ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله سنگ های ساختمانی

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله سنگ های ساختمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
مرمریت یک سنگ دگرگونی به شمار‌می‌رود که طیّ میلیون‌ها سال تحمّل فشار و حرارت بوجود آمده است. از بقایای معادن قدیمی که درکردستان یافت می‌شود. یک معدن مرمریت نیز وجود دارد که شاید قدمتی بیش از 500 سال داشته باشد. نیاز امروزه جوامع بشری به این گونه‌ سنگ‌های تزئینی باعث شده که بازار خوبی برای آن‌ها فراهم باشد و متعاقب آن اکتشاف و استخراج بیشتری برای این سنگ صورت پذیرد. در ابتدا این سنگ‌ها به روش انفجاری استخراج می‌شدند، امّا اکنون با توجه به پیشرفت در علوم و صنایع مختلف روش‌های نوین‌تری مانند استفاده از دستگاه‌های حفاری و دستگاه سیم برش به‌کار می‌رود.
معادن مرمریت نیز بسان گذشته دارای سادگی در اکتشاف و استخراج نیستند. چه بسا معادنی که به ظاهر، از نظر مسایل اکتشافی و ذخایر سنگی غنی بوده‌اند اما بعد از چند سال استخراج از آن‌ها متوقف شده و باعث ورشکسته شدن افراد و شرکت‌ها شده‌اند.
بنابراین برای این‌که بتوان یک معدن مرمریت خوب را شناسایی و اکتشاف و سپس استخراج نمود نیاز به یک تجربة گرانبها الزامی است. برای این‌که یک معدن مرمریت و یا به‌طور کلی هرمعدنی عملکرد خوبی داشته باشد، باید هماهنگی خاصّی بین همة اجزا موجود در معدن اعم از بخش‌های اکتشاف و استخراج، کارکنان و ماشین‌آلات و کارگران وجود داشته باشد. شاید عملکرد بد یکی از این اجزاء درکلّ معدن اثر منفی گذاشته و باعث کاهش بازدهی معدن شود. پس وجود یک گروه آماده و هماهنگ درهر معدن ضروری به نظر می‌رسد. به هرحال می‌توان با بررسی اجزاء‌یک معدن و تشریح وظایف هر قسمت از معدن و چگونگی ایجاد رابطه در بخش‌های مختلف معدن به یک نتیجه‌گیری کلی در بحث عملکرد کل معدن رسید.
گرانیت سنگی آذرین اسیدی است و از معروف‌ترین و پر استفاده‌ترین سنگ‌ها به‌شمار می‌رود . گرانیت سنگی دانه درشت است و ابعاد دانه‌ها مساوی است. معمولاً دارای کوارتز فراوانی است و فلدسپات‌های زیادی هم دارد که مقدار ارتوز ازپلاژیوکلازها بیش‌تر است. معمولاً دارای مسکویت یا بیوتیت است و مقداری هورنبلند و گاهی هم پیروکسن در آن وجود دارد. رنگ آن معمولاً روشن است ولی رنگ‌های تیره در آن دیده می‌شود معمولاً به‌رنگ‌های صورتی، سفید، خاکستری روشن، سیاه و سبز دیده می‌شود و ممکن است بلورین یا شیشه‌ای باشد و ترکیبی شبیه‌ به گرانوریوریت دارد. گرانیت در استان کردستان نزدیک به 15 سال است که مورد اکتشاف و بهره‌برداری قرار گرفته است و قبل از آن نسبت به چگونگی استخراج آن و اقتصادی بودن استخراج آن به علت پراکندگی و تکنونیزه بودن تردید‌هایی وجود داشت! امّا با گذشت چند سال و تمرکز بیشتر بر روی آن ارزش آن بیش‌ از گذشته نمایان شد. در گذشته گرانیت در این منطقه از کشور تحت تأثیر معادن دیگر از جمله معادن سنگ مرمر و مرمریت و پوکه معدنی و معدن طلا قرار داشت اما در سالیان اخیر به علت اکتشاف عناصر کمیاب و استراتژیک در آن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین برای مصارف ساختمانی، از نظر اقتصادی مناسب نیست. چون این گرانیت از نوع گرانیت‌های دگرسان شده را پاکی وی به شمار می‌رود یک گرانیت مولد محسوب می‌شود و کانی‌سازی و تمرکز عناصر اقتصادی در آن وجود دارد.

فصل اول

 

مرمریت شامل کریستال، چینی و ابری است. معدن مرمریت پشت باسکول که به علّت این‌که در نزدیکی باسکول قدیمی بوده است به این نام معروف است. این معدن از نزدیک به 30 سال پیش و توسط فردی به نام ارباب قنبر که بسیاری از معادن قدیمی ایران را کشف و استخراج نموده است کشف و به بهره‌برداری رسید. این معدن در جنوب غربی شهرستان قروه واقع شده است و با این شهر حدود 10 کیلومتر فاصله دارد و درنزدیکی کوه ابراهیم عطار و در نزدیکی روستای اوریه واقع شده است. به گفته مهندسین و تکنسین‌های این معدن، معدن به پشت باسکول به راحتی تا 20 الی 30 سال آینده نیز قابل بهره‌برداری است و به گفتة سرپرست این معدن تا 50 سال آینده نیز می‌توان از آن بهره‌برداری نمود. نزدیک‌ترین فاصله‌ی آن به شهرستان قروه ودر حدود 10 کیلومتر است که جادة آن خاکی است امّا این جاده نیز تا 2 ماه آینده به آسفالت تبدیل می‌شود. این معدن به وسیله‌ی جادة دیگری علاوه بر شهرستان قروه بر کارخانة آسفالت و معدن شانوره که این معدن نیز از معدن‌های بزرگ مرمریت محسوب می‌شود متصل می شود.

 


ارتفاع متوسط منطقه از سطح آب‌های آزاد 1600 متر است . آب و هوای این منطقه مانند دیگر نقاط این شهرستان آب و هوای سرد و معتدل است و بارندگی اعم از برف و باران در آن فراوان است. در فصل بهار باران فراوانی در آن وجود دارد، امّا درفصل تابستان گرمای هوا در حدود 30 تا 38 درجه‌ی سانتیگراد است و تابستان نسبتاً خشکی دارد. امّا در فصل پاییز و در اوایل مهرماه بادهای سردی شروع به‌وزیدن می‌کند و در اواسط پاییز معمولاً بارش برف در آن آغاز می‌شود و زمستان‌های بسیار سرد و پر برفی دارد و چون در محاصره‌ی کوه‌های بلندی قرار دارد دارای آب و هوای سردی است و تعداد روزهای قابل کار در این معدن در حدود 3430 روز است و در ایام تعطیل و جمعه‌ها نیز به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
اما بارش‌های سنگین برف و باران چون باعث گلی شدن خاک‌های نرم معدن می‌شود باعث ایجاد مشکلاتی برای کار و در نتیجه برای فعالیت معدن می‌شود و اگر کار در فصول سرد تعطیل نشود حداقل با کندی فراوانی صورت می‌گیرد.
در مورد تاریخچه‌ی آن ذکر این مطلب ضروری است که این معدن از سال 54 حدوداً شروع به فعالیت داشته و در ابتدا از طریق انفجار استخراج می‌شده است و کارگرانی که در این معدن مشغول به کار بودند اکثراً دارای سابقة بیشتر از 20 سال کار در این معدن بودند و یکی از معضلاتی که در آینده ممکن است گریبانگیر این معدن شود نزدیک بودن سن کارگران به سن بازنشستگی است که با آمدن نیروهای جدید و فراگیری همة فنون مدتی نزدیک به 2 تا 3 سال باعث افت محصولات استخراجی آن می‌شود.
بهره‌برداری از آن بوسیلة شرکت سرمایه‌‌گذاری توسعة معادن کوثر (سهامی عام ) انجام می‌شود و در اداره معادن شهرستان قروه قرار دارد. شماره‌ی تلفن آن :
5222800 - 0872 است.
نوع مالکیت آن دولتی است و بصورت سهامی عام است.

 



فصل دوم
استان کردستان از دیدگاه زمین‌شناسی در دو زون ایران مرکزی و سنندج – سیرجان قرار دارد اما بخش‌هایی از آن بازون رانده شدة زاگرس در ارتباط است.
شهرستان قروه و در نتیجه معدن پشت‌ باسکول در زون ایران مرکزی قرار دارد.
بخش‌های کربناته موجوددر دگرگونه‌های نواحی شرقی و مرکزی به‌عنوان مهم‌ترین منابع این نوع سنگ‌ها قابل استفاده‌اند و تشکیل کارنسارهای مختلفی را در منطقة قروه داده‌اند. در قروه این کانسارها در قسمت‌های بالایی بخش میانی و قسمت‌های زیرین بخش بالایی، سری سنگ‌های ژوراسیک قرار گرفته‌اند که توالی از سنگ‌های کربناته ضخیم متبلور و سفید رنگ را در بر می‌گیرند که در تناوبی با انواع شیست قرار دارند و دگرگونی از نوع ناحیه‌ای است که از غرب به شرق افزایش می‌یابد. به‌علاوه در مجاورت دایکها و توده‌های نفوذی کوچکتر تأثیر عوامل دگرگونی همبری نیز مشهود است .
مرمریت‌های قروه خود از دگرگونی سنگ‌های کربناته حاصل شده‌اند که تقریباً خالص بوده و احتمالاً از انواع آهک‌های ریفی، مرجانی و دریای کم عمق حاصل شده‌اند این آهک‌ها در نتیجة فرایند مرمریتی شدن تبلورمجدد یافته و به مرمریت تبدیل شده‌اند که برحسب شدت دگرگونی و ترکیب سنگ مادر 3 دسته سنگ را بوجود آوردذه‌اند (کریستال ، چینی ، ابری)
عمده‌ی سنگ‌های تزئینی قابل استخراج در شرایط دگرگونی کم در مناطق اپی‌زون تا شرایط دگوگونی متوسط در مناطق مزوزون یافت می شوند و عمدتاً تحت شرایط دگرگونی ناحیه‌ای ، ساختار مناسبی را جهت بهره‌برداری دارند.
در شرایط دگرگونی بالا درمناطق کاتازون و یا تحت شرایط دگرگونی همبری ساختار سنگ مناسب نبوده و با نزدیک شدن به توده‌های آذرین علی‌ر غم افزایش اندازه‌ی بلورها، کیفیت سنگ نقصان یافته و رنگ آن نیز تغییراتی دارد. کانیهای موجود در آن می توان به مونتی سیلیت با فرمول و فلوگوپیت با فرمول را نام برد.
بطور کلی کانسارهای سنگ‌های ترئینی در سری‌های دگرگونه عموماً در شرایطی یافت می‌شوند که :
الف ) شدت دگرگونی از انواع ضعیف تا متوسط باشد. به عبارتی در مناطق بیوتیت تا ابتدای گرونا، در رخساره شیست سبز و بخش ابتدایی منطقه استرولیت در رخساره آلماندین آمفیبولیت در دگرگونی نوع بارووین و منطقه کوارتز – آلبیت در رخساره شیست سبز دگرگونی نوع ابوکوما باشد.
ب) کانسارهای آهکی در مواردی تشکیل می‌گردند که نوع رسوبات اولیه از انواع شیمیایی، بیوشیمیایی یا آهکی آواری باشند.
ج) کیفیت مادة معدنی با دورشدن از توده‌های نفوذی بهتر شده و کانسار ساختار بهتری را می‌یابد .
د) کانسارهای بزرگ عموماً در شرایط دگرگونی ناحیه‌ای به‌وجود می‌آیند.
هـ) چنین کانسارهایی در شرایطی قابل استفاده هستند که کمرهای آن از سنگ‌های سست‌تر تشکیل شده و یا این‌که در نقاط عطف مابین طاقدریس و ناودیس قرار بگیرند.
در همین رابطه باید نقش عوامل زمین ساختی را در تشکیل این کانسارها مشخص نمود. اصولاً در سنگهایی که تحت عوامل کو هزایی واقع شده و چین خورده اند اغلب کانسارهایی که شیب طبقات در آن‌ها حدود 40 درجه است ارزش اقتصادی بیشتری راداشته و خردشدگی کمتری را نشان می‌دهند.
تأثیر گسله ها و درزه‌ها در کانسارها متفاوت است و در انواع آهک‌های رسوبی و مرمریت‌ها وجود این عوامل از کیفیت و بهره‌وری کانسار می‌کاهد.
در این معدن که به روش پله ای استخراج می شود در حدود 12 پله کار شده‌ است و هم‌‌چنان نیز این پله‌ها رو به افزایش است و کار در عمق زمین پی‌گیری می‌شود.
ابعاد آن را نمی‌توان به‌طور دقیق بیان نمود ولی در حدود m700 درm 300 است و ذخیره‌ی این معدن به‌طور احتمالی در حدود 000/000/2 تن تخمین زده شده است و قابل استخراج نیز می‌باشد.
در مورد کارهای اکتشافی باید گفت که هیچ گونه عملیات ژئوفیزیکی در این معدن صورت نمی‌گیرد و عملیات ژئوشیمیایی نیز بسیار کم در آن صورت می‌گیرد، امّا گفته می‌شود که این معدن اولین اولین بار از طریق چشیدن و مزه کردن خاک سنگ تبدیل به معدن شده است.
ترانشه، اوکلون، چاهک و تونل‌های اکتشافی در این معدن زده می شود. اما چاههایی به منظور بریدن سنگ و استفاده از دستگاه سیم برش زده می‌شود و نیز چاههای انفجاری به‌منظور بریدن سنگ و استفاده از دستگاه سیم برش زده می‌شود و نیز جاه‌های انفجاری بر منظور تعبیه مواد منفجره در سینه کارهای سخت زده می‌شود در سنگ‌های ساختمانی مخصوصاً مرمریت نمونه برداری به ندرت انجام می‌شود و گمانه‌های اکتشافی در آن وجود ندارد.
برای تعیین ذخیره روش خاصی مدنظر نبوده و بطور تخمینی ذخیرة آن محاسبه می‌شود. از نظر ترکیب کانی‌شناسی کانی‌های اصلی و فرعی زیادی در آن وجود ندارد. در این معدن کلسیت و کلریت و گرونا و دیستن و بعضی از انواع میکاها وجود دارد. امّا بخش عمده‌ای از کانی‌های همراه، کانی‌های آهن شامل هماتیت و منیتیت است که وجود این کانی‌ها از مرغوبیت سنگ کاسته و باعث غیرقابل استفاده بودن آن می‌شود. خود مرمریت از آهک و دولومیت ساخته شده است. در سنگ‌های ساختمانی و تزئینی معمولاً عیاری وجود ندارد. اما درجه‌بندی خاصی دارد که برحسب نوع سنگ و سالم بودن و درزه و شکاف و ترک نداشتن و نداشتن سنگ‌ها و کانی‌های همراه که عمدتاً مزاحم به شمار می‌روند، قطعات سنگ به درجه‌های 1 و2 و 3 تقسیم‌بندی می‌شوند که درجة 1 را ممتاز و تا حدی می‌توان گفت صادراتی و درجة 2 و 3 نیز به ترتیب در درجه‌های پایین‌تری تقسیم‌بندی می‌شوند.
کاربرد مرمریت برای تولید چینی و وسایل تزئینی و هم‌چنین در ساختمانها کاربرد دارد. امّا عمده مصارف آن‌ها در ساختن وسایل تزئینی چینی و کریستال است.

