ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله باده

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله باده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

پژوهشی در معنای باده در شعر عرفانی فارسی

یکی از مفاهیم و واژه های کلیدی در ادبیات عرفانی ایران، مفهوم و واژه «باده» است. در پژوهش حاضر، پیشینه این ‏مفهوم در شعر عرفانی فارسی بررسی شده است. از کی در ادبیات عرفانی ما لفظ «می» یا «باده» و مترادف های آنها، ‏مانند خمر و مدام و شراب، به معنی عشق و عاشقی به کار رفته است؟ وقتی «می» یا «باده» در اینجا به معنای عشق ‏باشد، در آن صورت معنای «جام» چیست؟ معنای «ساقی» و «پیر باده فروش» و «میکده» و «خرابات» چیست؟ این ‏ها پاره ای از سوالات است که نویسنده در کتاب «باده عشق» به طرح و پاسخ آنها پرداخته است. او ضمن تحلیل این ‏موضوعات از دیدگاهی تاریخی، راهی برای درک مضامین و تعبیرات استعاری زبان شعر صوفیانه – عاشقانه فارسی ‏به خواننده علاقمند نشان داده است. کتاب شامل هشت بخش با این عناوین است: «ورود عشق به تصوف و زبان شعر ‏صوفیانه»، «محبت و عشق، از فلسفه به تصوف»، «عشق در شعر صوفیانه»، «معنای حقیقی و معنای عرفانی ‏شراب»، «پیدایش معنای مجازی باده در شعر فارسی»،«سیر تحولات معنای عشق: عشق حقیقی، عشق مجازی»، ‏‏«عشق ازلی و باده الست» و «عشق کیهانی». ‏


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله باده

تأویل در مثنوی

اختصاصی از ژیکو تأویل در مثنوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

کوزه و باده

(تأویل در مثنوی)

باده از غیب است کوزه زین جهان

کـوزه پیـدا، باده در وی بـس نـهان

(مولانا)

چکیده:

تأویل، شیوه‏ای کهن در تفسیر متون مقدس است که سابقة‌آن به حماسة ایلیاد و ادیسه برمی‏گردد.در میان مسلمانان این روش، نخست در تأویل حروف مقطعه پدیدار شد و سپس فرقه‏های گوناگون مانند: معتزله، باطنیه،اخوان الصفا، فلاسفه، حروفیه و عرفا به تأویل قرآن کریم و حدیث دست زدند.در عرفان، عروج از لفظ به معنا و سیر صعودی از عبارت به اشارت تأویل نام دارد و مبنای آن انسان است که با تحول و ارتقای وجودی به ادراک حقایق در هر مرتبه نایل می‏گردد.مولانا در مثنوی شریف ـ که تفسیری عارفانه به شمار می‏آید ـ فراوان به تأویل دست می‏زند؛ روش او جمع بین ظاهر و باطن است. او الفاظ را به معنای حقیقی خود می‏گیرد که این، البته، جز با شهود باطنی و رؤیت درونی به دست نمی‏آید. مولانا این معنا را با تمثیلهای متعدد و متنوع و دل‏انگیز به تصویر می‏کشد.

کلیدواژه‏ها:

قرآن کریم، تمثیل، ظاهر، عبارت، تعبیر مثنوی شریف، تأویل، باطن، اشارت، تجربه.

