هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی با تیپ های شخصیتی دانشجویان دانشگاه پیام نور آشخانه می باشد. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور آشخانه را شامل می شود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. روش نمونه گیری تصادفی ساده و حجم نمونه 60 نفر می باشد. ابزار استفاده شده پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1999) و تیب های شخصیتی بورتنز(1969) می باشد. داده ها با روشهای آماری ضریب همبستگی تحلیل شدند.
تعداد صفحات: 82 صفحه
حجم فایل کمتر از 1 مگابایت
رشته روانشناسی
مقدمه:
در جهان امروز، بهداشت روانی اهمیت بسیاری دارد، زیرا در عصری زندگی میکنیم که به موازات پیشرفتهای تکنولوژیکی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی، نابسامانیهای روانی و نفسانی، در حال گسترش است. بسیاری از افراد از مشکلات روانی به شدت رنج میبرند و نه تنها خود در بحران هستند، خانواده و جامعه را نیز دچار چالش میکنند. بهداشت روانی، علمی است در جهت بهزیستی، رفاه اجتماعی و سلامت زندگی که با تمامی دورههای زندگی (پیش از تولد تا مرگ) و با تمامی زوایای زندگی (محیطهای خانواده، مدرسه، دانشگاه، کار و جامعه) ارتباط دارد. انسان در کنار نیازهای فیزیولوژیک، دارای نیازهای عاطفی، اخلاقی، مذهبی، آموزشی و هدایتی است که زندگی سالم، در پرتو برآورده شدن این نیازها و ایجاد تعادل میان آنها به وجود میآید. (لشگری، 1381).
هر نوع انسان و رویدادهای در نوع خود منحصر به فرد است با وجود این، بین بسیاری از انسان ها و رویدادهای زندگی آنها آنقدر شباهت وجود دارد که بتوان نکات مشترکی را در نظر گرفت. روانشناسی شخصیت، برای فرد و تفاوت های فردی اهمیت خاصی قائل است. اگر چه روانشناسان شخصیت، وجود شباهت های بین افراد را قبول دارند اما توجه آنها بیشتر به تفاوت های افراد از یکدیگر معطوف است. گیلفرد(1959) یکی از محققان معروف، شخصیت را بدین گونه تعریف کرده است:(شخصیت عبارت است از الگوی منحصر به فرد صفات شخصیتی). در حالی که کتل(1950)شخصیت را بدین گونه معرفی کرده است:(شخصیت امکان پیش بینی آنچه که فرد در موقعیتی خاصی انجام خواهد داد را فراهم می کند. آنچه که از تعاریف و مفاهیم ارائه شده می توان بصورت کلی و خلاصه ارائه داد این است که شخصیت الگوی معینی از رفتارها، نگرش ها ،احساسات و رفتار های هر فرد است که نحوه ی سازگاری هر فرد را با محیط تعیین می کند. ( کریمی ، 1387).
یکی از پدیدههایی که در دهه اخیر، مورد استقبال فراوانی قرار گرفته، پدیده هوش هیجانی است. دلیل این امر توانایی بالای هوش هیجانی در حل بهتر مسایل و کاستن از میزان تعارضات بین دریافتهای فکری و احساسی است.
پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که هوش هیجانی میتواند سبب افزایش میزان سلامتی، رفاه، ثروت، موفقیت، عشق و شادی گردد. گلمن[1] در تعریف هوش هیجانی، آن را نوع دیگری از هوش میداند که حاکی از شناخت احساسات خویشتن است و از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی استفاده میشود. هوش هیجانی، توانایی اداره مطلوب خلق و خوی، وضع روانی، کنترل تکانهها و عاملی است که هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص انگیزه و امید ایجاد میکند. این نوع هوش، همچنین حاکی از همدلی، یعنی آگاهی یافتن از احساسات افراد پیرامون ماست. (رستمی، 1384).
بنابراین هدف این پژوهش، بررسی رابطه هوش هیجانی با تیپ شخصیتی در دانشجویان دانشگاه پیام نورآشخانه می باشد.