 



فصل سوم
در این معدن ماهیانه 6000 تن سنگ استخراج می‌شود و میزان تولید سالیانة معدن در حدود 75000 تن است. برای باطله‌برداری و انتقال سنگ لاشه در معدن 1 کامیون وجود داشت که سنگ‌های باطله را به نقطه‌ای در پشت معدن و در 200 متری معدن انتقال می‌داد. که این سنگ‌های باطله و لاشه سنگ‌ها نیز درجاده‌سازی و ساختن زیر ساخت جاده‌ها کاربرد فراوانی دارد و همین کاربرد باعث خلوتی معدن و جمع نشدن سنگ‌ها می‌شود. برای دسترسی بر مادة معدنی از سیم برش استفاده می‌شود. به نحوی که دو چال افقی در دوطرف سنگ حفر می‌شود. که این چالها بوسیله‌ی دستگاه حفاری افقی یا لاسو حفر می‌شود که این دو چاه یکدیگر را قطع کرده و در انتها به هم می‌رسند. سپس چاهی عمودی بوسیلة واگن دریل حفر می‌شد که محل تقاطع این دو چال را قطع می‌کرد. البته ابتدا به طریق تجربی بوسیلة یکی از تکنسین‌های معدن نقاط چاهها مشخص می‌شد تا چاهها دقیقاً همدیگر را در نقاط مورد نظر قطع کنند. سپس سیم برش در بین سنگ‌های قرار می‌گرفت و با حرکت سریع باعث بریده شدن سنگ می‌شد که دستگاه سیم برش با آب کار می‌کرد. وقتی که برش سنگ که در حدود 30 تا 50 دقیقه برحسب اندازة سنگ به اتمام می‌رسید، از بالشتک های آبی استفاده می‌شد که آن را در دوطرف شکاف سنگ می‌گذاشتند و با استفاده از فشار آبی که به درون آن‌ها ریخته می‌شد و سپس منجر به ترکیدگی آن‌ها می‌شد ( در حدود 5 تا 15 دقیقه ) سنگ جابه‌جا شده و از کوه جدا می‌شد. این بالشتک‌ها عمدتاً از جنس آهن و فولاد هستند. سپس با استفاده از ریفر بولدوزر و فشار بر سنگ، سنگ جدا شده و سقوط می‌کرد. که در مرحله‌ی بعد وظیفه جابجایی آن به عهدة لودر بود که آن را از محل کمی انتقال داده و به محلی بازتر می‌آورد. سپس با استفاده از دریل‌های دستی سنگ را به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیم می‌‌کردند و بعد از آن درجه‌بندی صورت می‌گرفت . برای سرعت بخشیدن به کوچک کردن سنگ از 2 نفر که با دریل‌های دستی کار می‌کردند استفاده می‌شد و روش استخراج ، پله‌ای روباز بود. در معدن پشت باسکول، هر 3 نوع سنگ وجود داشت که همین امر گاهی باعث ایجاد مزاحمت می‌شد. مثلاً نوع ابری که ترکیبی از چینی و کریستال است در بازار مشتریان کمتری دارد که رگه های آن باعث ایجاد مزاحمت در کار استخراج می شد و نیز وجود رگه های آهن در بعضی نقاط باعث عدم استفاده از آن پله یا منطقه می شد. مواد معدنی در نقطه ای درون معدنی قرار داده می شود و بعد از درجه بندی توسط شرکتهای مختلف و با استفاده از تریلی ها بار زده می شد. در معدن مرمریت به علت وجود سنگهای باطلة زیاد، منطقة بزرگی را به عنوان محل نگهداری باطله بکار می برند.

 

فصل چهارم
در مورد حفاری و وسایل مورد استفاده در این معدن باید گفت که برای کوچک کردن قطعات سنگ از چکش حفاری دستی استفاده می شد که 5 و 6 عدد از این چکشها در این معدن وجود داشت. 2 چالزن افقی در این معدن وجود داشت که از نوع دریفتر بود که از سیلندر هوا برای ایجاد تراست استفاده می شد. اما 2 واگن دریل در این معدن وجود دارد که عمر تقریبی آنها در حدود 15 تا 25 سال است. یکی از آنها کوچکتر و سرعت حرکت آن بیشتر بود نزدیک به 25 سال کار می کرد و خرابی قطعات در آن باعث خوابیدن گاه و بیگاه کار می شد.
اما واگن دریل دومی که بزرگتر و مجهزتر و پیشرفته تر بود، ولی دارای سرعت کمتری بود عمری در حدود 15 سال داشت که خربی قطعات آن بسیار کمتر از قبلی بوده و هر دو از نوع حفاری ضربه ای اند.
آتشباری در این معدن به ندرت انجام می شود ولی برای بهبود بخشیدن به نفوذ در سنگ و یافتن سینه کارهای مناسب تر و ایجاد بستری مناسب برای استخراج سنگ بطور تقریبی ماهی یک مرتبه آتشباری انجام می شود که نقشة خاصی برای آن وجود ندارد، ولی موقعی که بخواهند سینه کاری را آماده کنند از 4 الی 5 نقطة موازی برای آتشباری استفاده می کنند.
و این آتشباری بوسیلة باروت انجام می شود. چالهای آتشباری بوسیلة واگن دریل حفر می شوند. در کندن سنگها از کوه ریفر بولدوزر نقش بسیار مهی را ایفا می کند. همة چالهای انفجاری که با باروت آتشباری می شوند با هم ارتباط دارند. معمولاً 4 نفر در آتشباری حضور دارند که 1 نفر از سوی نیروی انتظامی، 1 نفر مسؤل انبار، 1 نفر به عنوان آتشبار و 1 نفر به عنوان دستیار آتشبار مشغول به کار می شوند.

 


