دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:22
فهرست و توضیحات:
باز تعریف جامعه شناسی روستایی
جامعه شناسی روستایی چیست؟
مارکس و سرمایه داری ارضی
خانواده روستایی خانواده روستایی به عنوان یک واحد بهره برداری
(پیوستگی کامل گروه خانوادگی و واحد بهره برداری
خانواده روستایی به عنوان یک واحد خودکفا
خانواده روستایی، نوعی از پدر سالاری
نقش زن در خانواده روستایی
در خانواده روستایی نوعی ادغام یا پیوستگی کامل بین گروه خانوادگی و سازمان کار و حرفه وجود دارد که باعث نوعی استقلال داخلی در زمینه اقتصادی و خانوادگی میشود. این پیوستگی و تداخل جنبه های دوگانه در خانواده کشاورز کاملتر است. زیرا از طرفی، کشاورزی خصوصاً وقتی دامداری مکمل آن شود باعث ایجاد کارهای متنوعی میشود که مشارکت زنان و حتی اطفال کم سن و سال را ایجاب میکند, از طرف دیگر, کشاورزی سنتی به دلیل بازده ضعیفی که دارد, کارهای جنبی فراوانی ایجاد می کند که این خود موجب تقسیم کار باز هم بیشتر در درون گروه خانوادگی می شود.
بنابراین، در جامعه روستایی، خانواده یک واحد تولیدی محسوب می شود در این واحد تولیدی، با تقسیم کار میان اعضای خانواده، مراحل مختلف تولید انجام میشود و اساس زندگی اقتصادی در درون گروههای خانوادگی شکل میگیرد, در حالیکه در جوامع صنعتی و شهری، به دلیل جدایی بین فعالیتهای اقتصادی و سایر فعالیتها, معمولاً ((کار)) در خارج از گروه خانوادگی انجام میگیرد و مواردی نیز که کار در درون گروه خانوادگی صورت میگیرد, نادر است.
اساساً منشاء خودکفایی جوامع روستایی را بایستی در درون خانواده جستجو کرد, این خودکفایی حاصل نمیآید, مگر برپایه نوعی تقسیم کار بین اعضای خانواده. در جوامع روستایی منابع معیشت محدود است و اقتصاد خود کفا مبتنی بر پایه هایی است که منابع و استعدادهای آن در درون جامعه روستایی و محیط طبیعی آن به صورت بالقوه وجوه دارد.
به عبارت دیگر، تولید کننده محصول در واقع همان مصرف کننده محصول بود و تولید بر مبنای احتیاجات مصرفی خانوار تنظیم می شد و این به معنای همان اقتصاد بسته ای است که اقتصاد دانان از آن صحبت میکنند. در رابطه با تولید به منظور مصرف خانوادگی و خود کفایی خانواده روستایی، بعضی از جامعه شناسان عنوان ((گروه خانوادگی)) را به کار می برند و از آن مجموعه افرادی را در نظر دارند که بنا به اصطلاح قدیمی زیر یک سقف و دور یک سفره گرد هم میآیند و در عین حال به نیازهای اقتصادی افراد خانواده پاسخ میگویند. اصطلاح گروه خانوادگی همچنین, محیطی که افراد در آن زندگی میکنند را نیز در بر میگیرد, در حالی که اصطلاح خانوار صرفنظر از معنای خاصی که آمار شناسان بدان میدهند افراد در آن, لزوماً دارای فعالیت اقتصادی مشترکی نیستند.
خانواده روستایی معیشت اعضایش را تامین می کند.