مقدمه

تأویل (hermeneutics) شیوه‏ای کهن و باسابقه است و ریشه در باور به تقدس(sacred) متن دارد و به گونه‏ای محدود کردن دو جهان (بیرونی و درونی) به متن است و آن بر این اندیشه استوار می‏‎باشد که حروف نوشتاری حامل رمزهای بنیادین و نامکشوف است. تفسیر را در مورد متون مقدس و غیر مقدس و تأویل را در مورد نوشته‏های مقدس جاری می‏دانند و البته تمام متون وحیانی (revealed tests) حامل و واجد معانی متعدد و تأویل‏مند هستند. واژة یونانی هرمنیا، برگرفته از نام هرمس، ناظر به این باور می‏باشد که هرمس رسول و پیام‏آور خدایان و گاه خدای آفرینندة زبان و گفتار است. هرمس در قرون وسطی نزد مسیحیان، مسلمانان و یهودیان، بانی و پایه‏گذار علم و حکمت به شمار می‏رود و در عصر رنسانس نیز بسیاری از فلاسفه و دانشمندان نامی هرمس را مشعلدار دانش و خرد دانسته‏اند. او هم پیام‏آور است و هم تأویل‏گر؛ البته تأویل در ادوار بعد در اندیشة بشری به تمام متون راه یافت. هرمس که در قرون وسطی همان طاط (تحوت (Thot)) نزد مصریان، اخنوخ یهودیان، هوشنگ ایرانیان و ادریس مسلمانان دست در نزد مسیحیان زبان و قلب خداوند یا رع (Ra) به شمار می‏رود یعنی او همان کلام الهی و صاحب ذکر مقدس بود که رهبر انسان به وصال حقیقت می‏باشد. سابقة‌ تأویل،‌ به یونانیان و حماسة ‌ایلیاد و ادیسه و این بحث که آیا اثر افسانه است یا حقیقت ـ برمی‏گردد و سپس در عصر بلوغ اندیشه در یونان به افلاطون و در ادامه به اصحاب فیلون در تفسیر تورات و اصولاً احبار ـ درمی‏پیوندد و در ادوار بعد نزد فرقه‏های زندیک مجوس ـ در تفسیر اوستا ـ این شیوه به چشم می‏خورد؛ ناصر بن خسرو تأویل را به یوشع بن نون نسبت می‏دهد و می‏گوید:

تأویل را طلب که جهودان را این قول، پند یوشع بن نون است

[ناصر بن خسرو بی تا: 66]

در میان مسلمانان نیز این معنا با تأویلهایی که ـ در قرن اول هجری ـ از حروف مقطعه نموده‏اند، آغاز شد و در پی با پدیدآیی فرق و مذاهب گسترش یافت. این اندیشه در مورد حروف مقطعه در قرون اولیه ـ و حتی تا به امروز ـ وجود داشته است که آن را آیه‏ای دانسته‏اند که کسی معنای آن را نداند و آیه متشابه را نیز آیه‏ای برشمرده‏اند که مفهوم روشنی ندارد و با این تطبیق، متشابه را تنها حروف مقطعه دانسته‏اند و سپس تنها متشابه (حروف مقطعه) را واجد تأویل دانسته‏اند! این اندیشه با دیدگاه قرآنی همخوانی ندارد زیرا:

الف. تمام قرآن کریم حامل تأویل است نه تنها متشابه [اعراف: 53؛ یونس: 39].

ب. در قرآن کریم آیات متشابه، حروف مقطعه نیستند (و بالعکس) زیرا متشابه در برابر محکم قرار دارد یعنی هر دو از مقولة الفاظ هستند نه حروف [آل عمران: 7] و حروف مقطعه نه محکمند و نه متشابه.

ج. آیة‌ متشابه به آیة غیر روشن اطلاق نمی‏شود و این اندیشه در تعارض با نور بودن و عربی مبین بودن آیات قرآنی است بلکه در آیة دارای مدلولات متعدد و متنوع گفته می‏شود.

د. حروف مقطعه نیز دارای معانی هستند و به معنای مبهم نمی‏باشند و برای وجه نزول آن مواردی یاد شده است.

گسترش حوزه‏های دولت در عصر عباسی، تبادل اندیشه، رشد خردگرایی، دور شدن از عصر نزول، ابهام در مرزهای عقل و رأی (پیشداوری)، و … از علل پدیدآیی رأی در تفسیر می‏باشد و البته اعم از اینکه رأی را به معنای اندیشه بگیریم یا پیشداوری (prejudgment)، تأویل اوج تفسیر به رأی به شمار می‏رود که گریزی هم از تفسیر و تأویل نیست. چرا که بیان متن و تعبیر تجربه، عین تفسیر به رأی و تأویل می‏باشد که حتی نه تفسیر و تفسیر به رأی و تأویل، بلکه ترجمه نیز در مظان فرو غلتیدن به رأی (درست و نادرست) قرار می‏گیرند، زیرا وحی آسمانی که در قالب زبانی (عربی) درمی‏آید و بشری و زمینی می‏گردد این گذار از ذهن و زبان و سپس تعبیر و تفسیر مشکلاتی را پدیدار می‏نماید؛ آری به قول شبستری:

معانی چون به وفق منزل افتاد در اذهان خلایق مشکل افتاد

زیرا که:

آب باران باغ صد رنگ آورد ناودان، همسایه در جنگ آورد

و از این بابت گروهی هم ترجمه، هم تفسیر و تأویل را ـ به دلیل تردیدآمیز بودن و نسبت غیر قطعی به خداوند دادن ـ ناروا دانسته‏اند.