فصل پنجم
در بررسی وضعیت نسبت ارتفاع به عرض پله باید گفت که عرض پله معمولاً در حدود 1 متر و ارتفاع آن در حدود 4 الی 5 متر است که البته چون در کوه و معدن بطور عرضی بسیار پیشرفت داشته اند می توان عرض پله ها را سراسر یکی گرفت که باعث اشتباه شدن اندازه گیری شیب معدن می شود.
پایداری پله ها در این معدن به قدری است که نمی توان نسبت به ریزش آنها هیچ گونه تردیدی داشت. شیب نهایی معدن در حدود 35 تا 45 درجه است.
در مورد ماشین آلات بارگیری و حمل در این معدن می توان گفت که در این معدن 3 لودر وجود دارد که 2 تای آنها در حدود 5 تا 10 سال است که کار می کنند و یکی از آنها در حدود 3 سال است که کار می کند، ولی راننده های این وسایل نزدیک به 20 سال است که در این معدن کار می کنند و معمولاً هر 3 لودر با هم کار می کنند و نمی توان از آنها استفاده نکرد. چون بخش عمده ای از کارهای این معدن را همین لودرها انجام می دهند و اگر یکی از آنها به هر دلیلی کار نکند ممکن است مشکلاتی در معدن بوجود اید. البته با خرابی یکی از آنها می توان از لودرهایی که در انبار دفتر معدن وجود دارد استفاده کرد. کار این لودرها از حمل قطعات سنگ و جابجایی آنها که البته منحصراً به قطعات کوچک خلاصه نمی شود و می توان قطعات بسیار بزرگ را البته در مسافت خیلی کم جابجا نمود. در حمل و نقل باطله ها و جابجایی آنها و مرتب نمودن معدن و در بارگیری باطله ها نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. و نیز در جابجایی سنگ های اصلی و قرار دادن آنها در تریلی ها و کامیون ها برای بارگیری کاربرد بسیاری دارند. البته خرابی یکی از آنها ممکن است هزینه های فرعی و جانبی زیادی را در پی داشته باشد که البته قابل جبران است. این لودرها همیشه و در همه حال و حتی اگر 20 سال هم از عمر آنها گذشته باشد، باز هم سرمایه معدن به شمار می روند.
در این معدن 2 بولدوزر وجود دارد که آنها هم نقش عمده و اساسی در این معدن ایفا می کنند. عمر آنها در حدود 12 سال است و راننده های آنها نیز نزدیک به 20 سال است که در آن معدن کار می کنند. بولدوزر در هموار کردن سطح فوقانی جهت حفاری و زدودن خاکها و سنگهای باطله کمک شایانی می‌کنند. همچنین از آنها برای کندن قطعات سنگ بسیار بزرگ از کوه استفاده می شود. البته منظور از کندن بعد از استفاده از سیم برش و بالشتک است. یعنی جدا کننده نهایی سنگهای بزرگ از کوه است و البته در راه انجام این کار فشار بسیار زیادی به دستگاه وارد می شود که در پاره ای اوقات باعث خرابی دستگاه می شود. به گفتة مسئولین معدن یک بار هنگامی که یکی از بولدورزها مشغول کندن سنگها بود، چون سنگ زیرین و سنگی که بولدوزر روی آن حرکت می کرد دچار سستی شده بود، باعث سقوط بولدوزر به پایین پله ای که حدود 4 متر ارتفاع داشت شده و باعث خرابی زیادی در بولدوزر و صدمه دیدن رانندة آن شده بود. چون بولدوزر از ریفر برای کندن سنگ استفاده می کتد و از بالا باعث کنده شدن سنگ می شود خطرات زیادی را ممکن است ایجاد کند و هرآن ممکن است به دلیل سستی سنگ سقوط کند. ولی هیچگاه نمی توان نقش عمدة آنها را نادیده گرفت. و با خرابی یکی از بولدوزرها، کار قسمت عمده ای از معدن لنگ می زند. البته بولدوزر دارای 2 راننده بود که یکی اصلی و دیگری کمک است که راننده های اصلی دارای تبحر زیادی هستند ولی کمکها نمی توانستند به خوبی در کندن سنگ نقش خود را ایفا کنند. البته هر 2 رانندة اصلی به علت کار طاقت فرسایی که روی بولدوزر انجام می دادند دچار عارضه های کمردرد و پادرد شدید بودند و کمکهای آنها در پاره ای اوقات نمی توانستند مانند راننده های اصلی وظیفة خود را بدرستی انجام دهند و باعث عقب افتادن برخی از کارها می شدند.
در بخش حمل باطله ها فقط 1 کامیون وجود داشت که کار حمل باطله ها را انجام می داد که البته به دلیل شلوغ شدن بیش از حد معدن در صورت وجود بیش از 1 کامیون، استفاده از همان 1 کامیون منطقی به نظر می رسید. البته در هر روز و در هر سیکل کاری که از ساعت 5/7 صبح تا 12 ظهر و از ساعت 2 ظهر تا 5 بعدازظهر می شد و در روزهای گرم ممکن بود تا 7 هم طول بکشد حدود 10 تریلی در معدن رفت و آمد کرده و سنگها را به خارج از معدن و به سمت باسکول و بعد از آن به شهرهای دیگر انتقال می دادند که بعضی از این تریلی ها متعلق به خود دفتر معدن بودند و برخی دیگر مربوط به شرکتهای دیگری بودند آنها به نوعی دولتی و تعاون محسوب می شدند و کار آنها نیز نظم خاص خود را داشت که بار این تریلی ها مستقیم به بازار مصرف شرکتها و اشخاص مختلف می رود و در این معدن 2 تراکتور نیز برای حمل و نقل در معدن وجود دارد.
در مورد تهویه معادن می توان گفت که در معدن مرمریت گاز آنچنانی وجود ندارد که بخواهیم در مورد آن کار خاصی را انجام دهیم. فقط بوی بد ناشی از انفجار و آتشباری است که آن هم به مرور زمان و با جریان هوا پخش شده و ضرر چندانی را متوجه افراد نخواهد کرد. در مورد گرد و غبار موجود در معدن که بسایر هم زیاد است هم کاری انجام نمی دادند. چون در معادن روباز جریان هوا وجود دارد و خود بهترین عامل تهویه است و احتیاجی به تهویه نیست. البته این گرد و غبار باعث ناراحتی بسیار برای کارکنان معدن می شود و مخصوصاً وقتی که باد نسبتاً شدیدی هم بوزد بوضوح کار بسیار سخت و مشکل می شود و در پاره ای اوقات استفاده از کلاه و عینک نیز چندان مفید واقع نمی شد. چون خاکهای درون معدن به علت حرکت و جابجایی بسیار زیاد ماشینهای سنگین بسیار نرم و روان هستند و با یک نسیم ملایم به راحتی جابجا می شوند و حرکت در این خاکها بسیار سخت است. چون خاکهای نرم سطح سنگها را می پوشانند و امکان حرکت را در معدن مشکل می کنند و در مورد تهویه نمی توان بیشتر از اینها سخن گفت و آبکشی نیز در این معدن وجود ندارد و نمی توان در مورد آبکشی در این معدن سخنی به زبان آورد.
در کشور ما و در بسیاری از معدنهای فعال ایمنی افراد و متقابل آن گروه ایمنی امر مهمی به شمار نمی رود و این خود جای تأسف دارد. هیچ گونه گروه ایمنی مشخصی در معدن وجود ندارد ولی در دفتر معدن افراد آشنا با ایمنی وجود دارند. البته وسایل اولیه امداد و کمک رسانی و حتی امداد نیز در معدن وجود دارد و می توان گفت با توجه به سابقه بالای افراد مشغول به کار در این معدن که تقریباً همگی بالای 15 سال سابقة کار در این شکل را داشتند شاید همگی آنها به نوعی در مورد مسایل ایمنی و نجات، آگاهی و تجربة لازم را داشتند و می توانستند به نوبت این وظیفه را به عهده گیرند. در مورد وسائل آتش نشانی وجود کپسولهای حریق و آب به مقدار بسیار فراوان که آب از چشمه های اطراف شهر تأمین می شد و در تانکرهای بسیار بزرگی نگهداری می شد نام برد.
فصل ششم
حوادث در معدن که مکانی پرخطر و پرحادثه محسوب می شود امری اجتناب ناپذیر به شمار می رود. حوادثی نظیر سقوط بولدوزر و آسیب دیدیگی افراد در این معدن وجود دارد. اما یکی از بدترین موردهای این حوادث در معدن مرمریت پشت باسکول مربوط به کشته شدن فردی در اثر اصابت به دستگاه سیم برش بود که 7-6 سال پیش اتفاق افتاده بود. که یکی از کارگران در حین خاموش بودن دستگاه در حین تعمیر سیم آن بوده که با خطای یکی دیگر از کارگران و بطور سهوی دستگاه روشن شده و باعث کشته شدن آن فرد شده است.
و یک بار نیز سهل انگاری یکی از کارکنان در هنگام کار با سیم برش باعث قطع شدن دست او شده است و اولین نکته ای که هنگام ورود به معدن یادآور می شوند، این است که در پشت دستگاه برش قرار نگرفته و زیاد به آن نزدیک نشویم، البته در زمانی که کار می کند. چون سیم برش، از سیمی آهنی تشکیل شده که گلوله های فولادی که بسیار تیز و نافذ هستند در روی آن وجود دارد و با سرعت بسیار زیادی این سیم حرکت می کند و سنگ را جدا می کند. البته بعد از مدتی، این گلوله ها و حتی خود سیم دچار استهلاک شده و باید تعویض گردند و طول این سیمها به نسبت ابعاد سنگهای مختلف قابل تغییر است و دستگاه سیم برش می تواند در جهت افقی یا عمودی کار کند و سنگ را در هر 2 جهت ببرد و در هنگام استفاده از سیم برش بوسیلة شیلنگ یا لوله ای آب را از بالا درون شکافها می ریزند و سپس سیم برش با کمک آب شروع به برش سنگ ها می کند.
از دیگر حوادث این معدن می توان به نمونه ای اشاره کرد که بولدوزر از بالای سنگ به کمک ریفر قصد کندن سنگ را داشته که چون سنگ بسیار سنگین و بزرگ بوده جابجا نمی شود و با هر وسیله ای که سعی می کنند سنگ را جابجا کنند موفق به انجام این کار نمی شوند و کار را رها می کنند پس از 3-2 ساعت که مجدداً تکنسین معدن و چند تن از کارگران برای بازدید از وضعیت سنگ به روی آن می روند به ناگاه سنگ حرکت کرده و یکی از کارگران به ناحیة بین سنگ جداشده و کوه سقوط می کند و در آنجا گیر می کند، بطوریکه خارج آن به سادگی و با کمک دیگران میسر نمی شود سرانجام با استفاده از یک اهرم بسیار قوی و با استفاده از بولدوزر فرد را بیرون می کشند که این حادثه منجر به شکسته شدن 2 دست و 1 پای کارگر می شود و بطوریکه تا 8 ماه آن کارگر نتوانسته به سر کار خود برگردد. این فقط چند نمونه از حوادثی است که ممکن است در یک معدن بوجود آید.
اتاق کوچکی به عنوان درمانگاه در معدن وجود داشت که برخی از وسایل کمکهای اولیه و وسایلی که از آنها برای درمان فوری و موقت استفاده می شود از آن گونه اند. البته به دلیل نزدیکی به شهر شاید این امکانات کافی و مقدور باشد ولی می توان آن را بهتر و بیشتر توسعه داد.
کار در معدن سختی و مرارت بسیار زیادی دارد، بطوریکه اکثر کارکنان معدن منتظر نهایی شدن طرح بازنشستگی بر اساس 20 سال سابقه در کارهای سخت و زیان آور بودند. چون اکثریت بالای 20 سال سابقه در امر معدن داشتند و خواستار بازنشستگی بودند که البته بنا به گفتة مسئول معدن به علت نبود نیروی کار جایگزین مناسب آنها باید به کار معدن ادامه می دادند. اما اکثر کارگران از نظر روحی مشکل چندانی نداشتند و با توجه به سابقة طولانی کار در معدن روحیة آنها دارای سازگاری مناسبی با کار در معدن بود. اما عوارض جسمی مانند پادرد و کمردرد در اکثر کارگران عادی جلوه می نمود و البته اکثر آنها از کمی درآمد گله و شکایت داشتند، درحالی که درآمد اکثر آنها در حدود 000/300 تومان در ماه بود که در یک شهرستان 000/150 نفری درآمد متوسطی به شمار می رود ولی با توجه به سختی کار و پولی که از فروش این مرمریت ها حاصل می شود درآمد کمی به حساب می اید. البته یکی از عوامل یا حوادثی که دائماً در معدن بوجود می آمد قطعی برق بود که باعث خوابیدن بخش عمده ای از کار می شد که البته این قطعی برق مربوط به ادارة برق شهرستان قروه می شد.
در مورد کانه آرائی، در معدن مرمریت هیچ گونه کانه آرائی انجام نمی شود. فقط در هنگام خرد کردن سنگها، می توان آنها را به درجه های 1، 2 و 3 تقسیم بندی نمود که این تقسیم بندی بوسیلة کارشناسان معدن انجام می شود. پس در مورد مباحث کانه آرائی عملاً نمی توان توضیح و تفسیری داشت.