بیان مساله:
شکی نیست که به موازات گسترش اجتماع و پیچیدگی نهادهای آن مشکلاتی بروز می کند و چیزهایی نوی ضرورت می یابد که قبلا نیازی بدان احساس نمی شده است. مثلا در جوامع پیچیده، روابط اجتماعی سست می شود و افراد همبستگی عاطفی خود را که در پاره ای موارد می تواند مشکل گشای ناراحتی های روحی باشد، از دست می دهد. پیشرفت تکنولوژی مشکلات گوناگونی را نیز برای بشر بوجود آورده است. بدین معنی که، سرعت و دقتی که در امور بر اثر پیشرفت تکنولوژی عاید بشر شده، موجب بروز برخی بیماری ها و ناراحتی های روانی و تضعیف روابط و ارزشهای انسانی گردیده است. ( شفیع آبادی و ناصری، 1392).
واژه « شخصیت » در زبان روزمره معانی گوناگونی دارد. مثلاً وقتی که در مورد کسی گفته می شود « بسیار با شخصیت است » غالباً درجه کارآیی و جاذبه اجتماعی وی مورد نظر است. معمولاً در پرورش شخصیت سعی بر این است که به شخص برخی مهارت های اجتماعی یاد دهند و وضع ظاهری و شیوۀ سخن گفتن او را بهبود بخشند تا وی واکنش مطلوبی در دیگران برانگیزد. گاه کلمۀ شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی شخص به کار می رود. روان شناسان در بحث از شخصیت ، بیش از هر چیز به تفاوت های فردی توجه دارند، یعنی ویژگی هایی که یک فرد را از افراد دیگر متمایز می کنند. روان شناسان در مورد تعریف دقیق شخصیت اتفاق نظر ندارند. ( اتکینسون وهمکاران ، 1381 ). یکی دیگر از سازههای این پژوهش که مورد بررسی است، الگوی رفتاری A و B میباشند که این الگوهای رفتاری برای اولین بار توسط دو نفر متخصص قلب به نامهای «ری روزنمن» و «مای فریدمن» مطرح شد و این متخصصین در جریان طبیعی درمان بیماران قلبی خود متوجه برخی رفتارها و ویژگیهای شخصیتی بیماران شدند و براساس این طبقهبندی، افراد به لحاظ داشتن این ویژگیهای رفتاری خاص در الگوی رفتاری A، رقابت جو، شتابگر، طالب کسب موفقیت، پرکار و بلندپروازند و در مقابل افراد دارای الگوی رفتاری B، آرام و صبور بوده و اهل رقابت نیستند. همچنین آنها حساسیت به گذشت زمان و موفقیت در کارشان نشان نمیدهند (ترجمة کدیور، جوادی، ۱۳۸۱). در خصوص رابطه الگوهای رفتاری A و B با میزان اضطراب و ابتلای به بیماریهای قلبی تحقیقاتی انجام شده اما اغلب این تحقیقات درباره الگوی رفتاری A و B با اضطراب متفاوت بوده است.کوسیمر و همکاران (۱۹۹۱) تعدادی ازکارگران را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که افرادی که دارای الگوی رفتاری A هستند علایمی چون تحریکپذیری، در دهای جسمانی و اضطراب را نشان دادند و میزان آن از تیپ B بالاتر بود.
اصطلاح هوش هیجانی[2] اولین بار در سال 1990 و به عنوان نوعی از هوش اجتماعی توسط مایر و سالوی[3] مطرح شد. هوش هیجانی را توانایی باز شناسی معنای عواطف و ارتباطات شمردند که فرد را قادر می سازد مشکلاتش را حل کند. به اعتقاد آنها هوش هیحانی توانایی درک، ارزیابی و بیان صحیح هیجان ها، توانایی دستیابی و تولید احساسات برای تسهیل فعالیت های شناختی، توانایی درک مفاهیم مربوط به هیجانها، کاربرد زبان مربوط به هیجان ها، توانایی کنترل هیجان های خود و دیگران برای رسیدن به رشد، حال خوب و ارتباط اجتماعی موثر را شامل می شود، هوش هیجانی به عنوان تنظیم کننده در موضوعات مختلف سودمند بوده است به نظر متخصصین تعلیمو تربیت نیز در طراحی برنامه ها به مقصود پیشرفت و سازگاری هیجانی و اجتماعی موثر می باشد.(مایر وهمکاران ، 1997).