جهمیه (پیروان جهم بن صفوان هستند که نخستین بار مسأله نفی تشبیه (تنزیه) و جبری‏گرایی را پی ریخت که معتزله در توحید پیرو او شدند و در اختیار نه.) برای فرار از تجسیم؛ معتزله برای دوری از قول به جبر، رؤیت و دیگر امور؛ باطنیه در آثاری چون: کشف المحجوب، خوان الاخوان، جامع الحکمتین، وجه دین، زادالمسافرین و اخوان الصفا در جهت تألیف بین عقل و وحی و سازگاری خرد و دین، به تأویل آیات و احادیث پرداخته‏اند.حتی کسانی مانند


دانلود با لینک مستقیم


تأویل در مثنوی

دانلود تحقیق کامل درباره تأویل در مثنوی2

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق کامل درباره تأویل در مثنوی2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

کوزه و باده

(تأویل در مثنوی)

باده از غیب است کوزه زین جهان

کـوزه پیـدا، باده در وی بـس نـهان

(مولانا)

چکیده:

تأویل، شیوه‏ای کهن در تفسیر متون مقدس است که سابقة‌آن به حماسة ایلیاد و ادیسه برمی‏گردد.در میان مسلمانان این روش، نخست در تأویل حروف مقطعه پدیدار شد و سپس فرقه‏های گوناگون مانند: معتزله، باطنیه،اخوان الصفا، فلاسفه، حروفیه و عرفا به تأویل قرآن کریم و حدیث دست زدند.در عرفان، عروج از لفظ به معنا و سیر صعودی از عبارت به اشارت تأویل نام دارد و مبنای آن انسان است که با تحول و ارتقای وجودی به ادراک حقایق در هر مرتبه نایل می‏گردد.مولانا در مثنوی شریف ـ که تفسیری عارفانه به شمار می‏آید ـ فراوان به تأویل دست می‏زند؛ روش او جمع بین ظاهر و باطن است. او الفاظ را به معنای حقیقی خود می‏گیرد که این، البته، جز با شهود باطنی و رؤیت درونی به دست نمی‏آید. مولانا این معنا را با تمثیلهای متعدد و متنوع و دل‏انگیز به تصویر می‏کشد.

کلیدواژه‏ها:

قرآن کریم، تمثیل، ظاهر، عبارت، تعبیر مثنوی شریف، تأویل، باطن، اشارت، تجربه.

مقدمه

تأویل[2] شیوه‏ای کهن و باسابقه است و ریشه در باور به تقدس[3] متن دارد[4] و به گونه‏ای محدود کردن دو جهان (بیرونی و درونی) به متن است و آن بر این اندیشه استوار می‏‎باشد که حروف نوشتاری حامل رمزهای بنیادین و نامکشوف است.واژة یونانی هرمنیا[5] ـ برگرفته از نام هرمس[6]ـ ناظر به این باور می‏باشد که هرمس، رسول و پیام‏آور خدایان و گاه خدای آفرینندة زبان و گفتار است. او هم پیام‏آور است و هم تأویل‏گر؛ البته تأویل در ادوار بعد در اندیشة بشری به تمام متون راه یافت.[7]سابقة‌ تأویل،‌ به یونانیان و حماسة ‌ایلیاد و ادیسه[8] ـ و این بحث که آیا اثر افسانه است یا حقیقت ـ برمی‏گردد و سپس در عصر بلوغ اندیشه در یونان به افلاطون و در ادامه به اصحاب فیلون[9] ـ در تفسیر تورات و اصولاً احبار ـ درمی‏پیوندد و در ادوار بعد نزد فرقه‏های زندیک مجوس ـ در تفسیر اوستا ـ این شیوه به چشم می‏خورد؛ ناصر بن خسرو تأویل را به یوشع بن نون نسبت می‏دهد و می‏گوید:

تأویل را طلب که جهودان را این قول، پند یوشع بن نون است

[ناصر بن خسرو بی تا: 66]