فصل هفتم
در بخش ماشین آلات تولید هوای فشرده، 4 کمپرسور در معدن وجود دارد که در حدود 10 سال است که در این معدن کار می کنند و طریقة کار آنها شیفتی است و معمولاً همیشه یکی از کمپرسورها به عنوان ذخیره و یدک نگهداری و آماده به کار است و 3 تای دیگر معمولاً به طور مداوم کار می کنند. کاربرد این کمپرسورها در معدن بسیار زیاد است و از آنها در چالزنی افقی و دستگاههای حفاری می توان استفاده نمود.
در مورد ژنراتورها هم باید گفت که این معدن دارای 3 ژنراتور بود که معمولاً همة آنها مداوم مشغول به کار بودند و در دستگاه سیم برش و چالزنی افقی کاربرد دارند و همچنین برای تولید برق معدن از آنها استفاده می شود. دکل های متعدد انتقال برق که برای نصب آنها از جرثقیل استفاده می شود و نصب آنها نیز نیازمند دقت و کار فراوان است. چون در معدن وزش باد شدیدتر است باید در عمود بودن آنها دقت کافی کرد و معمولاً بعد از نصب این تیرهای برق آن را با سیمان می پوشانند و بعد بوسیلة لودر، لاشه سنگهای خود معدن را در دور آن می ریختند تا با هر وزش بادی سقوط نکند. به علت وجود پله های فراوان و گستردگی معدن، برق کشی در همه جای آن صورت گرفته و در سرتاسر معدن برق وجود دارد و اگر بخواهند برق را در معدن گسترش دهند باید سختی زیادی را متحمل شوند.
از نظر وسایل ارتباطی، چون معدن به شهر نزدیک است وسایل کمی وجود دارد که شامل یک خط تلفن که آن هم در اتاق نگهبانی است و یک بی سیم برای ارتباط با دفتر مرکزی وجود دارد.
نحوة حمل و نقل و جابجایی کارکنان از معدن به شهر و بالعکس بوسیلة سرویسهای مخصوص که اکثراً جیپ و یا پیکان هستند انجام می شود و یک لندرور هم در اختیار مسئول و سرپرست معدن و تکنسین آن است و یک وانت که آن نیز در اختیار کارپرداز معدن است. ولی خیلی از کارکنان با این 2 ماشین نیز جابجا می شوند.
در داخل معدن یک تعمیرگاه نیمه مجهز وجود دارد که در آنجا 3 مکانیک مشغول به کارند که البته آنها نیز به تناوب در داخل خود معدن و بطور شیفتی کار می کنند. در این تعمیرگاه نقوص فنی ماشین ها برطرف می شود. البته اگر ماشینها مشکل عمده و مهمی داشته باشند به تعمیرگاه مرکزی که در دفتر معدن در نزدیکی شهر قرار دارد برده می شوند. در نزدیکی تعمیرگاه معدن محلی مناسب برای نگهداری ابزار و لوازم اضافی و جانبی وجود دارد. شاید به علت خرابی زیاد ماشین آلات کار تعمیر مدتی بطول انجامد، اما بطور معمول بیشتر از 3 یا 4 روز بطول نمی انجامد که اگر هم به وقوع بپیوندد می توان از دستگاهها و ماشین آلات ذخیره که در دفتر معدن نگهداری می شوند استفاده کرد. در مورد استفاده از کامپیوتر در این معدن باید گفت که همة اطلاعات وارد کامپیوترهای دفتر مرکزی معدن می شود و عملاً در خود معدن کامپوتری وجود ندارد ولی آمار همة فروشها و درجه بندی سنگها و هزینه های انجام شده در معدن در کامپیوترهای دفتر معدن ثبت می شود.
در مورد نگهبانان معدن باید این نکته ذکر شود که در این معدن 4 نگهبان شب وجود دارد که یکی از آنها همیشه ثابت است و 3 تای دیگر به نوبت، به عنوان نگهبان شب گماشته می شوند. در مورد غذای کارکنان باید گفت که غذا را خود کارکنان باید تهیه کنند و در گروههای 3 یا 4 نفری و به شراکت به پخت غذا و آوردن غذا مبادرت می کردند. اما مهندسین و مسئولین و تکنسین های معدن به علت نزدیکی معدن به شهر به درون شهر رفته و برمی گشتند. البته مبلغی به عنوان پول غذا در حقوق کارکنان معدن افزوده می شود که مبلغ چندان قابل توجهی نیست. در معدن مرمریت به علت پیچیده نبودن آن از آزمایشگاه یا وسائل آزمایشگاهی یا کارهای آزمایشگاهی استفادة چندانی نمی شود. یک انبار مربوط به ابزارآلات ماشینها و دستگاههای مختلف در معدن وجود دارد که البته اتاقی نیز به عنوان انبار مواد خوراکی در آن وجود داشت که این 2 انبار توسط یک نفر نگهداری می شد.
یک ساختمان مرکزی شامل یک اتاق برای سرپرست معدن و تکنسین های معدن و در کنار آن اتاقی برای عوض کردن لباس که به عنوان نمازخانه از آن استفاده می شود و اتاقی در طرف دیگر ساختمان که برای دفتردار و کارپرداز است که تقریباً خالی بود و این ساختمان در بلندترین نقطة معدن است و اشراف کامل بر کل معدن دارد و تقریباً در روی یک تیر بنا نهاده شده که بنا به گفتة تکنسین معدن ممکن است در آینده به این علت که سنگ زیر این ساختمان بسیار سنگ خوب و درجة یکی به شمار می رود تخریب شده و در جای دیگری بنا شود. در طرف پایین و حدود 100 متر آن طرف تر سایر تأسیسات معدن از جمله انبارها و محل نگهبانی که خود شامل چند اتاق است و محل استراحت کارگران معدن قرار دارد که اتاقهای استراحت شامل 5 ساختمان نسبتاً بزرگ است که به عنوان استراحتگاه و غذاخوری کارگران مورد استفاده قرار می گرد که حقیقتاً بار عمدة معدن بر دوش آنهاست.
علاوه بر اینها و نزدیک به 100 متر آن طرف تر انباری نیز جهت سوخت بنا شده که انبار نسبتاً بزرگی به شمار می رود و این انبار خود دارای مسئولی مستقل از 2 انبار دیگر است.
در این معدن به علت وجود برق، احتیاج زیادی به چراغ نیست، ولی برای سرکشی شبانه به درون معدن 4-3 چراغ نیز در آن وجود دارد و چون افراد موجود در معدن به علت نزدیکی راه دائماً در رفت و آمد به شهر و خانه و معدن هستند احتیاجی به سایر تأسیسات در معدن نیست. اما به تازگی قرار است در منطقه ای نزدیک به دفتر معادن قروه که به معدن پشت باسکول نیز نزدیک است، واحدهای مسکونی جهت کارکنان معدن ساخته شود. البته کارکنان معدن اعم از کارگران و مهندسین و کارمندان از مزایای خوبی بهره مند می شوند، بطوریکه می توانند قسمت اعظمی از هزینه های خوراک و پوشاک را صرف سایر قسمتها و مشکلات زندگی خود کنند. در معدن پشت باسکول حدود 55 نفر کار می کردند که با توجه به مشکلات معمولاً حدود 50 نفر همیشه در معدن وجود داشتند. حضور و غیاب توسط یکی از نگهبانان در ساعت 5/7 صبح انجام می شود و بطور دقیق زمان ورود و خروج هر یک از اعضای معدن یاداشت می شود که این حضور و غیابها و حتی تأخیرها و مرخصی ها در میزان حقوق افراد دخالت دارد و باعث کم شدن حقوق آنها می شود. خوابیدن کارگر نیز یکی از مشکلاتی است که ممکن است در معدن بوجود آید. چون بعضی از کارها مانند سیم برش و یا خرد کردن سنگها همیشه در حال انجام نیست و وقتی این کارها انجام نمی شود باعث به خواب رفتن مسئول آن می شود که جریمه های احتمالی نیز در پی خواهد داشت. برای تهیة آب برای مصرف کارکنان و برای نوشیدن، ظروف بزرگی را به شهر برده و معمولاً از آب شهر پر می کنند و آن را در یخ می گذارند تا خنک شود. آب برای شستشو و سایر کارهایی که در معدن انجام می گیرد مانند استفاده از آب برای سنگ برش از چشمه های اطراف و با استفاده از تانکرهای آب انجام می پذیرد.
دفتر مرکزی معدن یا همان ادارة معادن قروه خود دارای انبار بزرگی است که در آن 3 لودر و 2 بولدوزر نو نگهداری می شود و در آن، انبار سنگ نیز وجود دارد و انبار اصلی سوخت و ماشین آلات که تقریباً اکثر معدنهای دولتی و تعاونی را تحت پوشش خود قرار دارد در این منطقه است. اکثر کارهای دولتی و فرش سنگ و کلاً همه کارهای دفتری معدن پشت باسکول در دفتر مرکزی معادن انجام می شود.

 


فصل هشتم
در مورد برنامه های معدن باید گفت که تا 20، 30 سال آینده معدن به همین منوال کار خود را ادامه می دهد، اما از برنامه های میان مدت اسکان کارکنان معدن در نزدیکی معدن را می توان نام برد و از برنامه های کوتاه مدت گسترش به پله های پایین تر و خرابی دفتر معدن و انتقال آن به نقطه ای دیگر است. و چون ذخیرة این معدن نسبتاً زیاد به شمار می رود برنامه های بلند مدت زیادی را شامل می شود. معمولاً برای هر قسمت از کار در معدن 2 یا 3 نفر در نظر گرفته می شوند. مثلاً در کار چال زن افقی 2 نفر و در کار خرد کردن سنگها 3 نفر در هر بخش مشغول به کارند. در دستگاه واگن دریل یک حفار باتجربه روی دستگاه کار میکند که البته منظور واگن دریل بزرگ است. اما در مورد واگن دریل کوچک 2 حفار روی آن کار می کنند که به علت خرابی زیاد آن 2 نفر نیز برای آن کم جلوه می نمود و روی هر بو.لدوزر یک راننده اصلی و یک کمک و روی اودر هم فقط یک راننده کار می کرد. و در کامیون هم یک رانندة اصلی و یک کمک کار می کردند. هر دسگاه سیم برش نیز 2 متصدی داشت و کارکنان این معدن خیلی هماهنگ و یکپارچه عمل می کردند و به علت تجربة بالایی که داشتند نیازی به ارائه برنامة روزانه و هفتگی نداشتند.
در مورد سنگها و کانیهایی که در این معدن بدست آمده بود باید گفت که یک قطعة بسیار زیبا از کلسیت که متبلور شده به نظر می رسید در دفتر خود معدن وجود داشت و پیریت، کالکوپیریت یا تکه هایی از آن و هماتیت و استالاکتیت و استالاکمیت نیز در آن پیدا می شد که البته با توجه به وسعت زیاد معدن شاید از نقاط دیگری از معدن بدست آمده بودند. البته وجود یک دهانة غار مانند که تعداد زیادی استالاکتیت و استالاکمیت در آن وجود داشت نیز بر زیبایی بخشی از این معدن افزوده بود.

 