در تحقیقی نتایج نشان داده که کارکنان باهوش هیجانی بالاتر، شاداب تر و سرزنده تر و همچنین نسبت به زندگی خوشبین تر و در برابر استرس و فرسودگی شغلی مقاومتر بودند.( سارنی[4] و همکاران،2000) اعتقاد مایر و همکاران (1997) افراد با هوش هیجانی بالا دید مثبت به زندگی داشته، نسبت به دیگران خوشبین تر بوده و رضایت بیشتری را گزارش می دهند. اسدی(1382) پژوهش خود به بررسی رابطه ی بین هوش هیجانی ، فرسودگی شغلی و سلامت روان کارکنان شرکت ایران خودرو پرداخت. نتایج نشان داد که هوش هیجانی نقش تعیین کننده ای در تبیین تغییرات و پراکندگی فرسودگی شغلی و سلامت روان دارد.
با توجه به ذکر مطالب فوق هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیحانی و تیپهای شخصیتی در دانشجویان دانشگاه پیام نورآشخانه می باشد.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
دو مقوله هوش و شخصیت از موضوعات بحث انگیز روانشناسی هستند و علی رغم پژوهش های متعددی که در این حیطه ها انجام گرفته باز هم اینگونه موضوعات دارای ابهامات فراوانی هستند. از زمانی که روان شناسی و علوم رفتاری ذهن بشر را به خود مشغول کرده این دو موضوع نظریات متعدد و گاهی متضادی را به خودشان اختصاص داده اند (کریمی و نیکخواه، 1388) .
بدون شک یکی از مباحث اصلی و بنیادی علم روانشناسی، ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی می باشد. از آنجایی که این ویژگی ها زیر بنای نظام رفتاری افراد را تشکیل می دهند وپرداختن به این مقوله می تواند جنبه های خاص از عملکرد افراد در زمینه های مختلف روشن میسازد (کریمی،1375).
هوش هیجانی و تیپ های شخصیتی از جمله موضوع هایی هستند که هنگام استخدام، بهسازی و توسعه منابع انسانی، استفاده فراوانی از آن ها می شود. و نتایج پژوهش های اخیر حاکی از این بوده اند که هوش هیجانی با تیپ شخصیتی افراد ارتباط دارد. به این صورت که، افراد با تیپ های شخصیتی متفاوت، هوش هیجانی متفاوتی دارند. در نظر داشتن این موضوع، هنگام استفاده از برنامه های ارتقای هوش هیجانی برای غربالگری یا آموزش و ارتقای مهارت های ارتباطی، باعث غنا و کاربردی تر شدن مداخلات می شود.
امروزه هوش هیجانی به عنوان عامل پیش بینی کننده سلامت روانشناختی، اجتماعی و پیشرفت تحصیلی و شغلی از اهمیت شایانی برخوردار شده است. چنان که پژوهشهای انجام شده، هوش هیجانی را به عنوان یکی از بهترین عوامل پیش بینی کننده پیشرفت درتمامی سطوح زندگی از جمله تحصیل معرفی نمودهاند پژوهشگران فراوانی در بررسیهای خود به نقش مؤثر هوش هیجانی بر پیشرفت تحصیلی، پیشرفت شغلی، بهداشت، سلامت روانشناختی و کارکردهای شناختی مغزدست یافته اند.
پروژه بررسی رابطه بین هوش هیجانی با تیپ های شخصیتی دانشجویان دانشگاه پیام نور آشخانه