فرمت فایل :powerpoint (قابل ویرایش) تعداد صفحات:14 صفحه
واحد پیشرفته مدیریت وقفه
پاورپوینت درباره واحد AIC
فرمت فایل :powerpoint (قابل ویرایش) تعداد صفحات:14 صفحه
واحد پیشرفته مدیریت وقفه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 76
دانشگاه جامع علمی کاربردی – واحد ابهر
موضوع تحقیق :
تبلیغات
استاد :
جناب آقای یارقلی
تهیه کننده :
محسن حیدری
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
تبلیغات چیست؟
2
تبلیغات از کجا آمده است؟
2
روش هاى عمومى در تبلیغات
4
چگونه یک آگهی خوب بسازیم
5
ساختار تبلیغات در ایران
6
مکث و مسیر در تبلیغات
7
شش مرحله برای گسترش روابط عمومی
7
آلودگی بصری بخاطر تبلیغات
9
تبلیغات و جنگ
10
تحقیقات زمینهی تبلیغات است
12
*بیقانونی در آشفته بازار تبلیغات* تاکید برخی از حقوقدانان بر لزوم تصویب قانونی جامع برای نظارت و کنترل تبلیغات رسانهیی
13
بسیاری از تبلیغات صورت گرفته در شهرها موجب تضییع حقوق شهروندان است
18
مردم ایران تبلیغ را کاذب میپندارند
تبلیغات در کشورهای دیگر بخشی از زندگی مردم شده است
20
بیلبورد
22
تبلیغات اینترنتی
24
تبلیغات تجاری در اینترنت
24
مهم ترین روشهای تبلیغات
25
بنر چیست؟
26
چرا تبلیغات اینترنتی ؟
26
اهمیت تبلیغات در اینترنت
30
درک درستی از تبلیغات به صورت بنر در اینترنت(تبلیغات بنری
واحد شماره ده طرح کرامت تـــــــوبــــه
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحه: 14
بخشی از متن:
فعالیت شماره یک : قــصــــــه
عنوان قصه : لطف الهی و هدایت جوان
ذوالنّون مصری [ثوبان بن ابراهیم، عارف و زاهد معروف قرن سوّم هجری در گذشته ی سال 246 ه.ق ] می گوید: روزی در کنار رود نیل سیر و سیاحت می کردم و گذر می نمودم و از نسیم دل انگیزی که می وزید سرخوش بودم ناگاه حرکت شتابان کژدمی مرا جلب کرد، آن را تحت نظر گرفتم ببینم کجا می رود، دیدم به لب رود نیل آمد، ناگهان دیدم قورباغه ای از میان آب آمد و خود را به کژدم نزدیک کرد، کژدم بر پشت او نشست، قورباغه کژدم را با خود برد، من با خود گفتم قطعا رازی در این حادثه وجود دارد، ماجرا را دنبال کردم، با شتاب به وسیله ی قایق از این سوی رودخانه به سوی دیگر حرکت کردم دیدم، آن قورباغه در آب شنا کرد و کژدم را به آن سوی رود آورد و کژدم را بر زمین نهاد و به درون آب بازگشت، کژدم با شتاب به حرکت خود ادامه داد، تا اینکه به زیر درختی که در آنجا بود رفت، من نیز به آنجا رفتم، ناگاه دیدم نوجوانی در زیر آن درخت خوابیده و مار سیاهی قصد او کرد و به او نزدیک می شود تا گزندی بر او وارد سازد، در همین لحظه آن کژدم فرا رسید و بر سر مار رفت و نیشی بر سر مار زد، آن مار همان دم لرزید و مرد. کژدم از همان راهی که آمده بود بازگشت وقتی که به لب آب رسید همان قورباغه در انتظار آن بود، آن را بر پشت خود سوار کرد و به آن سوی رودخانه رسانید.
من حیران و شگفت زده شدم و با خود گفتم : لابد این نوجوان خفته از اولیای خدا است که خداوند با فرستادن کژدم، او را از گزند مار نجات داده است، نزدیک آن رفتم تا پای او را ببوسم، ولی نگاه کردم دیدم نوجوان مستی است که بر اثر شرابخواری ، مست و مخمور در آنجا افتاده، بر تعجّب و حیرت من افزود، در این اندیشه فرو رفتم که چگونه این مست گنهکار مورد لطف خدا قرار می گیرد؟ ولی در فکر خود به این نتیجه رسیدم که گناه بنده هر چه افزون باشد، رحمت و لطف خداوند افزونتر خواهد بود.
این جزوه به صورت دستنویس است.
این جزوه درس ماشین الکتریکی 2 دکتر احمد ابراهیمی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب می باشد که به طور کامل به ارائه مباحث مطرح در این واحد درسی پرداخته است.
درس ماشین الکتریکی از جمله دروس اصلی رشته مهندسی برق در مقطع کارشناسی می باشد. این جزوه در 71 صفحه با کیفیت خوبی اسکن شده و امیدواریم در جهت کمک به شما عزیزان مورد استفاده قرار بگیرد.
واحد شماره نه طرح کرامت امر به معروف و نهی از منکر
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحه: 10
بخشی از متن:
فعالیت شماره یک : قــصــــــه
عنوان قصه : پیر و کودکان
- نگاه کن برادر، مى بینى چه کار مى کند.
- آن پیرمرد را مى گویى؟
- آرى ، کارش اشتباه است، نه؟
- راست مى گویى، اما چگونه او را آگاه کنیم؟
- اگر به طور مستقیم به او بگوییم از ما که مثل نوه هاى او هستیم قبول نخواهد کرد، شاید هم ناراحت شود و براى همیشه خاطره تلخى از وضو در ذهنش باقى بماند.
- نکند کلام ما را توهین و تحقیر بشمارد؟ آن وقت لج بازى مى کند و هیچ گاه راه وضوى صحیح را نمى پذیرد.
فکرى به ذهنم رسید، بیا در گوشت بگویم.
دو نفرى به نزدیک آن پیرمرد رسیدند ، طورى وانمود کردند که با هم اختلاف دارند ، یکى مى گفت ((وضوى من صحیح است)) و آن دیگرى در جوابش مى گفت ((وضویى که من مى سازم کامل تر و بهتر است.))
و سرانجام توافق کردند در حضور پیرمرد وضو بگیرند تا او داورى کند. هر دو وضوى صحیح و کاملى گرفتند. پیرمرد هر چه دقت کرد اشتباهى در وضوى آن دو ندید. پى به اشتباه خود برد، فهمید که هدف این دو نوجوان با ادب چیست، گفت: ((بچه ها، وضوى هر دو شما صحیح است، وضوى من اشتباه بود و شما مرا به اشتباهم آگاه کردید.))