فصل نهم
در مجموع عملکرد معدن خوب و جالب بود و کار از دیدگاه کارکنان معدن بسیار ساده و عادی جلوه می نمود. هرکسی در انجام وظایف خود به دقت و به خوبی عمل می کرد. در بحث ماشین آلات حفاری اگرچه این دستگاهها فرسوده و تقریباً از رده خارج محسوب می شوند اما همین دستگاهها باعث پیشرفت جریان کار در معدن می شوند. سرپرست معدن و تکنسین به خوبی بر کارکنان نظارت دارند و چون خود با اکثر امور معدن آشنایی عملی و علمی، کافی دارند خیلی از امور سخت و مشکلاتی را که در دستگاهها و بریدن سنگها بوجود می آمد را انجام می دادند و با امور برق نیز مقداری آشنایی داشتند و تعمیرات اولیه دستگاههای برقی را نیز انجام می دادند.و اما در بحث درجه بندی سنگها به نظر من دقت کافی و حقیقی را به کار نمی بردند و البته بنا به گفتة مسئولیت معدن چون سنگ درجة 1 بازار خوبی در کشور ندارد درجه بندی را تغییر می دهند و عملاً در درجه بندی، سنگ درجة 1 بسیار کم در طبقه بندی سنگها گنجانده می شود و سنگهای درجة 1 نیز تحت عنوان درجة 2 به فروش می رسد. البته در بحث میزان تولید روزانه معدن جای پیشرفت زیادی دارد و می توان 2 برابر ظرفیت کنونی از آن سنگ استخراج نمود اما بنا به دلایلی از قبیل کهنگی و فرسوده شدن ماشین آلات و دستگاههاو خرابی دستگاها و قطع برقهای متوالی از میزان تولید معدن می کاهد. در مجموع تولید ماهیانه 6000 تن در ماه جزء تولیدات متوسط رو به بالا در امور سنگهای ساختمان و تزئینی محسوب می شود. این معدن که بزرگترین معدن مرمریت در استان محسوب می شود و می توان گفت بعد از معدن آنتیموان داشکسن که یک معدن طلاست و استخراج آن بوسیلة انگلیسیها انجام می شود از نظر وسعت دومین معدن در شهرستان قروه به شمار می رود. این معدن که شاید در میان معدنهای مرمریت در ایران هم جزء بزرگترین معدنها به شمار رود به خوبی به نیازهای بخش چینی و کریستال و سنگهای تزئینی ساختمان را پاسخگو می باشد. در مجموع هارمونی و هماهنگی خاصی بین اجزای مختلف معدن وجود دارد که باعث تقویت روحیه جهت انجام کارهای مختلف در معدن می شود. از بعد اقتصادی در معدن می توان بهتر و بیشتر پیشرفت نمود. و از دیدگاه حقوق و مزایا به کارکنان باید تجدید نظر صورت گیرد. چون با توجه به سختی کار و تک شغلی بودن اکثر کارکنان و هزینه های زندگی، این حقوق و مزایا نمی تواند به خوبی جوابگوی نیاز افراد باشد. در مورد مسائل فنی و با توجه از عدم استفادة همیشگی از آتشباری و جایگزینی دستگاه سیم برش به جای آن هم تولید سالم محصولات بیشتر شده و هم خطرات احتمالی و آلودگیها کاهش پیدا کرده است. علاوه بر آن سرعت تولید نیز بیشتر شده است و کار در معدن به نسبت 10، 15 سال گذشته ساده تر شده است.
البته اگر بتوان ماشین آلات حفاری و خود دستگاه حفاری جدید را جایگزین دستگاههای قدیمی گرد، میانگین تولید بیشتر می شود و کار بسیار ساده تر می شود و یا می توان با افزایش دستگاه سیم برش و نیز افرایش تعداد بولدوزرها، کارآیی و تولید معدن را بیشتر کرد چون از نظر سنگی و نوع سنگ، این معدن بسیار غنی و خوب به شمار می رود. اما به گفتة مسئولین معدن، اگر کار را آهسته و با تأنی پیش ببرند شاید نتایج بهتری کسب کنند. ولی به نظر من کار در این معدن می تواند سریعتر انجام گیرد و از هدررفتن وقت جلوگیری کرد. چون در روز در حدود 2 الی 3 ساعت از زمان کاری بیهوده تلف می شود و این زمان در میزان استخراج و تولید معدن امر بسیار مهمی است. یکی از عملکردها و اقدامات جالبی که در معدن انجام می شود نشانه گذاری محل چالها و اندازه گیری قطعه ای از سنگ که قرار است بریده شود با استفاده از چوب و قدم گیری است و این کار بوسیلة تکنسین معدن انجام می شود و به طریق تجربی موازی بودن چالهای بالایی و پایینی انجام می شود و نقشه برداری بطور تجربی و ساده انجام می شد. و این انتخاب محل چالها بطور تجربی گاهی هم با خطا همراه است که موجب خراب شدن قسمتی از سنگ می شود. شاید بتوان راه مناسبتری را برای انتخاب دقیق محل چالها بکار برد. روش تجربی در حدود 10% خطا دارد و شاید بتوان با روشی علمی تر این 10% خطا را کاهش دا و به حداقل رساند. هر یک از کارگران در سال می توانند 10 روز مرخصی داشته باشند که اگر از 10 روز بیشتر باشد ساید در سایر اوقات کاری بتوان بهره برداری بیشتری از کار نمود. کار در معد ن سخت و زیان آور است و 20 سال کار شاید بخاطر سلامتی کارکنان در آن کافی به نظر برسد. به علاوه در فصل سرما در این شهر که بسایر هم طولانی است و نزدیک به 5 ماه بطول می انجامد، در معدن باید از نظر وسایل گرمایی وضعیت بهتر باشد. چون فقط چند بخاری و اجاق نفت سوز در آن درنظر گرفته شده است. از نظر غذایی نیز اگر آشپز برای پخت غذا بکار رود بهتر است. چون در همه حال و همیشه یکی از کارگران هر گروه مجبور است مسئولیت تهیة غذا را بر عهده بگیرد که این هم از نیروی کار مؤثر و مفید در معدن می کاهد. در این معدن معمولاً تمرکز، روی 1 یا حداکثر 2 نقطه است که می توان با توجه به گسترش معدن و پله ها، تمرکز کار را برروی چند نقطه قرار داد و همزمان در چند سینه کار، کار را پی گیری نمود. البته شاید به دلیل کمبود وسیله برش و چالزنی این امر سخت و گاهی نیز غیرممکن به نظر رسد که می توان با افزایش سرمایه گذاری و تهیة ماشینهای حفاری و برش جدید این امر را برطرف نمود که آن نیز به نوبة خود شاید باعث شلوغی بیش از حد معدن می شود که ممکن است عواقب خوبی را در پی نداشته باشد. ولی می توان با مدیریت خوب و صحیح این تعداد دستگاه و ماشین آلات را در این معدن جای داد و همزمان از همة آنها استفاده کرد. با توجه به درآمد خوب این معدن و فروش خوب و سود خوبی که از فروش سنگها حاصل می شود باید بتوان بخشی بسیار کمی از این درآمد را صرف تهیة یک واگن دریل یا یک ماشین حفاری جدید نمود یا بتوان دستگاههای سیم برش جدیدتری را که کار با آنها ساده تر است تهیه نمود. یا از آن درآمدبتوان تسهیلات رفاهی بیشتری را برای کارکنان معدن ایجاد کرد که با این کار بازدهی معدن نیز بیشتر می شود. چون اکثر کارگران این معدن از روستاهای اطراف شهرستان قروه به این معدن می آیند شاید تهیة وسیلة رفت و آمد مناسب برای آنها الزامی و ضروری باشد. اگر مدیریت به طور صحیح تری انجام شود شاید با افزایش روزهای تعطیل نیز بتوان میزان استخراج سنگ را بالا برد. از دیگر مشکلاتی که در آینده گریبانگیر این معدن می شود بازنشستگی همزمان تعدا زیادی از کارکنان معدن است که برای جلوگیری از این مشکل می توان نیروهای استخدامی جدید را با تلفیقی از نیروهای با تجربه و قدیمی به کار برد تا در آینده مشکل چندانی از بابت این قضیه بوجود نیاید و کارگران باتجربه را بتدریج به مرز بازنشستگی رساند تا کارگران جدید بتواند کار را فرا گرفته و از تجربة قدیمی ترها استفاده کنند.
در مورد موضوعاتی که تحت عنوان پروژه می توان آنها را پی گیری کرد می توان

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سنگ های ساختمانی

دانلود مقاله وقوع انقلاب در کشور های مختلف

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله وقوع انقلاب در کشور های مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

انقلاب های رنگی
انقلاب رنگی یا انقلاب مخملی یا انقلاب گلی نوعی دگرگونی بدون خونریزی است که آن را برای اولین بار «واسلاوهاول» رئیس جمهور سابق چک که در آن زمان رهبر مخالفان این کشور بود، بر سر زبان‌ها انداخت. انقلاب‌های رنگی به یک رشته از تحرکات مرتبط با هم اطلاق می ‌شود که در جوامع پسا کمونیستی در اروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی توسعه یافت و احتمالاً در حال نفوذ به دیگر مناطق از جمله خاور میانه است. برخی ناظرین از آن به عنوان موجی انقلابی یاد می ‌کنند. «انقلاب رنگی به تغییر و تحولاتی اطلاق می ‌شود که تاکنون در کشورهای باقی مانده از بلوک سابق شرق اتفاق افتاده و هیأت حاکمه این کشورها جای خود را به حکومت‌های یکسره طرفدار غرب داده‌اند. این تحولات با وقوع «انقلاب مخملی» در دوره ۶ هفته‌ای ۱۷ نوامبر تا ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ در چکسلواکی آن زمان آغاز می ‌شود و با وقوع تحولات مشابهی به شکل زنجیره‌ای در صربستان (دو مرحله ۱۹۹۷ و ۲۰۰۰)، گرجستان (۲۰۰۳)، اوکراین(۲۰۰۴) و قرقیزستان(۲۰۰۵) ادامه می ‌یابد.
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق، کشورهای بلوک مذکور با خروج از سیطره کمونیست این بار به دام اقتدارگرایی گرفتار شدند، چنین کشورهایی اولین هدف انقلاب‌های رنگی واقع شدند، هدف اصلی این انقلاب‌ها حذف کامل دو مانع بزرگ هژمونی آمریکا بر جهان یعنی چین و روسیه است، این تلاش‌ها در غالب یک جنگ سرد غیرایدئولوژیک همچنان در جریان است و هنوز نتیجه نهایی خود را آشکار نساخته ‌است.
تمامی دگرگونی ‌های سیاسی که از آنها با نام انقلاب‌های رنگین یاد می ‌شود، واجد ویژگی ‌های پیوسته و همگون در علل و شکل تحولات می ‌باشند، که ذیلاً به آنها اشاره می ‌شود:
1. تمامی آن‌ها (به جز قرقیزستان) بدون استفاده از ابزارهای خشونت‌آمیز و طی راهپیمایی خیابانی پیروز شدند.
2. تمامی این تحرکات با شعارهایی مبتنی بر دموکراسی خواهی و لیبرالیسم انجام گرفتند.
3.نقش دانشجویان و نهادهای غیردولتی(NGOs)در بروز آنها پررنگ بود.
4. دلیل اصلی وقوع انقلاب وجود خصوصیاتی چون اقتدارگرایی، فقدان چرخش نخبگان، ناکارآمدی در حل مشکلات عمومی و عدم مقبولیت عمومی حکومت وقت بود و جرقه انقلاب به دنبال بروز خطایی از سوی حکومت، نظیر تقلب در انتخابات روشن شده بود.
5. تحرکات انقلابی به طور مستقیم یا غیر مستقیم مورد حمایت آمریکا و اروپای غربی بود.
انقلاب‌های رنگی مهمی که در این راستا اتفاق افتادند عبارتند از:
1. انقلاب پنجم اکتبر، در ۵ اکتبر ۲۰۰۰ (میلادی) اسلودان میلوسوویچ، رئیس جمهور وقت صربستان، در میان تظاهرات و اعتراضات صدها هزار نفر در بلگراد مجبور به استعفا شد.
2. انقلاب گل رز : پس از تقلب گسترده در انتخابات پارلمانی گرجستان در سال ۲۰۰۳ (میلادی)، اعتراضات عمده مخالفین ادوارد شواردنادزه به رهبری میخاییل ساکاشویلی آغاز شد و در ۲۳ نوامبر همان سال منجر به کناره‌گیری شواردنادزه از قدرت و آغاز حکومت ساکاشویلی (با لقب دن کیشوت گرجستان) شد.
3. انقلاب نارنجی : مسموم شدن ویکتور یوشچنکو در جریان مبارزات انتخاباتی چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در سال ۲۰۰۴ (میلادی) و احتمال دست داشتن ویکتور یانوکوویچ رقیب سرسخت یوشچنکو در این قضیه آتش انقلاب نارنجی اوکراین را برافروخت. پس از ۶ روز تظاهرات حامیان یوشچنکو پارلمان این کشور نتیجه انتخابات را (که یانوکوویچ نامزد مورد حمایت روسیه را برنده اعلام می‌کرد) مخدوش و ملغی اعلام کرد و با برگزاری مجدد انتخابات ویکتور یوشچنکو با کسب ۵۲ درصد آرا قدرت را در دست گرفت.
4. انقلاب گل لاله ، انتخابات پارلمانی ۲۷ فوریه ۲۰۰۵ (میلادی) در قرقیزستان پس از تعطیلی برخی روزنامه‌ها و ایستگاه‌های رادیویی مخالفین انجام گرفت که در جریان آن حامیان عسگر آقایف به پیروزی چشمگیر و قاطعی دست یافتند. در پایان دور دوم رأی‌گیری در ۱۳ مارس سازمان امنیت و همکاری اروپا روند انتخابات را با نقایص فراوان توصیف کرد؛ در حالی که سازمان دولت‌های مشترک‌المنافع (نزدیک به روسیه) رأی گیری را آزادانه خواند.
اولین اعتراضات به روند برگزاری انتخابات از شهرهای جنوبی کشور آغاز شد، ۲۱ مارس ۲۰۰۵ آقایف تحت فشار افکار عمومی دستور بررسی تخلفات احتمالی را صادر کرد و در روز ۲۴ مارس در جریان اولین تظاهرات بزرگ مردمی در بیشکک (پایتخت)، دولت با حمله مردم به ساختمان اصلی‌اش سرنگون شد و آقایف به همراه خانواده‌اش به وسیله یک بالگرد به قزاقستان و سپس به روسیه گریختند و «انقلاب گل لاله» که به واسطه وقوعش در فصل بهار این عنوان را بر خود داشت به پیروزی رسید.
بنیادهایی که برای تحقق چنین انقلاب‌هایی فعالیت دارند عبارتند از: بنیاد سوروس، بنیاد جامعه باز، بنیاد ملی دموکراسی، بنیاد کارنگی و بنیاد ویلسون. افراد و شخصیت‌هایی که با این گونه انقلاب‌ها مرتبط بوده‌اند نیز عبارتند از:
جرج سوروس، اندرو کارنگی، اسلوبدان میلوسوویچ، ویکتور یوشچنکو، ویکتور یانوکوویچ، ادوارد شواردنادزه، میخاییل ساکاشویلی، عسگر آقایف، قورمان بیک باقیف.
تحرکات برای انقلاب مخملی در ایران
تحرکات برای تحقق انقلاب رنگی در کشورهای دیگر به ویژه کشورهای خاورمیانه وجود دارد. یکی از کشورهای هدف انقلاب رنگی، کشور لبنان است که زمینه‌سازی برای انقلاب رنگی در لبنان همزمان با فشار بر سوریه برای خروج از این کشور بوده است. این انقلاب با عنوان «انقلاب سرو» نامیده شده است. یکی دیگر از کشورهای هدف، ایران است. برای نخستین بار تهدید به انقلاب مخملی در ایران از سوی یک جناح سیاسی و در آستانه انتخابات مجلس ششم مطرح شد. اقداماتی چون تحصن و استعفای دسته جمعی برخی نمایندگان و مدیران که با واکنش سریع رئیس مجلس وقت و رئیس جمهور سابق مواجه شد در همین راستا صورت پذیرفت. اما بی اعتنایی بدنه اجتماعی و ناآگاهی جناح افراطی از ظرفیت اجتماعی خود موجب شد اعتنایی از سوی جامعه به این اقدامات رخ ندهد. اجرایی کردن این پروژه برای انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز در دستور کار قرار گرفت، اما شکاف عظیم جناح فوق با بدنه اجتماعی موجب ناکامی دوباره این پروژه شد.
آخرین تحرکات برای انقلاب رنگی در ایران، توسط بنیاد سوروس با واسطه افرادی چون هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو انجام شد. بنیاد سوروس ، با نام اصلی بنیاد جامعه باز متعلق به یک یهودی میلیاردر به نام "جرج سوروس" می‌باشد. وی یک یهودی مجاری تبار آمریکایی است که سال‌های متمادی با تشکیل یک شرکت سرمایه‌گذاری و یک سازمان مطالعاتی حقوق بشر، به انجام اموری چندمنظوره مبادرت کرده است. هدف این مؤسسه، آن طور که خود عنوان می‌کند ایجاد و حفظ ساختارها و نهادهای جامعه باز است. خود مؤسسه و رسانه‌های غربی، فعالیت بنیاد مذکور را از کمک انسان‌دوستانه گرفته تا بهداشت عمومی و رعایت حقوق بشر و اصلاحات اقتصادی عنوان می‌کنند، ولی عده‌ای به خاطر دست داشتن این مؤسسه در انقلاب‌های رنگی، هدف این مؤسسه را براندازی نرم و خاموش کشورهای مختلف می‌دانند. سوروس در بیش از ۳۰ کشور جهان از جمله جمهوری‌های آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، اوکراین، تاجیکستان، روسیه، گرجستان، قرقیزستان، قزاقستان و مولداوی دارای نمایندگی‌های فعال است. بنیاد سوروس با فعال کردن مراکز مطالعاتی در کشورهای مختلف و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت و یا حکومت فراهم می‌نموده‌ است. عمده‌ترین فعالیت این بنیاد در حوزه کشورهای آسیای میانه و قفقاز است.
بنیاد سوروس از مؤسسات و مراکزی که به دنبال ایجاد «نافرمانی مدنی» در جمهوری ‌اسلامی ‌ایران هستند، حمایت می‌کند. مهم‌ترین مورد آن، حمایت و پشتیبانی بنیاد سوروس از مرکز آمریکایی "ویلسون" است که «هاله اسفندیاری» از مدیران بخش خاورمیانه‌ای آن می‌باشد. طبق اعتراف اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت از برنامه خاورمیانه‌ای مرکز ویلسون، به دنبال ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی در ایران در جهت عملی نمودن اهداف براندازی نرم بوده است.
کیان تاجبخش مدیر و نماینده بنیاد آمریکایی سوروس در ایران اجرایی کردن اهداف بنیاد سوروس را از طریق راه‌اندازی کارگاه‌های مطالعاتی با حضور دانشجویان و جوانان و تدریس اصول و مبانی شبکه‌‌سازی اجتماعی به مثابه اصلی‌ترین مبنای براندازی نرم حکومت‌ها دنبال نموده است. وی از سال 1383 با حضور در کلاس‌های "جامعه‌شناسی شهری" پیرامون کیفیت "شبکه‌‌سازی اجتماعی" در مقام یک "سرمایه اجتماعی" سخنرانی کرده است. "کیان تاجبخش" با چاپ کتاب "سرمایه اجتماعی اعتماد، دموکراسی و توسعه" در مهرماه 1385 که یک نظریه اجتماعی و استراتژیک و الگویی ساختاری را برای سرمایه‌های پنهان براندازی نرم صورتبندی می‌کند، نسخه ایرانی اندیشه‌های براندازانه فرانسیس فوکویاما را در این حوزه به ادبیات شبه روشنفکری ایران وارد کرده است. همگام با طرح "شبکه‌‌سازی" و "نهادسازی" اجتماعی بنیاد جرج سوروس یهودی در ایران، "کیان تاجبخش" حضوری پررمز و راز در حلقه‌های فرهنگی و هنری نیز دارد. از اظهارنظرهای عجولانه و تند مقامات کاخ سفید و رسانه‌های متعلق به آنها به نظر می‌رسد که این ‌روزها، زمان تعیین‌کننده‌ای برای جریان حامی براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران بوده است. خشم مقامات آمریکایی از دستگیری حلقه‌های زنجیره بنیاد سوروس در ایران نشان می‌دهد که دولت جمهوری اسلامی ایران، نقطه امید ایالات متحده را که موفقیت تمام سیاست‌هایش (از قبیل ایجاد فشار روانی بر مردم و القای ناکارآمدی دولت، خالی کردن صحنه از حضور مردم در بحث هسته‌ای، بزرگنمایی مشکلات معیشتی مردم و تحقیر نمودن دستاوردهای اقتصادی، جنجال‌آفرینی‌های صنفی در دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان و القای وجود مشکلات دهشتناک حقوق بشری) معطوف به آن شده بود، کور کرده است؛ چرا که هرکدام از این موارد نیاز به وجود شبکه‌‌سازی‌های اجتماعی و حمایت‌های کلان مالی از آنها داشته است.
انقلاب مخملی یا رنگی
مدیر شبکه پرس تی وی در این مقاله تلاش کرده است تا به دور از جو رسانه‌ای غالب، موضوع انقلاب مخملی و تفاوت آن ‌را با انقلاب رنگی به بحث بگذارد و نشان دهد آنچه که ادعا می‌شود در ایران به عنوان انقلاب رنگی در جریان است؛ به چه دلایلی با واقعیت‌های موجود تطبیق ندارد.

