفق میشوند درست در همان منطقهای از کرة ماه که میخواستند، بنشینند، در حالیکه ظرف چند روزی که سفینه فضائی فاصلة زمین و ماه را میپیماید همه چیز دگرگون میشود، ماه هم بدور خود میگردد و هم بدور زمین و جای آن بکلی عوض میشود و حتی در لحظة پرتاب سفینه نیز زمین هم بدور خود و هم بدور آفتاب با سرعت فوقالعادهای درحرکت است، ولی از آنجا که تمام این حرکات گوناگون، حساب و اندازة دقیقی دارد که مطلقاً از آن تخلف نمیکند، فضانوردان موفق میشوند که با محاسبات پیچیده، درست در منطقه مورد نظر فرودآیند!
ستاره شناسان میتوانند از دهها سال قبل، خسوف و کسوفهای جزئی و کلی را که در نقاط مختلف زمین روی میدهد دقیقاً پیشبینی کنند، اینها همة نشانة دقت در اندازهگیریهای جهان بزرگ است.
چشمها ارتباط تنگاتنگی با مغز دارند و غالباً سرنخ های تشخیص مهمی دربارة اختلالات سیستم عصبی مرکزی ارائه می دهند. در حقیقت عصب اپتیک بخشی از سیستم عصبی مرکزی است. بیماریهای داخل جمجمه ای غالباً با تخریب یا فشار بر بخشی از مسیرهای اپتیک موجب اختلالات بینایی می شوند. اعصاب جمجمه ای II ، IV و VI که حرکات چشم را کنترل می کنند نیز ممکن است گرفتار شوند و اعصاب Vو VII نیز رابطة نزدیکی با اعمال چشم دارند.
مسیر حس بینایی
مرور توپوگرافیک
عصب جمجمه ای II حس اختصاصی بینایی را هدایت می کند. نور توسط استوانه ها و مخروطهای شبکیه حس می شود و می توان آنها را عضو نهایی حسی ویژه برای بینایی تلقی نمود. جسم سلولی های این گیرنده ها استطاله هایی می فرستند که با سلول دو قطبی، یعنی نورون دوم در مسیر بینایی، سیناپس می کند. سلول های دوقطبی به نوبة خود با سلول های گانگلیونی شبکیه سیناپس برقرار می کنند. آکسون سلولهای گانگلیونی، لایه الیاف عصبی شبکیه را می سازند و به هم می پیوندند تا عصب اپتیک را بسازند. عصب از پشت کرة چشم بیرون می آید و در بین مخروط عضلانی به عقب سیر می کند تا از طریق کانال اپتیک وارد حفرة جمجمه ای شود.
درون جمجمه، دو عصب اپتیک به هم می پیوندند تا کیاسمای اپتیک را تشکیل دهند. در کیاسما بیش از نیمی از الیاف (آنها که از نیمة نازال شبکیه می آیند) به سمت مقابل رفته و به الیاف تمپورال عصب مقابل که تقاطع نمی کنند می پیوندند تا راه اپتیک (optic tract) را تشکیل دهند. هر راه اپتیک به دور پایک مغزی کشیده میشود و به طرف هسته زانویی خارجی می رود تا در آنجا سیناپس برقرار کند. بنابراین تمام الیافی که تکانههای نیمة راست میدان بینایی را دریافت می دارند راه اپتیک چپ را می سازند و روی نیمکرة مغزی چپ معطوف می شوند. به همین ترتیب، نیمة چپ میدان بینایی روی نیمکرة مغزی راست معطوف می شود. بیست درصد الیاف در راه بینایی مربوط به عمل مردمک هستند. این الیاف درست در جلوی هسته از آن جدا میشوند و از طریق بازوی کولیکولوس فوقانی به هستة pretectal در مغز میانی می روند. بقیة الیاف در هستة زانویی خارجی سیناپس برقرار می کنند. جسم سلولی های این ساختمان، راه ژنیکولوکالکارین را می سازند. این راه از طریق اندام خلفی کپسول داخلی می گذرد و سپس بصورت اشعة بینایی گسترده می شود. اشعة بینایی از بخشهایی از لوب های تمپورال و پاریتال می گذرد تا به قشر پس سری برسد.