گروه خانوادگی ملزم است نیازهای کلیه اعضایش را بر آورده کند. سالمندان تا زمان مرگشان در خانواده میمانند و از طرف اعضای خانواده خصوصاً جوانان مورد کمک و حمایت قرار میگیرند. فرزندانی که ازدواج نمیکنند, حتی بعد از مرگ والدین در خانه پدری میمانند؛ برای مثال خواهر مجرد, در خانه پدری نزد برادر متاهل خود بسر میبرد. گاهی نیز برادران و خواهران بعد از فوت والدین، بدون اینکه ازدواج کنند به زندگی جمعی خود در درون خانه پدری ادامه میدهند، بدین ترتیب خانواده روستایی حمایت از فرد را تا زمانی که به زندگی خود در درون خانه پدری ادامه میدهد, به عهده دارد و به همین دلیل برخلاف خانواده شهری, خانواده روستایی کمتر دچار از هم گسیختگی شده و با مشکلات فرهنگی و روانی و اجتماعی کمتری روبرو میگردد.
خانواده سنتی روستایی را میتوان از نوع خانواده پدر سالاری دانست. فرزندان حتی پس از ازدواج نزد والدین خود میمانند و پدر اقتدار خود را بر روی آنان تا دم مرگ حفظ میکند. اخلاف, حتی بعد از مرگ پدر نیز سعی در ادامه زندگی جمعی دارند. آنهایی که ازدواج نمیکنند, در خانه پدری نزد برادری که عنوان رئیس خانوار را پیدا میکند باقی میمانند. به هر صورت از لحاظ جامعه شناختی, خانواده گروهی کاملا متمرکز پیوسته را با مسئولیت متقابل و همیاری شدید و انسجام خانوادگی تشکیل داده است. چنین گروهی در طول زمان تداوم حاصل میکند.
اینچنین خانواده از نوع پدرسالاری را نمی یابد با خانواده به معنای وسیع کلمه, یعنی با گروه خویشاوندی متشکل از چندین کانون خانوادگی مستقل اشتباه گرفت، زیرا در حقیقت، در این کانونهای خانوادگی که در مجموع, شبکه خویشاوندی را به وجود میآورند، روابط خویشاوندی خاصی وجود دارد که خصوصاً در دید و بازدیدهای متقابل، جشنها و بعضی حوادث مثل ازدواج و فوت منعکس می شود. در جامعهای که نوع پدر سالاری حاکم است, تحرک اجتماعی به ندرت صورت میگیرد و اکثراً فرزندان پی شغل پدران را میگیرند.
وظایف متعدد خانواده گسترده به شکل روستایی آن، آنرا از سایر انواع خانواده متمایز می کند.
فرد روستایی کاملا مطیع منزلهای اجتماعی است و منزلت فرد بستگی به خانواده دارد. به عبارت دیگر, شخصیت وی از شخصیت خانواده نشات می گیرد و موقعیت اجتماعی او بستگی مستقیم با موقعیت اجتماعی خانواده دارد, بدین ترتیب که فرد در خانوادههای پدر سالار جوامع روستایی مطرح نیست و شخصیت فرد در خانواده محو میشود. به همین علت و به مناسبت نفوذ خانواده بر فرد، فرزند بزودی راه و رسم زندگی را از خانواده خود کسب می کند و زندگی آتی خود را همانند پیشینیان خود پی ریزی می کند.
اولین نقش رئیس خانوار، نقش خانوادگی و نقش پدری است.
اولین نقش رئیس خانوار که به منظور ایجاد نظم در درون خانه است، در رابطه با مسائل زیادی بوده یعنی مترتب بر شبکه ای از روابط به منظور ایجاد تعادل و بوجود آوردن تفاهم در درون خانواده و انجام وظایف تربیتی است.
دومین نقش رئیس خانوار مبتنی بر انجم کار تولیدی مشخص است.
اگر پیوستگی این دو نقش طبیعتاً موجب تشدید اقتدار در درون خانواده کشاورز شود, روابط صمیمی بین پدر و پسر, کمکی در جهت ایجاد روابط نزدیک بین ((ارباب)) و ((کارگر)) نمی کند و در هر حال در چنین خانواده ای پدر، نقش پدری و اربابی را تواماً ایفا می کند.