 

تحلیل قالب
یکی از مهم‌ترین"آفات تحلیل سیاسی" پدیده‌ای است که از آن تحت عنوان "تحلیل قالب" بر محیط تحلیل‌گر سیاسی یاد می‌شود. این پدیده، تحلیل‌گر سیاسی را ناچار می‌سازد برای ارائه تحلیل خود این ملاحظه را داشته باشد که به نوعی "تحلیل قالب" را اثبات کند. او مجبور است یا با خودسانسوری تحلیل خود را به گونه‌ای ارائه کند که با "تحلیل قالب" در تعارض قرار نگیرد و یا در نهایت در لفافه بنویسد که دچار دردسر نشود. البته این نوع نوشتن دیگر تحلیل نیست و همان کلی گویی است که نه تنها گره‌ای نمی‌گشاید، بلکه در مواردی گره را کورتر می‌سازد.
درحوادث پس از اعتراض‌های ناشی از ابهام‌های متعددی که درباره صحت نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران بیشتر از سوی نخبگان منتقد، پیش آمد؛ مقام‌های مسئول برای توجیه منطقی برای برخورد قهرآمیز با مخالفان متعرض‌، "تحلیل قالب " خود را در مورد طراحی آمریکا و متحدانش برای راه‌اندازی انقلاب مخملی و یا به تعبیر دقیق‌تر انقلاب رنگی در ایران مطرح کردند.
از آن‌جا که این "تحلیل قالب " از سوی کانون‌های قدرت کشور مطرح شده در رادیو و تلویزیون و مطبوعات به عنوان "امر حتمی" تلقی شد؛ به گونه‌ای که حتی در کیفرخواست دادستانی نیز با مستندات تحلیلی تلاش شد عوامل اجرایی آن نیز به مردم معرفی شود.
با وجود این برای نگارنده امکان‌پذیر نیست که اندوخته‌های بیست سال گذشته خود را دربحث شناخت سیاست‌های آمریکا در برخورد با شوروی و اروپای شرقی و پس از آن جمهوری‌های بر جای مانده از فروپاشی شوروی و یوگوسلاوی، نادیده بگیرم و غیرمنطبق بودن این" تحلیل قالب " را بر شرایط امروز ایران یادآور نشوم. به همین جهت در این مقاله سعی می‌کنم با بررسی دقیق آنچه که تحت عنوان انقلاب مخملی و رنگی در کشورهای مختلف رخ داده است به تعمق بیشتر در این بحث مهم بپردازم.

 

 

 

واژه‌ی انقلاب مخملی
برای اولین‌بار واژه انقلاب مخملی درباره حرکت گسترده مردم در کشور چکسلواکی در 1989 توسط "واسلاو هاول" بکار گرفته شد. که رهبری جنبش ضد کمونیستی را در این کشور بر عهده داشت. این حرکت به جهت آنکه بدون خون‌ریزی به سرنگونی حکومت دیکتاتوری پایان داد مخملین توصیف شد.

 

در چکسلواکی ده روز پرحادثه از هفدهم تا بیست و هفتم نوامبر 1989 پس از فرو ریختن دیوار برلین در آلمان شرقی و آزاد شدن لهستانی‌ها از حکومت کمونیستی، نوبت به چکسلواکی رسید. در روز اول انقلاب مخملی تظاهرات مسالمت‌آمیز دانشجویان به یادبود روز جهانی دانش‌آموز در پراگ به دلیل برخورد پلیس پراگ با تظاهر کنندگان به خشونت گرایید. پلیس ضد شورش، پس از آنکه تمام راه‌های فرار را بر دانشجویان تظاهرات کننده بست، در خیابان نارودنی پراک به آنها حمله‌ور شد. این دومینوی اول، آغاز یک بهمن بود. پس از آن تقریبا هر روز تا پایان دسامبر شاهد اعتراضات بیشتر با شرکت مردم بیشتری بود. در روز 20 نوامبر به تخمین نیم میلیون نفر دست به تظاهرات مسالمت‌آمیز زدند. در حالی که تعداد افراد حاضر در تظاهرات روز قبل دویست هزار نفر بود. در 27 نوامبر اعتصاب عمومی دوساعته‌ای به اجرا درآمد که تمام شهروندان چکسلواکی در آن شرکت داشتند. پس از آن تقریبا هر روز میدان ونسلس (wenceles) پراگ، درست مثل براتیسلاوا، شاهد تظاهرات معترضین بود

 

یکی از مهم‌ترین پیشرفت‌های انقلاب مخملی، تأسیس نهادی به عنوان میعادگاه شهروندان توسط واسلاو هاول و سایراعضای گروه مهم موسوم به "پیمان 77 " بود که رهبران آن پس از پیروزی انقلاب مخملی زمام امور چکسلواکی را بدست گرفتند. از جمله معروف‌ترین آن‌ها واسلاو هاول بود که به عنوان اولین رییس جمهور پس از انقلاب مخملی توسط مردم انتخاب شد.

 

 

 

گروه موسوم به پیمان 77 به میعادگاه یک جنبش عمومی اصلاح طلب در چکسلواکی تبدیل شد، این گروه در ابتدا خواهان برکناری مقامات عالی‌رتبه کمونیستی مسئول حمله خشونت‌آمیز به دانشجویان، تحقیق و تفحص بی‌طرفانه‌ی رویداد و آزادی تمام زندانیان سیاسی بودند. اما با توجه به شرایط بین‌المللی ناشی از تحولات داخلی شوروی و نیز استقبال گسترده مردم از تحولات بوجود آمده سرانجام در 28 نوامبر حزب کمونیست حاکم بر چکسلواکی به شکست خود پی برد و به تسلیم قدرت سیاسی رضایت داد.

 

پس از آن‌که شوروی هم به ایجاد تغییرات در اروپای شرقی رضایت داد، در دهم دسامبر 1989، "گوتساو هوساک" رییس جمهور کمونیست چکسلواکی اولین دولت غیر کمونیست این کشور را از سال 1948 را منصوب کرد و سپس استعفا داد. در 28 دسامبر، "الکساندر دوبچک" به سمت رییس پارلمان فدرال چکسلواکی انتخاب شد. یک روز بعد "واسلاو هاول" اولین رییس جمهور چکسلواکی آزاد پس از 1948 شد. با ریاست جمهوری هاول دانشجویان به اعتصاب خود پایان دادند و انقلاب مخملی به پیروزی نهایی رسید. پس از آن، نخستین انتخابات آزاد پس از 1946 در جون 1990 برگزار شد که نتیجه‌اش نخستین دولت کاملا غیر کمونیست چکسلواکی پس از چهل سال بود. اگرچه این کشور بدلیل بروز اختلاف‌های داخلی از 1993 به صورت توافقی به دو کشور چک و اسلواکی تقسیم شد، اما حرکت انقلاب مخملی به عنوان نقطه عطفی در تاریخ قاره اروپا به ثبت رسید.

