لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
مشورت
یکى از راهبردهاى تدبیر در یک مجموعه اعم از سازمان، اداره و خانواده، مشورت و رایزنى است. انسان هر قدر هم کهنبوغ داشته باشد، نمىتواند همه زوایاى مسائل و مشکلات را ببیند. مدیرى که مشورت با دیگران را در رأس برنامهها واقدامات خویش قرار ندهد، نمىتواند مدیرى موفق محسوب شود.پیامبر اسلام(ص)، مصون ازخطا بود و با قطع نظر از وحى، از فکر نیرومندى برخوردار بود و نیاز به مشورت نداشت، اما بإ؛نپیروان خویش مشورت مىکرد تا هم روحیه اظهار نظر و جوشش فکر و اندیشه در آنها بیدار شود هم آنان را متوجه اهمیتمشورت نماید، تا آن را جزء برنامههاى اساسى زندگى شخصى و اجتماعى خود قرار دهند. از این رو براى رأى افراد صاحبنظر ارزش خاصى قایل بود تا آنجا که گاهى براى احترام آنها، از رأى خود صرفنظر مىکرد، به عنوان نمونه در مورد جنگ بامشرکان در احد و یا در مورد سرنوشت اسراى جنگ بدر با اصحاب مشورت نمود و اهمیت مشورت در تدبیر امور معیشتنیز بر کسى پوشیده نیست. فصلهاى بعد، به برخى از فواید و آثار آن اشاره خواهیم کرد.5 - 1. حد و مرز مشورتآیه شریفه »شاوِرهُم فِى الاَمر« به پیامبر اسلام(ص) فرمان مشورت با پیروانش را مىدهد، در این آیه کلمه »الامر« مفهوموسیعى دارد و همه کارها را شامل مىشود، ولى مسلم است که آن حضرت هرگز در قانون گذارى و احکام الهى با مردم مشورتنمىکرد، بلکه در آنها صرفاً تابع وحى بود، و تنها در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را جویا مىشد. از این رو گاهى که پیامبرپیشنهادى را مطرح مىکرد، مسلمانان نخست سؤال مىکردند که آیا این یک حکم و قانون الهى است که قابل اظهار نظر نباشدو باید تسلیم بود و یا مربوط به چگونگى تطبیق قوانین مىباشد که در این صورت اظهار نظر مىکردند. 5 -2 فرق شورا با مشورت»شورا« عبارت است از فرایند مشورت متقابل میان دانایان، اهل فن، متخصصان،صاحبان تجربه، اندیشه و نظر درباره یک موضوعکه بهترین راه براى تحقق آن بحث و گفتگو میاناین آگاهان است. و از اصطکاک این اندیشهها است که برقى مىجهد و راه راروشن مىکند. گاه میان »مشورت« با »شورا« اشتباه مىشود: در شورا، تصمیم جمعى است و همگان در یک سطح تصمیمگیرى قرار دارند واگر فردى از مجموعه اعضاى شورا، ریاست یا نمایندگى شورا را داشته باشد، در واقع به نیابت و نمایندگى دیگر اعضا است،اما در »مشورت« شخصى سمت ریاست دارد و به دلخواه خود، فرد یا افرادى را به عنوان مشاور بر مىگزیند و در امورى کهتشخیص دهد با آنان مشورت مىکند و در نهایت، خود تصمیم مىگیرد و آن گونه که بخواهد، تصمیم را به اجرا مىگذارد. اوحتى مىتواند به مقدارى که مىخواهد به حق یا به ناحق، نظر مشورتى دیگران را در تصمیم خود دخالت دهد یا ندهد. 5 - 3. مشورت در خانواده»مشورت« به عنوان یک اصل در خانوادهها لازم است که حاکم باشد. اختلافات و ناسازگاریهایى که در بعضى از خانوادههاپیش مىآید اعم از مسائل معیشتى، رفت و آمدها، آداب و رسوم، مهمانىها، مراسم جشن و.... بهترین راه این است که زن ومرد و یا سایر اعضاى خانواده با هم مشورت و همفکرى صمیمانه و همدلى داشته و خیرخواه بگذارند و به حکم عقل گردننهند، چرا که از طریق مشورت و شوراست که فکر بکرى بین تفکرات جوانه مىزند.مشورت در خانواده سبب مىشود که منازعات به حداقل برسد و یا در مواردى از بین برود و آرامش به زندگى برگردد و این امرمىتواند کمک خوبى براى تدبیر معیشت باشد.ممکن است شخص خود را به خاطر مشورت نکردن با دیگران سرزنش کند ولى از هیچ تصمیمى که بر اساس مشاوره گرفتهباشد پشیمان نخواهد شد.امتیازات مشورت با خانواده فراوان است که در این میان نباید حتى نقش بچهها را نادیده و کوچک گرفت؛ چه بسا آنها ابعادجدیدى به اطلاعات و تصمیمگیرىهاى شما خواهند افزود. 5 - 4. فواید مشورتدر فرهنگ دینى، نظر خواهى از دیگران، شراکت در عقول و آگاهى و بهرهمندى از اندیشههاى مختلف تلقى شده است؛چنان که امیرمؤمنان على(ع) مىفرماید:مَن شاوَرَ الرّجالَ شارَکَها فى عُقولِها. هر که با مردمان رایزنى و مشورت کند در عقل آنان شریک شود.از این رو طرفهاى مشورت خودشان را در آن فکر و تصمیمى که گرفته شده، شریک مىدانند و احساس نمىکنند که چیزى برآنها تحمیل شده باشد. و نیز بعد از مشورت در صورت پیروزى و موفقیت، شخص مشورت کننده کمتر مورد حسادت واقعمىگردد؛ زیرا دیگران پیروزى وى را از خودشان مىدانند و معمولاً انسان نسبت به کارى که خودش انجام داده، حسدنمىورزد، و نیز در صورت شکست، ملامت و شماتت و اعتراض بر او بسته است؛ زیرا کسى به نتیجه کار خودش اعتراضنمىکند. مشورت موجب شناخت از خطاها مىشود، آن گونه که امام على(ع) مىفرماید:مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الاراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطاء. هر که با آراء گوناگون روبرو شود، نقاط اشتباه و خطاى هر کار را خواهد شناخت.بینش عقلانى اقتضا دارد که انسان از دیگران نظر بخواهد. حضرت امیر(ع) مىفرماید: عاقل کسى است که رأى خود را متهم کند(نادرست شمارد) و به هر چه نفسش در نظر او آراسته جلوه داد، اعتماد نکند. و نیز در جاى دیگر فرمود:هرگاه اندیشهات چیزى را نپذیرفت، و بر عقلت گران آمد، اندیشه خردمندان را دریاب کهبدین سان آنچه برایت ناشناخته است و نامعقولمىنماید، روشن مىشود و انکارت از بین مىرود.
دانلود تحقیق مشورت (2)