تجزیه و تحلیل میدان بینایی برای
یافتن محل ضایعه در مسیر بینایی
در تجربة بالینی، محل ضایعات مسیرهای بینایی با معاینة میدان بینایی محیطی و مرکزی تعیین می شود. روش آن (پریمتری) در فصل دو بحث شده است. شکل 3-14 انواع نقایص میدان در اثر ضایعات محلهای مختلف مسیر را نشان می دهد. ضایعات جلوی کیاسما (در شبکیه یا عصب اپتیک) باعث نقایص یکطرفة میدان میشوند؛ ضایعات هر جای مسیر بینایی در خلف کیاسما باعث نقایص هومونیموس سمت مقابل می شوند. این نقایص ممکن است هم ارز (congruent) (یعنی دارای اندازه، شکل، و محل یکسان) یا غیر هم ارز باشند. ضایعات کیاسما معمولاً باعث نقایص بای تمپورال می شوند.
ایزوپترهای متعدد (آزمونهای بینایی با اشیایی به اندازه های گوناگون) را باید جهت ارزیابی کامل نقایص استفاده نمود. علامت بیماری رو به گسترش و فعال در یک نقص بینایی عبارت است از نواحی «اسکوتوم نسبی» (یعنی یک نقص میدان بزرگتر برای یک شیءِ آزمونی کوچکتر). این نقایص میدان را «سراشیب (sloping)» می گویند. این بر خلاف ضایعات عروقی با کناره های شیب دار است (یعنی نقص به یک اندازه است و ربطی به اندازة شیء آزمونی مورد استفاده ندارد). این نقایص میدان بینایی را می گویند که «قطعی» است.
راههای جدید کارکردن
دنیای شناخته شدة اقتصادی، مصارف گوناگون افزایش یافته تکنولوژی و تغییرات در سازمانهای فرهنگی و ساختارهایشان، تأثیرات شگرفی در راه و روش کارکردن ما در ایالات متحده دارند اگر شما در مورد مشاغل همیشگی و غیرمتوقف کر کرده باشد، مانند یک گلدان کریستال میباشد که توسط یک گریه از روی یک صفر پایین افتاده است، راهها و روشهای جدید کارکردن به اندازه قطعات ریز آن گلدان شکسته است.
مکان شخصی و خصوصی ما برای استخدام با سرعت زیادی در افزایش است و رابطه بسیار نزدیکی با شبکه های ارتبطات سایر مشاغل دارد. و این بازرگانان سعی در یافتن بازارهای فروش کالاهایشان هستند که این بازارها در سطح جهانی می باشند. بعلاوه گروههای که امروزه ما با آنها در حال کارکردن هستیم، مفهوم و تعریف کار را در بسیاری از راهها تغییر دادند هدف اصلی این قسمت میزان کار و تلاش نیروها می باشد که در بخشهای 7 و 8 به آنها اشاره شده است. فهمیدن جزئیات به شما کمک خواهد کرد که بتوانید موارد مربوط به برنامه ریزی شغلی را مشخص کنید تا در تصمیم گیری خود راحت تر عمل کنید و همچنین بعد از سطح کیفیت شغل خود ارتقاء دهید.
موضوعاتی که در این قسمت ما به آنها پرداخته ایم در زیر آمده اند :
3- مشکلات این راههای جدید کار کردن.
ما با چشم اندازی از CIP آغاز می کنیم و از آن نتیجه گیری می کنیم.
ایجاد شغل ( کارآفرینی)
مشاغل از کجا آمده اند؟ قبل از توجه به روشهایی که ما به آنها کار می کنم ، احتمالاًفکر کردن به چگونگی پیدایش و علت پیدایش مشاغل میتواند مفید باشد. چه اتفاقات و عواملی کارفرمایان را مجبور به ایجاد شغل کرده است؟ (ممکن است که شما بخواهید مروری بر تعریف شغل در قسمت یکم داشته باشید ) اگر چه کاهش میزان مشاغل طی 10 سال گذشته در ایالات متحده به طرز باورنکردنی کاهش یافته است، ( عده ای این میزان را 43 میلیون برآورده کرده اند ) آژانس های کاریابی هنوز فعالیت خود را متوقف نکرده اند. بیش از 17 میلیون شغل از سال 1994 تا سال 2005 تولید شده اند واز 127 میلیون به 7/144 میلیون افزایش یافته اند و یا عبارتی رشد 14% داشته اند. شاید قبلاً بدان اشاره شده است که اگر چه با این سرعت رشد در حدود 10% است کمتر از یک دهه گذشته می باشد ، اقتصاد با سرعت کمتری در حال رشد است. Clifford Johnson , Sar Levitan (1982)، اقتصاد دانانی که کتاب Second Thught on work را نداشته اند، توضیح می دهند که مشاغل با توجه به نیازها و آمال عمومی واجتماعی بوجود آمده اند. در واقع ، مشاغل نتیجه نیازها و خواسته های ما می باشند.