 

تفاوت انقلاب مخملی با انقلاب رنگی
در روزهای اخیر مرتب دو واژه‌ی انقلاب مخملی و "انقلاب رنگی" بصورت مترادف هم به کارگرفته می‌شوند در حالی که نباید به صرف شباهت‌های ظاهری مثل مسالمت‌آمیز بودن و نقش گروه‌های دانشجویی و اصلاح‌طلب در بوجود آوردن آن‌ها، این دو حرکت را یکی دانست. باید گفت در واقع انقلاب مخملی با انقلاب رنگی از جنبه‌های مختلف با هم تفاوت اساسی دارند که به سه مورد مهم آن در اینجا اشاره می‌شود:
1. انقلاب مخملی در چکسلواکی به تغییر رژیم کمونیستی انجامید که در نهایت نظام سرمایه‌سالاری را در این کشور حاکم ساخت. در حالی که آنچه بعدها در صربستان سال 2000، گرجستان 2003 و اوکراین 2004 و قرقیزستان سال 2005 اتفاق افتاد تغییر دولت‌ها بود و نه تغییر نظام‌ها. به همین علت اصولا به کار بردن انقلاب برای حرکت‌هایی که تنها به تغییر دولت‌ها منتهی می‌شود از لحاظ نظری دچار مشکل است.
2. نقش آمریکا در ایجاد انقلاب مخملی در چکسلواکی همان‌قدر غیرمستقیم و در طولانی مدت بوده که در مورد شوروی و سایر کشورهای بلوک شرق مانند لهستان، مجارستان و رومانی در شرق اروپا در اواخر دهه هشتاد اتفاق افتاد. در حالی که در مورد انقلاب‌های رنگین در صربستان و سایر کشورهای برجای مانده از شوروی، بر اساس قرائن و شواهد آمریکا "راساً " وارد عمل شده و با طراحی‌هایی قبلی به تغییرات مورد نظر خود در این کشورها اقدام کرده است.

 


راهپیمایی 25 خرداد 88 در خیابان آزادی
3. مبانی نظری انقلاب رنگی با مبانی نظری انقلاب مخملی بطور کلی متفاوت است. انقلاب مخملی بیشتر از طریق تبلیغات رسانه‌ای موسوم به رادیوی آزاد و تعاملات غیرعلنی با روشنفکران بلوک شرق در دوران جنگ سرد شکل گرفت؛ درحالی که انقلاب‌های رنگی بر اساس مبانی جدید سیاست خارجی آمریکا در دوران پس از فروپاشی شوروی، طراحی و به مورد اجرا گذارده شد.
4. حاکمان این کشورها به هیچ عنوان برای متوقف کردن تظاهرات عمومی از نیروی نظامی استفاده نکردند.
5.پیش از تحولات رهبران اصلی انقلاب‌های رنگی دارای سمت‌های مهمی چون صدارت یا وزارت بودند.
6- رهبران برکنار شده همچنان به حیات سیاسی خود ادامه داده و شاید در صورت تغییر شرایط مجدداً به قدرت باز گردند. به این معنا که از تسویه حساب‌های سیاسی انقلابی و خونین که لازمه انقلاب‌های بزرگ می‌باشد، کوچک‌ترین خبری نبود. این در حالیست که عمده‌ترین تفاوت انقلاب‌های متعارف از انقلاب‌های رنگین آنست که در اولی انقلابیون برای پیشبرد اهداف انقلاب، اگر ضرورت ایجاب کند، از کاربرد خشونت علیه حاکمان و حافظان موجود دریغ نمی‌ورزند. اما در حرکت های آرام، رهبران خشونت را نفی می‌کنند و حتی الامکان به روش‌های مسالمت‌آمیز تأسی می‌جویند.

 

انقلاب درفرهنگ سیاسی به معنای: "تغییر ناگهانی است که در هر نظم اجتماعی، نهادی و سیاسی مستقر، تحت تأثیر نیروهای معمولاً متشکل و برتر از نیروهای حافظ نظم موجود و نه در جهت جابجایی افراد، بلکه با هدف ایجاد یک نظم جدید به وقوع می‌پیوندد".
در تعریف دیگر انقلاب گفته اند "یک حرکت مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی از ارزش‌ها و باورهای مسلط در نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی، رهبری، روش‌ها و فعالیت‌های حکومتی یک جامعه همراه با خشونت داخلی". بنابراین نظر به مفاد مذکور، عناصر و ویژگی‌های اصلی یک انقلاب عبارتند از:

 

1. مردمی بودن
2. سریع و ناگهانی بودن
3. با خشونت همراه بودن
4. ارزش‌های مسلط را تغییر دادن
5.نظام سیاسی حاکم را دگرگون ساختن

 

 

 

براین اساس می‌بینیم که اساسا حرکت موسوم به انقلاب رنگی را نمی‌توان انقلاب نامید. مع‌الوصف در فرهنگ‌های علوم سیاسی، علوم اجتماعی، روابط بین‌الملل و حتی حقوق بین‌الملل، مفاهیم مشابه دیگری وجود دارند که هر یک ناظر بر تغییر و تحولات سیاسی- اجتماعی ویژه‌ای بوده و بسته به نحوه و میزان تحولات از همدیگر متمایز می‌شوند. از این رو تعریف و مقایسه آن‌ها در این مقاله هم به درک روشن‌تر معنای انقلاب می‌انجامد و هم تطابق واژه‌ها با انقلاب‌های رنگی را تسهیل خواهد بخشید. مفاهیم فوق عبارتند از:
1. کودتا: اقلیتی مسلح و مجهز به نیروی نظامی در مقابل اقلیت دیگری که حاکم بر اکثریت جامعه هستند، قیام کرده و وضع موجود را به نفع خود در هم می‌ریزد و خود جای گروه قبلی را اشغال می‌کند. کودتاها اغلب با طراحی و حمایت قدرت‌های بزرگ خارجی در کشورهای اقماری انجام می‌گیرند، زیرا امکان کودتا در کشورهای جهان سوم به دلیل تمرکز قدرت در یک گروه نخبه، فقدان سنن دموکراتیک، بی‌اعتنایی عموم مردم و نبودن امکانات نهادی برای جانشینی؛ زیاد است.
2. شورش: بروز امواج نارضایتی در میان قشر یا اقشاری از جامعه علیه نظام حاکم که ممکن است موجب تغییراتی در سیاست‌ها، رهبری و احتمالاً نهادهای سیاسی بشود، ولی در آن حد نیست که ساخت و ارزش‌های سیاسی و اجتماعی را تغییر دهد و دیگر آنکه هدف شورش، نفس تغییر است، بدون آنکه امر جایگزینی مورد توجه باشد. این اصطلاح معمولاً برای اشاره به یک قیام ناموفق در برابر قدرت حاکمه به کار می‌رود.
3. اصلاحات: کوشش برای تغییر محتاطانه در ساخت سیاسی جامعه و در عین حال اجتناب از خشونت را اصطلاحاً "رفرم" می‌نامند. به تعبیر دیگر، اقدام برای تغییر و تعویض برخی از جنبه‌های حیات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بدون دگرگون کردن اساس جامعه، مهندسی اجتماعی یا نقشه‌کشی اجتماعی یکی از انواع اقدامات اصلاحی است که معمولاً برای جلوگیری از نهضت انقلابی صورت می‌گیرد. این درست است که حرکت انقلاب مخملی از جهاتی به انقلاب رنگی شبیه است و درامتداد آن با توجه به تحولات جهانی طراحی شده است؛ اما مترادف هم قراردادن هر دو آنها موجب گمراهی در تحلیل واقعی حوادث پیش آمده درجمهوری های برجای مانده از شوروی خواهد شد.

 


اما ریشه جا افتادن این واژه در ادبیات سیاسی جهان چه بوده است؟
مبانی نظری انقلاب رنگی
انتشار مقاله مشهورجوزف نای نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان "قدرت نرم" power Soft درفصلنامه آمریکایی foreign policy درسال 1990 دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که بر اساس آن ایالات متحده به جای آن‌که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می‌نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تاثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می‌کند.

 

براین اساس آمریکا می‌توانست بجای سرمایه‌گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده می‌شد، به سرمایه‌گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصنامه فارن پالسی در سال 2004 منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سال‌های پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود.
درمقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیل‌تر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکار گیری "قدرت هوشمند" Smart power به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک می‌کند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر "جین شارپ" تهیه شد، در سطح رسانه‌های گروهی به مفهوم "انقلاب نرم " معروف شد. در واژه پردازی‌های ژورنالیستی معمول در جهان حتی حرکتهایی نظیر آنچه درمیان "بودایان تبتی" یا "برمه‌ای" انجام گرفت نیز انقلاب رنگی خوانده شد. چراکه آنها هم از نمادهای رنگی در مبارزاتشان سود جستند اگر چه به جایی نرسیدند.
برای آنکه بتوان قضاوت دقیقی‌تری درباره آنچه که طراحی برای ایجاد انقلاب رنگی در ایران خوانده می‌شود داشته باشیم؛ لازم است مولفه‌های اصلی انقلاب‌های رنگی را در کشورهایی که اجرا شده است مورد توجه قرار دهیم. بطور خلاصه مهم‌ترین این مولفه‌ها را می‌توان در عوامل زیر دسته بندی کرد:

 

 

 


مولفه های انقلاب رنگی
1. اقتدار گرایی
وجود یک رژیم اقتدارگرا در همه‌ی کشورهایی که انقلاب رنگی در آنجا طراحی و اجرا شده است قابل مشاهده و بررسی است.
2. وابستگی به بیگانه

 

نفوذ و حضور قدرت خارجی و ارتباط با نهادهای درون حاکمیتی از طریق برقراری ارتباط با نخبگان جوامع.
3. تغییر دولت‌ها نه تغییر نظام‌ها و حکومت‌ها
در همه‌ی کشورهای مورد بررسی حکومت‌ها و ساختارهای تشکیلاتی آن‌ها تقریبا دست نخورده مانده‌اند؛ اما دولت‌های آنها به یک دولت غرب‌گرا تبدیل شده‌اند.

 

4. اعتراض‌ها و ناآرامی‌های مدنی از طریق مشارکت مستقیم مردم و رهبران مخالف
در این کشورها تغییرات از طریق نا آرامی‌های مدنی که خون‌ریزی نداشته است به وقوع پیوسته است و نظام‌های حاکم به تغییرات دولت برای برخورد نکردن با مردم تن داده‌اند. مردم در کمپینگ‌های انتخاباتی قبل و بعد از انتخابات شرکت می‌کنند.
5. استفاده‌ی نمادین از رنگ بخصوص
به منظور ایجاد همبستگی نمادین و برگزاری راهپیمایی‌های اعتراض‌آمیز استفاده از رنگ خاص به عنوان مثال در اوکراین رنگ نارنجی در برابر رنگ آبی و سرخ کاملا قابل توجه بوده است.

 

6.وجود دولت‌های نوپا و متزلزل
در این کشورها اگرچه حکومتی اقتدارگرا بر سر کار بوده است؛ اما دولتهای حاکم بدلیل نداشتن الگوی مناسب حکومتی که با نیازهای اکثریت جامعه منطبق باشد، دچار سردرگمی و تزلزل حکومتی هستند.
7. میزان توسعه‌یافتگی پائین یا در حال توسعه
از لحاظ اقتصادی این کشورها عمدتا دارای اقتصادی توسعه نیافته و با ناکارامدی اقتصادی ناشی از رانت خواری، رشوه گیری و سوءاستفاده از موقعیت‌های شغلی و در نهایت فساد اقتصادی هستند.
8. وجود تعارض‌های اجتماعی
پائین بودن رفاه اجتماعی اکثریت مردم و وجود نوعی تعارض‌های نژادی، قومی، محلی و مذهبی.
9. مشکلات ساختار داخلی درون حکومتی
در اکثر این کشورها مناسبات ساختاری بصورت دقیق تعریف نشده و در یک دوران گذار از سیستم کمونیستی به شدت تمرکزگرا، به سوی سیستم غربی که نهادهای سرمایه‌سالاری را تقویت می‌کند در حال حرکت هستند.
10. بکارگیری عوامل داخلی برای اجرای برنامه های طراحی شده
در کشورهایی که تاکنون انقلاب‌های رنگی اجرا شده اعم از اینکه مانند گرجستان و اوکراین موفق بودند و یا در مورد کشوری مانند روسیه سفید و ازبکستان با شکست روبرو شده‌اند، طرح‌های عملیاتی از طریق برقرای تماس با نهادهای مردم‌گرا مانند NGO ها و طرفداران حقوق بشر و نیز با بهره‌جویی از رسانه‌های گروهی طرفدار غرب به مورد اجرا درآمده‌اند. در این میان بیشترین سرمایه‌گذاری بر روی جوانان و بویژه دانشجویان شده است.