در میان مسلمانان نیز این معنا با تأویلهایی که ـ در قرن اول هجری ـ از حروف مقطعه نموده‏اند[10]، آغاز شد و در پی با پدیدآیی فرق و مذاهب گسترش یافت.[11]جهمیه[12] برای فرار از تجسیم؛ معتزله برای دوری از قول به جبر، رؤیت و دیگر امور؛ باطنیه در آثاری چون: کشف المحجوب،[13] خوان الاخوان، جامع الحکمتین، وجه دین، زادالمسافرین[14] و اخوان الصفا در جهت تألیف بین عقل و وحی و سازگاری خرد و دین، به تأویل آیات و احادیث پرداخته‏اند.حتی کسانی مانند ابوالحسن اشعری و احمد حنبل ـ که حدیث‏گرا و ضد تأویلند ـ نیز در موارد ضرورت تمسک به تأویل را تصدیق کرده‏اند غزالی و بسیاری از مفسران نیز در برخی مسائل، تأویل را یگانه راه حل شناخته‏اند، البته حشویه و ظاهریه، از تأویل ابا داشته‏اند و ابن‏تیمیه، کسانی را که به تأویل پردازند را در ردیف قرامطة باطنیه، صابئین و فلاسفه شمرده است و ابن قدامه ـ از حنابله ـ نیز کتابی در ذم التأویل نگاشته است [زرین کوب 1362: 121].صوفیه نیز همانند باطنیه و اخوان الصفا در بسیاری موارد به تأویل پرداخته‏اند و تأویلهای قدمای آنان در باب آیات در تفاسیر آنان و نیز در تفسیر احادیث قدسی و نبوی و تبیین شطحیات مشایخ به چشم می‏خورد.در نهضت حروفیه، هر حرف نماد یا رمزی است بیان‏کنندة ارزشی ویژه؛ ابن عربی نیز 28 حرف الفبای قرآن مجید و کلام محمدیه را کامل دانسته است و هر حرف را با یکی از اعیان ثابته در اندیشة خود همخوان می‏بیند و بدین سان کلام قدسی را زبانی می‏داند که تمام ترکیبات 28 حرف را دربرمی‏گیرد.ملاصدرا، حروف رمزی قرآن را هدیة ‌پرودگار به اهل بشارت می‏داند که در این جهان معنای آنها دانستنی نیست اما در آن جهان، این حروف به هم پیوسته، از هم جدا می‏گردند زیرا آن روز، روز جدایی و تمییز می‏باشد.در عرفان، تأویل‏گرایی به اوج می‏رسد؛ در عرفان تکرار حوادث اعلا در دنیای خاکی، بحثی آشناست عارفان هماره میان ماده و معنا، واژه و استعاره، متن و تفسیر، تجربه و تعبیر، قال و حال و … تمایز و فاصله می‏دیدند و در اندیشة پر کردن این رخنه بودند.در عرفان ـ که اساس آن بر تجربه استوار است ـ تجارب عرفانی منتقل می‏گردند و از معنا به لفظ تنزل می‏یابند و از قلمرو حضور به ساحت حصول می‏رسند و در جامة زبان ظاهر می‏شوند[15] و سپس در مرحله‏ای دیگر ـ الفاظ نازل شده ـ به شرح و تفسیر درمی‏آیند،[16] عروج از لفظ به معنا و سیر صعودی از عبارت به اشارت را تأویل گویند.[17] مبنا و ملتقا در این سیر، انسان است (چه بر اساس دیدگاه عارفان، که انسان را مظهر جامع اسم الله می‏دانند، یا بر پایة اندیشة فیلسوفان، که مراتب و درجات عقل نظری را ملاک می‏گیرند) از معنا به لفظ باشد یا از لفظ به معنا.

مقاله

زیربنای تفسیری عارفان بر تأویل استوار است. آنان معنای ظاهری لفظ را به عنوان تشبیه و تمثیل می‏دانند[18] که برای تقریب به ذهن خواننده، صورت پذیرفته است و این خود با ملازمه، راهنمای معنای بعدی می‏گردد و تا آنجا که کمالات وجود بشر در مرتبة صعود امکان دهد، این معنا اوج می‏گیرد. حافظ فرماید:

هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست بازش ز طرة تو به مضراب می‏زدم

[حافظ 1363: 183]

هرچه پرندة اندیشه ـ با ارتقای وجودی آدمی ـ اوج بگیرد، تأویل نیز عمیق‏تر می‏گردد و از این رو مراتب تأویل با مراتب فهم ـ که آن هم با گشودن حواس باطنی پدیدار می‏شود ـ متعدد


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره تأویل در مثنوی2