 

 

 

متقاعد سازی نخبگان یا سناریو سازی؟!
اکنون ببینیم آیا با وجود شباهت‌های ظاهری در مورد مولفه‌هایی که بر شمردیم می‌توان نتیجه گرفت که "حرکت اعتراضی" پس از انتخابات در راستای اجرای طرحی است که آمریکا و متحدانش درغرب برای ایران تدارک دیده‌اند؟ به باور نگارنده پاسخ سوال فوق به دلایل زیر منفی است:
1.واقعیت آن است که با وجود آنکه بعضی از مولفه‌های یاد شده در ایران هم کاملا وجود دارد؛ اما نباید از یاد برد که شبهه‌ی بوجود آمده در افکارعمومی بخشی از شرکت کنندگان در انتخابات که تعداد آن‌ها هم کم نیست؛ هیچ ربطی به آمریکا و نقشه‌هایش برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ندارد. امروز بسیاری از تحلیلگران می‌پذیرند به دلیل این‌که ایران به خواسته‌های آمریکا توجه ندارد و با اتخاذ سیاست مستقل خود، مانع اعمال هژمونی ایالات متحده در منطقه می‌شود، واشنگتن همه‌ی امکانات خود را برای تغییر رفتار ایران در درجه اول و در صورت امکان‌پذیر نشدن، تغییرحکومت ایران را از هر طریق ممکن در دستور کار خود دارد.

اما این تحلیل به معنای این نیست که هر نوع حرکتی را در چهارچوب اعتراض مسالمت‌آمیز به صرف همسو دانستن با مقاصد آمریکا، محکوم به وابستگی به بیگانه و در نتیجه توجیهی منطقی برای سرکوب و برخورد با اشد مجازات در برابر آنها بدانند. باید توجه داشت به صرف "نسبت" دادن خواست میلیون‌ها نفر برای "تغییر و انجام اصلاحات" به وابستگی و همسویی با آمریکا، انگلیس و اسرائیل، نمی‌توان شبهه‌ی به ‌وجود آمده درباره‌ی اصالت نتایج انتخابات را از بین برد.
2. اینکه آمریکا و جهان غرب به اسم دفاع از حقوق بشر و دموکراسی این حق را برای خود قائل هستند که از حرکت بوجود آمده در راستای منافع خود بهره‌برداری کنند، نمی‌تواند بهانه‌ی منطقی برای آن باشد که ما بپذیریم کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری و وابستگان ستادهای آن‌ها برای بی اعتبارکردن انتخابات از خارجی‌ها دستور می‌گیرند و در چهارچوب انقلاب مخملی یا رنگی سازمان‌دهی شده‌اند. بلکه بیشتر این شبهه در ذهن برجسته می‌شود که این اتهام توجیه منطقی برای مقابله با کسانی است که در مسیر احقاق حقوق مورد ادعای خود دست به اسلحه نبرده‌اند، بلکه بصورت مسالمت‌آمیز راهپیمایی می‌کنند.
3. براستی چگونه می شود باور کرد که آمریکا در سال‌های اخیر موفق شده این‌چنین سیاست خود را در ایران به پیش برد که دو رئیس جمهور سابق به همراه یک رئیس مجلس اسبق و نخست وزیر دوره‌ی دفاع مقدس را با خود همراه کند؟ آیا می‌شود باور کرد آن‌ها خودفروخته به آمریکا یا فریب خورده‌ی آن‌ها باشند؟ اگر این نظر را بپزیریم چه کسانی باید برای فراهم کردن چنین نفوذی مواخذه شوند؟
4. باید قبول کرد که شبهه‌ی بوجود آمده درباره‌ی سلامت انتخابات ناشی از عملکرد غلط مسئولین اجرایی و نظارتی انتخابات است. ربط دادن آن به بیگانگان صورت مساله را پاک نمی‌کند.
5. در ایران همه‌ی کاندیداها و رهبران اصلی اصلاحات در درون نظام جمهوری اسلامی هستند و بیش از آن‌که خواهان تغییر نظام که موجب خلع خودشان از قدرت می‌شود، باشند خواهان تغییر و انجام اصلاحات برای تداوم نظام هستند. این افراد را نمی‌توان با کسانی که بیرون نظام برای براندازی تلاش می‌کنند مقایسه کرد. در این باره دلایل متعدد دیگری هم می‌توان برشمارد .
جان کلام آن‌که نباید بجای متقاعد سازی نخبگان به سمت سناریو سازی برای آن‌ها پیش رفت. اگر می‌خواهیم ایرانی آزاد و مستقل با مردمی دین باور و خداجو داشته باشیم باید به راه مفاهمه ملی و تعامل سازنده با یکدیگر باز گردیم. ما باید باور کنیم که می‌توان با همکاری هم در مقابل مداخله بیگانگان راست قامت باشیم.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   64 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وقوع انقلاب در کشور های مختلف

پایان نامه : رابطة ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی با اهداف پیشرفت

اختصاصی از ژیکو پایان نامه : رابطة ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی با اهداف پیشرفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه : رابطة ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی با اهداف پیشرفت


پایان نامه : رابطة ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی با اهداف پیشرفت

چکیده : هدف پژوهش حاضر تعیین رابطة بین ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی با اهداف پیشرفت است. بدین منظور تعداد 200 نفر (110 دختر و 90 پسر)، از سه دانشکدة دانشگاه آزاد اسلامی(واحد تهران مرکز)، با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و سه پرسشنامة ویژگی های شخصیتی ((NEO-FFI، راهبردهای مقابله با تنیدگی (CISS) و اهداف پیشرفت (AGQ)، را تکمیل کردند. پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی است. فرضیه های پژوهش، با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسیون بررسی شد و محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS انجام گرفت. یافته های این پژوهش بیان کنندة آن است که، بین متغیرهای ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی با متغیر اهداف پیشرفت رابطه وجود دارد. همچنین بین متغیر ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی، ارتباط مثبت و معناداری بدست آمد. همچنین یافته ها نشان داد که ویژگی های شخصیتی توافق پذیری، راون رنجوری و مسئولیت پذیری و مقابله مسئله مدار، اهداف گرایشی پیشرفت را پیش بینی می کنند و ویژگی های شخصیتی روان رنجوری و مقابله مسئله مدار به صورت منفی، قادر به پیش بینی اهداف اجتنابی پیشرفت در دانشجویان هستند.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه : رابطة ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی با اهداف پیشرفت

عنوان پایان نامه : شبیه سازی مبدل های حرارتی

اختصاصی از ژیکو عنوان پایان نامه : شبیه سازی مبدل های حرارتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عنوان پایان نامه : شبیه سازی مبدل های حرارتی


عنوان پایان نامه : شبیه سازی مبدل های حرارتی

عنوان پایان نامه : شبیه سازی مبدل های حرارتی

قالب بندی : word

شرح مختصر :

مبدل های حرارتی تقریباً پرکاربرترین عضو در فرآیندهای شیمیایی اند و می توان آن ها را در بیشتر واحدهای صنعتی ملاحظه کرد. آنها وسایلی هستند که امکان انتقال انرژی گرمایی  بین دو یا چند سیال در دماهای مختلف را فراهم می کنند. این عملیات می تواند بین مایع- مایع ، گاز- گاز و یا گاز- مایع انجام شود. مبدل های حرارتی به منظور خنک کردن سیال گرم و یا گرم کردن سیال با دمای پایین تر و یا هر دو مورد استفاده قرار می گیرند. مبدل های حرارتی در محدوده وسیعی از کاربردها استفاده می شوند . این کاربردهای شامل  نیروگاه ها ، پالایشگاه ها ، صنایع پتروشیمی، صنایع ساخت و تولید ، صنایع فرآیندی ، صنایع غذایی و دارویی ، صنایع ذوب فلز ، گرمایش ، تهویه مطبوع ، سیستم های تبرید و کاربردهای فضایی میباشند. مبدل های حرارتی در دستگاه های مختلف نظیر دیگ بخار ، مولد بخار ، کندانسور، اواپراتور، تبخیر کننده ها ، برج خنک کن ، پیش گرم کن فن کویل ، خنک کن و گرم کن روغن ، رادیاتور ها ، کوره ها و … کاربرد فراوان دارند.  صنایع بسیاری در طراحی انواع مبدل های حرارتی فعالیت دارند و هم چنین ، دروس متعددی در کالج ها و دانشگاه ها با نام های گوناگون در طراحی مبدل های حرارتی ارائه     می گردد. محاسبات مربوط به مبدل ها کاری طولانی و گاهی خسته کننده است. مثلاً طراحی یک مبدل برای یک عملیات به خصوص نیاز به حدس های زیادی دارد که با استفاده از آن ها و طبق استانداردها می توان اندازه های یک مبدل مناسب را پیدا کرد. اما با استفاده از  برنامه های کامپیوتری تمام این محاسبات توسط کامپیوتر انجام میشود و طراح برای طراحی تنها باید شرایط عملیاتی و خواص سیالات حاضر در عملیات را وارد کند. نرم افزارهای  Aspen B-jac و  HTFS از این موارد هستند. این نرم افزارها شامل برنامه هایی می شوند که توانایی انجام چنین محاسباتی را دارند. در این تحقیق ابتدا توضیحاتی در مورد مبدل های حرارتی و اصول طراحی آنها بیان گردیده و در ادامه به معرفی و آشنایی با چند نرم افزار طراحی مبدلها پرداخته شده است.

فهرست :

پیشگفتار

دسته بندی مبدل های حرارتی

بر اساس نوع و سطح تماس سیال سرد و گرم

بر اساس جهت جریان سیال سرد و گرم

بر اساس مکانیزم انتقال حرارت بین سیال سرد و گرم

بر اساس ساختمان مکانیکی و ساختار مبدل ها

اصول طراحی مبدل های حرارتی

– تعیین مشخصات فرآیند و طراحی

– طراحی حرارتی و هیدرولیکی

– طراحی مکانیکی

– ملاحظات مربوط به تولید و تخمین  هزینه ها

–  فاکتورهای لازم برای  سبک و سنگین کردن

–  طراحی بهینه

– سایر ملاحظات

نرم افزار HTFS ( شبیه سازی و طراحی مبدل های حرارتی )

TASC، طراحی حرارتی ، بررسی عملکرد و شبیه سازی مبدلهای پوسته و لوله

FIHR، شبیه سازی کوره ها با سوخت گاز و مایع

MUSE، شبیه سازی مبدلهای صفحه ای پره دار

TICP، محاسبه عایقکاری حرارتی

PIPE، طراحی، پیش بینی و بررسی عملکرد خطوط لوله

ACOL، شبیه سازی و طراحی مبدلهای حرارتی هواخنک

FRAN، بررسی و شبیه سازی مبدلهای نیروگاهی

TASC، طراحی حرارتی ، بررسی و شبیه سازی مبدلهای حرارتی پوسته و لوله

توانایی ها

کاربرد در فرآیند

مشخصات فنی و توانایی ها

خواص فیزیکی

بررسی ارتعاش ناشی از جریان

خروجی

ACOL، شبیه سازی و طراحی مبدلهای حرارتی هواخنک

طراحی

کاربرد در فرآیند

مشخصات فنی و توانایی

نتایج خروجی

PIPESYS ، شبیه سازی خطوط لوله

امکانات و توانایی ها

نمونه هایی از کاربرد PIPESYS در عمل

نرم افزار Aspen B-jac

آشنایی با نرم افزار Aspen Hetran

نحوه کار نرم افزار  Hetranدر حالت طراحی

محیط نرم افزار Aspen Hetran

تعریف مساله Problem Definition

اطلاعات خواص فیزیکی Physical property data

ساختار مبدل Exchanger Geometry

داده های طراحی Design Data

تنظیمات برنامه Program Options

نتایج Results

خلاصه وضعیت طراحی

خلاصه وضعیت حرارتی

خلاصه وضعیت مکانیکی

جزئیات محاسبه Calculation Details

آشنایی با نرم افزار Aerotran

روش های طراحی نرم افزار Aerotran

آشنایی با نرم افزار  Teams

برنامه Props

برنامه Qchex

برنامه Ensea

برنامه Metals

برنامه  Primetal

برنامه Newcost

شامل بیش از 150 صفحه در قالب فایل ورد


دانلود با لینک مستقیم


عنوان پایان نامه : شبیه سازی مبدل های حرارتی